آزادی شرکت در فعالیتهای سیاسی،سفر و مشارکت اجتماعی بطور مستقل و بدون اجازه یا نظارت یک مرد،کار کردن (در صورتی علاقه و خواست)،محرومیت از شانس آموزش برابر
شما را نمیدانم ولی این موارد را من بشخصه در نسل پدر بزرگ و مادر بزرگهای خودمان میبینم.
مرد هم علاقه به انحصار طلبی دارد.این حسادت جنسی نوع انسان دو سویه است.یک نکته مهم دیگر هم ایست که مردها هم علاقشان به همخوابگی با کسی که عاشقش شده اند در سالهای اولیه گویا افزایش میابد و این هم دلیل هورمونی و ژنتیکی دارد و همین هم هست که باعث دوام رابطه در یکی دو سال اول و تولید مثل میشود.بنظر میرسد که مشکل معمولن بعد از همین مدت آغاز میشود.البته حتی بعد از افول علاقه هم و حتی با وجود افزایش علاقه به همخوابگی با دیگر زنان باز هم حسادت نسبت به عدم همخوابگی زن با دیگر مردها ادامه دارد.بعبارت دیگر اگر علاقه مردان به جند زنی و زنان فقط به یک مرد درست و علمی باشد این نشان میدهد که فقط شکل خانواده انسانها مانند عربستان و برخی حیوانات دیگر میشود که یک مرد با چند زن و بچه میشود خانواده در برابر شکل عام آن که تک همسریست. اما باز هم اینجا اهمیت فرگشتی تشکیل خانواده سر جایش میماند و فقط نوع آن عوض میشود.
انواع مختلف، مثلن تعریف اولیه در حقوق و وظایف را بسود خود تغییر میدهند.تصمیماتی که باید بطور مشترک گرفته شوند را با دانش اینکه زن نیازمند حفظ خانواده است بتنهایی میگیرند.
علاقه زن به حفظ خانواده بعلاوه فشارهای اجتماعی بر زن متعلقه و محدودیتهای آن باعث میشود که برخی مردان از این شرایط سو استفاده کنند.