نوشته اصلی از سوی
Nocturne
میشه بیشتر توضیح بدید؟ به نظر من رفتارهای فرگشتیکشون تغییری نکرده، کل مسئله ی هوش هم به نظر من بر حسب تصادف به وجود اومده و فرگشت به صورت خود به خودی به سوی هوش نمیره.
همانجور که راسل گرامی گفت هوش به همان اندازه تصادفی است که هر زاب دیگری که فرگشته.
در فرگشت و گزینش طبیعی تنها فاکتور سرنوشتساز بالا رفتن تراز سازواری (adaptability) است. هر زابی که به بالا
بردن سازواری و فرازیست (survival) کمک کرد میماند، هر زابی که نکرد یا کارکرد خود را از دست داده بود کم کم از میان میرود.
از دید منطق ولی ما میدانیم که هوش و خرد ما بهترین و والاترین چیزی است که از فرگشت به ما رسیده و اینکه با همین ابزار خرد
میتوانیم رفتارهای دیگر خودمان را هم واکافته (analyze) و جاهایی که فرگشت کورکورانه پیش رفته ما آگاهانه و با چشمان باز رفتارمان را سازواری بدهیم.
برای همین نمونه نژادپرستی میبنییم که بسیار خوب پیش رفتهایم، اگر نه فرگشتیکوار همه ما نژادپرست هستیم تا اندازهای، ولی میتوانیم از روی
منطق و خرد این زاب ناپسند خودمان را بازشناخته و آن را بازنویسی و override کنیم، بهمین ریخت دخترها هم میتوانند رفتار خودشان را به واقعیت امروز
نزدیکتر کنند و برای نمونه کمتر ناز و غمزه بیایند، چراکه پشتوانه آن که هزینه جسمی سکس باشد را امروز دیگر ندارند و کارشان نابخردانه است و مایه آزار پسرها.
نوشته اصلی از سوی
nocturne
به نظرتون با تغییر این رفتارها میشه رفتارهای دیگری رو ریشه و دلیل تکاملی دارند ریشه کن کرد و تغییر داد؟ همونطوری که دوستان گفتن این رفتارها چیزی نیستن که به یک منطقه ی جغرافیایی خاص یا یک فرهنگ خاص مربوط باشند و بیشتر فرگشتیک هستند، آیا تغییر هوشمند رفتارهای انسانی زورش به رفتارهای فرگشتیک خواهد
رسید؟
دستهای از رفتارها که ما بخوبی مهار کردهایم:
نژادپرستی
آدمکشی
دستهگرایی یا tribalism
...
ما نژادپرستی را کمابیش منسوخ میدانیم و بُردباری در برابر آن نداریم.
آدمکشی بسوی مردود شناخته شدن میرود و ما مجازات اعدام را هم داریم برمیچینیم.
دستهگرایی یک پدیده طبیعی وابسته به سیستمها است و نابودپذیر نیست، بجایش آن را نرم کردهایم و برای نمونه
آگاهانه فرهنگ خودمان را میگزینیم و یا درسته که خودمان را ایرانی میدانیم، ولی ارزش بیشتری از آنکه باید
به ایران در برابر جهان نمیدهیم و نمونه اگر ایران بخواهد همینگونه چنگارینوار (سرطانوار) رفتار کرده و
جهان را همراه با خود نابود کند، منطقوار میپذیریم ایران بهتر است نابود شود تا جهان، گرچه میهنمان باشد.
همچنین میکوشیم بیشترین و والاترین ارزش را به کس در برابر گروه (=فردیت) بدهیم تا از دستهگرایی کاسته و بسوی همبودگاهی همتابههمتا (peer-to-peer)
یا همان آنارشیستیک برویم، بریختی که هر آدم خویشکاریهای (وظایف) خود را پذیرفته و نیازی به زور و دستهبازی برای پیش بردن آماج نامنطقی و زورگویانه نداشته باشد.
برخی از این آرمانها شاید امروز به دست نیایند (آنارشیسم)، برخی بدست آمدهاند (نژادپرستی، اعدام،
..) و برخی مانند همین رفتارهای بیاندازه نامنطقی دخترها و گاه اندک پسرها را باید خودمان درست کنیم.