• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 80 از 219 نخستیننخستین ... 30616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899130180 ... واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 791 به 800 از 2183

    جُستار: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم

    1. #791
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      همان گونه که گفتم، "رده[1]" از دید ما با سنجه[2] ی بهره‌کشی سنجیده[3] میشود.
      پولدار هم به بایستگی، همان سرمایه دار نیست. من مانند شما با دگرسانی[4]
      تراز[5] زندگی دشورای ندارم و تنها میگویم که کمترین ترازی هومنی[6] باید برای هر
      کسی هم که توان کار هم از بیخ ندارد، ، بسته به توان فراورش[7] همبود[8]، پدید بیاید.
      ولی من نمیتوانم مانند شما ، قانون فرگشت[9] را به زیر پرسش ببرم. من تنها
      میگویم که فرگشت باید هومنی بوده و دروغ پرداز و دزد و برده دار و فئودال و ...
      نباید به بهزیستی[10] و فرازیست[11] برسند، بساکه سنجه ی فرازیست و فرگشت باید
      کارو فراورش و هوشمندی و خردورزی در ان باشد. این چیزی بود که فیلسوف
      یونانی هم آرزو داشت. از بیخ، هیچ گروه جانوران و هیچ استخر ژنتیک نمیتواند
      بی چالش[12] ، پیشرفت و فرگشت نماید و دچار کژزادمانی (دژنراسیون ) و ایستایی
      شده و از میان میرود. ما نیاز به بیماری آبله نداریم که مارا بکشد، یا زشترو نماید،
      ولی نیاز به واکسن آبله داریم که پیکر ما راه جنگ و فرگشت را فراموش ننماید.
      اگر این قانون جداگر فرگشت نبود ما همان بوزینه هنوز مانده بودیم.
      از بیخ، همین ستیز میان بهره دها و بهره کشان هم چالشی است که میتواند
      هومنی را به تراز بالاتری از هستی برساند و به یک جهش[13] سودمند فرهنگی و
      تراز بالای فرگشتی همبودین[14] برساند. (خود همبود هم چو جانوری ست که درگیر
      فرگشت فرهنگی است چنان که ما درگیر فرگشت ژنتیک هستیم)، درست مانند
      "منشور حقوق بشر" که برای نخستین بار در ان نوشته شد که برده داری هومنی
      نیست و نباید باشد. پس، پس از کمونیسم و سوسیالیم هم دگرسانی میان
      بهرمندی ها باید باشد تا فرگشت بگونه ای هومنی براه خویش پی بگیرد. همچنان
      که ما امروزه میتوانیم خود ژن هارا دستکاری کنیم و فرگشت هوشمند را پدید بیاوریم .




      همه‌ی تفاوتهای ما بی‌تردید دارای ریشه‌های طبیعی هستند و فرگشت در نقش دادن به رفتار آدمی بسیار بیش از آنچه پیشتر تصور می‌کرده‌ایم نقش داشته. خاستگاه نابرابری هم تفاوت عینی برای قربانی آن ندارد و چه فرقی می‌کند اگر شما خنگ به دنیا آمده‌اید یا بی‌پول، در هر دو مورد، و در هر دو جامعه‌ی کنونی و ایده‌آلی که تصویر می‌کنید دسترسی کمتری به منابع، توانایی کمتری برای بهره‌برداری از آن‌ها و در پی این استاندارد و شرایط زندگی فروتری دارید. مصنوعی و طبیعی تفاوتی در ناعادلانه بودن آن ندارد و اینکه «فرگشت کرده پس اشکالی ندارد» یا «فرگشت کرده پس قادر به تغییر آن نیستیم» هر دو سفسطه هستند.

      طبیعی نه چیزی را درست می‌کند و نه غیرقابل تغییر، من تصور می‌کنم همه‌ی ما چپگرایان در ستیز با سلطه و این ادعا که انسان مشتاق به نابودی سلطه و رهایی‌ از آنست سخت به خطا بوده‌ایم و اینطور که به نظر می‌رسد اکثریت آدمها هیچ مشکلی با تحت سلطه بودن مادامی که حداقل‌هایی از رفاه و امنیت و … برایشان فراهم باشد ندارند، و بدبینی امثال مکس اشتیرنر که به پیرامون خود می‌نگریست و می‌گفت «من انقلابی و آزادی‌خواه نمی‌بینم، هرچه می‌بینم دلال و لاشخور است» الیتیسم یک آدم ضدجامعه نبود، توصیف دقیقی از احوال اکثریت جامعه‌ی بشری بود. ولی با وجود این من همچنان خواستار سلطه‌گریزی و سلطه‌ستیزی هستم زیرا باور دارم حتی همین اکثریت مشتاق به تبادل امنیت با آزادی اگر طعم آزادی و آگاهی را بچشند آنرا ژرف‌تر، خواستنی‌تر و مطلوب‌تر از آغوش گرم اربابان خود می‌یابند و ما می‌توانیم اینرا دگرگون بکنیم و …

      شما می‌توانید ادعا بکنید که نابرابری مصنوعی دارای مازاد سلطه‌آمیز اضافه نیز هست و انواع طبیعی آن فاقد چنان مازادی هستند بنابراین ناعادلانه‌تر است یا چیزهایی از این قبیل. اما مسأله این است که نابرابری خودش به طور مستقل می‌تواند یک رذالت اخلاقی باشد و برای تبدیل شدن به چنان چیزی نیازی به سلطه ندارد.

      در تضاد میان فرد و جمع بالاخره نقطه‌ای فرا می‌رسد که ما در آن وادار و ناگزیر به انتخاب یکی به زیان دیگری می‌شویم، و تلاش برای آشتی دادن آن‌ها و طرح اینکه این تضاد کاذب است یا برآمده از اقتضائات جامعه‌ی سرمایه‌داری‌ست یا طبیعی‌ست و قادر به فراتر رفتن از آن نیستیم و … پاسخ بسنده نیست بلکه تلاش برای تغییر صورت مسئله‌ای بسیار دشوار است. اجازه بدهید در قالب یک مثال بحث را بیشتر بشکافیم:

      یک مدرسه‌ی خیالی را تصور بکنید که ده کلاس درس دارد، و در هر کلاس درس بیست شاگرد هست که دو تا خیلی خنگ هستند و دو تا خیلی باهوش. ایده‌ی «از هرکس به اندازه‌ی توانایی، به هرکس به اندازه‌ی نیاز» حکم می‌کند که دو تای خنگ هر کلاس را جمع بکنیم در یک کلاس و دو تای باهوش هر کلاس را نیز به همچنین، تا در حق هیچ‌کس بی‌عدالتی نشود و شاگرد خنگ مجبور به رقابت با شاگرد زرنگ نشود، و شاگرد باهوش نیز بدلیل خنگی همکلاسی از پیشرفت عقب نماند و … اما این یک راه‌حل نیست، فقط به قول مهربد گرامی(به نقل از ژیژک)جارو کردن مشکل به زیر فرش است، زیرا افراد باهوش همچنان بیشتر و بهتر از افراد خنگ پیشرفت می‌کنند، تنها نمود به ظاهر تبعیض‌آمیز آن تبدیل به نمود به ظاهر غیرتعبیض‌آمیز شده، اگرنه تبعیض هنوز هست و تضاد همچنان پابرجاست، تنها بهتر پنهان شده، و نه فقط کمکی عینی به شاگردان خنگ نکرده‌ایم، بلکه شانس رقابت و پیروزی احتمالی ایشان به اندازه‌ی باهوش‌ها از طریق تقلب، پشت کار هزار برابر، شانس و … را هم از ایشان گرفته‌ایم.

      پس این تلاش برای آشتی دادن فرد و جمع بر خطاست، بر سر یک نقطه‌ای یا باید تعالی مطلق فرد را برگزینم، یا همان جمع را. یا اجازه بدهیم این‌ها با یکدیگر رقابت بکنند و هرکه برنده شد هرچقدر که برنده شد را برای خودش نگاه بدارد و همه‌ی تضادها را بپذیریم، یا، فرد را تا اندازه‌ای فدای جمع بکنیم و دو شاگر باهوش را مامور نظارت درسی و کمک به پیشرفت دو شاگرد خنگ بنماییم، از توانا بگیریم و به ناتوان بدهیم تا شاخص دارایی پایانی همه یکسان باشد.

      من شخصاً قادر به نجات خودم در هر دو سیستم خواهم بود زیرا به توانایی‌های شخصی خودم ایمان دارم، اما معیار اصلی ما در پایان روز باید آن باشد که کدام مدل قربانی کمتری می‌گیرد و شدت این قربانی بودن در کدامیک بیشتر است، بی‌عدالتی که در حق شاگرد باهوش با بستن پای او به پای شاگرد خنگ می‌کنیم بیشتر است یا رها کردن شاگرد خنگ به حال خودش یا ترحم شاگرد باهوش یا قضا و قدر و …من آنارشیست فردگرا مشکلی با سیستم اول ندارم، زیرا معتقدم پیشرفت هماهنگ جامعه و عدم وجود نابرابری باعث نفع بلندمدت فرد خواهد شد ولو فداکاری مختصری از تعالی حداکثری او لازم باشد، و به دکتر و پیتزازن یک مقدار دستمزد دادن ولو آنکه ارزش کارشان متفاوت باشد باعث می‌شود جامعه در قالب یک بدن پیشرفت سریع‌تر، مطمئن‌تر و از همه‌ مهمتر عادلانه‌تری داشته باشد، زیرا میزان بی‌عدالتی روا شده در حق دکتری که نیمی از اضافه‌ی حقوق او را با پیتزا زن تقسیم کرده‌اند کمتر از پیتزازنی‌ست که چشم‌اندازی برای پیشرفت ندارد، در موقعیت اجتماعی خود حبس شده و شما هم به او می‌گویید کاری از دست ما ساخته‌ نیست، این تضاد طبیعی‌ست، شما صرفاً خنگ‌تر یا کم‌زحمت‌تر یا … از آقای دکتر بوده‌اید.

      مشکل انگیزش هم در هر دو سیستم وجود دارد، در سیستم مطلوب من البته بیشتر خواهد شد و احتمالاً کندترین مدل برای رشد اقتصادی در جهان است، اما اثرات این رشد در همه‌ی ارکان جامعه به یک اندازه و شکل احساس خواهد شد.

      پ.ن : راهکار شما برای دستکاری ژنهای مردم برای باهوش شدن مناقشه در مثل است و ما فقط مشکل باهوش‌تر بودن که نداریم، عناصر غیراقتصادی پر شمار دیگری هم هستند که به نابرابری می‌انجامند، هوش تنها یک مثال بود. بعد هم ما باید بحث را در ظرفیتهای موجود پیش ببریم و نه خیال‌پردازی درباره‌ی ظرفیتهای احتمالی. اینکه نمی‌شود شما موقعیتی آرمانی را برای من تصویر بکنید و مشکل را از این طریق حل بکنید، منهم می‌توانم شرایطی را تصور بکنم که در آن آدمها را به ماشینهای رویاساز وصل می‌کنند که همه در آن خوشحال و راضی و آزاد و برابر و ... هستند و دیگر نیازی به تغییر سیستم نخواهد بود و ...
      زنده باد زندگی!

    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (10-22-2013),Nevermore (10-22-2013),Parastesh (10-22-2013),sonixax (10-23-2013),undead_knight (10-23-2013)

    3. #792
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      این که شد همان همگان یا با من هستند یا بر من !
      همینجوره, یا شما در ستیز با بهره‌کشی هستید, یا همداستان با آن.

      نمیشود که بگویید به من کاری ندارد, همچون اعدام که یا شما موافق اعدام
      هستید, یا مخالف آن. اگر کنار بکشید و بگویید کاری ندارم هم میشود همان موافق!

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-23-2013)

    5. #793
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      ویرایش از سوی Mehrbod : 10-23-2013 در ساعت 01:38 AM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-23-2013)

    7. #794
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    8. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-23-2013)

    9. #795
      شناس
      Points: 3,297, Level: 35
      Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
      Overall activity: 51.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      شاد و سر حال
       
      Parastesh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      ماندگاه
      Iran
      نوشته ها
      49
      جُستارها
      0
      امتیازها
      3,297
      رنک
      35
      Post Thanks / Like
      سپاس
      181
      از ایشان 85 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      بیجاست، در اینکه مردم کشورهای کمونیستی هم باید سخت کار کنند و از خودگذشتگی بنمایند ، گمانی نیست.
      بیجاست شاید یکی بخواهد برای خودش کار کند چرا باید زیر پرچم کمونیست برای مفت خوران کار کند ؟
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      انهایی هم که از بیخ کار نمیکنند نیز باید کفش را با کمترین بها ( که هزینه ی زندگی ان کارگر و هزینه های روان آن کارخانه را بپوشاند) کمابیش رایگان دریافت کنند.

    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Parastesh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (10-23-2013),sonixax (10-23-2013)

    11. #796
      شناس
      Points: 3,297, Level: 35
      Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
      Overall activity: 51.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      شاد و سر حال
       
      Parastesh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      ماندگاه
      Iran
      نوشته ها
      49
      جُستارها
      0
      امتیازها
      3,297
      رنک
      35
      Post Thanks / Like
      سپاس
      181
      از ایشان 85 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      هم بیجاست و هم ریشخند آمیز!

      همین گردانندگی ( مدیریت) زمانی کارآمد است که هماهنگ باشد
      و آنهم زمانی شذنی است که این برنامه ریزی و گردانندگی آژگاهی
      باشد و نه اینکه هرکس برای خودش هردنبیلی کاری کند. چرا که
      همه ی ساخه های سرایداشت به همدیگر وابسته است، شما
      نمیتوانید برای ساختن پالتو در جایی برنامه ریزی کنید که کارخانه ی
      چرمش و پشمش درست کار نمیکند.
      این هم بیجاست !
      امروزه بسیاری از کارخانه ها مواد اولیه را خودشان تهیه میکنند و مالکیت آن معادن را نیز در اختیار دارند .
      اگر اینچنین هم نباشد کارخانه دار میتواند برود با یک کارخانه چرم ساز در آن سر دنیا معامله کند و
      نیازی نیست دولت ساخته شود تا آن را با یک کارخانه که احتمالا سهمی در آن دارد هماهنگ سازد .
      اگر کارخانه داری عرضه این چیز ها را هم ندارد باید دیر یا زود جمع کند نه اینکه انقلاب کند و دولت بسازد .

    12. 3 کاربر برای این پست سودمند از Parastesh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Canary (02-01-2018),kourosh_bikhoda (10-23-2013),sonixax (10-23-2013)

    13. #797
      شناس
      Points: 3,297, Level: 35
      Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
      Overall activity: 51.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      شاد و سر حال
       
      Parastesh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      ماندگاه
      Iran
      نوشته ها
      49
      جُستارها
      0
      امتیازها
      3,297
      رنک
      35
      Post Thanks / Like
      سپاس
      181
      از ایشان 85 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها

      بیجاست، اگر هم چنین باشد و دولت آمریکارا نماینده ی سرمایه داران نپنداریم (!!) بازهم
      از انجا که سرمایه ای در دست دولت نیست، هیچ برنامه ریزی سرایداشتی کلان و آژگاهی
      در آنجا شدنی نیست و این "آزادی" در دست تک تک و گروه سرمایه داران است و نه در
      دست دولت،

      پارسیگر
      این هم به پای توانایی و قوت سرمایه داری میزنیم که مانند ایران نشده تا با یک مصاحبه وزیر نفت و رئیس
      دولتش در روزنامه قیمت مواد غذایی اش روی نمودار 100 متر پایین بالا بشود و هر روز مردمش با ترس و
      استرس و نا امیدی از آینده کشورشان زندگی کنند !
      ویرایش از سوی Parastesh : 10-23-2013 در ساعت 12:03 AM

    14. 3 کاربر برای این پست سودمند از Parastesh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      folaani (10-23-2013),kourosh_bikhoda (10-23-2013),sonixax (10-23-2013)

    15. #798
      شناس
      Points: 3,297, Level: 35
      Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
      Overall activity: 51.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      شاد و سر حال
       
      Parastesh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      ماندگاه
      Iran
      نوشته ها
      49
      جُستارها
      0
      امتیازها
      3,297
      رنک
      35
      Post Thanks / Like
      سپاس
      181
      از ایشان 85 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      بیجاست، دگرسانی اش را گفتیم، اگر بهره این سختکوشی سرانجام به کوشندگان برسد،
      دادگری همبودین بدست آمده است. نون مهند نیست که در این راه ناچار چند میلیونر هم
      در چین پدید امده باشند، چرا که چین برای پیشرفت تندتر ، سرمایه های برونمرزی را هم
      در کشور خود راه داده ولی کنترل را همچنان در دست دارد. اگر زمانی این بهره ها و این
      کار ها از خودگذشتگی ها، برای چیز دیگری جز بهروزی و پیشرفت همبودین کشور و
      بهزیستی مردم بکار رفت، میشود سرمایه داری ای که شما میپسندید!

      پارسیگر
      این هم بیجاست .
      اکنون بسیاری از کمپانی های چند ملیتی غرب هر یک در چین شعبه دارند و از نیروی ِ کار چین بهره میکشند آن هم به صورت شبانه روزی !
      چین را هم این کمپانی ها چین کردند وگرنه تا چند دهه پیش همان کشور تریاکی بود که نمیتوانستند آب دماغشان را بالا بکشند و
      هر روز مردمشان در زندان ها به دست حزب کمونیست کباب میشدند !

    16. 2 کاربر برای این پست سودمند از Parastesh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (10-23-2013),sonixax (10-23-2013)

    17. #799
      شناس
      Points: 3,297, Level: 35
      Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
      Overall activity: 51.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      شاد و سر حال
       
      Parastesh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      ماندگاه
      Iran
      نوشته ها
      49
      جُستارها
      0
      امتیازها
      3,297
      رنک
      35
      Post Thanks / Like
      سپاس
      181
      از ایشان 85 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      مهند این است که
      بهره ی این سرمایه، برنامه ریزی برای این سرمایه، در
      راستای بهزیستی رده ی کارگر باشد و نه به جیب سرمایه دار
      و فئودال و رده ی بهره کش و مفتخوری که شما دوست دارید
      برود.

      جای خرسندی دارد بعد از 40 صفحه که ما گفتیم و دیگران گفتند دست آخر به این نتیجه رسیدند از
      مخالفت پایه ای با نظام سرمایه داری دست بردارند و به دنبال نوعی از سرمایه داری یاشند که کمی سیمای انسانی تر داشته باشد !
      همان چیزی که همه لیبرال ها و طرفداران نظام های سرمایه داری با تئوری های گوناگون در پی آن هستند .

    18. 2 کاربر برای این پست سودمند از Parastesh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (10-23-2013),sonixax (10-23-2013)

    19. #800
      شناس
      Points: 3,297, Level: 35
      Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
      Overall activity: 51.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      شاد و سر حال
       
      Parastesh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      ماندگاه
      Iran
      نوشته ها
      49
      جُستارها
      0
      امتیازها
      3,297
      رنک
      35
      Post Thanks / Like
      سپاس
      181
      از ایشان 85 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      پرسش شما رتوریک هست: در پی دانستن چیزی نیست و خودش پاسخ خودش یا همان نگر شمارا در بر دارد
      که از آن بیزاری سخت و شگرفی درباره ی کمونیسم سهیده میگردد. یک همبود هم مانند یک جاندار است که
      در آن هر بخشی ، کاری را بدوش گرفته و این کار مغز هم همان کار دولت و فرمانروایی است. در سرمایه داری،
      نمایندگان سرمایه داران یا با دیکتاور ارتشتاری و دینی و یا با سامانه پارلمانی سرمایه داری، دولت را پدید میاورند
      که گرچه سرکوبگر است ولی همچنان رُل مغز و رهبری پیکر همبود را بازی میکند. ما هم خواهان کنار نهادن مغز
      در همبود نیستیم بساکه مغز بهتر و خردمندانه تر و دادگرانه تری را برای آن آرزو داریم. این مغز نوین در کشور
      کمونیستی/کارگری، میکوشد که بهروزی کارگران و نه سود سرمایه داران را آماج خود نماید. اینکه در آروین،
      به دید شما، نومنکلاتور و هزاران بار! سرکوبگر شده هم نگر شماست، بسته به اینکه چه کسی سرکوب میشود!
      از این گذشته، کنترل مردم برروی دولت بسته به تراز آگاهی و فرزامی هومنی و دلیری شهروندی انهاست و جز این
      هم در هیچ سامانه ای، هیچ گارانتی برای کنترل سرنوشت خود در دست نیست. بماند که بسیاری از سختی ها
      و گره هارا هم سرمایه داری با جنگ های جهانی و جنگ سرد و دیگر کارشکنی ها به سامانه جوان و کم-آروین
      کمونیستی پدید آورد و روی همرفته میتوان این آروین نخستینی را نیکو و هایسته دانست.


      پارسیگر
      این هم بیجاست .
      کارگران خود نیروی مقابل دولت هستند و جزء نیروی سرمایه به حساب می آیند !
      در هر کشوری یک کشاکش باریکی بین دولت و سرمایه داران بازار برای تصاحب نیروی کار وجود دارد برای همین دولت سعی میکند
      با اجری قانون های سخت تمرکز نیروی کار را همواره در بدنه خودش بیشتر کند و تبدیل به ماشین اقتصادی کشور شود .
      برای همین در ایران کسی که در جستجوی کار است کار دولتی را میپسندند ولی وقتی میرود امریکا کار آزاد را ترجیح میدهد .
      نکته دیگر اینکه در کشورهای کمونیستی هیچ کنترل اجتماعی بر روی دولت وجود ندارد زیرا تمرکز قدرت در بدنه دولت عملآ دولت را
      به یک توتالیتاریسم میکشاند که دیگر هیچ کسی توانایی رویارویی با آن را ندارد .
      اینکه بلوک شرق هم فرو ریخت مسلمآ به خاطر کشور های سرمایه داری غرب بوده است ! زیرا بهترین گزینه و تضمین کننده
      دموکراسی تا کنون بودند و هستند .

    20. 3 کاربر برای این پست سودمند از Parastesh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Canary (02-01-2018),kourosh_bikhoda (10-23-2013),sonixax (10-23-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 7 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 7 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگو پیرامون فمینیسم
      از سوی shirin در تالار زنامرد
      پاسخ: 516
      واپسین پیک: 03-29-2020, 07:36 PM
    2. گفتگو پیرامون فمینیسم
      از سوی shirin در تالار هماندیشی
      پاسخ: 161
      واپسین پیک: 03-15-2013, 08:51 PM
    3. مازوخیسم / سادیسم / لذت‌جویی و ...
      از سوی yasy در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 6
      واپسین پیک: 01-20-2013, 08:03 PM
    4. جایگاه فرهنگی ملت ایران در مقایسه با ملل دیگر
      از سوی Nocturne در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 8
      واپسین پیک: 09-12-2012, 11:17 PM
    5. سکولاریسم و روشنفکر دینی
      از سوی Russell در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 27
      واپسین پیک: 09-12-2012, 07:00 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •