نه، مغز شما (+ما) در پی فرگشت در کلانجهان (macro cosmos) پدید امده..
جنبش برای ما از روزهای نخستیکه آدم شدیم، از آشکارگان (بدیهیات) بوده
و آنرا همواره بهمراه چیزی که میجنبد، با سنجش با چیزی که نمیجنبد، مانند
ماهی زنده در برابر ماهی مرده، در می یافتیم (میفهمیدیم) . این نگاه ما به
جهان یک نگاه درشت و کلان ( macro) است ولی در سده های نوین ، کم کم
نگاه ما به ریزجهان (micro cosmos) هم باز شد و دیدیم که خود این چیزها از
ریزگان درست شده اند و خود این ریزگان هم از مایه ای مهادین (essential substance)
درست شده اند که چهره های گونگون بخود میپذیرند، هم جنبنده (mass/"matter") است
و هم جنباننده (energy) ، گاه جنبده ای خود جنباننده میشود و به وارونه (mass<--> energy).
پس دریافتیم که گوهر همگی شان از جنبش میباشد. جهان کواتومی برای ما دریچه
دیگری که جدا از دریچه ی میلیونها ساله ی کلان-جهان بود باز کرد، ، برای نمونه ناچار
شدیم بپدیریم که چیزی میتواند در جایی هم باشد و هم نباشد، یا دو چیز میتوانند باهم
در یکجا باشند و یا اینکه همه ی جهان در ١۴ میلیارد سال پیش همه در یکجا فشرده بوده است.
اکنون هم انگاشتن اینکه یک پاره آجز از جنبش گرفتار ساخته شده، دشوار است،
دشوارمان است بپدیریم که انی پاره آجر آنچنان جنبشی در خود نهفته دارد که میتواند
کوه البرز را بترکاند!
•
energy (n.) Etymology: 1590s, "force of expression," from Middle French énergie (16c.), from Late Latin energia, from Greek energeia "activity, operation," from
energos "
active, working," from en "at" (see
en- (2)) +
ergon "
work, that which is wrought; business; action" (see
urge (v.)).