درست است، ما هم میگفتیم که چگونه استاد بزرگ شترنگ ناگهان اینهمه لغزش پی در پی میکند و میبازد، آنهم شش هیچ !!تایمانوف سال ها بعد در مورد این مسابقه اینچنین گفت:
رویارویی ام با فیشر بدون شک مهم ترین و به یاد ماندنی ترین مسابقه در طول دوران طولانی شطرنجی ام است.نه تنها به خاطر اینکه یکی از آخرین بازیکنانی بودم که افتخار شمشیرزنی با قهرمان افسانه ای و رازآلود شطرنج نوین را یافتم، بلکه به خاطر یک سری وقایع غیرقابل پیش بینی که پس از کسب آن نتیحه حادث شد و به شکل ناگواری مسیر شطرنج و حتی زندگی خصوصی مرا تغییر داد.
تا پیش از مسابقه، از داشتن عنوان یک شهروند نمونه در شوروی لذت می بردم. نه تنها در مقام یک شطرنج باز برجسته بلکه به عنوان یک پیانیست و خبرنگار حرفه ای هم به من احترام گذاشته می شد.
اما پس از شکست در ونکوور، به ناگاه خود را آماج انتقادات ویران کننده از تمامی جهات یافتم، ازکمیته مرکزی حزب کمونیست گرفته تا نزدیک ترین اطرافیانم. نشان افتخاری ام در ورزش پس گرفته شد.مرا با لگد از تیم ملی بیرون کردند(با تمام عواقب مالی اش). برای حدود 2 سال از شرکت در مسابقات خارجی محروم شدم. اجازه نداشتم مقالاتم را چاپ کنم و حتی در کنسرتها به عنوان یک پیانیست حضور داشته باشم.
تمام این ها به یک اعدام مدنی منجر شد. به نظر می رسد که در کرملین به این نتیجه رسیده اند که یک استاد بزرگ روس نمی تواند به یک آمریکایی اینگونه ببازد. مخالف هرگونه اصول ایدئولوژیک بود. شکست من یک اقدام از قبل طراحی شده برای حمایت از امپرالیسم غرب بود. اما پس از آن لارسن هم 6-0 به فیشر باخت. این نتیجه تا حدودی شکنجه گران مرا هوشیار کرد. آن ها نمی توانستند تصور کنند که یک استادبزرگ دانمارکی با امپرالیستها ساخت و پاخت کرده باشد! گرچه این نتیجه تا حدودی تیغ حملات علیه مرا کند کرد، اما برای سالها اثرات ناخشنودی مسئولین را احساس می کردم...