خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
sonixax (10-21-2013)
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
مگر مولد ارزش کالا کاری که برای آن صورت میگیرد نیست؟ و مگر بنیاد انتقاد مارکسیستی به «مفتخوری» سرمایهدار وارد شدن به پروسهی تولید ثروت از طریقی بجز تولید مشارکت در تولید نیست؟ و نیز مگر مارکس نبود که میگفت :
و مگر آیا راهحل مارکسیسم برای این مشکل برابری ارزش کار و کالا نیست؟ هشت ساعت کار برای تولید پیتزا در رستوران سر خیابان مساویست با هشت ساعت کار برای شکاف اتم و هشت ساعت کار در شرکت بنز. خارج از مدل دستمزدمحور سرمایهداری در یک کاسه ریختن و این داستانها تلاش برای ردگمکردن است، اگرنه ما در مدلی زندگی میکنیم که در آن ارزش کار را نه بازار، که میزان تولیدات و توان خرید کارگر مشخص میکند تا مشکل «ارزش افزوده» و درپی آن «کاپیتال» از میان برود، بنابراین فرقی نمیکند چه کسی در چه مکانی مشغول به چه کاریست.
:
is the constant capital of materials used in a period plus the depreciated portion of tools and plant used in the process. (A period is typically a day, week, year, or a single turnover: meaning the time required to complete one batch of coffee, for example.)
:
is the quantity of labor time (average skill and productivity) performed in producing the finished commodities during the period
:
is the value of the product of the period ( comes from the German word for value: wert)
اگر بناست که ما افزایش کیفیت را پاداش ندهیم و کاهش آنرا مجازات نکنیم، و به هرکس به اندازهی نیازش بدهیم تا به همه برسد، دیگر تفاوتی میان کارگر سایپا و پیتزازن مذکور وجود نخواهد داشت و ارزش کار/محصول تولیدی هر دو به یک اندازه خواهد بود. اگرهم بناست که کارگر بنز بدلیل تولید بنز پاداش بالاتری از کارگر سایپا بدلیل تولید پراید بگیرد که باز جامعه به سوی طبقاتی شدن حرکت خواهد کرد و پس از مدت اندکی کارگران بنز خودشان تبدیل به سرمایهداران جدیدی خواهند شد؟
اما بیایید حتی اینرا هم بپذیریم که شما دچار تضاد فکری نشدهاید و در جامعهی برابر ِ بیطبقهی ِ مساواتگرا، باز هم میان کار با کار تفاوت هست. کجای آن با در یککاسه ریختن ابزار تولید در فردای انقلاب توسط خود کارگران و تقسیم آن برمبنی ویژگیهای عینی(همچون توانایی و تخصص و ...)تضاد دارد؟ چرا دولت باید این «وظیفه» را برعهده بگیرد و اتحادیههای مستقل و خودگردان و دموکراتیک و از هم غیرمتمرکز کارگری؟ دولت دقیقا چه خطری را برطرف میکند که مثلا من و شما نمیتوانیم و از آن مهمتر، چگونه آن خطر را برطرف میکند که با آزادیهای من و شما در تعارض نباشد؟ خلاصه در یک کلام رتوریک، چرا ما باید خطر برآمدن یک استالین، خوجه، مائو، کاسترو و پل پات دیگر را بپذیریم؟
بله میدانیم شما ترس و شرم و انصاف و ... را کنار گذاشتهاید
استالین بخاطر جنگ سرد(بیست سال قبل از شروع آن!)مرتکب ترورها و نسلکشیهای سیاسی خود شد و خمرهای سرخ بدلیل فشار امپریالیسم دست به نسل کشی زدند و چین بطور مداوم طی بیست سال گذشته به سمت سرمایهداری حرکت نکرده و موقعیت کارگران در چین بهتر از آمریکاست و ... تلاش من برای قرار دادن شما در موضع دفاعی به راستی مبتدیانه بود.
گذشته از این، هومن[8] جانور همبودین[9] است و همبود[10] نیاز به قانون دارد. اگر این را بپذیریم،
میبینیم که برای پدید اوردن این قانون، نیاز به قانونگذار است. از انجایی که هیچ قانونی,
بی پایندان[11] انجام پذیری ( ضمانت اجرایی) آن، ارزش ندارد، نیاز به دستگاهی هست که
قانون را بجای اورد و انجام دهد، دزد را بگیرد و .... و همچنین نیاز به داوری داریم که
ستیزه ها میان هومنان را داوری نماید. پس ما از نیاز قانون داشتن، به نیاز از سه نهاد میرسیم:
1-نهاد قانونگذار (گذاشتن= قرار دادن، ..) ،
2- نهاد قانونگزار (گزاردن = انجام دادن، اجرا کردن)،
3- و نهاد دادگزار.
در این میان دومی همان "دولت" است، همان که باید قانون را به انجام برساند، دزد را بگیرد و ...
۱. مشتی ادعای پوشالین و شعار درون تهی بدون حتی یک خط استدلال = ارزش صفر.
منهم ادعا میکنم که هومن کوچکترین نیازی به قانون ندارد همهی نبوغ بشر در پهنهی تاریخ درپی هنجارگریزی و هنجارستیزی پدید آمده و برای به تعالی رسیدن جامعهی بشری باید قانون و دولت را از بیخ برکند و دولت بزرگترین سد در برابر زندگی آزاد و برابر اجتماعی بوده و هست.
۲. تعریف حقوقی دزد : کسی که از دیگران سلب مالکیت میکند.
لطفا توضیح بدهید در جامعهای که بناست مالکیت خصوصی وجود نداشته باشد دزدی چگونه ممکن است؟
زنده باد زندگی!
Parastesh (10-22-2013),sonixax (10-21-2013),undead_knight (10-22-2013)
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (10-21-2013)
خیر چرا چنین چیزی میگویید؟ هیچ بیجا نیست، نکاتی را به ما میآموزد و یادآوری میکند که بدون آنها قادر به طرحشان نیستیم.
این تلاش جانکاه شما برای تقلیل دادن هر جنبهای از پیشرفت و توسعه به «منابع، منابع» حقیقتاً ترحمبرانگیز شده! ایالات متحده هم آسیبی ندید و منابع بسیار وسیعتری دارد و تولید ناخالص ملی آن بیشتر است و ثروتمندتر هم هست و … اما به میزان برابری و رفاه عمومی جوامع اسکاندیناوی نرسید که هیچ، در هر دو مورد بیشتر به چین کمونیستی شبیه است تا اسکاندیناوی سرمایهداری! میزان منابع که ربطی به بحث ما ندارد، بحث دربارهی نحوهی تقسیم این منابع است و قابلیت تداوم بکار گیری آنها برای توسعهی اقتصادیست، که موفقترین نمونهی تمام تاریخ بشر بوده.
اینهم که بحث میکنیم صدقه نیست بخشی از بهاییست که برنده برای بردن موظف به پرداخت آن میشود زیرا مایل به تدام برد خود است. صدقه کمکیست بلاعوض.
ما دربارهی این ایرادی سرمایهداری صحبت نمیکردیم، دربارهی ایراد دیگری در سوسیالیسم صحبت میکردیم که انواعی از مدلهای کاپیتالیستی فاقد آن هستند، اما چون پاسخی نداشتید دست به شلوغکاری و هوچیگری زدید و این موضوع بیربط را هم آن میان پرتاب کردید. البته دربارهی کاپیتال هم میدانیم که عنصر رقابت قادر به کنترل آن در مقیاسی که سوسیالیسم را اجتنابپذیر بکند هست، و برای مثال شرکت سونی برای تداوم سلطه به بازار کنسولهای بازی و از دست ندادن منوپولی خود دستگاههای پلیاستیشن سه خود را تا چند سال با زیان نسبت به هزینهی تولید میفروخت.
من نشان دادم که انگیزش فردی و ساز و کار اجتماعی هر دو در یک جامعهی مبتنی بر اقتصاد سوسیالیستی در ضدیت با پیشرفت تکنولوژیک عمل میکنند. اکنون شما یا به ما بگویید این ناتوانی چرا نباید مانع گزینش آن به عنوان الگوی منتخب ما ایفای نقش بکند، یا راهی برای برونرفت از آن ارائه بدهید.
زنده باد زندگی!
Parastesh (10-22-2013),Russell (10-21-2013),sonixax (10-21-2013),undead_knight (10-22-2013)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Philo (10-23-2013),sonixax (10-21-2013),مزدك بامداد (10-21-2013)
دوستان جدیجدی دارند از ترور استالینی به عنوان دفاع مشروع دولت شوراها از حقوق خلق دفاع میکنند؟!
زنده باد زندگی!
kourosh_bikhoda (10-21-2013),Russell (10-21-2013),sonixax (10-21-2013),undead_knight (10-22-2013)
آنکس که در دریافت سخن طرف مقابل مشکل دارد خودت هستی نه من، من هم با خودت هم مزدک گرامی و هم دوستان دیگر با چنین تفکری که موضوع بحث است (بنظر میرسد لازم است یادآوری کنم موضوع بحث نوعی ایدئولوژیست که اندیشهیِ مهربد را هم شامل میشود نه شخص مهربد) آنقدر سخن گفتهام و از آنها شنیده و خواندهام و دربارهیِ آنچه مورد انتقاد من است میدانم تا بتوانم بفهمم، ادعای اینکه "ما میگوییم باید زبان را پیرایش کرد" و "فرهنگ ایرانی برتری دارد به عرب و ..." و اینکه من خودم بیوطن میدانم باعث ناراحتی دوستان میشود، بخوبی نشان میدهد که داریم اینجا بحث زبان و زبانشناسی میکنیم یا بحث سیاسی و اخلاقی.
بهترین تبلور این بحث هم همان بحث پیرامون فرهنگ رانندگی بود که بخوبی اساس اختلاف را در خودش نشان میدهد.
شکر اسپاگتی پس معلوم شد که ملیگرایی و کمونیسم پس میتوانند همپوشانی داشته باشند.
من نمیدانم این مسخره بازیها چیست و کشیدن هوچیگری قبلی برخی دوستان اینجا و بیان اینکه چرا از من آنجا حمایت کردهای(بعنوان مثال؟!) چه ربطی دارد به اینجا؟!
و اصلا چرا فکر میکنی اینکه تو مرا چه میبینی و چه میدانی برای من مهم است !!
اگر من مهمل و سخن متناقض و خلاف اخلاق میزدهام اشتباه کردهای از من دفاع کردهای (؟!) و اگر نمیزدهام منت بیخود میگذاری و عملت از نظر من اشتباه بوده؛ من هم کم از تو دفاع نکردهام ، ولی آنجا که گمان میکردهام که سخن متناقض و زور و اخلاقی نمیزدهای و برایش اینگونه داستان هم درست نکردهام و نمیکنم.
اینکه یک باور داشته باشیم و در برابر دیگران به تناسب جمع چیز دیگری بگوییم تناقض آمیز هست، نه اینکه تنها ظاهر تناقض آمیز دارد، حالا اینکه سخن چندگانه و به فراخور جمع سخن گفتن اخلاقی هست یا نه بحث دیگریست.
همین کاربر آلیس آلیس یک زمانی بند کرده بود به مهربد خوش اخلاق و تاپیک اعتراض آلیس به مهربد هنوز موجود است و من هم طرفگیری نکردم چون در مقام قضاوت نبودم و اطلاع درستی از جریان کامل آن نداشتم و علاقهای هم دانستنش نداشتهام و ندارم و در سلوک(!!) ما هم به بیرون کشیدن اینگونه بحثهای زیرخاکی جایی ندارد!
ویرایش از سوی Russell : 10-21-2013 در ساعت 03:30 PM
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
kourosh_bikhoda (10-21-2013),SAMKING (10-21-2013),sonixax (10-22-2013),undead_knight (10-22-2013)
هماکنون 5 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 5 مهمان)