Anarchy (12-05-2013),kourosh_bikhoda (12-05-2013),Mehrbod (12-05-2013),sonixax (12-05-2013)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Anarchy (12-05-2013),kourosh_bikhoda (12-05-2013)
وقتی تمام زحماتِ چند ماههتان بر باد میرود و از همه جا رانده میشوید، چه میکنید؟ اصلا مگر قرار است برای استیصال راه حلی باشد؟ تمام برنامهها و آمال و آرزوها برباد رفته و ما ماندیم انرژی و اعصاب و روان و عمری که به فنا رفت.
یادش بخیر، زمانی نیهیلیست بودیم و هیچ اهمیتی برایمان نداشت که چه میگذرد، چه میشود ، کجا هستیم و کجا خواهیم بود! کی آن اتفاق نامیمون رخ داد که من اینچنین جهان را جدی گرفتم؟ کی من خود را اینگونه به زندگی آلودم؟ کجا دامان شوپنهاور و نیچه را رها کردم؟ چه کسی مرا در چشمهی هستی غسل داد؟ چه بر سر شهامتِ من آمده؟ کجاست آن صداقتی که روزی بدان افتخار میکردم و گردن برایش میافراشتم؟ آه... چه کردهام با خود که اینچنین در درون زار زار میگریم به حال خویش؟
تنهایی، ای همدم روزهای دلمردگی و شبهای تار من، میبینمات از لای در که به درون مینگری! میدانم که زمانی دراز از تو، ای سنگ صبور بیخبر بودم، اما بیگانگی نکن ، بیا تو.
بالاخره آنچه که مدتی طولانی انتظارش را میکشیدم، پیش آمد و من بالاخره خود را در آینه دیدم. این رخداد تنها وسیلهای شد تا من به خود آیم و پس از مدتها نادیده گرفتنِ زمزمههایی که در سرم بودند، برای آنچه که باید بشود خود را آماده کنم. انقلابی که جهان نظیرش را ندیده درونم برپاست و هیچ بعید نیست که اثری از من باقی نماند... .
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
Anarchy (12-05-2013),kourosh_bikhoda (12-05-2013),Nevermore (12-06-2013),Philo (12-06-2013),Russell (12-05-2013),sonixax (12-05-2013),undead_knight (12-05-2013),مزدك بامداد (12-05-2013)
kourosh_bikhoda (12-05-2013),Russell (12-05-2013),sonixax (12-05-2013)
یعنی با دیدن این جمله بسیار شاد شدم و خستگی تمام عمرم رفت :-)))
از اینکه میبینم دوستان به سوی ترولینگ رهسپار می شوند بسیار خرسندم و از اسپاگتی بزرگ سپاسگذارم
الکی به من گیر میدادید که ترول میکنم! بفرما. اعتراف یک عامل خودی! به استفاده از ترولینگ در بحث هایی که حال و حوصله اش رو نداریم و جوابی نداریم و مخاطب خر هست!
البته خر یک جاندار است!
:-)
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
kourosh_bikhoda (12-05-2013),SAMKING (12-06-2013),sonixax (12-05-2013)
ترولینگ هنریست بسیار قدیمی ولی متاسفانه ما در اینترنت چیزی داریم به نام ادمین که میتونه ترول ها رو "بن" بکنه.
ترولینگ نشون دهنده "حقیقت" نیست بلکه یک روش "جنگیه"،و گاهی مثل سلاح های کشتار جمعی ممنوع میشه:))
توی بیرون خبری از ادمین نیست و اینکه کی ترولینگ جوانمردانست و کی جوانمردانه نیست به عهده خود تروله:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (12-05-2013),kourosh_bikhoda (12-05-2013)
some of you people may like this lyrics
My Dying Bride – The Wreckage Of My Flesh
Loathsome I've become.
A creature so undone.
Wretched and broken.
Cannot find my faith.
Any God will do.
Nothing said is new.
Nothing said is true.
Fly away my hope.
The embrace of shade holds me dear
Eats me away.
Loose the dogs of disgrace upon me.
I have no faith.
Raise the poor outcast I have become.
I am undone.
Calm is the air. Still is the sea.
The valley of death keeps calling me.
Rest my eyes from the world.
This dying place, it's so absurd.
Oh, Christ above, whom I love.
Lost to me. My snow white dove.
Make this day like the night.
Songs of darnkess. Words of light.
Pulling down my heart.
I won't forget my lovers heart.
With utter loathing and scorn,
I was somehow born.
Strewn in black decay.
None shall I obey.
The wreckage of my flesh
The nakedness of my death.
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
هماکنون 69 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 69 مهمان)