یاللللاه! دیدیم در نداره سرمونُ اِنداختیم توُ!
راسل؛ راسِش شده بودیم کِــسِل! خودمونو کردیم به این دفترچه بُکسِل! اگه مزاحمیم بیریم توُ کارِ کنسِل؟
آخه میترسیم خلافمون بالا بیگیره یهنی توُ نخِ ویولونسِل(منظور اسدوولللهخانِ منقلُالدووله!). دستِ نیاز شده به این سولاخدعا واسل.
کوچیکیم خولاصه راسل. اصلاً رسوای هرچی راسل! البت از اون هندیها که همیشه گرفتیهام سِل! منظور ارادتِمونه به "لورد راسل" نه "سِندی راسل" گفته باشیم بهت راسل.
میگما راسل؛ ما به تکخالِ ورق وسطِ بساطِ عرق همیشه میگفتم آس(ess) این همونه دیگه نه؟! یهنیکه ما خودمون این یه مورد را از بَریم خواستی بهت یادَم میدیم! فقط میمونه اون افاضاتِ حضرتعالی «مردان هم برای مادر طبیعت ارزش دارند» شوما خوبی راسل؟ هندی میری یه وَختاییها! توُ این یه مورد بانوانِ مکرمه و آقایانِ ریغونه در یک شاخص، شخصِ شاخصشون قرار میگیره اونم هر دو خانِمانسوز سی مادر طبیعت!(این مادر بر سُفرۀ ابوالفضل، آن دگر مادرِ طبیعت، هر دو میزایند ولی این کجا وُ آن کجا!). خدا لهنت کنه بانیِ القای مصنوعی رو! یه روز این بساط زِبونم لال مُد بشه که فاتحۀ ما مَردا خونده هست، عینهمو دستمال توالت از چشم میوفتیم.(بیارزشمند میشیم).
«چرا در انسان این ارزشمندتر بودن زن در فرهنگ دیده میشود ولی در خود بیولوژی نه؟»
شب دراز هست و قلندر بیهدار! حالا کووو! اووووووَه تا تهِ کوچۀ بیولوژئیک کلی راه داریم که!
هنوز همه چی خوب دیده نَمیشه راسل. باورت نمیشه؟! واللاه چرا دوروخ؟! تا قبر آع عا آ عاع...
جونِ راسل کوتاه بیا همینجوریش هم ظرفا رو ما میشوریم اونم با این هیبت و وقار و سیبیل، خودآ جوابتونو بده به حقِ پَنشتَم! عه اینم شد بحث! اینم شد پدافند از مردان؟ آره امیرخان؟! پَ باس رفت قربونِ دشمن... کِّهِی!
زّت زیات...
مَردَم مَردای قحدیم