ممنون مزدک دانشمند؛
تحلیل ظریف و زیبایی بود.
در این جستار سخن ما برای مهربد؛ همچون داستان میخ و سنگ بود!
امید است با تحلیل شما؛ بدبینی افراطی او هم نسبت به پیشرفت فندآوری برطرف گردد.
ممنون مزدک دانشمند؛
تحلیل ظریف و زیبایی بود.
در این جستار سخن ما برای مهربد؛ همچون داستان میخ و سنگ بود!
امید است با تحلیل شما؛ بدبینی افراطی او هم نسبت به پیشرفت فندآوری برطرف گردد.
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
Russell (08-30-2013),sonixax (08-30-2013),undead_knight (08-31-2013),کافر_مقدس (08-30-2013)
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
خردگرا جان, در این جستار تنها پیک شما همینی بود که من اینجا پاسخ داده بودم: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ - برگ 5
درونمایهیِ پیک ات نیز بروشنی برای کوبیدن من یا نمایش برتری خود ات و کمی هم آن میان یادآوری والایی و ارزشمندی «خردگرایی» بوده است, تا نگاهی پیشبردگرایانه[1] به نقشی که فندآوری[2] در جهان و زندگی ما دارد و آیندهای که پیشرفت آن برای ما خواهد آورد.
خردگرایی, خرد, فرنود[3] هیچکدام کوچکترین ارزشی ندارند زمانیکه زندگیای در کار نباشد. شما میتوانید همینجور با خردگرایی خود اتان
لاسِ[4] خشکه بزنید و در گفتمانهایِ پوچی همچون «فلسفه چیست» زمان دور بریزید, آنچه ولی در فربود[5] مهندی[6] دارد زندگی و فرازیست[7] ما میباشد و بس.
----
1. ^ pišbord+gerâ::Pišbordgerâ <— Pišbordgerây || پیشبردگرا: عملگرا Ϣiki-En pragmatist
2. ^ fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
3. ^ far+nud::Farnud || فرنود: استدلال; منطق; دلیل Ϣiki-En reason
4. ^ Lâsidan || لاسیدن: لاس زدن; نظر بازی کردن; Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ to flirt
5. ^ far+bud::Farbud || فربود: فرابود; آنچه فرای ما هست; واقعیت Ϣiki-En reality
6. ^ meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ importance
7. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
kourosh_bikhoda (09-04-2013),sonixax (09-04-2013),مزدك بامداد (09-04-2013)
اکنون اطمینان بیشتری دارم از اینکه مقصود مرا در آن نگاشت؛ درنیافتی! زیرا هرگز قصد کوبیدن شما یا نمایش برتری خود را نداشته و لزومی هم به این کار نمی بینم.
در مورد "خردگرایی" هم، به نگرم معنای سبکی را برای آن درنظر گرفته بودی که در آنجا من نیز معنای مطلوبم از
آن واژه را نگاشتم؛ و حال اینکه بر سر واژگان نزاعی ندارم.
پس از خواندن این پست و مطالعه دقیق تر گفتمان ات با مزدک دانشمند؛ برای سومین مرتبه در باور خود پیرامون این جستار بازنگری نمودم ولی همچنان برایم مضحک و بی معنا می نماید؛ بدبینی و ناامیدی ات نسبت به پیشرفت فندآوری! به طوری که از فروم نویسی دست بشسته ای و هدف و انگیزه ای برای زندگانیت نداشته باشی!
من منکر خطر پیشرفت فندآوری در آینده نیستم؛ ولی هنگامی که آن را در سایر عوامل تهدید کننده برای فرازیست
همچون(زمین لرزه،حکومت،اجرام آسمانی،افزایش جمعیت،جنگ،ناامنی اجتماعی و...) می نگرم؛ در میان آنها برایم به چشم
نمی آید. و همچنان که پیشتر برایت نگاشه بودم؛ حتی در صورتی که هم اکنون بدانیم در صد سال آینده به واسطه تکنولوژی، نژاد بشریت برچیده می شود؛ همچنان رفتار تو برایم عجیب و مضحک می نمایاند.
از این رو بود که اساس این بدبینی افراطی را در چشم داشت و آرمان های اجتماعی ات دیدم؛
گرچه هرگز حاضر نشدی از زاویه ای دیگر و متفاوت به جستار بنگری و صرفا با پافشاری بر باورت؛
به دنبال راهکار(؟!) برای آن هستی.
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
kourosh_bikhoda (09-05-2013),sonixax (09-05-2013)
١. زمین لرزه از دیرباز بوده و مایهیِ نابودی نژاد بشر نبوده است.
٢. حکومتها براه تکنولوژی است که این اندازه توانمند هستند, بی تکنولوژیهایِ نوین حکومتی هم نمیتواند پابرجا بماند.
٣. افزایش شمار زادگان[1] برآیند[2] سرراست تکنولوژی میباشد. بی تکنولوژی و راههای فرآوری[3] نوین هرگز نمیتوان چنین اندازهای خوراک و ... فرآورد که افزایش زادگانی هم پیش بیاید.
٤. جنگ! هم روشنه که براه تکنولوژی این اندازه گستردگی و خطرناکی دارد, بی تکنولوژی جنگی هم یا در کار نیست, یا اگر باشد به یک میلیاردم کنونی آسیب میرساند.
٥. ناامنی اجتماعی! هم شوخی خوبی بود, برای میلیونها سال آدمها روی این گویال[4] خاکی زیستهاند و از این دشواریها هم نداشتند. همبود[5] و دشواریهایِ آن از بیخ زائیدهیِ خودِ تکنولوژی هستند.
تنها گزینه که تکنولوژی میتواند از آن پیشگیرد شهابسنگهای آسمان بود که پاسخ آنرا بارها بار دادهاند و ما هم در همین جُستار دادهایم:
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
اینها هم سفستهیِ پرداختن به سخنگو (من) بجای سخن (تکنولوژی و نقش آن در زندگی و آیندهیِ بشریت) بود.
هر آدم خرد؟گرایی هم مضحکی و زیستن را به نامضحکی و مرگ میبرگزیند[7].
----
1. ^ zâd+eg+ân::Zâdegân || زادگان: جمعیت Ϣiki-En population
2. ^ bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه ϢDict-Pâ, Ϣiki-En resultant
3. ^ far+âvar+dan::Farâvardan || فراوردن: حاصل کردن Ϣiki-En to produce
4. ^ guy+âl::Guyâl || گویال: کره; گویال زمین Ϣiki-En planet
5. ^ ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
6. ^ Âreš || آرش: معنی Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ meaning; sense
7. ^ bar+gozidan::Bargozidan || برگزیدن: ترجیح دادن; برتر شمردن Ϣiki-En to prefer
ویرایش از سوی Mehrbod : 09-06-2013 در ساعت 05:26 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (09-06-2013)
در پاسخی که نگاشتی؛ تنها انگیزه پرداختن به این بخش از آن را دارم۱.
خود گمان می بردم که شاید به طور ناخودآگاه به چنین سفسته ای روی آورده باشم؛ ولی مطالعه دقیقتر آن و خردورزی بیشتر پیرامون آن نگرانیم را برطرف نمود.
اساس این سفسته در چنین حالتی رخ می دهد: " از آنجاییکه مهربد نگران پیشرفت فندآوری است؛
پس دیدگاهش هم بیهوده و مضحک است."
چونان که واضح است؛ در این بیان؛ صرفا به خاطر صدور دیدگاه از شخص "مهربد" نتیجه گیری شده
که آن دیدگاه نیز بیهوده و مضحک است؛ که هر فردی با کمی خردورزی به این سفسته پی خواهد برد.
ولی آنچه من پیرامون شخص شما بیان نمودم؛ از بررسی نگاشت هایت بود و سپس پی بردن
به بیهودگی نگرانی ات و بیان ریشه های احتمالی این نگرانی بیهوده.
اکنون مشتاقم بدانم که چگونه و دقیقا در کدام بخش از نگاشت هایم؛ مرتکب این سفسته شده ام!
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ
۱. زیرا با پیشروی این جستار و بررسی بیش تر نگاشت هایت؛ مردود بودن اساس دیدگاهت و چشم داشت هایت، در بیهوده گی نگرانیت برایم آشکار می گردد.
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
sonixax (09-10-2013)
یکی از بزرگترین مزیت های پیشرفت فندآوری، کیبورد وایرلس است :-)
و چگونگی دست یابی به آن که از طریق فروم نویسی و خرد نگری قابل دسترس است..
خوشم میاد کسی از این قضیه خبر نداره ... :-) خخخخخ![]()
sonixax (09-06-2013)
چیزی برای پنهاندن نیست یه نفر جان.
چنانکه هر خوانندهای از نوشتههای من میتواند دریابد, من از همهیِ فندآوریهایِ[1] روز سر در میاورم و بخش گسترده و خوشیآوری از زندگی مرا همین فندآوری میسازد.
اینکه میتوانم هر اندازه و هر کجا که دوست داشتم کتابهای گوناگون را روی iPad ام — که همهیِ آنها با یک فرمان براه ftp از روی رایانه ام بروزرسانی میشوند را — بخوانم, اینکه میتوانم با شمارهیِ آنلاین و گوشی همراهم از هر کجای جهان که خواستم با دوستان ام تماسهایِ ارزان و گاه رایگان بگیرم, اینکه میتوانم در بازیهایِ رایانهای بس خوشیآوری شبها پس از یک کار سخت روزانه, تا ٤ و ٥ بامداد فرورفته و بازی کنم, اینکه میتوانم در نزد استادان بزرگی همچون مزدک زبان پارسیک[2] بیاموزم (چگونه بی اینترنت؟) و بسیاری, بسیاری کارها و چیزهای خواستنیِ دیگری که تکنولوژی برای من دربر دارد, همه اینها بی هیچ گمانی میگویند که اگر کسی اینجا به تکنولوژی معتاد باشد, من هستم.
پس اینکه نمونهوار میتوانم با اندکی کاوش و هماندیشی با کسانی آنسوی زمین (مانند تو) یک تختهکلید بیسیم برای خود ام بسازم تا بتوانم با لم دادن روی کاناپهیِ خانه ام, آسودهتر کارهایم را پیش ببرم, باز دستآوردِ تکنولوژی میباشد:
هر آینه, نکته اینجاست که آیا تکنولوژی تنها همین بخشهایِ خوب است یا بخشهایِ بدی, ناخواستنیای و ناگسستنیای هم آنجا هستند که هرگز چیزی درباره اشان نمیگویند, نمیخوانیم, نمیشنویم و رویهمرفته در خودآگاه امان ردّی از آنها نداریم؟
آنچه ما در این جستار به آن پرداختهایم این بوده که تکنولوژی در جایگاه یک ابرسازوارهیِ[3] خودراستادهنده (—> افسارگریخته) میباشد و آیندهیِ نه چندان[4] دوری که با پیشرفتِ تصاعدی و روزافزون کنونیِ آن خواهیم داشت, بیرون از مرگ یا بردگی برای همهیِ ما (نژاد هومنی[5]) نخواهد بود:
— چیزیکه بسیاری نمیتوانند دریابند این است که یک فرایند میتواند در هر گام خود سودمند و راهگشا باشد, ولی رویهم به فرجامی[6] بسیار ناخواستنی و زیانمند بانجامد.
از آنجاییکه با نوشتههایِ سرد و خشک ام در این جستار و همانندیهایِ جورواجور دیگر نویسندگان به چیزهای گوناگون! مایهیِ آزار بسیاری شدهام — سرنوشت و مرگ میلیاردها آدم جای آنچنانی برای گپ و شوخی ندارد, دستکم برای من — یکی از همانندیهایِ زیبای کازینسکی را نیز میاورم که بیشترین مانستگی[7] را با خودِ من دارد:
این "میمون" بدرستی خود من هستم و چنانکه در همین جُستار گفته ام, هنوز نپذیرفته ام که تنها راهکار بجا مانده ستیز سرراست با سیستم تکنولوژیک و انقلاب میباشد.بردگی فندین - ب. ٣٣٠
میمون و بادام
زمانیکه من یک بچهیِ خردسال بودم, پدرم به من از ترفندی گفت که درباره اش جایی خوانده بود. یک بطری شیشه که گردنی بسنده نازک دارد,
جوریکه مشت گردشدهیِ میمون از آن نگذرد ولی آن اندازه هم گشاد که مشت باز اش بگذرد را برمیدارید, سپس یک طعمه, بگوییم یک بادام زمینی را درون بطری میگذارید.
میمون زمانیکه دست اش را درون بطری میکند و بادام را در مشتش گرفت درمیابد که نمیتواند دست اش را مشت شده بیرون بکشد, ولی بیشتر از آن آزمند است که بخواهد بادام را هم رها کند, جوریکه شما میتوانید به سوی او رفته و بگیرید اش. از اینرو, میمونی که نمیتواند از دست رفتگی بادام را بپذیرد, همه چیز را از دست میدهد.
The Technological Slavery - p. 330
I. C . The monkey and the peanut.
When I was a little kid, my father told
me of a trick for catching monkeys that he had read about somewhere. You
take a glass bottle the neck of which is narrow enough so that a monkey's
clenched fist will not pass through it, but wide enough so that a monkey
can squeeze his open hand into the bottle. You put a piece of bait-say, a
peanut-into the bottle. A monkey reaches into the bottle, clutches the
peanut in his little fist, and then finds that he can't pull his hand out of the
bottle. He's too greedy to let go of the peanut, so you can just walk over
and pick him up. Thus, because the monkey refuses to accept the loss of the
peanut, he loses everything.
If we continue on our present course, we'll probably be replaced by
computers sooner or later. What usc do you think the machines will have for
art, literature, and music? If we aren't replaced by computers, we'll certainly
be changed profoundly. See ISAIF §178. What reason do you have to
believe that people of the future will still be responsive to the art, music,
and literature of the past? Already the arts of the past have been largely
superseded by the popular entertainment media, which offer intense kicks
that make the old-time stuff seer'll boring. Shakespeare and Cervantes wrote,
Vermeer and Frans Hals painted[l571 for ordinary people, not for an elite
minority of intellectuals. But how many people still read Shakespeare and
Cervantes when they're not required to do so as part of a college course?
How many hang reproductions of the Old Masters' paintings on their walls?
Even if the human race still exists 200 years from now, will anyone still
appreciate the classics of art, music, and literature? I seriously doubt it. So if
we continue on our present course we'll probably lose the Western artistic
tradition anyway, and we'll certainly lose a great deal more besides.
----
1. ^ fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
2. ^ pârs+ik+idan::Pârsikidan || پارسیکیدن: پارسیک کردن; ترزبان به پارسیک Ϣiki-En to persianize
3. ^ abar+sâz+vâre::Abarsâzvâre || ابرسازواره: Ϣiki-En superorganism
4. ^ candân+idan::Candânidan || چندانیدن: ضرب کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to multiply multiplizieren
5. ^ human+i::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
6. ^ Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
7. ^ mânesteg+i::Mânestegi || مانستگی: شباهت; همانندی Dehxodâ, Ϣiki-En resemblance
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
از آنجا که شما زیاد پارسی می نویسی من متوجه نشدم چی نوشتی! کلاً حرفت چیه!!
مخالف تکنولوژی و فن آوری هستی؟ موافقی؟ موافقی ولی مخالفی؟! مغزت موافقه ولی قلبت مخالفه؟! راستش نفهمیدم..
اول اینکه همه توی زندگیشون دچار همچین حالت هایی می شوند! نشانه بلوغه! :-)
ولی تا حالا فکر کردی بشر از ابتدای خلقتش به دنبال تکنولوژی و اختراع چیزهای جدید بوده تا زندگی خودشو راحت کنه؟؟
این خصلت در ذات و روح انسان هاست...
تو نمیتونی یک "خصلت ذاتی" رو از خودت دور کنی. اگر این خصلت رو دور کنی، قطعا برای جبران کمبودش نیازمند به چیزهای دیگری میشوی.
نوآوری ها و تکنولوژی و .. فقط برای کمک به زندگی بهتر بشر ساخته شده اند. اینترنت، گپ مجازی، گیم و تلفن هوشمند و ... همگی برای آسایش ما ساخته شده اند. اینکه آرامش رو از ما بگیره، بستگی به خودمون داره. چه بسا پشت همه اختراعات ، هدق آرامش بوده نه آسایش..
پس بمب اتم و هیدروژن و تفنگ و تانک هوشمند و .. چی؟! بنظرم اینها ربطی به ذات "اختراع کردن بشری برای آرامش و آسایش" نداره.
این ذات قدرت طلبی انسان هاست که از همه چی سواستفاده میکنه..
همتون میدونید GPS یک نرم افزار انحصاری و نظامی آمریکا بود. ولی اون رو به همه جهان داد تا در امنیت و آسایش باشند. تا قبل از اون هواپیما ها و کشتی ها در مسیر یابی دچار اشتباه می شدند. هر چند الان کل جهان زیر سلطه ردیابی GPS آمریکاست و هرکاری دلش بخواهد می کند...
چه بسا همین تفنگ ها و تانک ها را بتوان به کاربردهای غیر نظامی و کشتار ارتباط داد..
افسار گسیخته بودن تکنولوژی ، بد بودن تکنولوژی و ... هیچکدام دلیلی برای متنفر بودن از آن نیست. دلیلی برای فرار و دوری کردنش نیست.
الان زندگی اجتماعی ما به سمتی حرکت میکنه که اگر با تکنولوژی همگام نشی، پس عقب افتاده میشی..
خودمو مثال میزنم. گوشی موبایلم از این ساده هاست :-) وقتی میبینم مردم با موبایلشان چه کار ها میکنند، شاخم در میاد.. یه نگاهی به گوشی مفلوک خودم میکنم و میگم من خیلی عقبم! همیشه اینجوری فکر میکردم خب حالا دوربینش 13 مگا پیکسل باشه. که چی؟؟!
سیستم عامل داشته باشه؟! که چی؟! به چه درد میخوره؟!
من میخوام یه زنگ و 2تا مسج بدم. این همه نرم افزار های جانبی به چه دردم میخوره..
ولی حالا دارم چوب این تفکرم رو میخورم.. زمان دانشجویی بچه ها با موبایلشان کنفرانس میدادند! به اینترنت وصل میشدند و ...
من هم با پاور پوینت :-)))))
نخنـــــــــــــد :-(
یا مثلا من چندین ماه گوشی موبایلم خراب بود و موبایل نداشتم. از عمد نخواستم موبایل داشته باشم. خواستم تجربه کنم زندگی بدون موبایل چجوریه..
حس خوبی بود.. واقعا میگم. اینکه کسی بهت زنگ نزنه و چکت کنه. اینکه نگاه ساعت مچی کنی :-) اینکه رفتی یه جایی فرم پر کنی شماره ثابت بدی...
واسه افراد تـــرک دنیا خوبه.. ولی جاتون خالی.. 2جا ثبتنام وام کرده بودم، شماره موبایل داده بودم. از دستم رفت..
آزانس مسکن شاکی شده بود و بــــــوق. اقـــوام نگران و ..
دوستان هم فکر کردند از عمد خاموش کرده ام که جوابشون ندم..
خلاصه اینجوریه. اگر امروز ساز مخالف بزنی و اگر همگامی با تکنولوژی دست بکشی و ... فردا چوبشو میخوری..
من اینها را برای روشنگریِ اندک شمار کسانی اینجا نوشتم که توانایی دریافت سخن و اندیشهیِ ترازبالا (در همسنجی[1] با شما شاید بسیار بالا) را دارند, اگرنه اینکه شمایِ "یه نفر"
که اینجا نیم بیشتر پیکهایت بازیگوشی و spam و اینهاست دریابی چه گفته شده شوربختانه دگرسانیای[2] نمیدهد, اگر نه که همه را به پارسی دری دریافتنی از نو مینوشتم.
دریافت آنچه پیرامون[3] تکنولوژی گفتیم نیز چندان سخت نیست:
— در هر گام خُرد تکنولوژی برای ما خوب است (من میتوانم روی iPad کتاب بخوانم, میتوانم با تختهکلید بیسیم کار میکنم و ...), ولی در تراز[4] کلان خوب نیست (—> نمونه, شما را نیست میکند).
«در عمل» مهم نیست ذات قدرطلبی آدمها ما را براه تکنولوژی نابود میکند, یا بدسرشتی ذاتی؟ خود تکنولوژی ما را نابود میکند: در هر دو اینها این «تکنولوژی» است که براه آن ما نابود میشویم.
اینها برای زندگی شخصی هستند و روشنه در جهان امروز که این ابزارها این اندازه فراگیری دارند کسی نمیتواند بی آنها زندگی هم بکند, برای همین هم
من اینجا هرگز راهکار را در رویکردهایِ خندهآوری هچمون بیایید از فردا سوار خودرو نشویم تا زیستبوم پاکیزه بماند, نیاوردم: شما خودرو سوار شوید یا نشوید, لامپ کمتر روشن کنید یا نکنید, موبایل داشته باشید یا نداشته باشید, هیچ دگرسانیای[2] نمیدهند.
----
1. ^ ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare
2. ^ آ ب digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
3. ^ pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
4. ^ tarâx+tan::Tarâxtan || تراختن: ترتیب دادن Dehxodâ, Ϣiki-En to arrange arrangieren
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Alice(09-07-2013),sonixax (09-07-2013),مزدك بامداد (09-07-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)