ما در بحث هستی شناسانه به دنبال فهم و شناسایی هستی هستیم. طبق ادعاهای قرآن و نفس فلسفه اسلامی، یکی از "چیز"ها در هستی شر و شیطان هست. به همین خاطره که شما دچار خطا شدید و فکر میکنید ما داریم از اعمال و عزاداری های شما انتقاد میکنید در حالیکه اینطور نیست. برای ما وجود شر در جهان نزدیک به بداهت هست ولی برای شما که دوست دارید به قیمت نادیده گرفتن آیات قرآن و به نیت فرار از چالش سختی که گرفتارش هستید وجود شر رو انکار کنید باید به این دست اعمال و رفتارهای مسلمانان رو آورد.
اشاره به سایر شروری شده که با اونچه شما ادعا میکنید (شری که سایر موجودات میتوانند داشته باشند) نمیخونه. در اون آیه حتا شب هم دارای شر هست. وانگهی چه تفاوتی میکنه که شر موجود در اون آیه، فرآورده ی سایر موجودات باشه یا فی نفسه و قائم به ذات خودش شر باشه؟ به هر حال شر وجود داره دیگه.
ولی اگر مدعی این هستید که این شرور اخلاقی هستند، باز هم اگر چه میشه در اونها بحث کرد (برای نمونه همون نیش زنبور یا دندان های گرگ چطور اخلاقی هستند؟) وجود شیطان رو دست آخر برای ما تبیین نکردید که "شر" میدونید یا خیر. آیه 98 سوره ی نحل رو حتمن میدونید چیه:
از پارس قرآنفَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ﴿۹۸﴾
فولادوند: پس چون قرآن مىخوانى از شیطان مطرود به خدا پناه بر
مکارم: هنگامی كه قرآن میخوانی از شر شیطان مطرود شده، به خدا پناه بر.
خرمشاهی: پس چون خواهى قرآن بخوانى، از [شر] شیطان مطرود به خداوند پناه ببر
ای بابا با این حرف ها که نمیشه از شر این برهان خلاص بشید. شما انتظار دارید ما تعریفی از شر بیاریم که بعد بگید نه من اینو قبول ندارم؟ بعد هم ازتون تعریف بخوان بگید از نظر من شری وجود نداره؟ حال اینکه طبق آیات قرآن دنیا پر از شر هست؟
شرنما و شر نسبی و این لغت بازی ها شما رو به جایی نمیرسونه. بهتره برای رهایی خودتون شکستتون رو بپذیرید. چرا که نه راه پس دارید نه راه پیش. اگر شر رو نفی کنید آیات قرآن و فلسفه ی اسلامی رو نفی کردید. اگر شر رو قبول کنید برهان رو قبول کردید. این مساله مانند اره ای ست که اندر ماتحت خدای ادیان ابراهیمی فرو رفته.
ویرایش از سوی kourosh_bikhoda : 12-06-2013 در ساعت 12:04 PM
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
Anarchy (12-06-2013),مزدك بامداد (12-06-2013)
شیوه پیامبر (سیره ی نبوی) یکی از سه بنمایه ی اسلام است
و ایشان درست همین کار را کرده: در مکه که
زورش نمیرسید و هیچکس مسلمان نمیشد
میگفت لکم دینکم و لی دین : بگذارید من
دین خودم را داشته باشم . در مدینه که
کم کم رهبر گروه راهزنی شد، گفت که هیچ
دینی نزد الله پدیرفته نیست و مشرکین را
هر جا یافتید بکشید و اهل کتاب را هم جوری
سرکوب نمایید که با خواری و پس گردنی
به دست خود جزیه (گزیت = باژ سرانه) بدهند.
گفتنی است که نخستین کار راهزنی نیز بدست
مسلمین انجام شد که در ان نخست بار یک نگهبان
کاروان را هم کشتند و آنهم در ماه حرام. که باز
الله در قران ماست مالی نمود که گرفتاری ندارد چون
کفار کارهای بدتری میکنند ( سفسته ی تو هم بدی)
همچنین از ۳٢ غزوه و سریه ( جنگها و راهزنی هایی
که مسلمین به همراه محمد و یا به گماردگی از وی کردند)
همگی جز دو تا ( جنگ خندق و جنگ اُحُد) تازشانه و
آفندی (تهاجمی) بودند و آندو جنگ پدافندی هم تازه در پی
کینه جویی از کارهای پلید مسلمین پیش از ان بوده.
پس میبینید که راهکار های یاد شده در اسلام هست!
از قیام حسینی تا قعود حسنی و نرمش قهرمانانه!
•
ویرایش از سوی مزدك بامداد : 12-06-2013 در ساعت 11:11 AM
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Anarchy (12-06-2013),kourosh_bikhoda (12-06-2013)
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
Anarchy (12-06-2013),مزدك بامداد (12-06-2013)
ویرایش از سوی مزدك بامداد : 12-06-2013 در ساعت 11:20 AM
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Anarchy (12-06-2013)
این هم از جمله ماسمالی های اسلامی ست. این اسلام ایراد زیاد داره گرامی بهتره خوب اندیشه کنید.
چرا؟ چون اگر هست چرا گفته بود؟ منظور حدیث فوق دقیقن همین هست که زمانی اینچنین بوده و اکنون این چنین نیست. امام محمد باقر در پاسخ به پرسشگر به راحتی میتوانسته طوری جمله بندی کنه که مفهوم همیشگی از اون برداشت بشه.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
Anarchy (12-06-2013)
بیجاست،
١- همین پرسش به اختیار بر میگردد.
چرا باید جوری می افرید که اختیار باشد که بدی را هم پدید آورد؟
٢- زمین لرزه و ایدز و سونامی و چیزهای بد اینگونه، .. پیوندی به "اختیار" ندارد
و از کارهای ما پدید نمیآید. یا اینکه نه، از بد حجابی است؟
۳- آفریدن شیطان هم برای گول زدن مردم، پیوندی به اختیار ندارد، میشد که نیافریند .
۴- میشد که آدمی را بی نیاز بیافریند که برای نمونه گرسنه نشود تا
برای برآوردن نیاز خود، دست به بدی بزند، چرا که میدانیم که بدی
هایی که ادمی انجام میدهد از روی نیاز است.
پس همچنان پرسش به جای خود است!
•
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Alice(12-06-2013),Anarchy (12-06-2013),kourosh_bikhoda (12-06-2013)
حال که اینقدر وجود شری که اساس خیر نبودن هستی این دنیا را زیر سوال ببرد بدیهی است چرا یک نمونه ذکر نکرده و ریشه دعوا را خشک نمی کنید؟
پس قبول دارید که شب شر نیست بلکه دارای شر است؛ من هم همین را گفتم سایر موارد هم همین طور است و این نوع شر نافی خیر بودن اساس هستی نیست بلکه نبودن آنها دنیا را از دنیا بودن خارج کرده و به عالم دیگری تبدیل می کند که دیگر دنیا نیست.اشاره به سایر شروری شده که با اونچه شما ادعا میکنید (شری که سایر موجودات میتوانند داشته باشند). در اون آیه حتا شب هم دارای شر هست. وانگهی چه تفاوتی میکنه که شر موجود در اون آیه، فرآورده ی سایر موجودات باشه یا فی نفسه و قائم به ذات خودش شر باشه؟ به هر حال شر وجود داره دیگه.
وجود شیطان در راستای وجود اختیار قابل توجیه است.ولی اگر مدعی این هستید که این شرور اخلاقی هستند، باز هم اگر چه میشه در اونها بحث کرد (برای نمونه همون نیش زنبور یا دندان های گرگ چطور اخلاقی هستند؟) وجود شیطان رو دست آخر برای ما تبیین نکردید که "شر" میدونید یا خیر. آیه 98 سوره ی نحل رو حتمن میدونید چیه:
پس انتظار دارید که من شر مورد نظر شما را تعریف کنم؟ !ای بابا با این حرف ها که نمیشه از شر این برهان خلاص بشید. شما انتظار دارید ما تعریفی از شر بیاریم که بعد بگید نه من اینو قبول ندارم؟ بعد هم ازتون تعریف بخوان بگید از نظر من شری وجود نداره؟ حال اینکه طبق آیات قرآن دنیا پر از شر هست؟
شما که مدعی هستید تعریف کنید تا من بررسی کنم چنین شری عقلا وجود خارجی دارد و قابل التزام است یا نه.
هر وقت توانستید شر مطلقی که خیر بودن هستی را زیر سوال ببرد بیان کنید من رسما اعلام شکست می کنم پس تا آن وقت.شرنما و شر نسبی و این لغت بازی ها شما رو به جایی نمیرسونه. بهتره برای رهایی خودتون شکستتون رو بپذیرید. چرا که نه راه پس دارید نه راه پیش. اگر شر رو نفی کنید آیات قرآن و فلسفه ی اسلامی رو نفی کردید. اگر شر رو قبول کنید برهان رو قبول کردید. این مساله مانند اره ای ست که اندر ماتحت خدای ادیان ابراهیمی فرو رفته
اگر به قول شما قرآن شری را بیان می کند دلیل وجود آن و خیر بودن آن از سایر جهات را هم بیان می کند ( عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ) و یا تذکرات لازم برای احتراز از آن را نیز می دهد:
فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا یُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى
و در آخر می گوید:
إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً
ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Alice(12-06-2013),Anarchy (12-06-2013),kourosh_bikhoda (12-06-2013)
هماکنون 2 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 2 مهمان)