من فقط نظرم رو در مورد ایشون گفتم! نه بیشتر.
خودتون دارید میگید سریال!!!
سریالها و فیلمهای ایرانی رو هم ببینید هر چی جمشید و مزدک و مانی و کوروش و آناهیتا و ... هست دزد و شارلاتان و پدر سوخته و هر چی محمد و حسن و حسینه نوه ی پی غنبر!!!
این استدلال یک مقدار زیادی تخیلی هست!
شما با نگاه به جوامع آزاد امروزی میبینید که تنها فرق پولدار با یک کارگر معمولی اینه که اون فراری سوار میشه این یکی مرسدس آخرین مدل!!!! یعنی سایز زندگیها فرق داره نه کیفیتشون. هر چی جلو تر میره این میزان کیفیت نزدیک تر هم میشه ولی قاعدتن ابعاد فرق خواهد کرد.
کمونیسم وعده های سرخرمن زیادی میده! ولی به هیچ کدومشون نمیتونه رنگ واقعیت ببخشه! به خاطر اینکه کمونیسم درک درستی از اقتصاد و جامعه و رفتارشناسی انسانها نداره! و به خاطر همین هم بود/هست که همه جا شکست خورده.
ما پیشتر به نقل از یکی از دوستان آنارشیستمان پرسشهایی از کاربران کمونیست این انجمن پرسیده ایم! هنوز پاسخی نگرفته ایم.
پرسش : همان طور که میدانید لازمه ی ترقی رقابت است، حال به ما نشان دهید چگونه در حکومتی که سیستم پاداش و جزا وجود ندارد رقابت و میل به رقابت و در نتیجه اش ترقی و پیشرفت حاصل میشود ؟!
پرسش : اگر خود شما بدانید چه خوب کار کنید چه بد هموار تامین خواهید بود چگونه کار میکنید ؟!
پرسش : وقتی تفاوت چندانی بین کیفیت زندگی کسی که سخت کوشیده ، درس خوانده و به خود سختی داده با کسی که این کارها را نکرده! چگونه افرادی حاضر به تحمل این همه سختی و مشقت میشوند ؟!
همچنین مد نظر داشته باشید که تمام پیشرفتهای شوروی خدابیامرز در زمینه نظامی!!!!! بوده یعنی درست جایی که نیاز به رقابت با آمریکا و غرب وجود داشته و در باقی زمینه ها عقب مانده به معنای واقعی کلمه بوده است.
دوستان که لیبرالیسم را اخی میدانند! ولی در تمام نظامهای کمونیستی تا کنون به جز دیکتاتوری و خفقان دیده نشده!
یک نمونه خیلی ساده و خوب :
در شوروی و تمام کشورهای کمونیستی جهان هر کسی که مخالف کمونیسم باشد زندانی، شکنجه ، ترور یا کشته میشود! (خود جناب مزدک هم حق ابراز عقیده و حتا حیات و دفاع از خود رو برای مخالف کمونیسم به رسمیت نشناخته اند در جای جای این بحثها . با قیاسی مع الفارق آنها را به دزد و جانی و آدمکش تشبیه کرده اند - سفسطه) ولی در تمام دنیای آزاد و لیبرال کمونیستها نه تنها حق ابراز عقیده دارند بلکه از حقوق مساوی با سایر شهروندان برخوردار هستند و برای خود حزب و دفتر دستک دارند!
همین یک مورد به تنهایی برتری لیبرالیسم را بر کمونیسم نشان میدهد - یعنی همین یک مورد کافیست تا ما در مورد باقی ایرادهای کمونیسم صحبت نکنیم.
تولید همه ی اینها سوای نیروی کار! به سرمایه و مدیریت سرمایه نیاز دارد و بدون اینها هیچ کدام اینها بوجود نمی آمدند! پس طبیعیست که کسی که بر روی دارایی خود ریسک میکند و از آن به عنوان سرمایه برای تولید استفاده میکند حق دارد سهم بیشتری ببرد! هر چه قدر که سرمایه اولیه بزرگتر باشد سهم فرد هم بزرگتر میشود!
همچنین در دنیای امروزی یک نفر یا دو نفر صاحب یک نظام نیستند! بلکه افرادی (سهامدار) تامین کنندگان سرمایه اولیه هستند! یعنی شما نمیتونید بگید صاحب اپل انقدر پول داره! بلکه باید بگید صاحبین اپل هر کس بسته به میزان سهامی که دارد انقدر از سود را در اختیار دارد.
اشتباه گرفتید! من از آمریکا دفاع نمیکنم! دلیل کشیده شدن بحث به اینجا (آمریکا - شوروی) این است که جناب مزدک کمونیسم را = شوروی میدانند! و جایی که من گفته بودم کمونیسم پس از گذشت حدود 200 سال از عمرش دستاورد خاصی نداشته جناب مزک کوت کردند که 70!!!!! (عمر شوروی) .
آمریکا تنها و تنها یکی از نمونه های موفق سرمایه داریست! چیزی که ما از دوستان کمونیست خواستیم نشان بدهند (یک نمونه موفق کمونیستی) که تا کنون نتوانسته اند. ولی در مورد سرمایه داری دست کم یک مورد وجود دارد.
طبیعی هست که سیستمی که مالکیت خصوصی (فرقی نمیکند بر شورت سکینه خانم یا ابزار تولید) را به رسمیت بشناسد اخلاقی تر و انسانی تر از سیستمهای شراکتی است که بر خلاف میل صاحبین اموال، اموالشان مشترک شده!
در اروپایی که شما ازش صحبت میکنید حق مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته شده و دولت نمیریزه تمام محصول و ابزار کشاورزی دهقانان را ازشان بگیرد و از تولید خودشان به خودشان ندهد بخورند تا در نتیجه اش بین 2 تا 6 میلیون نفر از گشنگی کشته شوند (هولدومور) .
همین اروپای فعلی هم در حقیقت نوعی از سرمایه داریست! چون سرمایه داری انعطاف پذیر است و توان تغییر شکل و اصلاح دارد بر خلاف کمونیسم که خشک و شکننده است و توانایی اصلاحات و تغییر شکل را ندارد.
پس وقتی ما میگوییم سرمایه داری بهتر است به این خاطر است که :
1 - بر خلاف کمونیسم سرمایه داری کار میکند.
2 - سرمایه داری منعطف و اصلاح پذیر است.
3 - سرمایه داری حق و حقوق انسانها را به رسمیت میشناسد.
4 - سرمایه داری (از نوع لیبرالش) آزادی بیان و عقیده را به رسمیت میشناسد.
5 - در نظامهای لیبرال دنیا فرقی بین رئیس جمهور و کارگر شهرداری نیست و هر دو از حقوق مدنی برابر برخوردار هستند! (در صورتی که میدانیم در کمونیسم چنین نیست! شوروی و کره شمالی و کوبا و ... گواه هایی بر این مدعا هستند)
6 - سرمایه داری این توانایی را دارد که برای هر کسی که به اندازه ای مشخص استعداد و سخت کوشی داشته باشد موقعیت پیشرفت فراهم کند!
7 - سرمایه داری ضامن پیشرفتهای تکنولوژیکی و رفاهی است! (همون طوری که خودتون هم بهش اشاره کردید)
پس یک حکومت لیبرال ایده آل ترین حالت ممکن است مادامی که شکل بهتری معرفی نشده است.
اینها همه حرف و تبلیغات است! بنگرید به سخنان جناب مزدک در همین انجمن! در عین حال که از دفاع از حقوق ستمدیدگان و زحمتکشان و اینها حرف میزنند! حقوق بقیه آنهایی که مخالف وی هستند را به کل نادیده میگیرد و هیچ حق و حقوقی برایشان قایل نیست!
اینهایی که شما در تلویزیون میبینید را من از نزدیک میبینم و در جلساتشون شرکت کردم و باهاشون بحث کردم! افکار همه شان فتوکپی افکار جناب مزدک است یک مقداری اینور تر آنور تر! یعنی میگویند کسی که میگوید کمونیسم بد است نوکر سرمایه داری و بهره کشان است و باید کشته شود!!!
دانشمند برای تحقیق و توسعه و تولید نیاز به منابع دارد!!! بدون آنها در بیابان و جنگل که نمیتوندی پردازنده 8 هسته ای تولید کند! این منابع و سرمایه اولیه از کجا می آید ؟! از جیب سرمایه گذار! چرا شخصی سرمایه گذاری میکند ؟! برای اینکه سرمایه اش را بیشتر کند. پس اگر قرار باشد سرمایه گذاشته شود و شخص از همان بتدا بداند که قرار است همه اش از دست برود باید کودن باشد که سرمایه گذاری کند!
کمونیستهای همین انجمن به یک پیشنهاد 100% کمونیستی من دست رد زدند! سرمایه از آنها، کار از من!!! در صورتی که کار گرفت من 100% سرمایه شان را بدون سود بهشان بر میگردانم (این وسط کارگر هم استخدام نمیکنیم) .
یعنی سرمایه را آنها بگذارند ولی سودش مال من کارگر باشد!!!! (تازه من گفتم که حتا حاضرم هنگام برگرداندن سرمایه اولیه بخش کوچکی از سود را هم بدهم) هیچ کدامشان قبول نکردند!! چرا ؟! چون خودشان به خوبی میدانند که نظریه ای که دارند احمقانه است! هیچ دیوانه ای حاضر نیست سرمایه بگذارد برای کاری که قرار نیست خودش از آن کار سودی ببرد!!! همین مساله در مورد هر شخص دیگری هم صدق میکنه! هیچ احمقی دارایی خودش رو به عنوان سرمایه در اختیار شخص دیگه یا دولت قرار نمیده تا به عنوان سرمایه ازش استفاده بشه و دست آخر هم هیچی بهش نرسه یا خیلی کم برسه! یعنی سود چند برابری نسبت به کارگر در حقیقت دستمزد سرمایه گذاری و ریسک از دست رفتن آن است. در مورد بیل گیتسها مدیریت سرمایه را هم اضافه بفرمایید.
یعنی اینها میگویند مرگ خوب است ولی برای همسایه!!!!!!!!!!ً
در آن صورت هیچ سرمایه گذاری روی پروژه مخترعین و دانشمندان سرمایه گذاری نمیکند! (یک خط بالاتر توضیح دادم چرا).
خود دولت هم به عنوان سرمایه داری کلان! حاضر به انجام چنین ریسکی نیست حتا در یک حکومت کمونیستی!!!