همینست، ما میگوییم زیبایی برخلاف آنچه فلاسفه ادعا میکردهاند یک مفهوم «ذهنی» نیست، در جهان حقیقی «اتفاق» میافتد و اینهم علائم و معیارهای بازشناسی آنست. الان در این مبحث برخی نظریاتی مطرح شده راجع به حتی «بوی تن» طرف مقابل که اثرات زیباییشناختی دارد. پس همان اثری که زیبایی به روی شما دارد معیار درست برای اندازهگیری آنست. ضمن اینکه آلترناتیوی وجود ندارد و شما با بیمسئولیتی شایستهی سرزنشی میگویید «هیچ معیاری وجود ندارد»، در همان حال که گویا میپذیرید «همیشه زشت» میتواند وجود داشته باشد!
معیارهای شناسایی شده قطعی و دقیق و مطلق هستند، مثلا امکان ندارد شما پیری را از جوانی زیباتر ببینید، معیارهای بیشماری ولی هستند که هنوز شناسایی نشدهاند(اینکه چرا آنها را انتخاب میکنیم و ...)، اینست که ما اینها را میگذاریم به حساب «اختلاف سلیقه» و ... اما به زودی به قدر کافی شواهد خواهیم داشت تا از طریق آن «زیبای مطلق» را بیافرینیم. من البته شکی ندارم که آن زمان هم کسانی خواهند بود که بگویند «۲ از ۱۰، دست نمیزنم».
۷.۵/۱۰
سمت چپی ۱۰ است سمت راستی ۸ :