نوشته اصلی از سوی
russell
درود
فیلیپ گرامی اگر چنین باشد خردگرایی هم بی معنی خواهد بود و آنچه ما میگوییم همانقدر خردمندانه است که بیخردانه.
همینطور که گفنید گمان میکنم استدلال شما را متوجه شدم،اگر گزاره یک شما درست باشد نتایج عجیبی در پی دارد و میتوان استدلالهای دیگری هم بر آن بنا کرد،بنابراین من گمان میکنم مهمترین گزاره استدلال شما گزاره اول آن است که مسلم فرض شده و باقی گزاره ها چندان مهم نیستند و کاربردی نیستند جز اینکه با شق وجود و عدم وجود اراده آزاد از تعریف آن عبور میکنند ولی این در حالیست که مشکل گزاره یک در هم آمیخته شدن اراده آزاد با آزادی به معنی متعارف آن برای ماست.
خوب به گزاره یک میپردازیم:
این گزاره به ما میگوید که شرط موجه بودن هر گزاره ای آزادی ما در بیان آن است.
برای مثا اگر فرد الف سیب دوست داشته باشد و فرد ب با تحدید اسلحه به اون گلابی بدهد و به او بگوید گزاره الف سیب دوست دارد غلط است،انگاه باور الف به گزاره الف سیب دوست ندارد موجه نیست.
در اینجا تفاوتی اساسی در دترمینیستی بودن یا نبودن یا وجود یا عدم وحود اراده آزاد در گزاره من سیب دوست دارم با گزاره من سیب دوست ندارم و موجه بودن آنها وجود دارد.
در طول استدلال اراده آزاد و دترمینسیم به این معنی بکار رفته اند.
در واقع با توجه به تعاریف شما گزاره 1 را میتوان اینگونه نوشت:
شرط لازم برای موجه بودن باور به گزاره ای وجود اراده آزاد است.
این گزاره که بازنویسی گزاره 1 شماست و بعید میدانم با آن مخالف باشید راه درازی تا یک گزاره مسلم دارد.
بخردانه/مستدل بودن، در یک شخص عادی، به شکل زیر است:
شخص، تصمیم می گیرد تا به p باور کند چرا که دلیلی برای p داشته و به این نتیجه رسیده که این دلیل صحیح است.
این شرایط، در سیستمی دیترمینیستی (انسان عاری از اراده) چنین خواهد بود:
شخصی میبایست به p باور کند. او به ناچار تصور می کند که دلیلی برای p دارد و مجبور بوده تا به صحت این دلیل باور داشته باشد.
با توجه به دو تشریح فوق، بنظرتان وجود اراده، "شرطی لازم برای موجه بودن باور های" این شخص نبوده؟ آیا در تشریح دوم، مبحث توجیه (justification) و بخردانه بودن (rationality) معنا و جوهر بنیادینشان را از دست نداده اند؟
این گزاره به ما میگوید که شرط موجه بودن هر گزاره ای آزادی ما در بیان آن است.
"آزادی در داشتن آن باور" صحیحتر از "آزادی در بیان آن باور" است. استدلال پیوندی به ابراز و بیان باورها ندارد.
در این صورت مسلم است که ما بایستی آزادی پذیرش گزاره های درست/محتمل و رد گزاره های نادرست/نا-محتمل را داشته باشیم. درغیر این صورت هیچ تضمینی برای صحیح بودن نداشته و طبعا هیچ اساسی برای بخردانه بودن باقی نخواهد ماند.
با سپاس.