درود بر دوستان
بارها دیده ایم که یکی که فاروم می نویسد به ویژه اگر پارسی نویسی می کند، اگر در میان نوشته هایش در پرانتز واژه های آلمانی بیاورد چقدر چشم نواز و آموزنده و بجا میشود.
من آلمانی بلد نیستم ولی از همین واژه های آلمانی که همچون گُل های تَر میان گلشن واژگان پارسی جای می گیرد و برخی دوستان در پستها به کار می برند، چندتا یاد گرفته ام.
و میخواهم شمار اینها را به پنجاه تا برسانم.
البته نمی خواهم بدانم به آلمانی سنگ و کوه و آدم و دختر و پسر چه میشود بلکه بیشتر واژگانی که در گفتمانهای فلسفی و همبودشناختیک به کار می آید را باید بیاموزیم. دوستان هم کمک کنند.