• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 6 از 15 نخستیننخستین 123456789101112131415 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 51 به 60 از 150

    جُستار: فلسفه چیست؟

    1. #51
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      درسته. اصولن امور بدیهی تعدادشون زیاد نیست (البته در قیاس با غیر بدیهیات) و البته امور بدیهی منطبق با امور واقع هستند. یعنی هر ایکس با خودش برابر است بدیهی ست و ضمنن منطبق با واقع است. البته به نظر من ابطال پذیر هم هست. ممثلن کافیه ایکسی یافت کنید که با خودش برابر نباشه. یا یک کل پیدا کنید که از مجموعه اعضاش بزرگتر نباشه.
      نه دیگه ابطال پذیر نیست، چرا؟چون ما میدونیم که که چنین چیزی از لحاظ منطقی غیر ممکنه، در واقع اگر خبوایم تعریف پوچش پذیری رو اینقدر گسترده کنیم که چیزهای "بدیهی" هم پوچش پذیر محسوب بشند اون وقت دیگه چیزی به نام پوچش ناپذیری نداریم:)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      شما یک مساله ای رو فراموش کردید و اون هم اینه که یک نظریه علمی باید خاصیت ابطال پذیری داشته باشه و این ربطی به حقایق ندارد .
      یک فکت همواره یک فکت باقی میمونه مگر اینکه در آینده نشون داده بشه که اصلن فکت نبوده از همون ابتدا .
      + توضیح کورش گرامی .
      +
      به طور کلی اطلاعات مجموعه‌ای از داده‌های خام و پردازش نشده‌است. پردازش اطلاعات، تولید علم می‌کند.
      خب عزیزم من از همون اول هم به بدیهیات اشاره کردم نه نظریه علمی:))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (08-31-2013),sonixax (08-29-2013)

    3. #52
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      چون ما میدونیم که که چنین چیزی از لحاظ منطقی غیر ممکنه
      با این تفسیر هر استدلال قیاسی رو میشه ابطال ناپذیر تلقی کرد چون از لحاظ منطقی غیر ممکنه.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      در واقع اگر خبوایم تعریف پوچش پذیری رو اینقدر گسترده کنیم که چیزهای "بدیهی" هم پوچش پذیر محسوب بشند اون وقت دیگه چیزی به نام پوچش ناپذیری نداریم:)
      ما چه کار به تعریف پوچش پذیری داریم؟ ما که نباید معیار برای پوچش پذیری تعیین کنیم! ما تنها وظیفمون اینه که ببینیم چه چیزی قابل پوچ شدن هست یا نیست. این کار رو هم کردیم. کافیه ایکسی پیدا کنید که ایکس نباشه. این در واقع پوچش پذیره. ولی انقدر بدیهی هست که به نظر ما تمسخر آمیز میرسه. دلیلشم اینه که واقعن بدیهیه.

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-29-2013)

    5. #53
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      خب عزیزم من از همون اول هم به بدیهیات اشاره کردم نه نظریه علمی:))
      خوب اون وقت گیر شما چیه ؟ که بدیهیات علمی نیستند ؟! :))
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    6. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (08-31-2013)

    7. #54
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سامان نمایش پست ها
      آگاهی داشتن از تاریخ فلسفه جزو ضروریات است و البته آگاهی از تاریخ فلسفه لزوما آزادی جولان فكر را از بین نمیبرد. احتمالا آن را محدود و هدایت میكند. ضمن اینكه آگاهی از نظر دیگران افقهای جدیدی برای فكر كردن را هم به ما میدهد. به هر حال اگر ذهنی سالم و منطقی باشد خود میتواند تشخیص دهد در كجا باید ورود پیدا كند. احتمالا شما هم با افراد علاقه مند به فلسفه ای آشنایی دارید كه عدم كاركرد ذهنی صحیح و هدایت نشدنشان در مسیری منظم باعث آشفتگی فكری و گاها مالیخولیا و سایر بیماریهای روانی و ذهنی برایشان شده است. آزاد گذاشتن ذهن برای ورود به هر زمینه ای بدون آنكه بدانیم در آن زمینه قبلا چه كارهای فكری ای صورت گرفته، همواره خطر دچار شدن به این آشفتگی های ذهنی را به دنبال دارد.
      من منکر اهمیت مطالعه تاریخ فلسفه در فلسفیدن نیستم؛
      ولی از آنجاییکه در فلسفه پیرامون اساسی ترین مفاهیم همچون هستی،حقیقت،واقعیت،معرفت،ع قل و...
      بحث می شود؛ بی معنا می نمایاند اگر ما بخواهیم ذهن خود را با مطالعه تاریخ فلسفه از پیش جهت دهی کنیم و از دیوانگی(؟!) ناشی از آن وحشت داشته باشیم.
      من با افرادی آشنا هستم که به طور آکادمیک به تحصیل فلسفه در دانشگاهی معتبر پرداخته اند و بیشینه
      آنها هم از تاریخ فلسفه آگاهی فراوانی دارند؛ ولی از داشتن استقلال فکری در فلسفه و نظام فکری مستقل خودشان محروم هستند.
      همچنین شاید بیمار خطاب کردن دیگران برای ما آسان باشد؛ هنگامی که در فهم افکارشان عاجز هستیم!





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سامان نمایش پست ها
      باید بین فكر كردن و آن قسمت از فكر كردن كه میتوان به آن نام فلسفیدن داد، تمایزی قائل شد. این تمایز را میتوان از طریق تعیین قیدهایی برای فكر كردن بوجود آورد. در پست دیگری هم ذكر كردم كه علاوه بر آگاهی داشتن بر تاریخ فلسفه۱، قیدهایی از قبیل تعیین موضوع تفكر، دنبال كردن هدف خاص كه میبایست كشف ناشناخته ها یا پرداختن به جنبه های ناشناخته ی یك موضوع فكری۲ و استفاده از ابزار مناسب از جمله منطق۳، میتوانند فلسفه را از تفكر عمومی متمایز سازند.
      ۱. پیرامون این بخش در پاسخ پیشینم به شما و همچنین در این پست توضیح دادم.
      ۲. پس از اندیشیدن بنیادی پیرامون یک موضوع؛ و درک معنا و چیستی آن؛ آیا نباید پرداختن به سایر
      جنبه های ناشناخته آن را در حوزه ای به نام "دانش" بررسی کنیم؟البته در این تفکیک قایل شدن هم
      ادراکات و باورهای فلسفی ما نقش ریشه را برای آن شاخه از دانش بر عهده دارند.
      ۳. "منطق" را مفهومی مستقل از فلسفه در نظر گرفتید؟مقصودم این است که اگر فلسفه، "منطق" را هم
      مانند سایر موضوعات به طور بنیادی تبیین نکرده؛ پس معنا و چیستی "منطق" و بیان مفهوم آن در چه حوزه ای انجام می شود؟
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    8. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-29-2013)

    9. #55
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      خوب اون وقت گیر شما چیه ؟ که بدیهیات علمی نیستند ؟! :))
      ایشان می‌گویند مزداهیک با متودولوژی علمی بدست نمیاید، یعنی مفروضات ریاضی در هرجا و هرشرایط «بدیهی» به نظر
      می‌رسند و از اینرو با علم سازگاری ندارند. من که فکر می‌کنم دیگر زمان آن رسیده که تمام علوم مهندسی و دانشی که
      زیربنای افماریک دارند را دور بریزیم و بازنگری کنیم، چراکه فیلسوف متعهد به کارل زمانه‌ی ما ریاضیات را هم معتبر نمیداند!.

    10. یک کاربر برای این پست سودمند از Alice گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-29-2013)

    11. #56
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      ایشان می‌گویند مزداهیک با متودولوژی علمی بدست نمیاید، یعنی مفروضات ریاضی در هرجا و هرشرایط «بدیهی» به نظر
      می‌رسند و از اینرو با علم سازگاری ندارند. من که فکر می‌کنم دیگر زمان آن رسیده که تمام علوم مهندسی و دانشی که
      زیربنای افماریک دارند را دور بریزیم و بازنگری کنیم، چراکه فیلسوف متعهد به کارل زمانه‌ی ما ریاضیات را هم معتبر نمیداند!.
      فکر میکنم پیشتر بارها توضیح داده شده که ریاضیات ابزار است !

      هر وقت ایشون تونستند ابزاری که ابطال پذیر باشد !!! درست کنند حتمن ما را هم در جریان بگذارند یک نامه هم به کمیته نوبل بفرستند !
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    12. #57
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      ماهیت از نظر فلسفه:به حد و اندازه‌ای که وجود به خود می‌گیرد و یا آن موجود را به آن نام می‌شناسند ماهیت آن موجود است
      پس ماهیت=شناخت.
      حالا سوال این است که ایا شناخت از فلسفه نشات میگیرد یا علم(تجربی)؟
      اگر شناخت از فلسفه نشات میگیرد پس چرا فلسفه با گذشت زمان و با تغییر علم خود را بروز کرده است؟!
      پس خودتان اعتراف نمودید که در حوزه فلسفه می توان مفهومی بنیادی همچون"ماهیت" را تعریف کرد.
      پس از روشن شدن مفهوم ماهیت؛ ماهیت ذات یک موجود؛ در چه حوزه ای بررسی می شود؟
      برای نمونه چطور می توان مفهوم وجودی "اتم" را به عنوان واقعیت۱؛ حتی پس از تجربه، ادراک نمود؟

      مقصودتان را از "به روز کردن فلسفه با گذشت زمان" بیشتر توضیح دهید.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      تجربه تاثیر محیط بر انسان و انسان بر محیط را گویند.کاربرد تجربه تلاش برای درک محیط است
      تعریف شما در چه حوزه ای(از دانش؟) قرار می گیرد؟
      همچنین معنای تلاش انسان در درک محیط؟





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      علم آگاهی یافتن از محیط و از مایش ها واثبات آن است.کاربرد ان اثبات یا رد یک موضوع است.
      در چه علمی؛ "علم" را تعریف نمودید؟!!!
      بررسی اساس" اعتبار" و رابطه میان آزمایش و اثبات۲ در گرو چه معیاری و در محدوده کدام دانش انجام می شوند؟





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      ماهیت امور عقلی تجربه است.و کاربرد آن متفاوت است
      بخش دوم پاسخم را به کوروش گرامی مشاهده نمایید و همچنین مطالعه بیشتری پیرامون مکاتب فلسفی عقلگرایی داشته باشید.
      ضمنا حتی دیوید هیوم کبیر هم؛ در اواخر عمرش هنگام بازنگری نگرش فلسفی اش پیرامون تبیین "خودآگاهی" ؛ با چالش مواجه شده بود.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      فلسفه توجیه برای درک یک موضوع است.هیچ مبنایی وجود ندارد که یک نظریه فلسفی اثبات یا رد شود.
      چه شد که چنین تعریفی را برای آن برگزیدید؟ همچنین شاید بهتر باشد منظورتان را از "توجیه " بیشتر توضیح دهید.
      اگر فلسفه را خود مبنای رد یا اثبات نظریه ها بدانیم؛آنگاه چه پاسخی می دهید؟





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      تعریف مشخصی ندارد!
      پس هنگامی که همه بحث ما بر مفهوم "وجود" استوار است؛ در چه دانش و اثباتی(!) مفهوم آن را درک می کنیم؟ اگر پاسختان تجربه باشد؛ چنین پرسشی دوباره مطرح می شود که چه طور مفهوم "ماهیت" را در فلسفه بیان نمودید؛ ولی وجود را که مقدم بر ماهیت است؛ خارج از فلسفه؟!





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      نظریه با مشاهده یا تفکر کردن بوجود می آید و رد شدن ان یعنی اینکه شواهدی بر عدم صحت ان وجود دارد
      حوزه بررسی مفهوم" نظریه"،"تفکر کردن" و"مشاهده" چیست؟!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      دانستن آگاهی از یک موضوع و ندانستن هم یعنی آگاهی نداشتن از یک موضوع!دانستن بهتر است چون مغز تمایل به فکر کردن دارد!!!
      با کمک کدام دانش و اثبات دانشیک دانستن و ندانستن را تعریف نمودید؟
      اساسا آگاهی داشتن یا نداشتن با کدام دانش تشخیص داده می شود؟ یعنی با کدام دانش درمی یابیم که
      از چیزی آگاهی داریم یا نه؟




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی cool نمایش پست ها
      فعلا تا به همینجا بگویید چطور پیشرفته ام و اشتباهاتم را بگیرید
      هدف من از مطرح نمودن این پرسش ها؛ درک حوزه هایی از دانش و اثبات آن دانش است، که
      چه طور در تفکر شماچنین مفاهیمی در آن حوزه ها تعریف و تبیین می شوند!
      ضمن اینکه پرسش های قبلی هم چشم انتظار پاسختان هستند(و بیان حوزه بررسی هر یک)




      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــ
      ۱. این واژه را هم هنوز تعریف ننموده اید و همچنین لازم است حوزه تعریف آن را مشخص نمایید.
      ۲. این واژه را هم هنوز تعریف نکرده اید؛ پس چگونه در بیان "علم" از آن سود می جویید؟
      پس از تعریف آن؛ لازم است پاسخ دهید که اثبات یا رد یک موضوع به عنوان کاربرد علم چه معنایی
      برای ما دارد؟ نسبت به چه چیزی آن را رد یا اثبات می کنیم؟
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    13. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      cool (08-31-2013),sonixax (08-30-2013)

    14. #58
      نویسنده دوم
      Points: 7,041, Level: 55
      Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
      Overall activity: 60.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      سامان آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2011
      نوشته ها
      222
      جُستارها
      3
      امتیازها
      7,041
      رنک
      55
      Post Thanks / Like
      سپاس
      52
      از ایشان 372 بار در 192 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      من منکر اهمیت مطالعه تاریخ فلسفه در فلسفیدن نیستم؛
      ولی از آنجاییکه در فلسفه پیرامون اساسی ترین مفاهیم همچون هستی،حقیقت،واقعیت،معرفت،ع قل و...
      بحث می شود؛ بی معنا می نمایاند اگر ما بخواهیم ذهن خود را با مطالعه تاریخ فلسفه از پیش جهت دهی کنیم و از دیوانگی(؟!) ناشی از آن وحشت داشته باشیم.
      من با افرادی آشنا هستم که به طور آکادمیک به تحصیل فلسفه در دانشگاهی معتبر پرداخته اند و بیشینه
      آنها هم از تاریخ فلسفه آگاهی فراوانی دارند؛ ولی از داشتن استقلال فکری در فلسفه و نظام فکری مستقل خودشان محروم هستند.
      همچنین شاید بیمار خطاب کردن دیگران برای ما آسان باشد؛ هنگامی که در فهم افکارشان عاجز هستیم!
      همین كه در اهمیت بنیادین تاریخ فلسفه با هم هم نظریم برای من كافیه.
      ولی كسی كه برای خوردن یك لیوان آب موقع تشنگی 1.5 ساعت بطور جدی فلسفه میبافه از نظر من مشكل ذهنی داره و باید تحت درمان قرار بگیره. البته در این حالت هم من در فهم افكارشون عاجز هستم ولی بجای وقت تلف كردن برای درك حرفهاشون ترجیح میدم خیلی سریع یك لیوان آب بنوشم تا تشنگیم برطرف بشه. دیگران هم البته مختار هستند هرطور خواستند در برابر این افراد موضع بگیرن.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      ۱. پیرامون این بخش در پاسخ پیشینم به شما و همچنین در این پست توضیح دادم.
      ۲. پس از اندیشیدن بنیادی پیرامون یک موضوع؛ و درک معنا و چیستی آن؛ آیا نباید پرداختن به سایر
      جنبه های ناشناخته آن را در حوزه ای به نام "دانش" بررسی کنیم؟البته در این تفکیک قایل شدن هم
      ادراکات و باورهای فلسفی ما نقش ریشه را برای آن شاخه از دانش بر عهده دارند.
      ۳. "منطق" را مفهومی مستقل از فلسفه در نظر گرفتید؟مقصودم این است که اگر فلسفه، "منطق" را هم
      مانند سایر موضوعات به طور بنیادی تبیین نکرده؛ پس معنا و چیستی "منطق" و بیان مفهوم آن در چه حوزه ای انجام می شود؟
      2. موافقم. اصولا حوزه ی فعالیت دانش و فلسفه هر چند ارتباط تنگاتنگی بینشونه، از هم جداست و هیچكدوم نمیتونه جایگزین دیگری بشه. هرچند ممكنه یك فیلسوف - دانشمند بتونه تنهایی بار هر دو رو به دوش بكشه.
      3. بله به نظر من منطق در فلسفه تا حد زیادی نقشی مثل ریاضی رو در علم داره. یك ابزار و یا یك زبانه شامل بدیهیاتی كه ذهن خودبخود تشخیصشون میده. هرچند بدیهی شمردنشون كار پیچیده تری نسبت به ریاضیاته و همچنین در بسیاری موارد ذهن برای درك منطقی نیاز به یك آموزش مقدماتی داره.
      قطعا درك چیستی و چگونگی منطق هم كار قسمتی از مغز هست كه من چون تسلطی یر شناخت مغز و نحوه ی كاركردش ندارم نمیتونم بهتون بگم مكانیسم درك بدیهیات در مغز به چه نوع هست ولی همون منطق بهم اجازه میده مطمئن باشم فرآیند و محل خاصی برای درك بدیهیات در مغز وجود داره.
      البته به نظر من درك چنین فرآیندی وظیفه ی علم هست نه فلسفه. فلسفه تا اونجا میتونه وارد بشه كه تشخیص بده این وظیفه ی علمه.

    15. 2 کاربر برای این پست سودمند از سامان گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (08-31-2013),sonixax (08-31-2013)

    16. #59
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      خوب اون وقت گیر شما چیه ؟ که بدیهیات علمی نیستند ؟! :))
      نه دیگه من میگم یک سری حقایق وجود دارند که علمی نیستند،همین:)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    17. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-31-2013)

    18. #60
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      با این تفسیر هر استدلال قیاسی رو میشه ابطال ناپذیر تلقی کرد چون از لحاظ منطقی غیر ممکنه.


      ما چه کار به تعریف پوچش پذیری داریم؟ ما که نباید معیار برای پوچش پذیری تعیین کنیم! ما تنها وظیفمون اینه که ببینیم چه چیزی قابل پوچ شدن هست یا نیست. این کار رو هم کردیم. کافیه ایکسی پیدا کنید که ایکس نباشه. این در واقع پوچش پذیره. ولی انقدر بدیهی هست که به نظر ما تمسخر آمیز میرسه. دلیلشم اینه که واقعن بدیهیه.
      اصلا پایه ای ترین اصل منطق یعنی عدم تناقض خودش پوچش ناپذیره!:))
      "همان‌گو یا توتولوژی (به یونانی: ταυτολογία)‏ در منطق گزاره‌ای، گزاره‌ای است که با هر تعبیر برای منطق گزاره‌ها (یا تابع ارزش‌گذاری) همواره صادق است."
      اصلا وقتی چیزی بر اساس تعریف "همواره و در هر شرایطی" درست باشه اون وقت دیگه پوچش ناپذیر نیست.

      Fallacies of definition - WiKi
      بزار از این سفسطه یک مثال بزنم:
      1-بعضی چیزها اسرار امیزند و بعضی چیزها نیستند.پیش از بیگ بنگ اسرامیزه و ماهیت خون اسرار امیز نیست.
      2-نه همه چیز اسرارامیزه،ما هنوز خون رو کامل نمیشناسیم.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    19. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-31-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •