مشکل اصلی کمونیستها این است که فکر میکنند سرمایه دار روزی روزگاری در وسط دشتی کویری بیابانی جایی راه میرفته میبینید که قله کوه بر نقطه ای از زمین سایه انداخته و به وی الهام میشود که بکن ! میکند و میبینید که کلی دلار و طلا و پول و ... آنجا ریخته همه را بر میدارد میرود در بلاد خویش کارخانه ای میسازد و با شلاق و زور و کتک و شکنجه عده ای را به کارگری میگیرد (که تازه همینش هم زحمت دارد ) و ماحصل دسترنج کارگران ستم دیده ی بدبختی که در بیابان مثل ایشون طلا و پول پیدا نکرده اند را در خیک مبارک ریخته و شکم گنده میکند آخر سر هم از نقرس میمیرد :))) این فانتزی در حد و اندازه مانگاهای درپیتی ژاپنی هم معقولیت و مقبولیت ندارد .
این افراد توانایی درک اینکه فرد سرمایه دار برای رسیدن به سرمایه نخستین پاره شده و بعد از آن روزی دو بار پاره شده تا بتواند نظام اقتصادی که راه اندازی کرده را طوری مدیریت و هدایت کند که سرمایه اش بیشتر شود و به طور کلی سیستم به سود دهی برسد و ساز و کار اقتصادی اش به ورشکستگی و نابودی کشیده نشود را ندارند .
در تمام سخنان دوستان کمونیست هم میبینید که مدام فرض بر این گرفته شده که سرمایه از هوا بر زمین و درست در جایی که سرمایه دار دراز کشیده بوده باریده (بهش ارث رسیده* ، بابا ننه اش پولدار بودن درس خوانده* ، تقی به توقی خورده و یه دفعه ایی طرف پولدار شده و مانند اینها) و شخص سرمایه دار آن را برداشته و شروع کرده از دسترنج کارگران مفت مفت چاپیدن ! اگر شما در تمام نوشتار دوستان استدلالی به غیر از این پیدا کردید به ما هم نشان بدهید .
*پدر و مادر پولدار و ثروتمند دوست داشته اند ماحصل دسترنج خودشان را به جای دادن به یک مفت خور تازه از راه رسیده ببخشند به فرزندانشان :))
ریکتور جان همین افراد هم نیک که بنگرید از خود دولتی ها و حکومتی ها هستند و نه افراد عادی .
در ایران به جز سامانه های "بساز بنداز" و "کارخانه بستنی یخی عمو فریدون" و "سبزی خشک مامانم اینا" و "بقالی دو دهنه برادران دریانی" و "دکون خیاطی حسن آقا زیپ دوز" و "تعمیرگاه برادران مرادی به جز مصطفی" و " چلوکبابی هوشنگ کوس مشنگ" و مانند اینها چیزی در دست مردمان معمولی و عادی نیست .
پشت تمام سرمایه ها و سیستمهای مالی قدرتمند و غول آسا یا حکومت خوابیده یا سپاه یا بسیج یا فک و فاملیها و دوستان اینها .
و به جز بخش سرمایه های خُرد مانند آنچه بالاتر نوشتم باقی سیستم اقتصادی کشور درست به مانند نظامهای کمونیستی نظیر کره شمالی و شوروی (ره) هستش .
دیکتاتوری و تمامیت خواهی رو هم نظام از همون سیستم های کمونیستی به ارث برده و فقط به شکل اسلامی از نو بازتعریفش کردند .
در برنامه نویسی شی گرا شما میتوانید یک کلاس تازه با ارث بری از کلاسی از پیش موجود ایجاد کنید که تمام مشخصات کلاس قبلی را دارد + مشخصاتی منحصر به فرد مخصوص به خودش .
به طور مثال اگر یک کلاس خودرو داشته باشیم این کلاس مشخصاتی نظیر دنده ، موتور ، چرخ ، پنجره ، در و ... را دارد ، حالا اگر یک کلاس به نام پیکان یا پراید را از روی آن بسازیم نه تنها تمام مشخصات کلاس پایه (خودرو) را دارد بلکه مشخصات منحصر به فرد خودش را هم خواهد داشت که ممکن است برخی از این مشخصات منحصر به فرد مشخصات پایه را تحت تاثیر بگذارند مانند شکل بدنه و نوع سوخت و رنگ و قدرت موتور و اندازه چرخها و ...
به عبارت ساده تر تمامی خودروهای جهان در کلیات مثل هم هستند . یعنی چرخ دارند ، موتور دارند ، فرمان دارند ، نیاز به سوخت یا نیروی محرکه دارند ولی در جزئیات مثل هم نیستند .
حال با توجه به مثال بالا بنگرید به نظام ایران و آن را مقایسه کنید با یک کشور کمونیستی مانند شوروی (ره) یا کره شمالی.
میبینید که تقریبن تمام کمونیسمِ به زباله دانی تاریخ پیوسته را جمهوری اسلامی به ارث برده (حتا اسلحه هاش رو ) + مشخصات و ویژگهای منحصر به خودش .
برای همین از نظر من جمهوری اسلامی یک رژیم کمونیستی اسلامیست و نه سرمایه داری .