خلاصه سخن
از آنچه در سطور گذشته گفته ایم نتیجه می شود:
1.خیر در عالم هستی غایت بالذات و شر مطلوب بالعرض و المجاز است.
2.آنچه از خدای عالم، قادر و خیرخواه مطلق صادر می شود خیرات وجودی است و شر مجهول بالعرض و از تصادفات و ضیق وجود خاص عالم طبیعت است.
3.موجودات عالم (مخلوقات خدا) یا وجودشان خیر محض است یا خیرشان غالب بر شرشان است و چیزی که شر در وجودش غالب یا متساوی با خیرش یا شر محض باشد در ملک وجود خدای سبحان جایی ندارد.
4.نگاه ما به هستی، جهان و انسان دخالت تام در تفسیر ما از خیر و شر امور دارد چه بسا چیزی را شر بدانیم اما در واقع خیر باشد یا به عکس.
5.بسیاری از شرور و ناملایماتی که بر ما در دنیا یا آخرت می بارد نتیجه اعمال و رفتار و اخلاق خود ما است.
6.جهان فعلی با همه پستیها و بلندیهایش به برهان لمی بهترین نظام ممکن است.
7.جهان با وجود انسانهای مختار شرآفرین و شرگزین بهتر از جهانی مملو از خوبان بی اختیار است.
اگر جهانی داشته باشیم که انسانها با عقل و اراده خودشان خیرات را برگزینند مطلوب تشریعی خداوند است و خدا پیامبران را برای ساختن مدینه فاضله و انسان کامل فرستاده است.