• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 8 از 20 نخستیننخستین 1234567891011121314151617181920 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 71 به 80 از 329

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      پزشکی اینجا بد نیست, سخن بدی ِ تمدن است. روشنه اکثریت پرشماری از بیماری‌ها
      که امروزه دارید در زندگی پیشاتمدن یافت نمیشوند. برای نمونه تمدن نخست چاقی و بیماری‌ها عروق را
      می‌آفریند, سپس پزشکی مدرن به "درمان" همان میپپردازد و این در جایگاه "دست‌آورد‌هایِ شگرف دانش پزشکی" شناسانده میشود.
      سخن پیشین هم روشن بود و با بررسی‌هایِ آماری در زندگی‌هایِ تیره‌ای و به دور از تمدن (که امروز کمابیش دیگر یافت نمیشوند و این پژوهش‌ها به چند دهه/سده پیش بازمیگردند) نیز بخوبی روشن* شده که این سخن‌هایِ بیمناک از
      سختی‌هایِ زندگی طبیعی و بیماری‌هایِ فراوان و عمر‌های کوتاه تنها پروپاگاندا بوده‌اند, چراکه بدرستی
      بمانند بیشتر جانوران که یک بازه‌یِ زمانی روشن دارند و کمابیش همان اندازه هم عمر میکنند, برای نمونه
      در همان پستانداران و شیر, و یا خود آدم در جایگاه یک گونه‌یِ جانوری دیگر همگی عمر روشنی دارند و ازینرو آدم نیز
      بی نیاز از پزشکی مدرن است که بخواهد برای نمونه قند یا چاقی او که خود ریشه گرفته از زندگی متمدن و شهری میباشند را, درمان کرده باشد.
      فرار رو به جلو نکن، وقتی مثال از همه بیماری ها میزنی، نمیتونی فقط اونهایی که دوست داری رو محصول مدرنیته بدونی و اونها که دوست نداری رو "نادیده" بگیری.
      بله پزشکی یک سری بیماری ها رو درمان میکنه که به نوعی ناشی از خود مدرنیته هستند، ولی بسیاری از بیماری ها( اکثریت مطلق بیماری ها ) هم هستند که هیچ ارتباطی به مدرنیته ندارند و کاملا "طبیعی" هستند.اینکه این بیماری ها کشته کم میدند و الان بیماری های کشنده چیزهایی مثل چاقی یا مشکلات قلبی عروقی و... هستند به خاطر این هست که اون بیماری های مهلک طبیعی مهار شدند، مگرنه عامل اصلی مرگ انسان ها همون عوامل طبیعی میبودند و نه عوامل انسانی.

      آزادی در نپرداختن مالیات, در تحت کنترل نبودن دولت‌ها و شرکت‌ها و ابرشرکهات, در واداشته نشدن به کار و
      بیگاری برای تهیه‌یِ پوشاک و نوشاک و خوراک — که در طبیعت به رایگان و با کوششی از جنس دیگر در دسترس همگان‌اند.
      واقعا همونطور که میلاد گفت این ناشی از توهم و نداشتن تصور واقعی از زندگی بدوی هست.
      البته که در در نظام بدوی چیزی به اسم پول وجود نداره ولی خود پول چی هست!؟ابزاری برای داد و ستد و برای اینکه پول بتونه محصولی رو بدست بیاره باید برای اون محصول کار شده باشه. حالا اگر پولی نباشه به هر حال باید یکی کار بکنه تا خودش یا دیگران به محصولی و دستاوردی برسند.
      پس اگر رایگان رو چیزی بدونیم که هیچ کاری واسش انجام نشده باشه، چنین چیزی وجود نداره.برای حاصل شدن هر چیز حداقل یکی از طرفین رابطه باید "کار" کرده باشه.
      sonixax این را پسندید.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-14-2015)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      چند چالش:

      1- تمایز میان روح تمدن ِ غربی و شرقی

      یک امر بسیار مهم که از طرف دوستان ِ طرفدار سنت نادیده گرفته شده، تفاوت ِ بنیادنی است
      که در ماهیت ِتمدنِ غربی و تمدن شرقی وجود دارد. تمدن ِ غربی مبتنی است بر عقلانیت، نقد،
      گفتگو و دیالکتیک. پایه‌های آن نیز از روزهای نخست تمدن ِ غربی بنا گزارده شده. یعنی از روزهای
      نخست تمدن ِ یونان. در واقع این قرون وسطی است که انحراف از ریشه‌های تمدن غربی محسوب
      می‌شود و انقلابهای فرانسه و دیگران در واقع رجعتی است به همان فرهنگ و بن‌مایه‌هایش، نه برعکس.
      شاهد این مدعا هم این است که هتا در عصر ایمان در اروپا، برساختن ِ توجیهات ِ عقلانی برای ایمان
      و خدا، خود یک سنت بود و این نشان‌دهنده‌ی آن است که چه میزان عقلانیت در غرب مهم و جدی بوده.

      در مقابل، بین‌النهرین و آسیای میانه، مرکز و بنگاه نشر ادیان الهی و اسطوره‌ها بوده. ذهنِ شرقی جویای
      بنیان‌های عقلانی برای اخلاق نبوده است و ایمان ِ را شرط کافی برای همزیستی انسان‌ها می‌شمرده.
      در این جا مقایسه‌ی میان تمدن ِ مصر و بابل با تمدن یونانی، بس آموزنده خواهد بود. من در ادامه این موضوع
      را بیشتر خواهم گشود ولی با این مقدمه هدفم نشان دادن ِ دو مطلب بود:
      1- مدل زیست اجتماعی مطلوب دوستان به هیچ عنوان نمی‌تواند جهان شمول باشد.
      2-سنت می‌تواند عاری از دین نیز باشد(در این مورد در آینده مثالهای پرشمار خواهم آورد).
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (05-14-2015)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      چالش 2: جامعه سنتی ِ عاری از دین

      در دنیای باستان و دوره‌های تاریخی مدنیت انسان در اشکال سنتی‌اش،
      موارد پرشماری از جوامع ِ وجود دارند که در آنها خبری از یک آئین یا دین
      آسمانی یا الهی ِ همه‌گیر وجود ندارد؛ در حالیکه همچنان بسیاری از صفات و
      ویژگی‌هایی که دوستان، انها را خواصِ تعالی یک جامعه می‌شمارند
      در آن مدنیت‌ها وجود دارند:


      یکی از نمونه‌های برجسته در این میان، تمدن چین ِ باستان است.
      چین ِ باستان یکی از مدنیت‌هایی بوده که در آن خبری از دین یا خدایان نبوده هرگز و
      در خوشبینانه‌ترین حالات، اسطوره‌هایی، باز نه آنچنان قدرتمند چون اسطوره‌های یونان
      باستان وجود داشته است، با اینحال یکی از درخشان‌ترین تمدن‌های باستانی بوده.
      از طرفی چین به دلیل وسعت عظیم‌اش هرگز تحت ِ حاکمیت ِ همه‌جانبه‌ی امپراطورهای
      چینی نبوده. و جالب اینکه:


      در واقع تعصب و ایمان در چین هرگز جایی نداشته است! هرگز کسی را برای
      بی‌اعتقادی به اصول تائوییسم یا کنفسیوس نکشته‌اند یا مجازات نکرده‌اند.
      ضمن اینکه باید گفت که تفکرات ِ فلسفی در چین را هیچ جور نمی‌توان Religion
      نامید، چرا که با هیچ‌کدام از ویژگی های یک دین سازمان‌یافته خوانایی ندارند.
      همین الان هم چین یکی از ملحد‌ترین کشورهای جهان محسوب می‌شود:


      در واقع تمام تمدن‌های آسیای دور ماهیتی اینچنینی داشته‌اند.

      پاسخ به این «چالش» نیازمند ارتکاب یکی دیگر از گناهان کبیره‌ی مذهب مدرنیته، یعنی پذیرش عینیت زیست‌شناختی مفهوم نژاد است.

      زردپوستان دارای نیاز تاریخی بسیار بیشتری، در ابعاد بسیار عمیق‌تر و شدیدتری بوده‌اند برای همکاری با یکدیگر. افزون بر این، از آنجاکه زن حامله در هوای منفی سی درجه قادر به هیچ کاری به جز مردن از سرما و گرسنگی نیست، امکان نه گفتن به هر مردی را از دست می‌دهد. در وجود تک‌همسری اجباری رقابت میان مردان بسیار کم می‌شود و یکدیگر را همکار و شریک خود می‌بینند نه رغیب خود. پس هم انتخاب طبیعی، و هم انتخاب جنسی شصت هزار سالی زردپوستان را از رقابت با یکدیگر بازداشته و به همکاری با یکدیگر واداشته. او عملاً بدون همکاری و اعتماد متقابل در ابعادی بسیار وسیع، خیلی زود منقرض می‌شده. این است که از هرگونه دستگاه فرهنگی سرکوبگر برای در چک نگاه داشتن فردیت افسارگسیخته‌ی منفعت‌طلب بی‌نیاز هستند و همکاری میان افراد ِ فاقد خویشاوندی نزدیک ژنتیکی برایشان طبیعی‌تر است از رقابت با آنها. تمامی جوامع زردپوست ساختاری دارند مشابه کندوهای زنبورها یا کلونی مورچه‌ها.

      چنین فشاری روی اجداد ما نبوده و شاخص «فردیت» ما بسیار بیشتر است، در حقیقت هرچه رنگ پوست تیره‌تر می‌شود ضریب هوشی پائین‌تر می‌رود، شاخص تستسترون بالاتر می‌رود، سایز کیر بزرگ‌تر می‌شود و قدها بلندتر! هرچه بیشتر زنان امکان «نه» گفتن به مردان بیشتری را پیدا کرده‌اند، و توانایی اعمال تبعیض شدیدتری میان ایشان داشته‌اند، «تمدن‌پذیری» کمتری در آنجا هست. در یک سوی این خطکش انسان سیاه‌پوست آفریقایی‌ست، ذاتاً ناتوان و بی‌میل به همکاری، فاقد ابتدایی‌ترین سطوح تمدن انسانی و دارای پائین‌تر توانایی ذهنی، همچنین بزرگترین کیر، بلندترین قد و بیشترین میزان از آنچه شما «فردیت» می‌نامید و تقدیس می‌کنید. در سوی دیگر، بشر زردپوست قرار دارد با کوتاه‌ترین قد،کوچکترین کیر و بالاترین ضریب هوشی و بیشترین میزان عصبیت....


      متوسط ضریب‌هوشی کشورهای گوناگون:
      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: IQ.png
دیدن: 91
حجم: 106.5 کیلو بایت


      متوسط سایز کیر کشورهای مختلف:

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 5744_THUMB_IPAD.jpg
دیدن: 121
حجم: 144.6 کیلو بایت


      در میانه‌ی جدول، متمایل به سمت زردپوستان بشر سفیدپوست اروپایی قرار دارد با مقادیر به نظر «بی‌نقصی» از فردیت و عصبیت، در میانه‌ی جدول، متمایل به سوی سیاه‌پوستان بشر سفیدپوست خاورمیانه‌ای قرار دارد: انسان اروپایی قادر است در موقعیتی فاقد تمدن والا، منهای اخلاقیات گروهی، بدون مذهب و سنت دارای مرجعیت زورمند به حیات جمعی نباتی و رقت‌انگیزی ادامه بدهد، انسان زردپوست تا اندازه‌ی زیادی از مذهب بی‌نیاز است اما به سنتی مردسالار عمیقاً محتاج چراکه در غیاب آن مردانش از منظر هورمنی تفاوت چندانی با زنان ندارند(و این فرهنگ‌های مورد پرستش شما همگی در میان مردسالارترین فرهنگ‌های تاریخ بشر بوده‌اند). انسان خاورمیانه‌ای بدون مذهب از تداوم هرگونه نهاد اجتماعی عاجز است و خیلی زود تبدیل می‌شود به جایی مثل یونان یا ایران، این جوامع دارای اقلیت روشن‌پوست‌تر و باهوش‌تری هستند که در غیاب مذهبی که ایشان را موظف به نگهبانی و شبانی بکند، اکثریت تیره‌پوست‌تر را مورد بهره‌برداری اقتصادی و اجتماعی قرار می‌دهند و باعث پسرفت عمومی با سرعت نور می‌شوند.


      وانگهی این‌ها همه برای یک چپ‌گرای معمولی آب در هاون کوفتن است، برای او انسان اشرف مخلوقات است و خارج از سیطره‌ی تکامل، سایز کیر و... برای زنان مهم نیست، همه انسان‌ها در توانایی پردازش داده‌های ذهنی برابر هستند و نژاد برساخته‌ی فرهنگی‌ست. ای‌کیو معیار خوبی برای سنجش هوش نیست و مذهب اشتباه تاریخی اجداد ماست، ولو آنکه اجداد ما فرصت بسیار کمتری برای ارتکاب اشتباهاتی چنین جدی و عمیق داشته‌اند و بهای اشتباه اگر ناکارآمدی و بهای ناکارآمدی اگر نابودی‌ست پس ما اینجا چه می‌کنیم و.... اگر امر واقع نبود که پس گردنتان را نگیرد احتمالاً می‌توانستید تا ابد در توهم برابری ایرانی با چینی و ژاپنی غوطه بخورید، وانگهی یواش‌یواش سر و صدای آدم‌هایی که پی می‌برند تفاوت افغانستان و سوئیس شاید چیزی بجز استعمار قهار و برساخته‌ی فرهنگی قدار و چرخ بدکار باشد بلند می‌شود. صد سال پیش می‌گفتند منهای اسلام ایران از فرانسه کم که ندارد هیچ جلو هم می‌زند، صد سال بعد است و از اسلام در جامعه حتی نامی هم باقی نمانده، فاصله‌ی ایران و فرانسه اما بیشتر نشده باشد کمتر نشده. ما نه چینی هستیم نه سوئیسی، ایرانی هستیم و این چیزی فراتر است از محکومیت ابدی برای زندگی در بدنهای سبزه و پشمالو، این یعنی برخلاف ژاپن برای کاهش رقابت با همسایه نیاز داریم به یک هویت عینی و بیرونی که به فاصله‌ی بیولوژیکی میان ما فائق بیاید(شاید چون یک بچه‌ی متوسط ایرانی باید برود مدرسه‌ی «استثنایی‌ها» در ژاپن)، یعنی برخلاف ژاپن نیاز داریم هنجارهای به شدت سرکوبگر و شدید جنسی بر جامعه تحمیل بکنیم که زنان به زور و حداقل در ظاهر پاکدامن نگاه می‌دارد تا مردان تشویق به تشکیل خانواده با آنها بشوند و به جامعه چیزی باز پس بدهند(شاید چون یک زن متوسط ایرانی به اندازه‌ی یک مرد متوسط ژاپنی تستسترون دارد!) و کلی از این «یعنی‌های» ناجور دیگر.
      زنده باد زندگی!

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (05-19-2015),Mehrbod (05-19-2015),Russell (05-19-2015)

    7. #4
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      (شاید چون یک زن متوسط ایرانی به اندازه‌ی یک مرد متوسط ژاپنی تستسترون دارد!)
      صحبت از وضعیت بغرنج مردای ژاپنی شد که تو یه تاپیک دیگه هم هست، من نظرمو در این مورد میگم. اولا دوستان خیلی بی رحمانه درباره زنا قضاوت میکنن و همه مشکلاتو به چن تا چیز تقلیل میدن، زنای ژاپن به همون میزان وضعیت بدی دارن. یه زن ایرانی شاید میزان تستسترون بالایی حتی از مردای ایرانی داشته باشه و میزان جرات و دعوا و کلا رفتارهای سنتی "مردونه" تو خانمها بیشتر از مرداس. شما چون یه طرف قضیه هستید از همون طرف قضاوت میکنین. از یه طرف دیگه وقتی توی یه جامعه مردا سطح ذلیل تری از زنا داشته باشن و سطح هورمونی "طبیعی" جا به جا شده باشه، هم مردا وضعیت بغرنجی مثل جامعه ژاپن پیدا میکنن هم زنا. از یه طرفی هرچی میزان تستسترون و رفتارهای مردونه یه زن بیشتر باشه اون زن هیچ گرایشی به مردی با تستسترون پایین نداره، مرد هم یه زنی میخواد که رفتارهای سنتی "زنونه" داشته باشه نه وحشی بازیا حال به هم زنی ک توی جامعه وجود داره و...
      دوما تقصیر اصلی توی جامعه ژاپن نه از سلسه مراتب و این حرفاس نه چیز دیگه، تقصیر از خود مرداس، مردای ژاپن تمایلی به بهتر شدن ندارن، این به طور طبیعی وضعیت زن ها رو بالاتر از اونها قرار میده چون مردا برای رسیدن به جنس مخالف "رقابت" میکنن درحالیکه رقابت زنا خیلی محدوده، پس زنی که رفتارهای مردونه نشون میده و به مردا دستور میده و خودشو مثه مرد سنتی قوی و برتر میدونه هیچ تلاشی برای رسیدن به این جایگاه نداشته بلکه خود مردها خودخواسته از بازی کناره گیری کردن.

      اگه نظرم اشتباهه دوستان اصلاح کنن ولی اینکه دوستان یه طرف قضیه رو میبینن بی انصافیه. تقصیر از مرداس، زنای ژاپنی وضعیت بهتری از مرداش ندارن، و جفتشون جزای کاری که مردا قادر به انجامش نیستن رو میدن. نتیجه همینه که ژاپنی ها گیاهخوار میشن و زنا هم به طور طبیعی "بالاتر" از مردا قرار میگیرن نه اینکه خودخواسته رفتارهای نابهنجار و حال به هم زن مردونه داشته باشن. چون مردای همون جامعه مثل زنا حال بهم زن تر هستن و بیشتر رفتارهای زنونه نشون میدن. وضعیت برعکس میشه، بعد از ازدواج زن دستور میده و مرد از زن اطاعت میکنه ، ولی خاک تو سره مرده که یه ذره جذبه نداره و خودش به این موقعیت نزول کرده. (حتی خود زن واقعا این شرایطو دوس نداره و میخواد شوهرش مقتدر باشه و یه ذره جذبه داشته باشه و خشمگین بشه و...) من بعضی اوقات یه سری از این مردای نوکرصفتو میبینم که زن راکبه و مرد مرکوب، واقعا چندشم میشه، باور کنید خانم ها هم دوس ندارن همچین موجودی رو به عنوان پارتنر داشته باشن و ته دلشون انقد میگردن و میگردن تا بالاخره یه مرد راکب پیدا کنن ولی وقتی همچین مردی رو پیدا نمیکنن اونا هم مجبورن گیاهخوار بشن.
      ویرایش از سوی Alice : 05-20-2015 در ساعت 02:48 PM

    8. #5
      سرنویسنده یکم
      Points: 27,797, Level: 98
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 553
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سرگرم
       
      مشغول
       
      Reactor آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      نوشته ها
      1,377
      جُستارها
      9
      امتیازها
      27,797
      رنک
      98
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,641
      از ایشان 2,863 بار در 1,134 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      صد سال پیش می‌گفتند منهای اسلام ایران از فرانسه کم که ندارد هیچ جلو هم می‌زند، صد سال بعد است و از اسلام در جامعه حتی نامی هم باقی نمانده، فاصله‌ی ایران و فرانسه اما بیشتر نشده باشد کمتر نشده.
      دید سیستمی جالبی دارید.
      دیدی سرشار از پراگماتیسم.
      دید شما مهندسی و واقع گرایانه ست. ضعف و عجز انسان رو دیدید و قبول کردید و سعی میکنید نقاط ضعف و قوت سیستم حاکم بر طبیعت دنیا رو ببینید و بر مبناش لااقل نظریه بدید.
      به نظر من از بیشتر کاربران اینجا که در دنیای والت دیسنی وار زندگی میکنند جلوتر را میبینید.

      درباره ی جمله شما میدونم که اشتباه فکر میکنید.
      تقریبا تمام اتحادیه ی اروپا به غیر از آلمان و حوزه ی اسکاندیناوی در 20 سال آینده با مشکل نابودی روبرو خواهند بود.
      منظور از نابودی, منفجر شدن نیست... احتمالا به حال و روز کشورهایی مثل ایران خواهند افتاد.
      لااقل در مورد فرانسه که در مثال شما دیدم میدونم که مشکلات بسیار حاده!
      از مشکلات اقتصادی که مدت ها قبل در باره اش هشدار داده شده بود و تازه سرش از زیر لحاف بیرون زده تا موج مهاجرت مسلمانان به فرانسه و تولید مثل زیاد آن ها.
      سیکل های پیشرفت و پسرفت کشورها چند صد ساله ست و به صد سال محدود نمیشه. صد سال برای ما زمان قابل توجهی هست اما برای تاریخ زمانی نیست.

      فرانسه از زمان جنگ جهانی دوم به این طرف دچار یک رکود شد و در یک مسیر نزولی قرار گرفت که از شرق و شوروی شروع شد و به اسپانیا رسید و الان هم این رکود به خیلی از کشورهای اروپایی و از جمله به فرانسه رسیده.

      همیشه مهمترین عامل تمدن و پیشرفت بشر, جبر جغرافیا بوده
      انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد

    9. #6
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Reactor نمایش پست ها
      دید سیستمی جالبی دارید.
      دیدی سرشار از پراگماتیسم.
      دید شما مهندسی و واقع گرایانه ست. ضعف و عجز انسان رو دیدید و قبول کردید و سعی میکنید نقاط ضعف و قوت سیستم حاکم بر طبیعت دنیا رو ببینید و بر مبناش لااقل نظریه بدید.
      به نظر من از بیشتر کاربران اینجا که در دنیای والت دیسنی وار زندگی میکنند جلوتر را میبینید.

      درباره ی جمله شما میدونم که اشتباه فکر میکنید.
      تقریبا تمام اتحادیه ی اروپا به غیر از آلمان و حوزه ی اسکاندیناوی در 20 سال آینده با مشکل نابودی روبرو خواهند بود.
      منظور از نابودی, منفجر شدن نیست... احتمالا به حال و روز کشورهایی مثل ایران خواهند افتاد.
      لااقل در مورد فرانسه که در مثال شما دیدم میدونم که مشکلات بسیار حاده!
      از مشکلات اقتصادی که مدت ها قبل در باره اش هشدار داده شده بود و تازه سرش از زیر لحاف بیرون زده تا موج مهاجرت مسلمانان به فرانسه و تولید مثل زیاد آن ها.
      سیکل های پیشرفت و پسرفت کشورها چند صد ساله ست و به صد سال محدود نمیشه. صد سال برای ما زمان قابل توجهی هست اما برای تاریخ زمانی نیست.

      فرانسه از زمان جنگ جهانی دوم به این طرف دچار یک رکود شد و در یک مسیر نزولی قرار گرفت که از شرق و شوروی شروع شد و به اسپانیا رسید و الان هم این رکود به خیلی از کشورهای اروپایی و از جمله به فرانسه رسیده.

      همیشه مهمترین عامل تمدن و پیشرفت بشر, جبر جغرافیا بوده
      همانطورکه راسل پیشتر گفت ما ناچار هستیم از فایده‌گرایی برای اثبات مواضعمان استفاده بکنیم چون بیشترین همفکری را میان مخالفانمان برمی‌انگیزد، اما این به معنی محدود بودن سنت به فایده‌گرایی نیست، همین عکس آواتار من از روشی عقلانی اثبات کرد که جهان‌بینی سنتی حقانیت افضلی هم بر جهان‌بینی مدرن دارد چون بدون چیزی که جلوی حرکت به پیش جامعه را بگیرد فرصتی برای نگه داشتن پیشرفتهای خوب و تشخیص پیشرفتهای بد نخواهیم داشت. ولی اینها به نفع ریچارد داوکینز نیست و به جای آنکه بپرسد کارکرد تاریخی ده فرمان برای قوم یهود چه بوده و تفاوت یهودیانی که آن ده فرمان را داشته‌اند با فلان قبیله‌ای که از آنها محروم بوده چه اندازه است، ترجیح می‌دهد بپرسد آیا آتش واقعا با موسی حرف زد یا نه.

      من با شما پیرامون سقوط اروپای غربی به دلایل اقتصادی و غیراقتصادی کاملا موافقم، نظریه تاریخ حلقوی هم بسیار جالب است.
      زنده باد زندگی!

    10. یک کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      demeter (05-22-2015)

    11. #7
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      دقیقا و من گمان نمیکنم اگر ما به جنگل برویم و در گروه‌هایِ کوچک آنجا بنشینیم، این گزاره کمتر
      از امروز صادق باشد.

      تاریخ پیدایش آدم امروزین را نزدیک به دویست هزار سال برآورد میزنند, که از این دویست هزار
      سال تنها ١٠ هزار سال آنرا در تمدن به سر برده است و صد و نود هزار سال آن را به شکارچی-گردآوری سپرانده است.

      ازینرو, اگر دوستی هم از خود معنایی داشته باشد, در همین بافتار
      بایستی بیشترین معنی را داشته باشد که در همان فرگشته باشد.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      بخشی از سخن من به شما (که بگمانم بد به شما رسید) همین بود. من گمان میکنم
      اشتراک نظر ما در اینکه نمی‌خواهیم آدمی تبدیل به کامپیوتر یا حیوان خانگی شود بسیار
      مهم است(چیزی که گویا در بین ترنس‌امانیست‌ها چندان طرفدار ندارد)، چرا که طبیعت آدمی
      مهم است. ولی من گمان میکنم تصور شما از طبیعت آدمی و آنچه در آن ارزش حفاظت و
      محافظه‌کاری دارد اشتباه است.
      در اینجا این پرسش که "طبیعت آدمی" چیست و یا سنت بهتر است
      یا نوین‌گرایی, پرسش‌هایی بیراهه و کمتر در جُستار «چه باید کرد» میباشند.


      پرسش اصلی اینجا این است:

      در برابر تکنولوژی افسارگریخته چه میتوان کرد؟


      و در برابر این پرسش و دورنمای تکنولوژی, هر پرسش و یا
      دلنگرانی دیگری تا اندازه‌یِ بالایی بیهوده و بیراهه‌روی است.


      برای اینکه به تراز بیهودگی دیگر سخنان پی برده شود, این همانندی را میتوان نمود:

      کسی دارد از خونریزی میمیرد; در این دم پرداختن به چه چیزی مهم* است:

      ١- پرداختن به سردردهایی که این کس همیشه میگیرد و روشهای درمان میگرن او؟
      ٢- پرداختن به احساس کوچک شدگی این کس و اینکه در جامعه به او در جایگاه یک مرد به اندازه‌یِ کافی احترام نمیگذارند؟
      ٣- پرداختن به اینکه او در کودکی از مادر خود به اندازه‌یِ کافی کتک نمیخورده,
      چون روش‌هایِ مدرن کتک زدن را بد میدانسته‌اند و ازینرو ضعیف بار آمده است؟
      ٤- ...




      --
      تراهومنگرایان یا transhumanistها نیز بیشتر در رویابافی به سر میبرند و با واقعیت میانه‌ای ندارند.

      این رویابافی را در کسانیکه میخواهند به تکینگی تکنولوژیک / technological singularity دست یابند
      نیز میتوان بخوبی نگریست. نکته‌یِ این دسته این است که
      براستی بخت بالایی برای تحقق بخشیدن به رویای خود — پدید آوردن ماشین
      هوشمندی که بتواند خود خود را هوشمندتر بسازد — دارند, ولی بخت ِ تنها چند اپسیلون
      بالاتری از صفر نیز برای راستادهی این ماشین هوشمند به گونه‌ای که در سر دارند, دارند.

      برخی از آنان خود به این امر تا اندازه‌‌ای آگاه‌اند (نمونه‌وار Eliezer Yudkowsky) ولی بر پایه‌یِ این
      استدلال که "اگر ما نکنیم, دیگران میکنند, پس چه بهتر ما کنیم که بخت اندک بالاتری داریم" همان راه را میروند.






      * کشتی کودنان

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    12. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-04-2015),undead_knight (06-07-2015)

    13. #8
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      پاسخ به این «چالش» نیازمند ارتکاب یکی دیگر از گناهان کبیره‌ی مذهب مدرنیته، یعنی پذیرش عینیت زیست‌شناختی مفهوم نژاد است.
      نخست آنکه ما تا پیش از این به تصریح شیخ مطهری گمان می‌کردیم
      که علم به سبب عینیت بخشیدن به ذهنیت‌های مذهبی است که
      ارزشمند شده و نه بر عکس، چطور شد اینجا ناگهان این گناه هم
      به پای مدرنیته نوشته شد؟!

      شما مطالب پرشماری را به مفصل‌ترین شکل ممکن مطرح کرده‌اید
      که پرداختن به همه‌ی آنها نه ضرورتی دارد و نه در حوصله‌ی این بحث و
      زمان ما است. بنابراین من به چند مورد از موارد اساسی می‌پردازم.

      اینجا شما بی‌نیازی انسان آسیایی به دین را به شکلی جالب به سایز کیر
      و رنگ پوست‌اش مرتبط کردید؛ با اینکه مساله‌ی بزرگی چون تمدن کهن
      مصر و فنقیه و سومر در سرزمین‌های آفریقایی و آسیای میانه، که شکوه و عظمت‌شان
      همچنان پس از هزاره‌ها در نظرها جلوه‌گری می‌کند، که اولین مخترعان ِ زبان
      و اولین به کارگیرندگان ریاضیات و اولین بهره‌گیرندگان از علم پزشکی بوده‌اند
      در این پاسخ ِ شما حل می‌شوند، از شما می‌پرسم که نظرتان در مورد جامعه‌ی
      کردهای خاورمیانه چیست؟ چه چیزی آنها را اینچنین به هم پیوند زده است که
      پس از سدها سال ستیز دولت‌های تا دندان مسلح همچنان به حیات فرهنگی
      خویش ادامه می‌دهند؟ آیا آن عنصر دین است؟ اگر پاسخ‌تان دین است
      پس شناخت‌تان از جامعه‌ی کردها ناقص است. کردها سکولارترین
      جامعه در خاورمیانه هستند.

      نظر من در این مورد، پیوندهای قومی و خانوادگی است. و ما در کمال ِ
      شگفتی دیدیم که همین پیوندهای قومی و خانوادگی که در ظاهر بسیار
      ساده می‌نماید، به بهترین شکل در برابر وحشی‌های داعش، که به قول
      دوستان شپش به تنبان ِ تکنولوژی‌های تسحیلاتی غرب کرده بودند، باعث ایستادگی و
      پایداری انها شد، چنان که داعش پس از ماه‌ها مبارزه و محاصره باز نتوانست کوبانی را
      تصرف کند که هیچ، به کردستان عراق هم نتوانست نزدیک شود.

      این مثالی‌ست از مدلی که من آن را پیش‌تر مطرح کردم و آن اخلاقیات بر پایه‌ی
      طبیعت بشری است. ما برای اخلاق‌ورزی نیازی به فروفرستاده شدن کتاب از آسمان‌ها
      نداریم، چنانکه اخلاقیات ِ دینی نیز در واقع صحه‌ گذاشتن بر همین اخلاقیاتی بوده که پیش از
      آن به طور طبیعی در بشر بوده است.

      من در این مورد جلوتر توضیح خواهم داد...
      sonixax این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-24-2015),undead_knight (05-27-2015)

    15. #9
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      ما روی زمین زندگی میکنیم و به قوانین این جهانی برای زیستن در آن نیازمندیم؛
      منشاء امر قدسی مگر چیزی بجز این جهان است؟! ما توافق داریم که محمد جاعل وحی بود نه حامل آن، مسأله این است که دین همچون هر نهاد اجتماعی انسانی دیگری تحت پروسه‌ای است که در آن همه‌ی هنجارها و ارزشها از طریق میزان هماهنگی که با نیازهای عینی افراد و جوامع باورمند و پایبند به آن‌ها دارند مورد گزینش بسیار بی‌رحمانه‌ای قرار می‌گیرند که در آن عناصر مخرب، ناکارآمد و اضافی حذف می‌شوند و آنچه باقی می‌ماند کارآمدترین ایده در بازه‌ی بلندمدت است. برای بار چندم تکرار می‌کنم که بی‌شمار مذهب بجز اسلام در خاورمیانه وجود داشته‌اند، اما فقط اسلام از والدینتان به شما میراث رسیده.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      نخست آنکه ما تا پیش از این به تصریح شیخ مطهری گمان می‌کردیم
      که علم به سبب عینیت بخشیدن به ذهنیت‌های مذهبی است که
      ارزشمند شده و نه بر عکس، چطور شد اینجا ناگهان این گناه هم
      به پای مدرنیته نوشته شد؟!
      گناه عدم صداقت به اندازه‌ی شیخ مطهری و تمارض به نگاه غیرایدئولوژیک گناه مدرنیته است.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      اینجا شما بی‌نیازی انسان آسیایی به دین را به شکلی جالب به سایز کیر
      و رنگ پوست‌اش مرتبط کردید
      هیچ قوم یا ملتی از امر قدسی، حقیقت والا، مناسک نمادین و نظام ارزشی مشترک بی‌نیاز نیست، گروه‌های انسانی ِ دارای ضریب هوشی بالا و همگرایی اجتماعی بالا از همه کمتر به آن نیاز دارند(نژاد زردپوست)، گروه‌های دارای ضریب هوشی بالا و همگرایی اجتماعی پایین در مرحله‌ی بعدی هستند(سفیدپوست نوردیک)، گروه‌های دارای ضریب هوشی پایین و همگرایی اجتماعی پایین بعد می‌آیند(سیاه‌پوستان)و گروه‌های دارای ضریب هوشی متوسط و همگرایی اجتماعی پایین از همه بیشتر به آن نیز دارند(بشر سفیدپوست مدیترانه‌ای).

      شما هرگز قادر نخواهید بود حتی تمدنی آته‌ایست یا حتی فاقد امر قدسی معرفی بکنید. دلیل این امر در جهانبینی شما این است که اسلاف ما تا همین ده سال پیش جملگی ذات‌باوران ابلهی بودند بی‌هیچ بینش عقلانی و محکوم به زیستن تحت آنچه جامعه‌ی آن‌ها به ایشان تحمیل کرده بود(پای پلی‌استیشن و تبلت خانه‌سازی بازی کردن و خود را از لایبنیتز آکویناس و لایبنیتز باهوش‌تر انگاشتن عارضه‌ی روانی مرد مدرن است).

      توضیح من این است که در غیاب سیستم منسجمی که افراد و گروه‌های فاقد روابط خویشاوندی نزدیک را از طریق باور مشترک، آرمان و هدف مشترک، مناسک نمادین و برچسب هویتی بسیار قدرتمند و تبعیض‌گر به هم وصل نکند هیچ جامعه‌ای توان رشد فراتر از چند ده نفر را نخواهد داشت و آنهم به دلیل شاخص خویش‌همسری بالا کیفیت بسیار ناچیزی خواهد داشت. همه‌ی انواع تمدن دارای امر قدسی هستند، میزان عمق و شدت این امر قدسی هم رابطه‌ی مستقیم دارد با اینکه چقدر نیاز به همکاری دارند و چقدر پیش از پیدایش کشاورزی و امکان زندگی ده‌ها هزار نفر کنار هم، زمانی که ما هنوز شکارگر-گردآورنده بودیم چقدر وابسته به همکاری اعضا بوده و …

      نژاد هم بسیار فراتر از رنگ پوست است، کمابیش همه‌ی ویژگی‌های ظاهری، رفتاری و خلقی گروه‌های انسانی تحت تاثیر محیط جغرافیایی و درپی آن تحت تاثیر نژادشان است.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      با اینکه مساله‌ی بزرگی چون تمدن کهن
      مصر و فنقیه و سومر در سرزمین‌های آفریقایی و آسیای میانه، که شکوه و عظمت‌شان
      همچنان پس از هزاره‌ها در نظرها جلوه‌گری می‌کند، که اولین مخترعان ِ زبان
      و اولین به کارگیرندگان ریاضیات و اولین بهره‌گیرندگان از علم پزشکی بوده‌اند
      در این پاسخ ِ شما حل می‌شوند
      بله مصر و سومری که هرچه از تمدنشان باز مانده یا تصویر و پیکر خدایان در معابد است و یا برکشیدن انسان والا به جایگاه الهی مثال خوبی از تمدن غیردینی‌ست.

      ضمناً پیش از مدرنیته، هر تمدنی که حکومت دینی نداشته از اثرات آن بی‌بهره نبوده، همانطورکه هر کشوری که دین را به جایگاه دستورالعمل دولتی فروکشیده الزاماً از فواید آن بهره‌ای نمی‌برد.
      منهم خواستار دین حکومتی نیستم، خواستار حکومت دین‌ام.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      از شما می‌پرسم که نظرتان در مورد جامعه‌ی
      کردهای خاورمیانه چیست؟ چه چیزی آنها را اینچنین به هم پیوند زده است که
      پس از سدها سال ستیز دولت‌های تا دندان مسلح همچنان به حیات فرهنگی
      خویش ادامه می‌دهند؟ آیا آن عنصر دین است؟...

      نظر من در این مورد، پیوندهای قومی و خانوادگی است.
      یک مثال خوب برای درک بهتر ماجرا غیرت و تعصب جنسی بسیار شدید میان دامداران، و عکس آن میان کشاورزان است. نر انسان طبعا غیرتمند است، اما اقوام دامدار (مثل کردهای «بدنام» به قتل ناموسی) بسیار بیش از اقوام کشاورز (مثل شمالی‌های بدنام به بی‌غیرتی) به ان نیاز دارند، زیرا مرد برای گذران زندگی باید هر روز خانه را ترک بکند حال آنکه خانه‌های کشاورزی در مجاورت و نزدیکی زمین ساخته می‌شوند. دائم پارانویا داشتن و مراقب غریبه‌ها بودن و رفتار زنان را کنترل کردن برای یکی انگیزه‌ی بسیار بالاتری داشته تا دیگری.

      درباره‌ی چالش مطروحه، خودتان پاسخ خودتان را دادید، وانگهی بحث اینجا برقرار کردن پیوندهای اجتماعی و بنا نهادن تمدن فراتر از روابط قوم و خویشی‌ست.

      در مثال کردها چون خویش‌گزینی بالایی دارند(«ازدواج فامیلی و قوم‌خویشی») و در دل امن کوهستان از رقابت با دیگر اقوام و گروه‌ها دورتر هستند شاید نیاز کمتری به سیستم ارزشی و هویت مشترک با یکدیگر داشته باشند، کلاً اغلب روستاها هم تا چند دهه پیش همینطور بودند همه یک نسبت فامیلی با هم داشتند، مذهب نیاز تمدن شهرنشین است. در عین حال و دقیقاً به همین دلیل، بسیار قوم‌پرست و قبیله‌گرا هستند، مقاومت ایشان در برابر داعش مقاومت مرد قوم‌پرست ِ غیرتی در برابر مرد اسلام‌گرای جهادی‌ست نه مقاومت مرد مدرن ِ آزادی‌خواه ِ سکولار. اما کمک‌های خارجی را از آن‌ها بگیرید خیلی زود شکست می‌خورند، چون عصبیت دینی قوی‌تر از عصبیت نژادی-قومی‌ست و داعش از هفتاد و دو ملت رزمنده می‌گیرد(حتی از میان کردان)و نیازی به تولید آن‌ها از طریق طبیعی(بچه‌دار شدن و پروراندن او تحت فرهنگ قومی)ندارد. دلیل محو شدن گروه‌های انسانی فاقد مفهوم خدا همین بوده!

      پس هرچند اتهام شما درست است و من آشنایی چندانی با با اکراد ندارم اما برایم جالب است که شما این مردم بدنام به ارتکاب قتل‌های ناموسی و ختنه‌ی زنان و مشارکت در کشتارهای ارامنه را که اگر سهوا بهشان بگویید لُر سرتان را با پیت‌حلبی می‌برند فاقد ارتباط عمیق و ناگسستنی با فرهنگشان تلقی می‌کنید!؟ یا می‌خواهید بگویید این ارتباط هست اما الزاما نیازی به مذهب ندارد؟ همانطورکه گفتم رواداری مذهبی کردها، اگر واقعیت داشته باشد، ثمره‌ی خویش‌گزینی بالا و تعصبات قومی بسیار شدید، قرار نگرفتن در مجاورت مستقیم گروهی دارای همان پیوندهای قومی بعلاوه‌ی مذهب مشترک است و ... بوده. مسئله اینست که قومی که محدود و محتاج به خویش‌گزینی برای حفظ عصبیت خود است از قومی که با پایه‌گذاری مذهب مشترک از این مانع تا اندازه‌ای که می‌شود عبور کرد گذشته، شکست می‌خورد و در آن جذب می‌شود. پرسش حالا اینست که شما باید نشان بدهید چرا این شکست چیز بدی‌ست.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      ما برای اخلاق‌ورزی نیازی به فروفرستاده شدن کتاب از آسمان‌ها
      نداریم، چنانکه اخلاقیات ِ دینی نیز در واقع صحه‌ گذاشتن بر همین اخلاقیاتی بوده که پیش از
      آن به طور طبیعی در بشر بوده است.
      تا اندازه‌ای درست اما بی‌مورد است.
      صحه گذاشتن به شماری از آنها و محدود کردن شماری دیگر بوده. عصبیت قومی در عربستان پیش از اسلام بسیار بالا بود، اما این باعث چالش مداوم و سایش این اقوام با یکدیگر می‌شد. محمد اسلام را آورد و از این طریق اقوامی را که در شرایط عادی بر سر یک شتر هم را سلاخی می‌کردند متحد کرد و ایشان را به آقایی عالم رساند. حالا چالشهای قومی میان این افراد به پایان نرسید و پس از مرگ محمد ادامه یافت، اما همان میزان عصبیت هم برای غلبه بر ایران و روم کافی بود(که به خاطر داشته باشید خودشان هم دین داشتند و فقط دینشان از نفس‌افتاده و پیر بود).

      همه چیز طبع بشر خواستنی نیست، ما باید معیاری بیرونی برای سنجیدن آنها داشته باشیم و تنها معیار اخلاقی عینی که وجود دارد تمدن است، هر گرایش و اشتیاق و نیاز طبیعی که به افزایش تمدن می‌انجامد خوب است، هر چه به کاهش تمدن می‌انجامد بد. بر این مبنی، و به عنوان یک مثال، تجاوز جنسی ولو برآمده از تمنای جان و گرایش طبع شما باشد مذموم است چراکه به نا-امنی می‌انجامد و نا-امنی مدنیت را دشوار می‌کند.
      زنده باد زندگی!

    16. #10
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      سنت می‌تواند عاری از دین نیز باشد
      جدا از پاسخ مرتبطی که بالاتر به پست دیگر شما دادم، «رهیافت دینی» جزئی جدای‌ناپذیر از سنت، تمدن بشری و ذهن آدمی‌ست. ما نیاز داریم به «حقیقت مطلق»، نیاز داریم به «ایمان» و نیاز داریم به امر اساطیری و رازآمیخته‌ای که به درک ما از جهان معنی قابل انتقال به نسل‌های بعدی را می‌دهد. نیاز داریم به مناسک مذهبی گروهی که به تنش‌زدایی و اعتمادزایی میان اعضای آن جمع و احساس تعلق و آرامش در درون اعضای آن جمع می‌انجامند. این نیازی‌ست هم روانی و عاطفی و ذهنی و درونی، هم الزامی و بیرونی و به قولی حتی «اقتصادی» برای تداوم و آفرینش کارآمدی در جهان بیرونی. بهترین سندی هم که برای مجموع این ادعاها موجود است درافتادن لیبرال دموکراسی متأخر به نه فقط موقعیت و جایگاه «دین»، که حتی اتخاذ زبان و رهیافتی کاملاً مذهبی‌ست!



      در این معنی، هیچ تمدن غیردینی وجود ندارد، که اگر لیبرال‌دموکراسی، حقوق بشر و ... با آن سطح ترحم‌برانگیز از عمق و جلوه برای شماری دین‌واره شده‌اند، تنها یک معنی می‌تواند داشت این فضاحت.


      بحث نه بر سر دینی یا غیردینی بودن، که بر سر انتخاب دین است، ایمان به دین کاذب و باطل یا ایمان به دین حق! از آنجاکه هیچکدام از این مفاهیم در جهان عینی واقعاً وجود ندارند و مفاهیمی هستند که انسان آن‌ها را از درون به بیرون تحمیل می‌کند، افراد قادر به درک این خلاء موظف هستند آنرا برای دیگران پُر بکنند. دعوت هرکس به طور انفرادی برای پر کردن خلاء خودش به شکست انجامیده چراکه ظرفیت عاطفی انسان‌ها مثل ظرفیت ذهنی ایشان با هم متفاوت است و هرکس توان تحمل این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد را ندارد. من وظیفه دارم برای دیگران فاقد این توانایی حقیقتی برپا بدارم تا اصل زندگی بر مرگ غلبه بکند!
      زنده باد زندگی!

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگوهایی پیرامون خردگرایی
      از سوی Dariush در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 68
      واپسین پیک: 03-10-2017, 01:54 AM
    2. پاسخ: 200
      واپسین پیک: 12-07-2015, 12:19 AM
    3. گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
      از سوی Mehrbod در تالار ادبسار
      پاسخ: 129
      واپسین پیک: 11-30-2013, 12:15 PM
    4. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    5. پاسخ: 44
      واپسین پیک: 03-20-2013, 11:51 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •