• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 6 از 8 نخستیننخستین 12345678 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 51 به 60 از 71

    جُستار: فراموشیـــ...

    1. #51
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      درد یکی از بهترین ابزارها برای اندیشیدن است، کسانی هستند که با این کاستی ژنتیکی زاده میشوند که حس فیزیکی درد را ندارند: congential analgesia

      این دسته بسختی تا 30 سالگی زنده می‌مانند!
      مهربد این افراد درد فیزیکی رو درک نمیکنن ولی اینجا در مورد خاطرات صبحت شد..اینها تفاوتی با هم ندارند؟

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (11-09-2012),sonixax (11-09-2012),undead_knight (11-10-2012)

    3. #52
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      مهربد این افراد درد فیزیکی رو درک نمیکنن ولی اینجا در مورد خاطرات صبحت شد..اینها تفاوتی با هم ندارند؟
      کارکرد:
      درد = نِشال (signal)

      هر دردی کارآمد است، درد روانی هم میشود "ترس (fear)"، که ژنتیکی چنین کسانی که به هیچ روی نترسند نداریم یا اگر هم
      باشند بایستی انگشت‌شمار باشند، چرا که نداشتن ترس درونی بارها بار زودتر از ترس فیزیکی آدم را ناکار کرده و ژن را می‌سِتُرد!

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-09-2012),Russell (11-10-2012),sonixax (11-09-2012)

    5. #53
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      کارکرد:
      درد = نِشال (signal)

      هر دردی کارآمد است، درد روانی هم میشود "ترس (fear)"، که ژنتیکی چنین کسانی که به هیچ روی نترسند نداریم یا اگر هم
      باشند بایستی انگشت‌شمار باشند، چرا که نداشتن ترس درونی بارها بار زودتر از ترس فیزیکی آدم را ناکار کرده و ژن را می‌سِتُرد!
      شاید افراد دو قطبی در فاز مانیک رو بشه تو همچین دسته ای گذاشت...حقیقتا اونها هیچ ترسی ندارند مخصوصا اگر شخصیت حد مرزی داشته باشن (borderline personliaty)

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-09-2012),Russell (11-10-2012),sonixax (11-09-2012)

    7. #54
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      فراموشی نه تنها برای ما بایا نیست، که ویژگی ناخواستنی‌ای هم هست. ویرهای دردناک کارکرد بسیار سودمندی دارند و آن هم پیشگیری از رخداد رویدادهای همانند در آینده است! درد یکی از بهترین ابزارها برای اندیشیدن است، کسانی هستند که با این کاستی ژنتیکی زاده میشوند که حس فیزیکی درد را ندارند: congential analgesia این دسته بسختی تا 30 سالگی زنده می‌مانند! شما نباید بخواهید دردناکی چیزها را از میان بردارید، بایستی بخواهید که:
      1- دردها را ریشه‌یابی کنید. 2- از رخداد دوباره آنها پیشگیری کنید.
      روی آروین من نیز زمانیکه شما این دو را پاسخیدید، درد کاسته و کم کم از میان میرود، چرا که به آماج خود (= راهنمایی خودآگاهی شما) رسیده.
      خب کارکرد درد در درجه اول جلوگیری یا متوقف کردن یک چیز هست که مخالفتی با این موضوع ندارم ولی خب به این دلیل که فرگشت لزوما نتیجه های مطلوب تولید نمیکنه،درد هم میتونه کارکردهای مثبت خودش رو از دست بده و باعث آزارهای بی مورد روانی بشه.حتی گاهی به دلایل روانی یا زیستی(یا هردو)درد به شکل مازوخیسم و ناهنجاری های ناشی از درد(آزاد شدن اندورفین) یا استرس و تجربه های عاطفی(آزاد شدن ملاتونین و سرتونین) میتونه تغییر شکل بده. یعنی خاطره درد به تنهایی هیچ ویژگی مثبتی نداره و درد هم فقط به عنوان هشدار مفیده.چیزی که در بلند مدت بیشترین نتیجه مثبت رو داره نتیجه گیری منطقی از درد و دلایلش هست. با این حال فراموشی به تنهایی بسیار فراتر از فراموش کردن درد کارایی داره،فراموشی نه تنها بر روی خاطرات دردناک بلکه روی خاطرات لذت بخش هم تاثیر میزاره.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    8. 4 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-10-2012),nirvana (01-18-2013),Russell (11-10-2012),sonixax (11-10-2012)

    9. #55
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      خب کارکرد درد در درجه اول جلوگیری یا متوقف کردن یک چیز هست که مخالفتی با این موضوع ندارم ولی خب به این دلیل که فرگشت لزوما نتیجه های مطلوب تولید نمیکنه،درد هم میتونه کارکردهای مثبت خودش رو از دست بده و باعث آزارهای بی مورد روانی بشه.حتی گاهی به دلایل روانی یا زیستی(یا هردو)درد به شکل مازوخیسم و ناهنجاری های ناشی از درد(آزاد شدن اندورفین) یا استرس و تجربه های عاطفی(آزاد شدن ملاتونین و سرتونین) میتونه تغییر شکل بده. یعنی خاطره درد به تنهایی هیچ ویژگی مثبتی نداره و درد هم فقط به عنوان هشدار مفیده.چیزی که در بلند مدت بیشترین نتیجه مثبت رو داره نتیجه گیری منطقی از درد و دلایلش هست. با این حال فراموشی به تنهایی بسیار فراتر از فراموش کردن درد کارایی داره،فراموشی نه تنها بر روی خاطرات دردناک بلکه روی خاطرات لذت بخش هم تاثیر میزاره.
      پیشبینی کارکرد درد و فراموشی در فرگشت ساده‌ است، چنانکه تا اینجا گفته شد همگی
      میپذیریم که کارکرد خود درد در آگاهاندن است، اکنون فراموشی آن از دو ریخت بیرون نیست:

      جاندار میتواند خودآگاهانه درد را بفراموشد.
      جاندار نمیتواند خودآگاهانه درد را بفراموشد.

      اگر جاندار بتواند بآسانی و تندی درد را بفراموشد، پس درد کارکرد سودمند خود را از دست داده و جاندار بجا نمیماند. مانند این میماند که
      نیاگ خوشدل و خرسند ما رفته باشد میوه‌چینی و شیر را دیده و بترسد، سپس خودآگاهانه بگوید "چیزی نیست انشاالاسپاگتی گربه است" و
      درد ترسیدن را بفراموشد. میدانیم که سرنوشت این نیاگ دوست داشتنی ما چه خواهد بود ... (:

      پس فرگشتیک‌وار دادن ابزار فراموشی به جانور ناخواستنی است. هر آینه، زمانیکه جاندار نتوانست درد را [دستکم بتندی] بفراموشد
      یک دشواری دیگر به میان آمده و آن رویارویی با دُژنِشالهای (سیگنالی بد)‌ دردی است که نابجا بوده و مایه‌ی درجا زدن جاندار میشوند.

      برای نمونه‌ی همین جُستار، درد کسی که عاشق شده ولی نمیتواند از ex خود بگذرد و این زندگی‌اش را بریخت standby میبرد.

      پیشبینی برآیند فرگشت در اینجا اندکی دشوارتر است، ما میتوانیم گمانه‌زنی کنیم که اگر ناتوانی در فراموشیدن درد نامبرده مایه‌ی زمینگیری کَس در زندگی نبود، در جایگاه یک چیز نادلنشین ولی پذیرفتنی میتواند در استخر ژنی مانده تا خود به خود و کم کم برگزیدگی‌اش را درازنمای زمان از دست بدهد و جاندار آسوده شود.

      در اینجا همه سخن برمیگردد به هزینه‌ی‌ای که این درد بر دوش جاندار میاندازد، اگر این هزینه بسیار سنگین باشد پس میبایستی سازوکاری (مکانیسمی)
      نیز برای فراموشیِ درد پی‌ریزی شود، اگرنه و هزینه پذیرفتنی بود، پس جاندار میتواند درد را برتابیده و ژن‌اش را به زادمان پسین برساند.

      به دید من در برآیند کفه‌ی ترازو بیشتر بسوی پذیرفتگی درد بوده و از همینرو کنترل ما روی دردها، بویژه‌ دردهای درونی بسیار اندک است: Better be safe than sorry


      پس رویهمرفته شد:


      درد = نِشال (signal) برای آگاهاندن جاندار

      دودستگی دردها:

      دردهای بجا (B): دردهایی که بی ایرنگ (error) پدید آمده‌اند.
      دردهای نابجا (N): دردهایی که ایرنگ‌وار پدید آمده‌اند؛ سیستم درددهی جاندار لغزیده.

      در دردهای B، جاندار نیازی به فراموشیدن ندارد، بجایش باید به درد رسیدگی کند تا از میان برود؛ اینجور به نگر میاید که
      همینگونه هم فرگشته و دردهای بجا زمانیکه رسیدگی شوند از میان میروند. نمونه، اگر به کسی چیزی بگوییم
      که دیرتر پشیمان شویم، با پوزش خواستن وژداندرد از میان میرود.

      دردهای دسته N در ریخت درست خود میبایستی رسیدگی‌پذیر میبودند و ما با رسیدگی به آنها از میان میبردمیشان، ولی از
      آنجاییکه از پایه‌ای ایرنگین برخاسته‌اند، پس راه رسیدگی [بیشتر زمانها[ برایشان نیست. به نگر میاید کمابیش بیشتر دردهای این دسته
      پذیرفتنی بوده‌اند و گزینش طبیعی سازوکاری برای رویارویی با آنها نفرگدانده و تنها راهکار فرگشتیک همان از میان رفتن خودبه‌خودی و expire شدن تاریخ درد بوده.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    10. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (01-18-2013),iranbanoo (01-18-2013),nirvana (01-18-2013),sonixax (01-18-2013)

    11. #56
      نویسنده سوم
      Points: 7,260, Level: 56
      Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mahtab71 آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      179
      جُستارها
      1
      امتیازها
      7,260
      رنک
      56
      Post Thanks / Like
      سپاس
      871
      از ایشان 590 بار در 175 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      سلام
      دوستان از همتون خواهش میکنم هرکسی هرچیزی که در این مورد اطلاع داره ؛ چه علمی چه غیرعلمی بگه ؛ دریغ نکنه !
      من اگه بخوام یه نفر و خاطراتش رو فراموش کنم چیکار باید بکنم ؟
      فراموشی نه اینکه دیگه بهش فکر نکنم ؛ اینکه هرموقع بهش فکر کردم دیگه دلم نگیره یا هروقت آهنگی گوش میدم یادش نیفتم و شبا گریه نکنمـــ... ؛ اینکه هروقت یاد خاطراتش افتادم برام دیگه شیرین و دوس داشتنی نباشه ؛
      خواهش میکنم هر راه حلی که به ذهنتون میرسه رو بگید
      ممنون
      اگه شما در تلاش هستید که یک رابطه ی احساسی رو فراموش کنید نباید بخودتون فشار روحی و روانی بیارید.چون ذهن شما در مقابلش مقاومت خواهد کرد.
      بعضی مواقع تنها راه میتونه گذر زمان باشه.
      مطمئن باشید زمان همه چیز رو از یاد شما خواهد برد.

    12. 3 کاربر برای این پست سودمند از mahtab71 گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (01-18-2013),iranbanoo (01-18-2013),sonixax (01-18-2013)

    13. #57
      سرنویسنده دوم
      Points: 45,990, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      ضد و نقیض
       
      سر به زیر
       
      iranbanoo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      1,545
      جُستارها
      25
      امتیازها
      45,990
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,572
      از ایشان 3,738 بار در 1,364 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      30 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      مهتاب عزیز گاهی هم باید یکسری اعمالی انجام داد برای هرچه سریع تر فراموش کردن مسائل.چرا که ممکنه تو این حین صدمات روحی ای به فرد زده بشه....
      تو قضایای رابطه فکر میکنم بهترین گزینه جایگزین کردن یا دست کم ایجاد ارتباط های جدید و نو باشه که در کنارش این پروسه ی زمانی به راحتی گذرونده بشه.
      ازطرفی سن و سال هم خیلی تو این مسائل دخیله.سن هر فرد که بالا میره حس میکنم اثر فراموشی در اون قوی تره ///!

    14. 6 کاربر برای این پست سودمند از iranbanoo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (01-18-2013),mahtab71 (01-18-2013),Mehrbod (01-19-2013),nirvana (01-18-2013),sonixax (01-18-2013),yasy (01-18-2013)

    15. #58
      نویسنده یکم
      Points: 8,560, Level: 62
      Level completed: 37%, Points required for next Level: 190
      Overall activity: 3.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      nirvana آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2012
      نوشته ها
      381
      جُستارها
      3
      امتیازها
      8,560
      رنک
      62
      Post Thanks / Like
      سپاس
      802
      از ایشان 1,455 بار در 383 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      بنظر من ادم باید اینطور فکر کنه که هیچ رابطه ای قرار نیست دائمی باشه
      یه وقتهایی شرایطی پیش میاد که تداوم رابطه رو ناممکن میکنه هر چقدر هم که رابطه قوی باشه
      کلا هیچ اتفاقی در زندگی اونقدر عجیب نیست که راه حلی براش نباشه یا ادم نتونه باش کنار بیاد
      کلا ادمها دوست دارن با یاداوری خاطرات خودشون رو ازار بدن خوبه که همیشه یادمون بمونه زمان حال هست که دارای ارزش هست نه گذشته نه اینده نمیتونن رو زندگیمون تاثیر گذار باشن مگر اینکه بخوایم دائم بشون فکر کنیم و از ازار خودمون لذت ببریم

    16. 5 کاربر برای این پست سودمند از nirvana گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (01-18-2013),iranbanoo (01-18-2013),Mehrbod (01-19-2013),sonixax (01-18-2013),yasy (01-18-2013)

    17. #59
      نویسنده سوم
      Points: 7,260, Level: 56
      Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mahtab71 آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      179
      جُستارها
      1
      امتیازها
      7,260
      رنک
      56
      Post Thanks / Like
      سپاس
      871
      از ایشان 590 بار در 175 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      مهتاب عزیز گاهی هم باید یکسری اعمالی انجام داد برای هرچه سریع تر فراموش کردن مسائل.چرا که ممکنه تو این حین صدمات روحی ای به فرد زده بشه....
      تو قضایای رابطه فکر میکنم بهترین گزینه جایگزین کردن یا دست کم ایجاد ارتباط های جدید و نو باشه که در کنارش این پروسه ی زمانی به راحتی گذرونده بشه.
      ازطرفی سن و سال هم خیلی تو این مسائل دخیله.سن هر فرد که بالا میره حس میکنم اثر فراموشی در اون قوی تره ///!
      اتفاقا ایرانبانوی عزیز من بارها شنیدم که تا زمانیکه یک نفر از لحاظ روحی ذهنش درگیر کسی دیگه هست و هنوز نتونسته ارتباط عاطفی گذشته رو فراموش کنه نباید رابطه ی جدید رو شروع کنه.
      سن هر چقدر بالاتر میره فرد راحت تر میتونه مسائلی اینچنینی رو برای خودش هضم کنه اما از لحاظ روحی بیشتر آسیب میبینه.
      مثلا یک دختر17ساله با یک پسری ارتباط داره بنا بهردلیلی اون رابطه بهم میخوره.این دختر یه مدت گریه وزاری میکنه اما بعد فراموش میکنه و با پسری دیگه ارتباطی جدید رو شرع میکنه اما یک دختر 28ساله از همون اول کنار میادچون منطقیتره ولی آسیب بیشتری خواهد دید و زمان طولانیتری نیازه تا ارتباط احساسیِ جدیدی رو شروع کنه.حتا ممکنه قید ازدواج رو بزنه.

    18. 3 کاربر برای این پست سودمند از mahtab71 گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (01-18-2013),iranbanoo (01-18-2013),sonixax (01-18-2013)

    19. #60
      سرنویسنده دوم
      Points: 45,990, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      ضد و نقیض
       
      سر به زیر
       
      iranbanoo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      1,545
      جُستارها
      25
      امتیازها
      45,990
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,572
      از ایشان 3,738 بار در 1,364 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      30 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mahtab71 نمایش پست ها
      اتفاقا ایرانبانوی عزیز من بارها شنیدم که تا زمانیکه یک نفر از لحاظ روحی ذهنش درگیر کسی دیگه هست و هنوز نتونسته ارتباط عاطفی گذشته رو فراموش کنه نباید رابطه ی جدید رو شروع کنه.
      سن هر چقدر بالاتر میره فرد راحت تر میتونه مسائلی اینچنینی رو برای خودش هضم کنه اما از لحاظ روحی بیشتر آسیب میبینه.
      مثلا یک دختر17ساله با یک پسری ارتباط داره بنا بهردلیلی اون رابطه بهم میخوره.این دختر یه مدت گریه وزاری میکنه اما بعد فراموش میکنه و با پسری دیگه ارتباطی جدید رو شرع میکنه اما یک دختر 28ساله از همون اول کنار میادچون منطقیتره ولی آسیب بیشتری خواهد دید و زمان طولانیتری نیازه تا ارتباط احساسیِ جدیدی رو شروع کنه.حتا ممکنه قید ازدواج رو بزنه.
      فردی که ذهنش درگیر یک مسئله ی عاطفیه مطمئنا نمیتونه ارتباط عاطفیه جدیدی برقرار کنه.از این بابته که میگن ارتباط عاطفی جدید بررار نشه.
      منظور من تنوع در ارتباط هاست که به مرور جاذبه های روابط جدید فرد رو از مسائل گذشته دور کنه و به مرور جزئیات رابطه گذشته رو تو ذهنش مرور نکنه.اونچه که باقی میمونه کلیات یه رابطس که میتونه شبیه یک خاطره باقی بمونه.
      وقتی اثر احساس کم شد فرد میتونه با منطقش اون داستان رو برای همیشه کنار بزاره و حتی یاد آوریشم براش چندان جالب نباشه.
      اما در مورد یک فرد بالغ تر تا حدودی با شما هم سو هستم .اما این رو فراموش نکنیم که یک فرد بالغ عقلانی انتخاب میکنه,عقلانی کنار میگزاره و عقلانی فراموش میکنه.اگر فرد به این نتیجه رسیده که نیازی به ازدواج نداره و اون رابطه خیلی از مسائل رو براش روشن کرده اون هم عقلانیه....

    20. 3 کاربر برای این پست سودمند از iranbanoo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mahtab71 (01-18-2013),nirvana (01-18-2013),sonixax (01-18-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •