• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 8 از 22 نخستیننخستین 12345678910111213141516171819202122 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 71 به 80 از 304

    جُستار: پاسخ به شبهات در مورد رژیم گیاهخواری

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      جناب امیر، با توجه به آمارهایی که در گزارش سازمان ملل و سازمان دیدبان جهانی از قول مجله دانستنیها در پست قبل خودم در همین تاپیک نقل کردم، آیا نظر شما همچنان همین است که توسعه صنایع گوشتی مثلا به شکل دامپروری صنعتی از انتخابهای دیگر بهتر است؟این را از آن جهت میگویم که شاید پست قبلی مرا ندیده باشید.
      انتخاب بهترین نوع غذا برای انسان از جنبه های مختلف قابل بررسی است.اینکه بدن ما به کدام سبک تغذیه سازگارتر است و کمتر دچار بیماری میشود،اینکه از لحاظ محیط زیست کدام آسیب کمتری به اکوسیستم و طبیعت وارد میکند و اینکه از لحاظ اقتصادی کدامیک به صرفه تر است و میتوان با آن انسانهای بیشتری را سیر کرد.در مورد جنبه اول، نیاز به تسلط به دانش هاییست که احتمالا در حوزه دانسته های حداقل من نیست.اما در این مورد پاسخ یک سوال شاید تاثیر مهمی در نگرش ما داشته باشد و آن اینکه آیا در طبیعت پستانداری هست که هم گوشتخوار باشد و هم گیاهخوار؟یعنی گوشت و گیاه هردو در فهرست غذایی اش باشد؟
      اما آنچه از نظر من مهمتر است جنبه های دوم و سوم این موضوع است.به نظر میرسد که صنعت دامپروری تاثیراتی مخرب بر زمین و اکوسیستمش میگذارد.برپایه گزارشی که در پست قبلی آنرا نقل کردم، آثار مخرب این صنعت قابل چشم پوشی نیست.
      اما از دیدگاه من، این سبک تغذیه نیست که مشکل ساز است، بلکه حجمش است.برای تغذیه هفت میلیارد انسان شما هر راهی را که انتخاب کنید، بی شک ضررهای جبران ناپذیری به جهان پیرامون خواهید زد و چندان فرقی بین گیاهخواری و همه چیزخواری نیست.به نظرم شرایط ایده آل زمانی است که حداکثر جمعیت کره زمین 3 یا 4 میلیارد باشد.حال میدانم که خواهید پرسید اساسا چرا آنچه غیر ممکن است را بازگو میکنی؟اینکه اساسا این بحث با سوالاتی چون "کدامیک کمتر به پیرامون آسیب میزند" جریان می یابد.در حالی که آلترناتیوهایی که داریم از نظر هزینه های زیست محیطی چندان تفاوت چشم گیری باهم ندارند.

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-23-2012),sonixax (11-23-2012)

    3. #2
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      آیا در طبیعت پستانداری هست که هم گوشتخوار باشد و هم گیاهخوار؟یعنی گوشت و گیاه هردو در فهرست غذایی اش باشد؟
      با اجازه امیر این بخش رو من جواب میدم :

      تا دلتون بخواد هست و بهشون میگن همه چیز خوار .

      همه‌چیزخوار - WiKi

      از پستاندارانی که بنا به طبیعت خود همه‌چیزخوارند می‌توان به خوک، گورکن، خرس، جوجه تیغی، صاریغ، اسکانک، راکون، سمورچه، موش، رات و شامپانزه اشاره کرد. برخی از پرندگان هم همه‌چیزخوارند و از میوه‌ها تا حشرات، کرم، ماهی و جوندگان کوچک را می‌خورند، مانند مرغ، کلاغ، کلاغ سیاه، زاغی، غراب و آبچلیک‌ها. همچنین بعضی از مارمولک‌ها، لاک‌پشت‌ها، ماهی‌ها و بی‌مهرگان نیز همه‌چیزخوارند.
      پ.ن:شامپانزه رو مخصوصن پررنگ کردم .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-23-2012),Philo (11-23-2012),undead_knight (11-23-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      با اجازه امیر این بخش رو من جواب میدم :

      تا دلتون بخواد هست و بهشون میگن همه چیز خوار .

      همه‌چیزخوار - WiKi



      پ.ن:شامپانزه رو مخصوصن پررنگ کردم .
      سپاس از پاسخی که دادید.این مقاله را قبلا دیده ام، اما احنمالا شما هم دریافته اید که این مقاله دارای ابهام است و به روشنی نمیتوان دریافت منظورش از همه چیز خواری چیست و اینکه حیوانات دقیقا بر چه اساسی در دسته همه چیز خواران قرار میگیرند.
      مثلا در مورد همان شامپانزه که فرمودید، بنده در مستندی دیدم که این حیوان صرفا زمانی که برای انتقام به گروهی دیگر یا گونه ای دیگر حمله میکند گوشتشان را میخورد.مثلا اسب آبی هم گاها گوشت لاشه ها را میخورد یا دیده شده گرگ ها هم گیاه بخورند.موضوعی که مورد سوال من است این است که آیا نوعی از پستانداران وجود دارد که در صورت داشتن حق انتخاب گیاه را در کنار گوشت مصرف کند؟
      سپاس.

    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (11-23-2012),کافر_مقدس (11-24-2012)

    7. #4
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      سپاس از پاسخی که دادید.این مقاله را قبلا دیده ام، اما احنمالا شما هم دریافته اید که این مقاله دارای ابهام است و به روشنی نمیتوان دریافت منظورش از همه چیز خواری چیست و اینکه حیوانات دقیقا بر چه اساسی در دسته همه چیز خواران قرار میگیرند.
      مثلا در مورد همان شامپانزه که فرمودید، بنده در مستندی دیدم که این حیوان صرفا زمانی که برای انتقام به گروهی دیگر یا گونه ای دیگر حمله میکند گوشتشان را میخورد.مثلا اسب آبی هم گاها گوشت لاشه ها را میخورد یا دیده شده گرگ ها هم گیاه بخورند.موضوعی که مورد سوال من است این است که آیا نوعی از پستانداران وجود دارد که در صورت داشتن حق انتخاب گیاه را در کنار گوشت مصرف کند؟
      سپاس.
      بسیاری گونه های خرس !
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    8. #5
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      سپاس از پاسخی که دادید.این مقاله را قبلا دیده ام، اما احنمالا شما هم دریافته اید که این مقاله دارای ابهام است و به روشنی نمیتوان دریافت منظورش از همه چیز خواری چیست و اینکه حیوانات دقیقا بر چه اساسی در دسته همه چیز خواران قرار میگیرند.
      مثلا در مورد همان شامپانزه که فرمودید، بنده در مستندی دیدم که این حیوان صرفا زمانی که برای انتقام به گروهی دیگر یا گونه ای دیگر حمله میکند گوشتشان را میخورد.مثلا اسب آبی هم گاها گوشت لاشه ها را میخورد یا دیده شده گرگ ها هم گیاه بخورند.موضوعی که مورد سوال من است این است که آیا نوعی از پستانداران وجود دارد که در صورت داشتن حق انتخاب گیاه را در کنار گوشت مصرف کند؟
      سپاس.
      این مقاله از سایت گیاه‌خواران را بخوانید، در آن این مساله پیرامون انسان به خوبی توضیح داده شده.
      جانداری که فقط از گیاه برای تغذیه استفاده می‌کند: گیاه‌ خوار
      جانداری که فقط از گوشت برای تغذیه استفاده می‌کند: گوشت خوار
      جانداری که هم از گوشت و هم از گیاه برای تغذیه استفاده می‌کند: همه‌چیز خوار

      شامپانزه همه چیز خوار است با ترجیح گیاه خواری، و نه، اصلا اینطور نیست، برای تغذیه دست به شکار یا مردارخواری از لاشه‌ی موشها و میمون‌ها و شامپانزه‌های دیگر و ... می‌زنند. این مقاله را اگر فرصت داشتید مطالعه بکنید.
      زنده باد زندگی!

    9. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (11-23-2012),undead_knight (11-23-2012)

    10. #6
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      این مقاله از سایت گیاه‌خواران را بخوانید، در آن این مساله پیرامون انسان به خوبی توضیح داده شده.
      جانداری که فقط از گیاه برای تغذیه استفاده می‌کند: گیاه‌ خوار
      جانداری که فقط از گوشت برای تغذیه استفاده می‌کند: گوشت خوار
      جانداری که هم از گوشت و هم از گیاه برای تغذیه استفاده می‌کند: همه‌چیز خوار

      شامپانزه همه چیز خوار است با ترجیح گیاه خواری، و نه، اصلا اینطور نیست، برای تغذیه دست به شکار یا مردارخواری از لاشه‌ی موشها و میمون‌ها و شامپانزه‌های دیگر و ... می‌زنند. این مقاله را اگر فرصت داشتید مطالعه بکنید.
      بله.سپاس.مقاله دومی واقعا جالب بود.عجب موجود وحشی ای پشت آن چهره ی آرام و دوست داشتنی شامپانزه خفته است. به هر حال دانستیم که شامپانزه به گوشت علاقه دارد و برای گوشت خوردن شکار میکند.با دقت خواندنِ آن بماند برای فردا.

    11. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (11-23-2012)

    12. #7
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      جناب امیر، با توجه به آمارهایی که در گزارش سازمان ملل و سازمان دیدبان جهانی از قول مجله دانستنیها در پست قبل خودم در همین تاپیک نقل کردم، آیا نظر شما همچنان همین است که توسعه صنایع گوشتی مثلا به شکل دامپروری صنعتی از انتخابهای دیگر بهتر است؟این را از آن جهت میگویم که شاید پست قبلی مرا ندیده باشید.
      انتخاب بهترین نوع غذا برای انسان از جنبه های مختلف قابل بررسی است.اینکه بدن ما به کدام سبک تغذیه سازگارتر است و کمتر دچار بیماری میشود،اینکه از لحاظ محیط زیست کدام آسیب کمتری به اکوسیستم و طبیعت وارد میکند و اینکه از لحاظ اقتصادی کدامیک به صرفه تر است و میتوان با آن انسانهای بیشتری را سیر کرد.در مورد جنبه اول، نیاز به تسلط به دانش هاییست که احتمالا در حوزه دانسته های حداقل من نیست.اما در این مورد پاسخ یک سوال شاید تاثیر مهمی در نگرش ما داشته باشد و آن اینکه آیا در طبیعت پستانداری هست که هم گوشتخوار باشد و هم گیاهخوار؟یعنی گوشت و گیاه هردو در فهرست غذایی اش باشد؟
      اما آنچه از نظر من مهمتر است جنبه های دوم و سوم این موضوع است.به نظر میرسد که صنعت دامپروری تاثیراتی مخرب بر زمین و اکوسیستمش میگذارد.برپایه گزارشی که در پست قبلی آنرا نقل کردم، آثار مخرب این صنعت قابل چشم پوشی نیست.
      اما از دیدگاه من، این سبک تغذیه نیست که مشکل ساز است، بلکه حجمش است.برای تغذیه هفت میلیارد انسان شما هر راهی را که انتخاب کنید، بی شک ضررهای جبران ناپذیری به جهان پیرامون خواهید زد و چندان فرقی بین گیاهخواری و همه چیزخواری نیست.به نظرم شرایط ایده آل زمانی است که حداکثر جمعیت کره زمین 3 یا 4 میلیارد باشد.حال میدانم که خواهید پرسید اساسا چرا آنچه غیر ممکن است را بازگو میکنی؟اینکه اساسا این بحث با سوالاتی چون "کدامیک کمتر به پیرامون آسیب میزند" جریان می یابد.در حالی که آلترناتیوهایی که داریم از نظر هزینه های زیست محیطی چندان تفاوت چشم گیری باهم ندارند.
      بطور کلی نه سبک تغذیه مشکل اصلی‌ست و نه حجم آن، بلکه روش تولید آنست که مایه‌ی دردسر است. و هرچند اصراف پدیده‌ای بسیار جدی و مخرب است، در نهایت تفاوتی در اصل ماجرا بوجود نمی‌آورد. ازدیاد جمعیت با روش تغذیه‌ی همه‌چیزی خواری مشکلی به حساب نمی‌آید، هم‌اکنون با اضافه‌ی گوشت مورد استفاده‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا در سال، می‌توان یک ماه کُل قاره‌ی آفریقا (منهای بخش عرب آن) را غذا داد. این حجم بالای استفاده که گیاه‌خوار و غیرگیاه‌خوار به آن دچارند یک ویژگی ِ فرگشتیک در انسان است، که برپایه‌ی آن برنامه ریزی شده‌ایم تا با حداکثر سرعت ممکن بیشترین غذای ممکن را مصرف بکنیم، زیرا برخورداری از چنین ویژگی‌ای میلیون‌ها سال تنها راه برای زنده ماندن بوده. اما اکنون بایستگی ندارد و به زیاده‌خوری می‌انجامد..

      بله دام‌پروری صنعتی به مراتب بهتر از کشاورزی صنعتی‌ست، از هر جهت که بنگرید(فرسایش خاک، گرمایش زمین، هزینه‌ی تولید، آب مورد استفاده، زمان تولید و ... در تناسب به انرژی که از گوشت می‌گیریم و انرژی که از گیاه می‌گیریم). اگر معیار شما به راستی اکوسیستم باشد که کشاورزی بازی را شروع نشده می‌بازد.. اساسا گوشت زمانی به رژیم غذایی ما اضافه شده که حجم مغزمان افزایش یافته و نیاز به پروتئین بالاتری پیدا کرده‌ایم که گیاهان قادر به فراهم آوردن آن نبوده‌اند، یعنی از دوران استرالوپیتکوس آفریکانوس. بجز انسان چندتایی که به ذهنم می‌رسند: خوک، بز، صاریغ، مرغ، پیرانا، کوآتی، خرس و اکثر نخستی‌ها از جمله شامپانزه بونوبو و ...

      بطور کلی چیزی که باید بدانیم این حقیقت ساده اما بسیار خشن است که بی‌کُشتن نمی‌توان زنده ماند. شاید زمانی روشهایی جدید برای تولید گوشت پدید بیایند(پیشتر در جستار آزار حیوانات در اینباره گفته‌ام)که ما را از کشتار حیوانات برای غذا بی‌نیاز بکنند، یا شاید پیشرفت‌هایی در کُل صنعت تولید غذا رخ بدهد که آسیب‌زایی برای محیط زیست را به حداقل برساند و ... اما در وضع فعلی، گیاه‌خوار یا گوشت‌خوار یا هرچه که باشد، با هر گازی که می‌زنید جان‌ها گرفته و می‌گیرید و خواهید گرفت.
      زنده باد زندگی!

    13. 5 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-23-2012),Philo (11-23-2012),Russell (08-20-2013),sonixax (11-23-2012),undead_knight (11-23-2012)

    14. #8
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      بطور کلی نه سبک تغذیه مشکل اصلی‌ست و نه حجم آن، بلکه روش تولید آنست که مایه‌ی دردسر است. و هرچند اصراف پدیده‌ای بسیار جدی و مخرب است، در نهایت تفاوتی در اصل ماجرا بوجود نمی‌آورد. ازدیاد جمعیت با روش تغذیه‌ی همه‌چیزی خواری مشکلی به حساب نمی‌آید، هم‌اکنون با اضافه‌ی گوشت مورد استفاده‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا در سال، می‌توان یک ماه کُل قاره‌ی آفریقا (منهای بخش عرب آن) را غذا داد. این حجم بالای استفاده که گیاه‌خوار و غیرگیاه‌خوار به آن دچارند یک ویژگی ِ فرگشتیک در انسان است، که برپایه‌ی آن برنامه ریزی شده‌ایم تا با حداکثر سرعت ممکن بیشترین غذای ممکن را مصرف بکنیم، زیرا برخورداری از چنین ویژگی‌ای میلیون‌ها سال تنها راه برای زنده ماندن بوده. اما اکنون بایستگی ندارد و به زیاده‌خوری می‌انجامد..

      بله دام‌پروری صنعتی به مراتب بهتر از کشاورزی صنعتی‌ست، از هر جهت که بنگرید(فرسایش خاک، گرمایش زمین، هزینه‌ی تولید، آب مورد استفاده، زمان تولید و ... در تناسب به انرژی که از گوشت می‌گیریم و انرژی که از گیاه می‌گیریم). اگر معیار شما به راستی اکوسیستم باشد که کشاورزی بازی را شروع نشده می‌بازد.. اساسا گوشت زمانی به رژیم غذایی ما اضافه شده که حجم مغزمان افزایش یافته و نیاز به پروتئین بالاتری پیدا کرده‌ایم که گیاهان قادر به فراهم آوردن آن نبوده‌اند، یعنی از دوران استرالوپیتکوس آفریکانوس. بجز انسان چندتایی که به ذهنم می‌رسند: خوک، بز، صاریغ، مرغ، پیرانا، کوآتی، خرس و اکثر نخستی‌ها از جمله شامپانزه بونوبو و ...

      بطور کلی چیزی که باید بدانیم این حقیقت ساده اما بسیار خشن است که بی‌کُشتن نمی‌توان زنده ماند. شاید زمانی روشهایی جدید برای تولید گوشت پدید بیایند(پیشتر در جستار آزار حیوانات در اینباره گفته‌ام)که ما را از کشتار حیوانات برای غذا بی‌نیاز بکنند، یا شاید پیشرفت‌هایی در کُل صنعت تولید غذا رخ بدهد که آسیب‌زایی برای محیط زیست را به حداقل برساند و ... اما در وضع فعلی، گیاه‌خوار یا گوشت‌خوار یا هرچه که باشد، با هر گازی که می‌زنید جان‌ها گرفته و می‌گیرید و خواهید گرفت.
      به نظر میرسد تفاوت دیدگاه از یک امر نشدنی و احتمالا از نظر شما ناموجه یعنی کاهش جمعیت و یک امر قابل دستیابی یعنی تغییر یا اصلاح الگوهای تولید نشات میگیرد.موضوعی که هست و من نیمتوانم آنرا نادیده بگیرم این است که مسلما انرژی قابل دریافت از گیاهان در مقایسه با گوشت چند برابر کمتر است و این نکته ای است اساسی در تاریخ حیات.منظورم این است که در تایید سخن شما میگویم که جاندارنی که توانسته اند با شکل های جدید تغذیه خود را وقف دهند، توانسته اند برای مدت بیشتری دوام و بقای خود را حفظ کنند.برای این موضوع میشود حداقل از دوره ی دانیاسورها ، کوتاهیِ عمرِ هیولاهایِ گیاه خواری چون ساراپوزایدن پس از حضور گوشت خوارانی چون تی رکس را مدنظر قرار داد که اگرچه جوانتر از گیاه خواران بودند و دوره ی تکامل و حیاتشان به مراتب کمتر بوده،اما به دلیل روش تغذیه جدیدشان یعنی همان گوشتخواری، که به روند تکاملشان نیز سرعت میبخشید،در نهایت در رقابت با گیاهخواران پیروز شدند،و پس از همین مقایسه میتوان چنین نتیجه گرفت که شکل تغذیه و قابلیت انعطاف در آن یکی از عوامل موثر در پیروزی گونه ای بر گونه ای دیگر میتواند باشد.بی شک همین امر در بقا انسانها نیز موثر بوده است.
      بنابراین تا اینجا باید پذیرفت که انسان حتی اگر زمانی گیاه خوار بوده، حداقل در تلاش برای بقای خود نیاز داشته که گوشت را هم به منوی غذایی خود بیافزاید.و من مشکلی در تغذیه از گوشت نمیبینم.حال از آنجا که میدانیم منابع غذایی در زمین محدود است و مطمئن هستیم که تا حداقل تا چند دهه دیگر غذاهای مصنوعی قابل جایگزینی نیست، ایا نباید قدری در الگوی مصرف خود تجدید نظر کنیم؟از همان مثالی که درمورد ازدیاد تعداد گربه ها در پست های قبلی خود بیان کردید استفاده میکنم و میپرسم اگر تعداد مصرف کننده ها بیش از حدی باشد که به طور متعارف قابل تغذیه باشند، همیشه ناهنجاری هایی بروز خواهد کرد و هر چه سرعت رشد مصرف کننده ها بیشتر باشد، تعداد و کیفیت این ناهنجاری های طبیعی فاجعه بارتر خواهد بود.ما مجبور هستیم از هرچیزی که میشود غذا درست کرده و به مصرف کننده بدهیم.در تهیه همین غذا، باید انرژی و هزینه (چه اقتصادی و چه زیست محیطی) صرف شود.این روند تا جایی ادامه می یابد که عملا به جایی خواهیم رسید دیگر چیزی برای تغذیه وجود ندارد چون منبعی برای تولید دوباره غذا وجود ندارد.
      حالا پیش کشیدن فلسفه سیاسی جغرافیایی انرژی و غذا و اینکه هر یک از ما انسانها چقدر در منابع زمین سهم داریم و مثلا آن سومالیایی که هر دو روز لقمه ای غذا گیرش میاید و هرزه خورهای بی مصرف کشورهای غنی چقدر در منابع محدود زمین مشترک هستند بحث را به بیراهه کشانده و از موضوع تاپیک خارج است.اما حداقل این را میتوانم ادعا کنم که اگر جمعیت زمین نصف اینی که هست میبود و یا اینکه غذایی که از منابع محدود زمین تولید میشد به طور عادلانه تقسیم میشد شاید دیگر پرسیدن پاسخ به سوال کدام شکل تغذیه و یا کدام روش تهیه، فوریت کمتری میداشت.(امکان ناپذیری اش بر کسی پوشیده نیست، صرفا بدان جهت این را میگویم که نشان دهم نوعی عدم تعادل در تولید و مصرف غذا در جهان برقرار است که میتوان منشا آن را در جمعیت بسیار زیاد انسانها و یا به طور دقیق تر در نیاز به انرژی غذاییِ خارج از حدِ آنها یافت.هر چه تعداد مصرف کننده بیشتر از مقدار متناسب تولیدات باشد، تعداد گرسنگان و کسانی که در اثر جنگ بر سر منایع غذایی محدود از بین میروند بیشتر میشود.)

    15. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (11-23-2012),sonixax (11-23-2012)

    16. #9
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      به نظر میرسد تفاوت دیدگاه از یک امر نشدنی و احتمالا از نظر شما ناموجه یعنی کاهش جمعیت و یک امر قابل دستیابی یعنی تغییر یا اصلاح الگوهای تولید نشات میگیرد.موضوعی که هست و من نیمتوانم آنرا نادیده بگیرم این است که مسلما انرژی قابل دریافت از گیاهان در مقایسه با گوشت چند برابر کمتر است و این نکته ای است اساسی در تاریخ حیات.منظورم این است که در تایید سخن شما میگویم که جاندارنی که توانسته اند با شکل های جدید تغذیه خود را وقف دهند، توانسته اند برای مدت بیشتری دوام و بقای خود را حفظ کنند.برای این موضوع میشود حداقل از دوره ی دانیاسورها ، کوتاهیِ عمرِ هیولاهایِ گیاه خواری چون ساراپوزایدن پس از حضور گوشت خوارانی چون تی رکس را مدنظر قرار داد که اگرچه جوانتر از گیاه خواران بودند و دوره ی تکامل و حیاتشان به مراتب کمتر بوده،اما به دلیل روش تغذیه جدیدشان یعنی همان گوشتخواری، که به روند تکاملشان نیز سرعت میبخشید،در نهایت در رقابت با گیاهخواران پیروز شدند،و پس از همین مقایسه میتوان چنین نتیجه گرفت که شکل تغذیه و قابلیت انعطاف در آن یکی از عوامل موثر در پیروزی گونه ای بر گونه ای دیگر میتواند باشد.بی شک همین امر در بقا انسانها نیز موثر بوده است.
      بنابراین تا اینجا باید پذیرفت که انسان حتی اگر زمانی گیاه خوار بوده، حداقل در تلاش برای بقای خود نیاز داشته که گوشت را هم به منوی غذایی خود بیافزاید.و من مشکلی در تغذیه از گوشت نمیبینم.حال از آنجا که میدانیم منابع غذایی در زمین محدود است و مطمئن هستیم که تا حداقل تا چند دهه دیگر غذاهای مصنوعی قابل جایگزینی نیست، ایا نباید قدری در الگوی مصرف خود تجدید نظر کنیم؟از همان مثالی که درمورد ازدیاد تعداد گربه ها در پست های قبلی خود بیان کردید استفاده میکنم و میپرسم اگر تعداد مصرف کننده ها بیش از حدی باشد که به طور متعارف قابل تغذیه باشند، همیشه ناهنجاری هایی بروز خواهد کرد و هر چه سرعت رشد مصرف کننده ها بیشتر باشد، تعداد و کیفیت این ناهنجاری های طبیعی فاجعه بارتر خواهد بود.ما مجبور هستیم از هرچیزی که میشود غذا درست کرده و به مصرف کننده بدهیم.در تهیه همین غذا، باید انرژی و هزینه (چه اقتصادی و چه زیست محیطی) صرف شود.این روند تا جایی ادامه می یابد که عملا به جایی خواهیم رسید دیگر چیزی برای تغذیه وجود ندارد چون منبعی برای تولید دوباره غذا وجود ندارد.
      حالا پیش کشیدن فلسفه سیاسی جغرافیایی انرژی و غذا و اینکه هر یک از ما انسانها چقدر در منابع زمین سهم داریم و مثلا آن سومالیایی که هر دو روز لقمه ای غذا گیرش میاید و هرزه خورهای بی مصرف کشورهای غنی چقدر در منابع محدود زمین مشترک هستند بحث را به بیراهه کشانده و از موضوع تاپیک خارج است.اما حداقل این را میتوانم ادعا کنم که اگر جمعیت زمین نصف اینی که هست میبود و یا اینکه غذایی که از منابع محدود زمین تولید میشد به طور عادلانه تقسیم میشد شاید دیگر پرسیدن پاسخ به سوال کدام شکل تغذیه و یا کدام روش تهیه، فوریت کمتری میداشت.(امکان ناپذیری اش بر کسی پوشیده نیست، صرفا بدان جهت این را میگویم که نشان دهم نوعی عدم تعادل در تولید و مصرف غذا در جهان برقرار است که میتوان منشا آن را در جمعیت بسیار زیاد انسانها و یا به طور دقیق تر در نیاز به انرژی غذاییِ خارج از حدِ آنها یافت.هر چه تعداد مصرف کننده بیشتر از مقدار متناسب تولیدات باشد، تعداد گرسنگان و کسانی که در اثر جنگ بر سر منایع غذایی محدود از بین میروند بیشتر میشود.)
      من دو اشتباه کوچک در نوشته‌ی شما را گوشزد بکنم، نخست آنکه به نظر می‌رسد شما قدری علت و معلول را جابه‌جا گرفته‌اید، جمعیت انسان‌ها زیاد شده به این دلیل که ما توانسته‌ایم غذای مورد نیازمان را تولید بکنیم، و بدون منابع کافی در طبیعت همواره با سقوط جمعیت در یک گونه روبرو خواهیم بود نه افزایش آن، ازدیاد جمعیت فقط زمانی اتفاق می‌افتد که غذای بسنده برای آن جمعیت وجود دارد. خصوصا که ما می‌توانیم با یک چهارم غذای فعلی در جهان کُل جمعیت را سیر و سلامت نگاه بداریم، تصور بکنید که اگر تولید محصولات غذایی یک چهارم می‌شد، گمان می‌کنم آن شرایط ایده‌آلی که شما با کاهش جمعیت شدنی می‌بینید رخ می‌داد؟


      و دیگر اینکه پدید آمدن گوشتخواری به دلیل انرژی بیشتر گوشت نبوده، بلکه به احتمال قوی بخاطر کمبود منابع گیاهی در دوره‌ای از خشک‌سالی‌های ِ شدید بوده که با گوشتخوار شدن جانوران به بقای اصلح آن کمک شایانی کرده.. اگرنه منابع گیاهی برای گیاه‌خواران(کم و بیش)همانقدر انرژی‌زا هستند که گوشت برای گوشت‌خواران، گاو سلولز ِ غیرقابل هضم برای ما را می‌خورد و جذب می‌کند، ما آن‌را از طریق غیرمستقیم(بدن گاو)می‌خوریم و ... در مقیاس بلندمدت اگر بخواهید برسی بکنید گوشت یا گیاه‌خواری تفاوت چندانی در شانس بقای یک گونه نخواهد داشت، زیرا اگر خشک‌سالی شدیدی بیاید که جمعیت گیاه‌خواران به راستی صدمه‌ای چشمگیر بخورد، بدیهی‌ست که گوشت‌خوارانی که از ایشان تغذیه می‌کنند هم نابود خواهند شد و بطور کلی همه چیز موجودات زنده بهم پیوسته است، یک گونه که منقرض بشود، ده‌ها گونه‌ی وابسته به خود را هم پائین می‌کشد(مثلا اگر باندیکوت‌ها منقرض بشوند، تمام جانورانی که از ایشان تغذیه می‌کنند از جمله جغد نقاب‌دار , سه گونه‌ی مختلف از مارها و ... که منبع غذایی اصلی‌شان باندیکوت است همراه او خواهند رفت..).
      Russell, Dariush and Gilgamesh like this.
      زنده باد زندگی!

    17. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (02-16-2013),sonixax (11-23-2012),undead_knight (11-23-2012)

    18. #10
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      از پست های بلند بیزارم ولی خب چون منابع مختلفی در متن مرجع وجود داشت،نیاز به آوردن همشون بود،فکر میکنم پاسخ کاملی به ادعای شماره یک باشه.
      هرچند شاید بعضی از اینها تکرار مکررات یا توضیح واضحات باشه(اینجا واقعا نیاز به پارسی سازی احساس میشه!) و احتمالا سایر دوستان هم اشاره کردند بهش.به هر حال اولین مورد رو میخوام روشن کنم،اثر محیط زیستی و کارایی گوشت خواری در مقابل گیاه خواری:

      بعضی گیاه خواران ادعا میکنند حیوانات اهلی نیاز به علوفه ای دارند که به جاش میشه با کاشت گیاهان خوراکی مردم قحطی زده دنیا رو سیر کرد و اینکه تغذیه حیوانات اهلی باعث گسترش گرسنگان در سطح جهان میشه(به خاطر کمبود غذایی که احتمالا به جاش آدما میتونند بخورند!) بنابراین راه حل رفع گرسنگی در سطح جهان اینه که گیاه خوار بشند.
      خب این استدلال ها کمی غیر منطقی و ساده انگارانه هستند.
      اولین استدلال این حقیقت رو نادیده میگیره که دو سوم مساحت قاره ها مناسب کشاورزی نیست.در بیشتر این قسمت های صحرایی،کوهستانی و... گیاهانی میرویند که حیوانات میتونند ازشون استفاده کنند و به نوعی استفاده خوبی ازشون میشه.تازه این رو باید در نظر گرفت با توجه به وسعت دریاها، غذاهای دریایی از این نگاه برتر هم هستند،یعنی به جز اون هایی که پرورشی هستند باقی منابعی رو به انسان ارائه میکنند که در حالت طبیعی نمیشه هیچ گیاه مفید خوراکی رو در اونها پرورش داد(گیاهان دریایی هم یا خوراکی نیستند یا ارزش غذایی قابل توجهی نسبت به حیوانات دریایی ندارند)
      دومین استدلال هم مشکل داره به این خاطر اینکه سهم حیوانات اهلی رو در رفاه و خوراک انسان ها نادیده میگیره.البته این هم گمراه کننده هست که فکر کنیم غذاهایی که به حیوانات اهلی داده میشند قابل استفاده برای انسان ها هستند .
      حیوانات اهلی با فراهم کردن غذا،سرپناه،سوخت،کود و سایر محصولات و ...سهم زیادی در گسترش رفاه انسان ها داشتند.اونها منابع تجدیدپذیری هستند که از منابع تجدید پذیر دیگه ای استفاده میکنند(گیاهان) تا این محصولات و خدمات رو برای ما تولید کنند و کود تولیدی اونها هم کیفیت و باروری خاک رو زیاد میکنه،در بعضی کشورها هم البته بخشی از کود خشک میشه تا به عنوان منبع سوختی استفاده بشه.
      تعداد خیلی زیادی فکر میکنند که سرعت رشد جمعیت از منابع غذایی بیشتره و ما هر چه کمتر میتونیم غذای حیوانی تهیه کنیم چون دادن خوراک گیاهی به گیاهان یک روش ناکارا برای استفاده از منابع قابل مصرف برای انسان هست.البته این درسته که برای انسان ها خوردن گیاهان خوراکی بهینه تر از خوردن حیوانات هست که همین گیاهان خوراکی رو بخورند.حیوانات در بهترین حالت فقط یک سوم گیاه خورده شده رو تبدیل به گوشت میکنند با این حال این ناکارایی فقط در مورد گیاهان خوراکی درسته ولی واقعیت اینه که بیش از دو سوم خوراک حیوانات اهلی یا خوراکی نیست یا طعمش برای انسان نامطلوبه.بنابراین حیوانات اهلی با توانایی تبدیل گیاهان غیر خوراکی به خوراک گوشتی نتنها با انسان(در زمینه خوراک) رقابت نمیکنند بلکه کمک بزرگی هم با افزایش کیفیت و کمیت رژیم غذایی انسان ها بهمون میکنند.
      به اینها بهتره اضافه کنیم که منابع غذایی فعلی بیش از نیاز جمعیت انسان هاست!مشکل اصلی فقر گسترده هست که نمیزاره گرسنگان و قحطی زدگان بهش دسترسی داشته باشند.در یک گزارش قابل توجه پی آر بی اشاره کرده که دلیل اصلی گرسنگی جهانی فقر هست(نه گوشت خواری) و البته گیاه خواری هم راه حلی برای رفع قحطی در نظر گرفته نشده.
      حالا بیاید فکر کنیم چه اتفاقی میافته اگر پرورش حیوانات رها بشه تا کشاورزی به صورت گسترده اجرا بشه که در نتیجه روی اوردن انسان ها به گیاه خواریه.(به نظر من به فاجعه شبیه ولی میزارم خودتون قضاوت کنید.
      اگر بخش قابل توجهی از مردم به گیاه خواری روی بیارند تقاضا برای گوشت کاهش شدیدی پیدا میکنه،به ویژه در اروپا و آمریکا حجم ذخیره غلات و... زیاد میشه ولی قدرت خرید آسیایی ها و آفریقایی ها هیچ تغییری نمیکنه.
      نتیجه کاملا قابل پیش بینیه،تولید گیاهان موقتا کاهش پیدا میکنه(به خاطر مصرف نشدن توسط حیوانات و افزایش ذخیره)تولید فعلی غلات میتونه ده میلیارد نفر رو سیر کنه(حدود سه میلیارد نفر دیگه هم میتونند سیر بشند!)ولی با این وضع به نرخ 7 یا 8 میلیون کاهش پیدا میکنه.آمار کشاوزانی هم که زمانهاشون رو به شرکت های بزرگ کشاورزی اگذار میکنند افزایش پیدا خواهد کرد.
      به عبارت دیگه غذای کمتری برای جهان خواهد بود!و این رو هم باید اضافه کرد که کشاورزی تک محصولی یا دارای محصولات محدود(با توجه به رژیم غذایی انسان ها) در نتیجه رها کردن پرورش حیوانات و اتکا به خوراک گیاهی بوجود میاد ویان کشاورزی با سرعت باورنکردنی خاک رو ضعیف میکنه و نیاز به استفاده گسترده از بارورکننده های مصنوعی داره که هر یک تن از اون نیاز به ده تن نفت خام برای تولید داره(دوستان توجه کنید،نفت خام هم داره تموم میشه،بعدش چی؟!) که واقعا کارایی کمی داره.
      به جز اثر فاجعه بار بر روی محیط زیست که شامل تضعیف خاک(که همین الان هم واقعا مشخصه این همه مواد غیر طبیعی رو به خاک اضافه کنیم و بهره کشی بیش از اندازه ازش داشته باشیم) و آلودگی هست،یک نگاه دقیق تر نشون میده که کشاورزی به این شکل در سطح گسترده چه آسیبی هایی داره.مارک پرودی(محقق در زمینه لبنیات ارگانیک) با هوشمندی اشاره میکنه که اگر روش های کشاورزی گیاه خواری بتونند گسترده بشند،استفاده از بارور کننده هیا مصنوعی،فرسایش خاک،برداشت بی رویه زیاد میشند و در نتیجه خاک های بی حاصل و بیماری روند افزایشی پیدا میکنند.
      از گذشته های دور ورانگر ترین عامل نابودی محیط ریست کشاورزی تک فرهنگ(خوراک گیاهیی انسان ها!) بوده،تولید گندم در سومر باستان زمین های حاصل خیز رو به شوره زار تبدیل کرد که 5000 هزار سال بعد هم هنوز باروری کمی داره!
      کشاورزی تک فرهنگ همراه تضعیف منابع خاکی و آبی ویرانی هایی رو در محیط زیست داره که به خاطر به هم ریختن تعادل طیعت هست.تولید برنج در مقیاس جهانی و در سال 1992(برای مثال)باعث شیوع مالاریا بین 155 میلیون نفر شد که در نتیجه ایجاد مکان مناسب برای زاد و ولد پشه ها در شالی زار بود.تماس انسان ها با اردک ها در همون سال(باز هم به خاطر شالی زارها)باعث 500 میلیون مورد آنفلونزا شده!
      تردید کمی وجود داره که روش های تجاری کشاورزی،چه برای حیوانات و چه برای انسان ها برای میحط زیست زیان بار هست.استفاده شدید از بارورکننده ها،آفت کش ها،هورمون ها و آنتی بیوتیک ها در کشاورزی مدرن اثرات خوبی رو بر جای نمیزاره و ما باید دنبال روش ها کاراتر،بهتر سالم تر باشیم(مثلا محصولات ارگانیک)
      یک راه حل ممکن میتونه کشاورزی متعادل باشه.مصرف کننده و کشاوز آگاه میتونند کشاورزی ترکیبی رو تقویت کنند،به طوری که کاشت سبزیجات، میوه و غلات با تولید علوفه و پرورش دام ها به شکلی ترکیب بشه که کارا باشه.این روش به نسبت اقتصادی و مفید برای محیط زیسته.
      برای مثال مرغ هایی که آزاده بتونند در بین کشت زارها حرکت کنند فت ها رو میخورند و تخم مرغ های با کیفیتی تولید میکنند،گوسفندان در باغ ها میتونند گیاهان هرزه رو بخورند و گاوها در اطراف جنگل ها وسایر محیط های پیرامونی چرا کنند و شیر با کیفیت و خوبی تولید کنند واین مکان ها رو برای کشاورزان قابل استفاده تر کنند.
      در واقع پرورش حیوانات اهلی و علوفه نیست که باعث قحطی و گرسنگی میشه بلکه کشاورزی ناعاقلانه و انحصاری دلیل اصلیه.
      کشاورزی ترکیبی برای خاک هم مفیدتره.مارک پرودی باز هم به خوبی اشاره کرده مزارع ترکیبی میتونند تا 5 برداشت در سال داشته باشند(بدون ضررهای محیط زیستی)در حالی که یک مزرعه تک محصولی معمولا یک یا دوبار قابل برداشته.خب حالا کدوم روش برای ما غذای بیشتری تولید میکنه؟!
      باز هم پرودی نظر جالبی داره:مراجع کشاورزی ما میتونند با غیر قانونی یا محدود کردن کشاورزی های تک بعدی، دام داری فشرده(در محیط های سربسته و در تعداد بالا)، صنایعی که بیش از اندازه گوشت مصرف میکنند(مثلا مک دونالد! :) ) رو با همه روش های بی رحمانه و اسفناکشون، متودهای ضد ازونشون،نابودی جنگ های بارانی و... به اعماق تاریخ بفرستند.
      راه حل آینده ما بهتره به سمت کشاورزی ترکیبی بره که سالم تر،انسانی تر هست.در ابتدا در مقیاس متوسط و در نهایت در مقیاس وسیع(بعد از اثبات کارایی) که نتیجه افزایش دانش بیولوژیک و کشاورزیه.
      خب به نظر میاد که پرورش حیوانات اهلی به خودی خود حتی در مقیاس وسیع به محیط زیست آسیب چندانی نمیزنه و یا گیاه خواری جهانی و اتکا به محصولات خوراکی کشاورزی میتونه ایده های محیط زیستی خوبی باشه!

      1. (a) S Fallon and M Enig. Nourishing Traditions, (New Trends Publishing; Washington, D.C.), 2000, 5; (b) Breeds of Livestock. University of Oklahoma, Department of Animal Science posted at Breeds of Livestock - Oklahoma State University.

      2. Breeds of Livestock. University of Oklahoma, Department of Animal Science posted at Breeds of Livestock - Oklahoma State University.

      3. W Bender and M Smith. Population, Food, and Nutrition. Population Reference Bureau;1997.

      4. B Carnell. Could vegetarianism prevent world hunger? Posted at AnimalRights.Net: My Wordpress Blog, and accessed on January 3, 2002.

      5. M Purdey. The Vegan Ecological Wasteland. Journal of the Price-Pottenger Nutrition Foundation [hereafter referred to as Jnl of PPNF], Winter 1998; also posted at The Weston A. Price Foundation - Weston A Price Foundation.

      6. Ibid.

      7. R Audette with T Gilchrist. Neanderthin. (St. Martins; NY), 1999, 200-2.

      8. S Fallon and M Enig, Nourishing Traditions, 6.

      9. M Purdey, op cit.

      10. Ibid.

      اینم رفرنس ها،که البته متاسفانه فراموش کردم دقیقا پاراگراف ها رو شماره گزاری کنم.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    19. 3 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (11-23-2012),Russell (05-09-2013),sonixax (11-24-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 2 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 2 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •