پاتوق شب نشینی

[کافر_مقدس]

این صفحه این بانو عفیفه الکسیس چه ضایع بازی شده همه کامنت‌های بالا فارسی هست!

https://www.facebook.com/OfficialAlexisTexas?fref=ts

صفحه ی مورد نظر فیک هست و به احتمال زیاد مدیریت آن را یک ایرانی خلاق بر عهده دارد!

حوصلم سر رفته...

[یه نفر]

برو مومن از خدا بترس!
از چیزی که داری مایه بذار. نه چیزی که نداری :-)

بی ادب شدم رفت!!!

[یه نفر]

من تقاضای اشد مجازات رو برای کافر - مومن دارم. به من توهین کرده و از کلمات زشت و رکیک استفاده کرده!

یه کارت زردی - قرمزی - آبی - .... چیزی بهش بدید :-)

این حرفش از خـــر یک جاندار است که خیلی زشت تره!

[کافر_مقدس]

به من کارت سبز بدهید، سبز خیلی دوست می دارم!

من تقاضای اشد مجازات رو برای کافر - مومن دارم. به من توهین کرده و از کلمات زشت و رکیک استفاده کرده!

به حرف گربه سیاه باران نمی بارد!

[Mehrbod]

[Anarchy]

نه انگار جای من هم اینجا افزوده است.

من تا ٧٧٧٧ اُمین پیک ام نزد دوستان و یاران هستم, اگر سخنگاه همینجور مرده و
خاموش بود من هم یک درنگ همیشگی نموده و برای همیشه دفترچه را کنار‌مینهم.


پارسیگر

چرا اذیت میکنی مهربد ؟ اینجا همیشه دوره ای شلوغ و خلوت میشده ... دیگه حرف از رفتن همیشگی و اینا نزن ، هم اینکه ما دلمون برات تنگ میشه هم اینکه باز شرایط ممکنه عوض شه و اینجا شلوغ شه و مجبوری زیر حرفت بزنی !!

[Mehrbod]

چرا اذیت میکنی مهربد ؟ اینجا همیشه دوره ای شلوغ و خلوت میشده ... دیگه حرف از رفتن همیشگی و اینا نزن ، هم اینکه ما دلمون برات تنگ میشه هم اینکه باز شرایط ممکنه عوض شه و اینجا شلوغ شه و مجبوری زیر حرفت بزنی !!

it's final (:

جای دیگر میبینمت خب آنارشی جان, اینجا هم یا همه دست به دست هم میدهند و به یک جایی میرسانند, یا دست روی دست میگذارند و نمیرسانند.

[Anarchy]

it's final (:

جای دیگر میبینمت خب آنارشی جان, اینجا هم یا همه دست به دست هم میدهند و به یک جایی میرسانند, یا دست روی دست میگذارند و نمیرسانند.

خب چه کاری باید میکردیم که نکردیم ؟ متاسفانه استقبال از همچین فورم هایی کمه ... اینجا هم کمی با تازه وارد ها خشن هستیم و خیلی ها رو هم پروندیم !!

[Soheil]

شب بخیر دوستان... یک مدت نبودم خیلی به اینجا فکر میکردم.

چرا اذیت میکنی مهربد ؟ اینجا همیشه دوره ای شلوغ و خلوت میشده ... دیگه حرف از رفتن همیشگی و اینا نزن ، هم اینکه ما دلمون برات تنگ میشه هم اینکه باز شرایط ممکنه عوض شه و اینجا شلوغ شه و مجبوری زیر حرفت بزنی !!

اینقدر از این اتفاقها افتاده که دیگه بهش عادت کردیم. ولی من جدا بیش از اندازه نرمال به کاربران مجازی وابسته میشم، هتا اگر یک کلمه با یک کاربر حرف نزده باشم دلم براش تنگ میشه... اینه که این رفتن ها رو از این لحاظ برای خودم مفید میدونم که خودمو عادت بدم.

----
از دوستان کسی تا بحال خواب کاربران مجازی را دیده است؟ من یکبار دیدم و جالب این بود که نه تنها هیچ تصویری از بدن آنها در خواب ندیدم بلکه صدایی هم نشنیدم! فقط سخنان آنها را متوجه میشدم، مثلا شبیه خواندن حرفهایشان یا چت کردن بود...

[Anarchy]

اینقدر از این اتفاقها افتاده که دیگه بهش عادت کردیم. ولی من جدا بیش از اندازه نرمال به کاربران مجازی وابسته میشم، هتا اگر یک کلمه با یک کاربر حرف نزده باشم دلم براش تنگ میشه... اینه که این رفتن ها رو از این لحاظ برای خودم مفید میدونم که خودمو عادت بدم.

من واقع بینانه که فکر میکنم میبینم شاید تو دنیای واقعی با خیلی از دوستان دفترچه نتونم دوست باشم اما با یه هدف مشترک اینجا جمع شدیم ... ولی چند وقتی هست گرفتاری های فکری و واقعی انقدر زیاد شده که احساس سرخوردگی میکنم ... میبینم هر چقدر ما تلاش میکنیم ، باز به سادگی آب خوردن و با سرعت زیاد ، احمق و نا آگاه و اسلامیست در حال باز تولید هست ...

حالا شما ببینید دگراندیش های قرن های گذشته چی میکشیدن !!

من به طور کلی دوستی های اینترنتی با پسرها رو هیچ وقت به دنیای واقعی نکشوندم تا به حال ، همیشه هم میدونم هیچی همیشگی نیست و تلخی از دست دادن با ارزش ترین چیز هام رو هم از قبل پذیرفتم !!

از دوستان کسی تا بحال خواب کاربران مجازی را دیده است؟ من یکبار دیدم و جالب این بود که نه تنها هیچ تصویری از بدن آنها در خواب ندیدم بلکه صدایی هم نشنیدم! فقط سخنان آنها را متوجه میشدم، مثلا شبیه خواندن حرفهایشان یا چت کردن بود...

جالبه که انقدر ذهنت درگیر شده بی باک جان !! اما من همیشه فکر میکردم دیدار من با دوستان دفترچه موکول میشه به روز قیامت ...