بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
من بسیار خوشحالم این فرصت پیشآمد تا این روش درستی در قبال تو پیش بگیرم و این خاله زنک بازی سخیف و خنجر زدنهایت از پشت را بجز آنچه حقیقتا هست نبینم و از خود در قبال آنها حفاظت کنم.
جهت اطلاع عرض میکنم که من همچنان مدیر هستم، اختااف من با وضع انجمن هم حل شد و شیوهیِ مناسبتری برای مدیریت در نظر گرفته شد.اینکه میبینی با دوست نژادپرست شما همایون هم برخورد نمیشود به بعلت ناتوانی من، که بخاطر اصرار من به تغییر روش بوده، اینها در تالار مدیران موجود است و بقیه مدیران از جمله کسری که با او بحث نسبتا مفصلی هم داشتم پیرامون همین موضوع قابل تایید.همین یک مورد خاص نشان از میزان شرافت شما که در حال آموزش خویشکاری به بقیه هستی میدهد که با اخلاق بینظیر تا تقی به توقی میخورد به لجنمال کردن و دروغپراکنی دربارهیِ بقیه روی میآوری و بعلت اینکه گمان میکنی تافتهیِ جدابافته هستی آنرا از نظر اخلاقی کاملا موجه میدانی.تکلیف من با شما با این دروغ وقیحانهیِ آخری:
یکسره شد
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
kourosh_bikhoda (10-21-2013),sonixax (10-22-2013)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (10-22-2013)
sonixax (10-22-2013)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (10-22-2013)
دو سه مشکل اینجا پدید میآید. نخست روش ما برای تعیین ارزش کار است، دیگری روش ما برای تعیین ارزش کالاست، و مورد دیگر هم چگونگی دلیل ما برای اعتماد به دولت اما نه به کارگر است. از کجا پیدا که دولت همهی سود را به جیب نزند و باقی مردم را از محصول یا سود آن محروم نکند؟ خاصه آنکه ابزار لازم برای آنرا نیز برخلاف آن کارگر در اختیار دارد. دربارهی تعیین ارزش کار و کالا هم چیزهایی همچون «هزینهی زندگی» و «هزینهی تولید» مفاهیمی هستند که در بطن خود کنش اقتصادی معنا پیدا میکنند و از پیش قابل تشخیص نیستند.
مسئله سرمایهدار شدن یا نشدن نیست که جامعهی طبقاتی را پدید میآورد، مسئله تقسیم نابرابر منابع = ثروت است و بخشی از انگیزهی ما برای مخالفت با آن نیز همین ناعادلانه بودن انباشت انحصاری ثروت است. معیار بهتر و بدتر را هم مصرفکننده مشخص میکند که باز میشود نابرابری.
من گمان نمیکنم ما دلیلی عینی برای این ادعا داشته باشیم. ما حتی پیش از «انقلاب» هم میتوانیم مدلهای بسیار موفق کارخانهجات و کارگاههای خودفرما را که در کارگران صاحب ابزار تولید و شریک در سود هستند داشته باشیم که حتی قادر به رقابت درون سیستم سرمایهداری بودهاند و به موفقیت هم رسیدهاند. این به خودی خود نیاز به هیچگونه مقدمات یا گذار از مرحلهای به مرحلهی دیگر را ندارد و ما میتوانیم از هم اکنون به سمت آن حرکت بکنیم. لطفا با ذکر دقیق جزئیات بفرمایید چه عناصری از موفقیت مدلی که من پیشنهاد میکنم جلوگیری میکنند، و علاوه بر آن بگویید که دولت چگونه از درافتادن به آن دشواریها جلوگیری میکند.
تکلیفتان را با تاریخ نمود عینی ایدئولوژی که آنرا تبلیغ میکنید مشخص بکنید و بگویید چه راهکاری برای جلوگیری از تکرار فاجعه دارید.
خیر ما داشتیم پیرامون دلیل وجودی دولت و اینکه چگونه از اعمال سلطه ارتجاع به ابزار تولید و دزدی و .. جلوگیری میکند صحبت میکردیم، و من گمان کردم مقصود شما از دزدی همان مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است. اگرنه برای «به دولت نیاز داریم مبادا جیبمان را بزنند» پاسخهای دیگری دارم.
زنده باد زندگی!
sonixax (10-22-2013)
من شاهد زنده ارائه دادم و البته توان مشاهدهیِ آن گفتگو که گفتم ممکن ولی در برابر این داریم مهربد با شناختی که از منداری میدانی که دروغ گفتهام
و البته چرا که نه، پیش کشیدن یک دروغ دیگر برای پنهان کردن گند قبلی "زیر فرش" !!
در مورد اعلام نکردن کناره گیری موقتم، من گفتم که نمیخواهم از عذم دخالت من و سپس استعفای موقت من اینگونه برداشت شود که اینها ارتباطی به هم دارند. که البته نداشتند چرا که علت استعفای من در آن مورد رفتار خودسرانه و نااخلاقی تو بود نه آلیس یا هر کس دیگر،البته برای کمک به حافظه یادآوری میکنم که در آن مورد داد تمام مدیران از خودسریهایِ بیاخلاقانهیِ تو درآمرد و با ترک تافتهیِ جدابافتهیِ بی اخلاق ما همراه شد!
من چقدر دوست دارم این وضع جدید را، از آنجا که من یک دروغگوی بیشرافت مثل تو نیستم مجبوری دروغ بگویی و یک سخن واقعی پیدا نمیکنی که در این افاشگریت مرا به آن متهم کنی.
در مورد وقاحت هم نگران نباش، این گلگیها برای قبل از اینها بود.اکنون از تراوش دروغهایِ وقیحانه و بیشرمیهای تو استقبال هم میشود
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
sonixax (10-22-2013)
دوستان چه خبر شده؟ جمع دوستانهی اینجا را از هم پراکنده میبینم..
بالاخره اختلافات قدیمی کار خودشان را کردند و میانهی شما دو نفر شکرآب شد؟
زنده باد زندگی!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (10-22-2013)
هماکنون 16 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 16 مهمان)