[QUOTE=Ouroboros;18222]من خودم به این مشکوک شده‌ام، اهل خجالت هم نیستم همینطور وقیحانه می‌گویم.[/QUOTE
عه !!!!!!!!!
شما هم مشکوک هستی ؟
خب به هر حالت که دوست دارید حدستون رو بگید منم بدونم ... آخه چی حدس می زنید ؟
[QUOTE=Ouroboros;18222]من خودم به این مشکوک شده‌ام، اهل خجالت هم نیستم همینطور وقیحانه می‌گویم.[/QUOTE
عه !!!!!!!!!
شما هم مشکوک هستی ؟
خب به هر حالت که دوست دارید حدستون رو بگید منم بدونم ... آخه چی حدس می زنید ؟
نِشان‌ها:
دردناک که بیگمان هست، ولی کاری از دست ما برنمیاید. خودکشی حق بدیهی آدم است و بدید من اگر آنرا آسان کنیم شاید هتا کمتر هم شود، یک چیزی در مایه‌های همان آزادی ماده مخدر در هلند!نوشته اصلی از سوی Ouroboros
حقیقتا چنین تصوری داری مهربد؟
آیا به راستی چیزی از بُعد ِ عاطفی پیچیده‌تر از این مبحث هست؟
برای من بسیار دشوار است که حق خودکشی را انتخاب فردی تلقی بکنم و عزیزان شخص را در آن از هر حقی محروم بکنم.
بنگر من یکی از آوند‌های خودکشی همین گرفتن نگرش دیگران به خود است: من خودکشی کردم، پس ببینید که چه سرگذشتی داشتم و پند بگیرید.
یک نمونه بسیار دردناک آن خودسوزی دختران ایرانی ... میبینیم این دسته با کارشان میگویند که چه اندازه از این سیستم رنج برده‌اند که چنین مرگ دردناکی را بهتر از زندگی در آن میدانند.
ولی اکنون جهانی را بیانگاریم که خودکشی آسان و شدنی است و بگوییم هتا ایستگاه‌های خودکشی هم در شهر داشته باشیم، در چنین جایی خودکشی بسیاری از جوانها
کارکرد خود را از دست میدهد، شاید بیاندیشند که بجای خودکشی باید با سیستم نادرست جنگید یا کنش‌گرهای آزارنده را نابود ککرد تا ناخوشنودی خود را بنمایانند؟
آوند دیگر در خودکشی‌ها همین نزدیکی چاره‌ناپذیر مرگ است، مانند همین چنگار مغزی که دختر بالا گرفته بود.
در چنین جایی که بیمار دارد درد میکشد و براستی بَیوسش (expectation) چندانی هم از آینده ندارد، شاید بهترین رویکرد جنگ
و زنده ماندن روز به روز باشد، ولی اینکه نتواند از پس این همه درد برآمده و بخواهد خودکشی کند نیز رویکردی پذیرفتنی و منطقی است.
در اینجا پدر و مادر هیچ حقی ندارند و فرزند اگر بالای 16 سال بود باید بتواند خودکشی را بگزیند.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
نِشان‌ها:
آغازگر جُستار
ولی به قول یکی از دوستانم در فاروم مجاور آدم با خانواده ای هستم ... یه جوری بگید خدا خوشش بیاد ...
بله منظور من هم همین بود ولی دیگه نمیدونم اون سندروم قبلش چیه
عوام الناس میگن دوره قاعدگی یا پریود
دوست ما که دهن ما رو تخته میگرد تو این دوره
آلیس جان قرار گرفتن در هوای سرد باعث سرما خوردن نمیشه. :D
نِشان‌ها:
نه!
سرماخوردگی کوچکترین پیوند سرراستی با سرما خوردن ندارد، اگر بروید سرگاه شمال (قطب)، چون ویروس سرماخوردگی نمیتواند آنجا بزید (زنده بماند) سرماخوردگی‌ای هم نخواهد بود.
ولی در زمستان چون در اتاق‌های بسته بیشتر میمانیم شانس گرفتن ویروس بالا میرود، همچنین خود سرما هم گمان میبرم از سیستم ایمنی بدن کار میکشد و شانس پیروزی ویروس بالا میرود.
تا دیگر دوستان آگاهتر چه بگویند
—مزدک بامداد
نه !!!!!!!!!!
اون مورد نبوده ...
در اشتباهی .... کاملا ... ربطی نداشت ...
خب یکی از دلایب دیگه میتونه یکنواختی در روند زندگی باشه
این اواخر دچار یکنواختی نبودید؟
الان ینی می خوای دقیقا حدست به واقعیت بپیونده دیگه ... درسته ؟
نچ .... نمی گم ... یه رازه ....
هم‌اکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)
مجوز های پیک و ویرایش
پاسخ با گفت‌آورد
