خب من در چند مورد اختلاف باهات دارم که به این راحتیا حل شدنی نیست:)
یکی آمار ها هست که به من به آمارهای دقیق و معتبر خیلی اهمیت میدم،یعنی اینکه وقتی میگی دو سوم،من این پرسش رو مطرح میکنم که چرا نگیم هیچ یا همه!؟:)
تجربه شخصی رو من هیچ وقت معیار مطمئنی نمیدونم چون بسیار میتونه گمراه کننده باشه.یعنی یک فعال حقوق زنان اگر جایی فقط درد و رنج های زنان رو دیده باشه و جایی یک نفر فقط فمنیست های افراطی رو دیده باشه طبیعتا دید منفیش به اینها بیشتر میشه.
اختلاف بعدی در مورد تاریخه و نحوه تفسیرشه،اگر فمینست های افراطی رو هم واقعا نماد فمینسم فعلی بگیریم اینکه مردسالاری در گذشته وجود داشته یا نه و اینکه فمینسم برای چی شروع شده خیلی پرسش های مهمی هست:)
مشکلی که این وسط هم وجود داره اینه که فرضا اگر در کشورهایی که فمنیسم اونها رو دگرگون کرده شرایط متفاوته،در مور دشرایط کشورهایی که در اونها جنبش های فمنیستی قوی نیست رو هم مشابه در نطر بگیریم.
در نهایت هر جنبشی میتونه تغییر مسیر بده یا منحرف بشه،حتی اگر اسمش چیز خیلی خوبی باشه و مثلا فمنیسم نباشه:))آیا احتمال این وجود نداره که مثلا آنارشیسم رو کسانی که به خشونت گرایش دارند قبضه کنند؟:)
به نطر من مثلا یک جنبش که از حقوق اقلیت های مذهبی دفاع میکنه رو نمیشه متهم کرد که مثلا چون در 100سال آینده ممکنه عده ای از این عنوان سواستفاده کنند و در حق اکثریت سابق ظلم کنند،اون جنبش رو مردود دونست:)