از دوستان کسی راجع به گروههای شیطان پرستی تحقیق داشته است؟
اگر اطلاعاتی درباره این فرقه دارند کمی راجبش توضیح دهند.
سپاس
از دوستان کسی راجع به گروههای شیطان پرستی تحقیق داشته است؟
اگر اطلاعاتی درباره این فرقه دارند کمی راجبش توضیح دهند.
سپاس
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Anarchy (04-02-2011)
با سلام
اولا نوع تعریف شیطان پرستی در فرهنگهای مختلف فرق داره و در ایران حتی طرفداران هر نوع موزیک شیطان پرست نامیده میشود. و حتی داشتن یک وسیله موزیک باعث پرورش شیطان میگردد. (احمقی به نام امام صادق اسم شیطان یادم نمیاد)
ولی اگه منظورت اونایی هستن که واقعا به جای خدا روشنی خدای تاریکی رو پرستش میکنند: (شیطان پرستان واقعی نه اسمی)
در مورد این داستان قبلا نیز در وبلاگی نوشته ام:
https://matmetalmhb.wordpress.com/20...-پرستان/
موضوع برمیگرده به زمانی بسیار قبل و دوران پیدایش مسیحیت و یهودیت (فکر کنم) و اسلام. البته همه مسلمانا سعی میکنن این رو انکار کنن و حتی فکر نمیکنم در کتب ایرانی چیزی از نحوه پیدایش اینها آورده باشد زیرا که مایه خجالت تمام بشر میشوند.
بر گردیم سر اصل مطلب و میخوام خیلی ساده و سریع توضیح بدم چون زیاد وقت تایپ ندارم.
برگردیم به داستان شاه و پریانی اسلام، مسیح و یهود که البته از نوع داستان آفرینش انسان از نظر چند تا مذهب احمقانه دیگر کمی به نظر معقول میاد، ولی همشون مزخرف محضن و فقط به درد بچه ها میخورن. و میگوید که :
خدا فرشتگان را داشت. و آنها را از آتش آفریده بود. و انسان را از خاک آفرید یعنی فقط 2 نفر را. (چقدر احمقانه! با کمی تحقیق در پراکنش و تغییرات انسانها و سرعت تکامل به راحتی میتوان آن را رد کرد)
بعد از خلقت، از فرشتگان که همیشه تنها وی را عبادت خواست بر وی تعظیم کنند زیرا که انسان برترین موجود است و برای اثبات آن به هر دو لوحی نوشته! میدهد و میگوید بخوان و در یک فر آیند خیلی کسل کننده ثابت میکند که انسان توانایی تحلیل و تصمیم گیری دارد در حالی که فرشتگان ندارند و فقط همه دستورات را اجرا میکنند. (نگرش هرمی و طبقاتی که میتوان کلی در موردش به تمام ادیان حمله های وحشتناکی کرد)
همه فرشتگان تعظیم میکنند ولی ابلیس این کار را نمیکند اما چرا؟ واقعا چرا؟ بهتر فکر کنید! (اگر فرشتگان توانایی تفکر و انتخاب ندارند و فقط بدون کاستی اجرا میکنند چطور این گونه شدیعنی فرشتگان هم تکامل داشته اند
)
مسلمانان میگویند که ابلیس فرشتگان را به دلیل آنکه از آتش هستند برتر میدانست!! خیلی نارساست نه!ولی انها توانایی فکر کردن نداشتن برای همین یه داستان دیگه هم به غیر از چیزی که میشنویم وجود دارد که کمتر منبعی برای آن پیدا میشود
در ادامه است که استان پیچیده میشود که لازم است کمی توضیح دهم:
آیا شما عاشق شده اید؟ در راه عشقتان درد کشیده اید؟ برایتان پیش آمده است که برای اینکه معشوقه خود را دچار دردسر نکنید حرفی نزده اید؟ در واقع در راه عشق خالص خود سوخته اید.
در همین جاست که شیطان پرستان بوجود میآیند:
آنها خدای روشنی را میشناسند (خدایی که همه شما میشناسید) ولی این فرقه که همگی درد عشق را تجربه کردهاند به این نتیجه رسیده اند که ابلیس عاشق بود. و فقط به خدا عشق میورزد و حاضر نبود در راه عشقش به کسی دیگر غیر از معشوقه اش تعظیم کند.
این فرقه میگوید ابلیس عاشق خدا بود و درد عشق را نیز در راه عشقش چشید. آنها میگویند شیطان روزی پاداش عشق خالص خود را دریافت خواهد کرد.! ( با توجه به ساختار فیزیولوژیکی انسان این داستان قشنگتره نه! )
با گذشت زمان این فرقه به جای خدای روشنی شروع به عبادت خدای تاریکی یا همان شیطان ما کردند.
ولی منبع اولیه این فرقه کجاس که باعث آنهمه دردسر در دنیای فعلی شده کجاست؟
نه اشتباه فکر کرده اید منبع اولیه آن ایران است!
فکر کنم کنم کمی خطرات تفکرات فلسفی را درک کرده باشید.
هیچ وقت از روی فلسفه تصمیم گیری نکنید. بدبختی که ادیان اله ی روشنی بر مردم آورد بسیار بسیار بیشتر از تفکرات آن فرقه است
متاسفانه مردم دینی به فلسفه زیاد اهمیت میدهند و این باعث فلاکت ممالک دینی است.
فکر کنم فهمیده اید دلیل کاهش شدید نقش دین در انسانهای علمی را دانسته اید
یه عده بودن اون قدیما که به شیطان خالق (deity) میگفتند که هنوز هم هستند و زیاد فرقی با خدا های مذهبی نداره فقط اسمشو عوض کردی و یک سری صفات
یه عده هم هستند جدید که چیزی به اسم پرستش ندارند مثل laveyan satanism که کلا زیر مجموعه atheist ها هستند .
این ها هم از کتاب Dictionary of religion برای مطالعه بیشتر
http://img842.imageshack.us/img842/1145/28808060.png
http://img585.imageshack.us/img585/2105/61757230.png
http://img20.imageshack.us/img20/3451/71072449.png
http://img685.imageshack.us/img685/2053/30730975.png
(اینجا اپلود نمیشد )
ویرایش از سوی pentageromman : 05-31-2011 در ساعت 05:41 PM
خدا بيامرز گربه ام
نِشان‌ها:
نوشته اصلی از سوی matmetal613
با درود و خوش‌آمد به شما،
من فکر میکنم چیزی که شما می‌گویید فلسفه، همان مذهب و دین باشد. اگر نه فلسفه در تعریف
میشود دانشی که به واکاوی پدیده‌ها و داده‌ها به گونه‌ای کُلی و کیفی (به جای دانشیک که ویژه و کمّی است) می‌پردازد.
برای نمونه، در فیزیک ما از نیروی گرانش و اندازه آن سخن می‌گوییم، در فلسفه به اینکه گرانش چگونه به درست شدن پدیده‌های
دیگر مانند repulsion و attraction در زندگی و ... انجامیده و در نگاره بزرگ (big picture)، از آن چه میتوان فهمید می‌پردازیم.
در سوی دیگر فلسفه، ما همان دانش (science) را داریم که پدیده‌ها را جداگانه واکاوی
و آنالایز میکند و در تلاش برای توضیح پیوند میان پدیده‌های گوناگون است و نه فراتر از آن.
اما فلسفه کهن که در زمان ادیان و اسلام به جا مانده، از آنجاییکه در آن زمان‌ها دسترسی
به داده‌های نوین دانشیک نداشته است، بدنه خود را با خرافات و گزاره‌های نامنطقی پر کرده است.
فلسفه‌ای که سازه‌های جهان را آب و آتش و ... می‌داند و از روابط میان خدا و ابلیس
پیوند و حکمت بیرون می‌کشد، روشن است که کارکرد بدردبخور و سازنده‌ای هم نخواهد داشت ...
GCD (10-17-2011),matmetal613 (06-02-2011),Russell (06-01-2011),sonixax (05-31-2011)
از نظر من طرف الله را نپرسته عالیه! حالا هر چی را می خواد بپرسته!
چه هواییه! به!به!
خدا هم که تا حالا من را سنگ نکرده!
از این بهتر میشه؟
وبلاگ من برای هدایت به راه راست: گرانوم نقد اسلام
sonixax (06-02-2011)
با تشکر :
آقای مهربد راست میگوید.
دقیقا منظورم همینی است که گفتی
"من فکر میکنم چیزی که شما می‌گویید فلسفه، همان مذهب و دین باشد. اگر نه فلسفه در تعریف"
نکته جالبی گفتی. باید گفته ام را تصحیح کنم.
با دیدگاه فلسفی کوهن(فکر کنم اینطوری مینویسن) آشنایی دارم . فلسفه جالبیه ولی هر چند به نظرم کمی جای بحث داره. کوهن هم یک فیزیکدان بود. و حقیقتش را بگویم بنده چیزی از فیریک نمیدانم! ولی تونستم درک کنم که کوهن چه میگوید.
متاسفانه یا خوشبختانه رشته من بیشتر با سلول سرو کار داره که فلسفه توش هیچ معنایی نداره. یا حداقل من دنبال فلسفه نمیرم برای من اینگونه تفکری ایجاد شده که فلسفه علمی در حال نابودی است.
موارد استفاده فلسفه در رشته های من همگی مزخرفن. پیدایش، خلقت ، صفات، برتری جنس مذکر و ....
من هم فقط یک آدمم و با توجه به دیده هایم سخن میگویم. خوشحالم که مرا متوجه کردید
ولی سوالی دارم فقط برای اطلاع، آیا نمونه ای در هر علمی ، سراغ دارید که فلسفه باعث پیشرفت آن شده باشد نه درجازدگی و پیچیدگی آن؟( تاکید میکنم : پاسخ ندادن یا نمونه نیاوردن دلیل بر نبودن آن نمیشه ، این سوال فقط جنبه اطلاعات گیری دارد نه زیر سوال بردن گفته های شما)
در علوم زیستی که به من مربوط است فقط باعث انحرافات فکری شده است. که باعث شده در کشورهای دینی در زمینه ژنتیک بسیار عقب بیافتند (در آمریکا 1500 مرکز تحقیقات فقط و فقط روی dna وجود دارد! در کل کشور های اسلامی شاید به 100 نرسه! که اونا هم جهت توجیه و اثبات وجود خالق یعنی رد توضیحات علمی تکامل، و نیز فعالیت های دارویی و اصلاحی فعالیت میکنن نه شناختی و اکتشافی ) یعنی وجود گرایشاتی که فقط از فلسفه نشات گرفته باعث شده است که این همه انرژی از بین برود و یا به بیراهه برود.
هر چند اگر از بعد آنها نگاه کنیم ما داریم بیراهه میرویم! (یعنی استفاده از فلسفه به جای دانش اثباتی باعث پیچیده شدن تمام علم بیولوژیک و زیست و حتی زیر سوال بردن تمام آزمایشات و تحقیقاتی شده که در آنها احتمال خطا بسیار اندک است )
همان فلسفه ای که در صدد تعریفات کل گرایی کار میکرده تمامی اجزا را تحت تاثیر قرار داده و باعث شده گروهی به شدت عقب افتاده باشند، عده ای بیهوده نگر ، عده ی دیگر در صدد آمادگی برای تغییرات موجودات
باید روی ویرایش کلیک کنید و بعدش اونجا نوشته حذف ، تیکش رو بزنید و بعدش پاکش کنید .
یا از مدیر این بخش بخواید .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Russell (06-03-2011)
نِشان‌ها:
درود،متاسفانه یا خوشبختانه رشته من بیشتر با سلول سرو کار داره که فلسفه توش هیچ معنایی نداره. یا حداقل من دنبال فلسفه نمیرم برای من اینگونه تفکری ایجاد شده که فلسفه علمی در حال نابودی است.
موارد استفاده فلسفه در رشته های من همگی مزخرفن. پیدایش، خلقت ، صفات، برتری جنس مذکر و ....
من هم فقط یک آدمم و با توجه به دیده هایم سخن میگویم. خوشحالم که مرا متوجه کردید
پیش از هر چیز داشتن یک متخصص زیست شناسی و سلولی در این فاروم خبر بسیار خوبی برای همه ما است
نگر من را بخواهید، دانشی مانند فیزیک بیشترین اثر و کارکرد خود را از فلسفه گرفته است. این انگیزه فلسفی
که ما میخواهیم از جهان و چگونگی آغاز (اگر آغازی داشته) و چرایی بودن آن سر در بیاوریم. فکر میکنم در اینجا
فلسفه برای فیزیک دانان بیشترین انگیزش را داشته و به پیشرفت آن کمک بسزایی کرده باشد، چنانکه بیشتر
فیزیک دانان در فلسفه هم دستی داشته اند. بهترین نمونه آن واپسین کتاب استفن هاوکینگ را میتوان نام برد.
اما جدای از آن برای خود من فلسفه مهمترین نقش را در زندگی ایفا میکند. چه ارزشی دارد اگر
ما بالاترین و بهترین فن آوری ها و دانش را داشته باشیم اگر برای زندگی کردنمان انگیزه ای نداشته باشیم؟
من در اینجا کاملا با شما موافقم. دانش ژنتیک و سلولی بیشترین آسیب را از مذهب گرفته است.
ولی من همچنان پیوندی میان فلسفه و دانشهای زیستی نمیبینم. بیشترین دشمنی با دانشهای
زیستی از سوی مذهب و دین می آید، چرا که واپسین بنیاد مذهب که آفرینش باشد را هم از میان بر میدارد.
اگر ما بتوانیم در ژن های خودمان دست ببریم و با اراده خود، سلولهای بدنمان را زیر کنترل بگیریم،
در حقیقت خودمان را تا جایگاه خدایی بالا برده ایم و دیگر هیچگونه محدودیتی برای پیشرفت نخواهیم داشت.
ترس کسانی که از مذهب نان می خورند و زندگیشان وابسته به آن است بسیار روشن است. ولی گمان
نمیکنم شما یک فیلسوف بدرد بخور را هم بتوانید پیدا کنید که با دانش شما مشکلی داشته باشد!
نِشان‌ها:
اول درود و خوش آمد به شما دوست عزیز
در این مورد خوشحال میشم بیشتر توضیح بدید،چون من شنیدم ایران در ژنتیک کارهای زیادی کرده و در دنیا یک قطب هست و از این مسائل،چقدر به نظرت اینا تبلیغات حکومته و چقدرش واقعیت؟
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)
مجوز های پیک و ویرایش
پاسخ با گفت‌آورد
