خوب ایرن برای من از طرف شیوه فکری که پرچم یک کشور را به رسمیت نمیشناسد و به جایش پرچم قرمز کمونیستی و شوروی را برتر و بهتر میداند چیز خیلی عجیبی نیست .
در ظاهر چنین است ، ولی در عمل جنبش سبز یک طرح از پیش آماده بود که اندکی از کنترل خارج شد ولی دوباره حکومت توانست کنترل اوضاع را در دست گیرد .
اگر منظور شما مشروعیت نزد مردم است ، که این مشروعیت بیش از 20 سال است نابوده شده و هیچ اثری ازش باقی نمانده - اگر منظور شما مشروعیت در دید کشور های دیگر و امور سیاسیست دیدم که اینچنین نشد و تمام کشور ها رئیس جمهوری انتصابی را به رسمیت شناختند و این جنبش کوچکترین تاثیری در رفتارشان نداشت چرا که آنها مردم ایران را نگاه نمیکنند ، مردم خودشان را نگاه میکنند - و درک این موضوع گویا برای شما دشوار است .
بنده در هیچ کجا نگفته ام کروبی یا موسوی رهبر هستند ، بلکه عنوان کرده ام ابزار های کنترل جمعیت است که حکومت در دست دارد و به راحتی و با زیرکی فراوان توانست با استفاده از همین ابزار ها اعتراضات سراسری که در ایران جاری بود را کنترل ، کمرنگ و محو کند و همه چیز را مانند سابق به داخل خانه ها و اذهان مردم و تاکسی ها و ... کشاند - حال تا این نفرت و انزجار عمومی دوباره قوت بگیرد که توانایی یک شورش گسترده ی دیگر را داشته باشد جمهوری اسلامی چند سالی زمان دارد و اگر اوضاع به همین روال پیش برود و جنگی دامان ایران را نگیرد جمهوری اسلامی تبدیل به کره شمالی خواهد شد و نابود کردنش حتا با دخالت خارجی غیر ممکن ، آن زمان است که تمام اوپوزوسیون از چپی چپ بگیرید تا راستی راست باید برود سماق بمیکد برای همیشه .
همانطور که پیشتر گفتم ، تخلیه ی احساسات مردم و آرام کردنشان . یک دور بررسی کنید به خوبی رد پایش هویداست .
یکی از ابزار بسیار مهم و بزرگ جمهوری اسلامی تبلیغاتی است که با نمایش این انتخابات به راه میندازد و همان طور که بارها سران این حکومت اعلام کرده اند شرکت مردم در انتخابات به منزله یک آری دیگر به جمهوری اسلامی است و همین برایشان مشروعیت میخرد چه نزد طرفداران خودشان ، چه نزد کشور های دیگر و این دورنما را ایجاد میکند که جمهوری اسلامی حکومتی است که مردم آن کشور طالبش هستند حال به تعداد چشمگیر مخالف دارد ولی این مخالفین در اکثریت نیستند .
راهی که شما پیشنهاد میکنید را کشور های دیگر رفته اند و همه شان از دم نابود شده اند ، همان طور که شما نمیتوانید یک حکومت کمونیستی درست و حسابی در طول تاریخ نشان دهید و همگی یا استالینیزه شده اند یا تجزیه یا نابود ، ولی در طرف مقابلش کشور هایی که من با استناد به نظام سیاسی آنها سخن خود را میگویم همگی دارای پیشرفتهای چشمگیر ، رفاه بسیار بالا و اقتصاد های آنچنانی هستند .
خیر ، در همان زمانها هم همین مردم دست آورد هایی که قشر نخبه و روشنفکران راستین با سختی های فراوان فراهم کرده بودند را بر باد فنا دادند و کار را به جمهوری اسلامی کشاندند ، و اکنون شما تلاش روشنفکران آن زمان را به پای مردمی مینویسید که تمام آن دستاورد ها را نابود کردند و ایران را حتا از دوران قاجار هم عقب تر راندند .
البته این نظر شماست و با حقیقتی که در جامعه ایران در جریان است در تضاد کامل است ، این طور که من برداشت کرده ام شما هم به مانند دیگر باورمندان سرسخت کمونیسم و سوسیالیسم همواره باورهای خود را بر حقیقت مقدم میشمارید و حاضر به قبول حقیقت جاری نیستید .
اینکه من از اسلام بیزارم یک حقیقت است و به هیچ عنوان آن را تکذیب نمیکنم . و هرگز وارد معقوله های انسان ستیزی نمیشوم ولی در عین حال چشمانم را بر روی حقیقت به خاطر اینکه ممکن است کسی خوشش نیاید نمیبندم و برای همین با لحن سخنی که میگویم مشکلی ندارم .
اینکه رفتار ایرانیان را بابت روش نگرش به مسائلی که زندگیشان را مختل کرده و درس عبرت نگرفتن از آنها گوسفندوار بنامیم توهین به کسی نیست ، همچنین شما هم دچار همان اسوطره سازی ها و تعارف های الکی شده اید چیزی که بد ترین و وحشتناکترین بخش موجود در فرهنگ ما ایرانیان محسوب میشود و باعث نوعی خودبرتر بینی و نادیده گرفتن حقایق میشود .
اینکه ما حماقت های افراد را با واژه هایی که تعریف دیگری از آنها ارایه میکند بیان کنیم هیچ کمکی به حل مشکلاتی که گریبانگیرش شده ایم نمیکند و به عکس اوضاع را بدتر هم میکند .
جامعه ما جامعه ای است که نباید با چربزبانی و چاپلوسی ایرادهایش را برایش بازگو کرد چون نه تنها متوجه آنها نمیشود بلکه به ادامه دادن به کارهای اشتباهش اصرار هم میورزد ، شخصن زمانی این موارد را درک کردم که از ایران خارج شدم و دچار مقایسه بین جوامع مترقی با جامعه واپسمانده ی خودمان شدم . تا زمانی که شما داخل همان جامعه زندگی میکنید خیلی از این ایرادها را متوجه نمیشوید ولی زمانی که از آن خارج میشوید میبینید که این مدل تعارف های بیجا و الکی در جوامع دیگر وجود ندارد و اگر کسی یا کسانی کار احمقانه ای انجام دهد خیلی روشن آنها را احمق خطاب میکنند و کسی هم دلگیر نمیشود ولی در فرهنگ و جامعه ما فورن دلخوری پیش می آید و همین دلخوری به سمتی میرود که افراد را خفه میکنند و هیچ تغییری در وضع موجود ایجاد نمیشود .
همچنین وقتی شما وارد جوامعی میشوید که توع فرهنگی بسیاری دارد متوجه رفتار عجیب ایرانیان در مقایسه با ملیت ها و فرهنگ های دیگر میشوید ، رفتاری که من آنها را رفتار احمقانه و گوسفندوار مینامم و شما برای تعریفش هیچ کلمه مناسبی در اختیار ندارید در نتیجه هرگز نمیتوانید آنها را خیلی صریح و واضح بازگو کنید .
من هرگز از تندی سخنان کسی نمیرنجم ، این تندی یکی از خاصیت های بحث کردن است و همان طور که خودم بسیار بسیار تند سخن میگویم از اینکه کسی تند سخن بگوید نارحت نمیشوم
ولی اگر جریان بحث به سمت یک درگیری لفظی و حمله به یکدیگر شود و از مسیر طبیعی اش منحرف شود از بحث کناره گیری میکنم تا باعث آزردگی طرف مقابل و سایر کاربران نشوم ، چرا که افرادی هستند که از صریح سخن گفتن من برداشتهایی مانند وابستگی به نازی ها ، یا طرفداری از قشری خاص و ... میکنند و پس از آن در تمام بحث ها نسبت به آنچه گفته میشود گارد میگیرند و استدلال نمیکنند و این جو ، جو خوشایندی نیست .