چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (12-13-2010)
من متوجه نشدم کدوم پست منظور هست.
بله،اما بلند کردنی لزوماً صفت سنگ نیست بلکه پیوند با نیروی اعمالی بر آن دارد.اصولن عبارت بلند کردن سنگی که نشه بلندش کرد یک متناقض نما هست و ممتنع الوجود.
یعنی سنگ در حضور نیروی بزرگتر از وزنش بلند کردنیست.
و سنگ در غیاب نیروی بزرگتر از جرمش بلند کردنی نیست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (12-13-2010)
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
چرا،الان متوجه شدم که وسط صفحه یعنی همون پست 43 باز میشه،معمولاً دیده بودم تکی باز میشه.
ببینید شما پرسیدید آیا هر سنگی بلند کردنیست.من گفتم پاسخ بسته به میزان نیرو و جرم سنگ دارد.پاسخ شما که محدودیتی نداریم جوتب من نیست چون من درباره مقدار پرسش کرده ام نه محدود بودن یا نبودن.اگر خاطرتون باشه عرض کردم که محدودیتی در نیرو نداریم و این همون نکته بحث هست. یعنی سنگی که نشه بلند کرد اصولن وجود خارجی نداره، چه برسه به اینکه بخواد خلق بشه.
مثل اینست که در مثال 2 ضرب در x که گفتم شما بگویید که محدودیتی نداریم،این پاسخ پرسش نیست.میتوانید بگویید نیرو به سمت بینهایت میل میکند که آنگاه باید جرم سنگ مشحص کنید و چه جرم آنرا را به بینهایت میل بدهید و چه ندهید با یک سوال منطقی که توضیج دادم پیشتر مواجه هستید.
این سوال اشکال مختلف دیگری دارد و در مثل مناقشه نیست.مثل اینست که از فردی بپرسی که اگر با خودش مچ بیاندازد نتیجه چه میشود؟چیزی که معلوم است اینست که این فرد دو دست دارد،و چون مساله منطقیست محدودیت فیزیکی هم در کار نیست و این فرد میتواند نیروی هر دست خود را به دلخواه انتخاب کند.آنچه مشخص است اینست که در هنگام مچ انداختن شق منطقی پاسح مشخص است.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (12-14-2010)
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (12-14-2010)
محدودیت به مقدار برمیگرده دیگه!
وقتی تعریفی از سنگ آوردیم، شما دیگه چه ایرادی دارید میگیرید؟ یا تعریفی که گفته شد رو عوض کنید، یا در همون تعریف باقی بمونید و بحث کنید.
خود نیرو بخواهد یا نخواهد اصلن تغییری در مساله ایجاد نمیکنه.
سنگ رو تعریف کنید تا ادامه بدیم.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
نمی شود خدا دو یا سه تا سنگ کوچکتر که می تواند بلند کند بیافریند سپس آن ها را به هم بچساباند و نتواند دیگر نتواند سنگ تازه ساخته شده را بلند کند؟
در نگاه نخست پست بالا خنده دار به نگر می رسد ولی یک نکته در آن هست
زمانی که ما میگویم یک سنگ یا سنگی به روشنی اشاره به آن دارد که هر چیزی در باره این سنگ مانند، وزن یا ابعاد، نامشخص است بنابراین می توان وزن آن را بی نهایت در نگر گرفت. آن گاه که از بی نهایت سخن به میان آورده می شود در واقع اشاره به مفهومی در دو دانش داریم الف) بی نهایت فیزیکی ب) بی نهایت ریاضی
در مورد نخست بی نهایت فیزیکی برای نمونه برای یک انسان 1000 کیلو بی نهایت فیزیکی است نمی تواند آن را از جا بلند کند ولی از نگر ریاضی جستار سراسر دیگرسان است. بی نهایت یا بی کران یعنی چیزی که ته ندارد. و چنین چیزی را خدا نمی تواند بیافریند هر چه بیافریند با هر اندازه ای بی کران نیافریده است. نمونه دیگر جستار را روشن تر می نماید گمان کنید که صفحه ای داریم و روی آن بی نهایت شن ریخته است . آیا خدا می تواند این شن ها را از روی صفحه بردارد پاسخ نه است چون هر چه بردارد باز هم بی نهایت شن روی صفحه هست. می توان خدا را تصور کرد که عرق ریزان میلیاردها میلیارد دانه شن را بر می دارد و باز هم بی نهایت دانه شن روی صفحه است.
ولی این خرده را نمی توان به دو تا سنگ گرفت. چون گمان نخست ما این است که وزن سنگ های در حدی است که بتواند بلند کند. پس بی نهایت نبوده و قابل آفرینش است.
اگر فرض کنیم که خدا مانند نظریه Fine Tuning داری دو پیچ تنظیم آ و ب در مقابل خود باشد که آ میزان وزن سنگ ضرب در 9.81 و ب میزان نیروی اعمال از طرف خدا باشد.خدا هر دو عددی برای آ و ب تعیین کند نمیتواند یکی از دوکار خلق سنگ غیر قابل بلند کردن یا بلند کردن سنگ را انجام دهد.
بعبارت دیگر آ همیشه یا بزرگتر از ب است یا کوچکتر مساوی آن.نظر من اینست که انسانها چون همیشه محدودیت فیزیکی برای این دو کار دارند هرگز هم ادعا نمیکنند که میتوانند هر عملی را انجام دهند.وقتی عده ای ادعا میکنند موجودی میتواند هر کاری انجام دهد باید دقت کنند که انجام دو کار میتوانند به هم وابسته باشند.بعبارت دیگر انجام هر یک از این دو کار محدودیت منطقی ندارد ولی انجام این دو با هم محدودیت منطقی دارد.به نظر من اشکال از تعریف قادر مطلق توسط خود خداباوران است تا جای دیگر.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)