طنز و جوک امام نقی

[Agnostic]

امام نقی： ابولاشی، این یک و نیم لیتری چیه گرفتی دستت؟ عرق خوری؟
ابو تفخیذ اون شلاق منو بیار!
ابو لاشی： این چه حرفیه اماما! عرق کجا بود؟ اسیده!
نقی： آهان، خدا قوت اخوی! اجرت با جدم.

[Agnostic]

شیعه از هر در وارد شود، روشنفکر از در دیگر فرار می کند.
(امام و برائت جستن از روشنفکران)

[Agnostic]

امام نقی در سخنرانی خود در حال خالی بندی در مورد پیروزی هایشان بر رومیان بودند که ابولاشی برخاست و گفت: یابن رسولولا. خشتکم به دماغت! کدام پیروزی؟ گرانی و کمبود پدرمان را درآورده. در فقر و مصیبت پوسیدیم. زن و بچه هایمان از گرسنگی خود فروشی میکنند. نسلمان سوخت. شما هم که همه خزانه را به باد دادید رفت. تکلیف ما چیست؟ امام بادی داهیانه از خود صادر کرده و فرمودند: عوضش به زانو درنیامدیم! پیروزی از این بیشتر؟؟

چگونه کونده پررو ها را بشناسیم؟ - انتشارات 20:30 - ص 69

[Agnostic]

ابولاشی: ای امام ، روشنفکری در شیعه رابرای ما تعریف کنید!
امام نقی: نفی تمامی مقدسات دیگر، انکار تفکر غیر شیعی، توجیه قوانین وحشیانه مثل سنگسار، قصاص و اعدام کسانی که به مقدسات شیعه می خندند، آشنائی به دانش ماله کشی و علی الخصوص استفاده از توضیح المسائل آل فنا بجای استفاده ازعقل، از نشانهای اصلی روشنفکران شیعه می باشد.

[Agnostic]

روزی معتصم، امام را برای شام دعوت نمود و برای گرم کردن مجلس، ملیجکی را نیز به دربار فراخواند. لیکن ملیجک هر چه کرد حتی یک لبخند خشک و خالی هم به لبان حضرت ننشست تا اینکه یک نفر گفت "روشنفکر دینی". نقل است امام آنقدر خندیدند تا شرحه شرحه شدند.

[Agnostic]

امام نقی در مجلس خلیفه عباسی نشسته بود. خلیفه ملعون برای اسکل کردن امام جادوگری هندی استخدام کرده بود که هرگاه امام قصد خوردن چیزی را میکرد به اشاره جادوگر به پرواز درمی آمد و از امام دور میشد. حضرت که به شدت مجذوب کار وی شده بود در آخر مجلس به دست و پای جادوگر افتاد و از وی خواست را او را به شاگردی قبول کند. در اوایل نقش امام در حد پول جمع کردن از حضار و نشان دادن جای دوست و دشمن بود. ولی بعد ها با علم لدنی خویش کدهای جادویی را شکسته و خودشان نمایشهای باشکوهی برگزار میکردند. از جمله این نمایشها میتوان به پرواز مافوق صوت با عفیر. استریپ تیز جادویی سوسن که هرچه لباس درمی آورد تمام نمیشد. و فروکردن عسگری در ماتحت شمقدر و بیرون کشیدن آن از ماتحت ابولاشی اشاره کرد.

[Agnostic]

صحابه‌ ای اینبار با چتر نجات بر امام فرود آمد و گفت:- حاج آقا مسئلة !- بنال!- من چندتا سوال درباره ی جهت قبله و کلاً علت اینکه چرا باید مسلمین به سمت کعبه نماز بخونن دارم. اول اینکه زمین گرده و اگر فاصله ی ما از کعبه بیشتر از حدود 500 کیلومتر باشه ، جهتی که داریم میخونیم چون بر دایره مماس است پس از بالای کعبه رد میشه و به کعبه برخورد نمیکنه! دوم اینکه اگر در نظر بگیریم که جهت نماز خوندن ما بر روی زمین کشیده میشه و از زمین بلند نمیشه ، خب پس ما میتونیم به هر جهتی که خواستیم نماز بخونیم چون زمین گرده و بالاخره مسیر نماز خوندن ما اینقدر دور زمین میچرخه تا با کعبه برخورد کنه!
(در این لحظه مقادیری دود ذولنعوظ از زیر دشداشه نقی به بیرون خزید)
صحابه ادامه داد: همچنین کسیکه دقیقاً در طرف مخالف کره ی زمین نسبت به کعبه قرار دارد ، تکلیف نامشخصی برای جهت نماز خواندن دارد! فکر کنم بهترین راه برای نماز خواندن این فرد این باشد که روی شکم خوابیده و نماز بخواند که نزدیکترین مسیر به کعبه است!

نقی به تته پته افتاد و تلو تلو خوران به سمت ذولنقار روی طاقچه رفت. ذولنقار را در هوا تاب داد تا آنرا بر فرق سر صحابه فرود آورد که ذولنقار به پنکه سقفی گیر کرد و نقی بمدت چند روز همان بالا تاب میخورد تا اینکه سوسن از راه رسید او را نجات داد.

از در جستجوی ن

[Agnostic]

چند شرط برای کارمند شدن در دستگاه خلافت قلی وار امام نقی(ع):
مشاغل خدماتی و کارگری: تبعیت فقط سامرا,مدرک تحصیلی لیسانس به بالا ترجیحا علوم ریاضی,وفادار به آرمانهای امام نقی.
مشاغل خدمات اجتماعی (مثلا پلیس و...) شرایط بالا به همراه دست بزن داشتن و بی رحم بودن.
مشاغل امنیتی و اطلاعاتی و پست های مهم سیاسی : داشتن تبعیت بلاد روم,بلاد حبشه و سامرا برای روز مبادا,تحصیلات مهم نیست, خونخار بودن از اهمیت بالایی برخوردار است, عرضه دزدی در مبالغ بالا.

[Agnostic]

خدا ترس بودن از صفات بارز امام نقی بود. ایشان به حدی خدا ترس بودند که تا مدتها جرات تنها نماز خواندن و صحبت با خدا را نداشتند و همیشه ابولاشی یا شمقدر را به عنوان بادیگارد کنار سجاده همراه داشتند. بعضی وقتها هم هنگام نماز از شدت ترس از خدا بر خود بول میکردند و نمازشان باطل میشد و مجبور به تکرار میگشتند...

مصائب نقی - چرا امام روزی 700 رکعت نماز میخواند؟

[Agnostic]

امام نقی‌ (ع): حقِ اسیرِ جنگی بر گردنِ مردِ مسلمان است

که اورا سیراب کند مع ذالک این حق باعث نمی‌شود که

حقوقِ شرعیِ مرد مسلمان موردِ بی‌ توجهی‌ قرار گیرد

حقوقی از قبیلِ جماع با همسرِ اسیرِ جنگی ، کشتنِ اسیرِ

جنگی ، به بردگی گرفتنِ اسیران جنگی ، مالکیت بر تمامی

اموالِ منقول و غیرِ منقول،ایضا زن و فرزندِ اسیرِ جنگی ...

از Dr naghi