اتفاقا وجه تفکیک مشخص است: آلفای طبیعی مردیست میان مردان و زنان هر دو آلفا، «رهبر مردان، دلبر زنان». بازیکن دریافته که برای دلبری از زنان نیازی نیست بطور کلاسیک در میان مردان خود را اثبات بکنید و میتوان مستقیما به مبنع آغازین رفت. بازیکن مقلد مرد آلفا نیست به نوعی کارشناس اوست، یعنی رفتار او را همینطور کورکورانه تقلید نمیکند، بلکه «دلیل» اثرگذاری رفتار او را بازشناسی میکند وسپس بر مبنای آن نسخه رفتار میکند.
اوه «امگا» اتفاقا جالبترین بخش از تقسیم بندی مردان بر مبنی جایگاهشان در هرم قدرت اجتماعیست، مردان بتا فقط بازندهی جنسی هستند، در تمام دیگر عرصههای زندگی اجتماعی خود موفق و ممتاز میباشند و زنان هم ایشان را بسیار «دوست» دارند، فقط آنها را سکسی نمییابند، در جایگاه یک دوست افلاطونی مرد بتا احتمالا در نظر زن بهترین آدم دنیاست، در جایگاه معشوقه است که دردسر و دستانداز شروع میشود. مرد امگا اما مردیست که نه فقط برای زنان جذابیت جنسی ندارد، بلکه برای آنها چندشآور و ترسناک است، و بجز تا لحظهای که زن را نترسانده برای او مطلقا نامرئیست. بتا میتواند با پیشرفت در هرم قدرت اجتماعی خود را برای زنان «بامصرف» بکند(همان تطابق دادن خودتان با معیارهای زنان که آلیس گفت)، و اگر زیاد متوقع هم نباشد وقتی نوبتش رسید و زن از آلفاسواری خسته شد، برود خواستگاری لاشی ۲۷-۲۹ ساله و چند سالی زندگی خوبی داشته باشد و بچهدار هم بشود. مرد امگا ولی تفالهی جامعه است، همان ده درصد کف جامعهی مردان که در طول تاریخ هرگز تولید مثل نکرده و هرگز تولید مثل نخواهد کرد. اینها مردان بیچارهای هستند که مشکلات روان شناختی دارند، در کودکی مورد تجاوز قرار گرفتهاند، دچار فوبیاهای اجتماعی هستند و ... پس :
آلفا: خواستنی از هر نظر
بتا: خواستنی از نظر نوار بهداشتی عاطفی / کارت اعتباری
امگا: خواستنی از هیچ نظر
اینهم شوالیهگری مضحک و «والامنشی» کاذب است زیرا رفتاری را که زن میپسندد و «به آن پاداش میدهد» را غیراخلاقی تلقی میکند زیرا با کد انتزاعی و مبتنی بر «الههسازی» از ایشان تطابق ندارد، به عبارتی دیگر، زن غلط میکند از مرد/رفتاری که با معیارهای من تضاد دارد خوشش بیاید، که در واقع خشنترین نوع زنستیزی مردان بتاست که «زنان» را در قالب موجودی اساطیری تا مرز خدایی بالا میکشند، اما از خود «زن» به عنوان موجود انسانی بیزارند و او را بخاطر عواطف، امیال و غرایزی که دارد تحقیر و وادار به پذیرش نقشی کاذب از «مادر فداکار» تا «همسر وفادار» و ... میکنند.
خبر بد برای شما: زنها این نقوش تحمیلی و مضحک را نمیخواهند، و منظورشان از «زنستیزی» و «شیء انگاری» و ... کل جنبش فمینیستی از اساس، انکار همین خیالپردازیهای رقتانگیز مرد بتاست که قالبی خشک، ایدهآل و دستنیافتنی بر او تحمیل میکند و اسمش را میگذارد «احترام». این چیزی بجز انکار زن عینی، چنان که هست، و جایگزن کردن او با زن ذهنی، چنانکه شما گمان میکنید باید باشد نیست. اگر لحظهای از فلسفیدن خسته شدید و خواستید برگردید روی زمین سخت، در پاسخهای ما به گهتست زنان هیچ حقی از کسی ضایع نمیشود و زن اگر یک وقت ناراحت شد یا به او برخورد، هیچ چیز بتای در عذرخواهی به وقت ارتکاب اشتباه نیست. اما تا به حال حتی یک بار برای من پیش نیامده که گهتست زنی را با شوخی و مزاح و ... پاسخ بدهم و جواب بدی از او دریافت بکنم. اگر پیش بیاید، بلافاصله از او دلجویی و حتی چه باک، عذرخواهی میکنم. من اما احساس میکنم شما از این نگرانید که این کار حقیقتا جواب بدهد، و وادار بشوید ایزدبانوی مقدس ِ ذهنی را دور بیاندازید و زنان را همانطورکه هستند، بپذیرید. زنها علاقهای به پایبندی به اخلاقیات مضحک مردانه ندارند، میخواهند خوش بگذرانند و شاد باشند و از زندگی لذت ببرند.
اینهم فرافکنی اهداف اصلی و فرعی خودتان به بازیست.
بازی صرفا یک ابزار است که میتوانید از آن برای «گاییدن» یا «دوست شدن» یا «ازدواج کردن» بهره بگیرید، استفادهای که از آن میکنید به خودتان مربوط است. خود من شده از بازی برای دلربایی از دختری زیبا و مهربان که او را متریال رابطهی بلند مدت دیدهام بهره بردهام و داوطلبانه زنان دیگر را دک کردهام و تعهدم را به پای او ریختهام. پس اینهم اتهام کذب و تلاش نرمی برای ترولیدن است، هدف بازی برانگیختن حداکثر میزان جذابیت در زنان است. اینکه پس از پدید آمدن جذابیت چه میکنید به خودتان مربوط است. اما اینکه مرد اگر بتواند بیهیچ هزینهای به سکس برسد ، طبیعتا چنان میکند و خرج اضافی(تعهد، پایبندی، وفاداری و ... خرج اضافیست)نمیکند تقصیر من یا بازی نیست، و البته حقیقت دارد.