شیرین من دیشب داشتم دق میکردم. ولی امشب خوبم، فکر کنم به زودی تو داروخونه استخدام شم. امروز یه شیشه روغن زیتون خوراکی بهمون دادن.
شیرین من دیشب داشتم دق میکردم. ولی امشب خوبم، فکر کنم به زودی تو داروخونه استخدام شم. امروز یه شیشه روغن زیتون خوراکی بهمون دادن.
شب همه ی دوستان عزیزم بخیر
من خوب شدم عاطفه. داروخونه هم مگه استخدامی داره؟ خب اگه بخوان همینجوری میری سرکار دیگه. استخدام دیگه چه صیغه ای هست؟
آره دیگه شیرین. دارم میرم کارآموزی، داروخونه ها که همینطوری کار بلد نباشی استخدامت نمیکنن.
عاطفه بازم حالم بد شد. فکر کنم چون یه ساعتی تلوزیون روشن کردم و بفرمایید شامو دیدم ، موقتی حالم خوب شده بود. الان بازم دلم گرفت. :(
منم یه مرگیم شده نمیدونم چه مرگی
دوستان چرا انقدر انرژی منفی میدین به همدیگه!! کلا زندگی هیچ وقت روند ثابتی نداره...انگار مزه اش به همینه
آخه درسته که روند ثابتی نداره. گفتن فراز و نشیب نگفتن نشیب و نشیب که. :(
خب مال من فعلا نشیب نشیب نیست
فعلا فرازو نشیبه
میخوام برم دریا
دلم دریا میخواد
میرم دریا
منم حالم بد شد. اگه پروپوفول گیرم نیومد، 5 تا وارفارین میندازم بالا
میبینم که شدم نویسنده سوم.
شیرین یه پسر خوش تیپ و فهمیده سراغ داشتی بفرست بیاد اینورا، من باش قرار بذارم بریم بیرون، دلم پوسید، باشه.
هماکنون 67 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 67 مهمان)