با سپاس از تو بهمنیار گرامی، من هنوز همه نسک را نخواندهام، ولی با یک نگاه سرسری
واژگان پارسی که برای خوانندگان ناآشنا مفهوم نباشد را جدا و بازگردانی کردم؛ امیدوارم به کار بیاید.
Chronological:
- چَم = معنی
- نگر = نظر
- ناهمسان = متفاوت
- هر آینه = به هر حال (حال پارسی است)، صرف نظر از هر چیز دیگر
- تازی = عربی
- کاوُش = تحلیل
- بزه = جرم
- تازی نامه = قرآن
- مایه = دلیل، فرنود، انگیزه
- بیآزرمی = بیاحترامی
- ناگزیر = مجبور، اجباری
- کنش و واکنش = عمل و عکسالعمل
- ژرف = عمیق
- هستی = بودن، being
- گزاره = جملهای که از نگر منطقی میتواند تنها یا درست، یا نادرست باشد.
- رستاخیز = زندگی پس از مرگ
- کنش ورزیدن = کار انجام دادن، فعالیت کردن
- راستین = واقعی، حقیقی
- کنکاش = بررسی، مشورت
- سر راست = مستقیم، یکراست
- دشواری = مشکل، مسئله
- جُستار = مبحث، گفتگو، زمینه گفتمان
- فَرگشت = نظریه تکامل
- بلند آوازه = مشهور
- آمیخته = مخلوط
- دست بالا = حداکثر
- برانگیختن = تحریک کردن
- بسنده = کافی
- پیوست مجله = attachment, appendix
- سنجش = اندازه گیری
- کاربردی = کاربردی
- سرشت = ذات
- آماج = اهداف
- نزیده باشد = زاییده نشده باشد
- درخور = ارزشمند، شایسته
- انگبین = عسل
- گزافه گویی = اغراق
- ریخت = حالت، شکل
- آغازین = ابتدایی، نخستین
- پدافند = دفاع
- سرشتین = ذاتی
- آزمند = طمعکار
- فراوری = تولید
- همآورد = رقیب
- تاب آوردن = تحمل کردن
- انگاشتن = فرض کردن، تئوری دادن
- چفت شدن = محکم شدن
- دادگرانه منصفانه = منصفانه
- یورش = حمله
- خودزادآوری = چیزی که خود به خود و از هیچ به هستی میآید
- انگاره = نگره، تئوری
- وابسته = مربوط، مرتبط
- فرنود = دلیل
- همتا = بدیل
- سرچشمه = منبع
- نیکپیامدگرا = کسی که به پیامد کردار خود میاندیشد
- چالش = اشکال، مسئله غامض
- ترازمند = متعادل
- بیشینه = حداکثر
- فرومایه = پست، ناکس
- آذین بستن = تزئین کردن
- گیرا، گیراترین = جالب، جذابترین
- هم واگذاری = اعطا کردن
- همبود، همبودگاه = جامعه
- انبازی = شراکت
- دانشیک = علمی
- پیشینی، دلیل پیشینی = a priori
- شالوده = اساس، بنیان، پایه
- ددمنشانه = حیوانی، وحشیانه
- بهسازی = بهتر کردن
- سامانمند = سیستماتیک
Alphabetic:
- آذین بستن = تزئین کردن
- آزمند = طمعکار
- آغازین = ابتدایی، نخستین
- آماج = اهداف
- آمیخته = مخلوط
- انبازی = شراکت
- انگاره = نگره، تئوری
- انگاشتن = فرض کردن، تئوری دادن
- انگبین = عسل
- برانگیختن = تحریک کردن
- بزه = جرم
- بسنده = کافی
- بلند آوازه = مشهور
- بهسازی = بهتر کردن
- بیشینه = حداکثر
- بیآزرمی = بیاحترامی
- تاب آوردن = تحمل کردن
- تازی = عربی
- تازی نامه = قرآن
- ترازمند = متعادل
- جُستار = مبحث، گفتگو، زمینه گفتمان
- خودزادآوری = چیزی که خود به خود و از هیچ به هستی میآید
- دادگرانه منصفانه = منصفانه
- دانشیک = علمی
- ددمنشانه = حیوانی، وحشیانه
- درخور = ارزشمند، شایسته
- دست بالا = حداکثر
- دشواری = مشکل، مسئله
- راستین = واقعی، حقیقی
- رستاخیز = زندگی پس از مرگ
- ریخت = حالت، شکل
- سامانمند = سیستماتیک
- سر راست = مستقیم، یکراست
- سرشت = ذات
- سرشتین = ذاتی
- سرچشمه = منبع
- سنجش = اندازه گیری
- شالوده = اساس، بنیان، پایه
- فراوری = تولید
- فرنود = دلیل
- فرومایه = پست، ناکس
- فَرگشت = نظریه تکامل
- مایه = دلیل، فرنود، انگیزه
- ناهمسان = متفاوت
- ناگزیر = مجبور، اجباری
- نزیده باشد = زاییده نشده باشد
- نگر = نظر
- نیکپیامدگرا = کسی که به پیامد کردار خود میاندیشد
- هر آینه = به هر حال (حال پارسی است)، صرف نظر از هر چیز دیگر
- هستی = بودن، being
- هم واگذاری = اعطا کردن
- همبود، همبودگاه = جامعه
- همتا = بدیل
- همآورد = رقیب
- وابسته = مربوط، مرتبط
- پدافند = دفاع
- پیشینی، دلیل پیشینی = a priori
- پیوست مجله = attachment, appendix
- چالش = اشکال، مسئله غامض
- چفت شدن = محکم شدن
- چَم = معنی
- ژرف = عمیق
- کاربردی = کاربردی
- کاوُش = تحلیل
- کنش و واکنش = عمل و عکسالعمل
- کنش ورزیدن = کار انجام دادن، فعالیت کردن
- کنکاش = بررسی، مشورت
- گزاره = جملهای که از نگر منطقی میتواند تنها یا درست، یا نادرست باشد.
- گزافه گویی = اغراق
- گیرا، گیراترین = جالب، جذابترین
- یورش = حمله