• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    جُستار: پاتوق شب نشینی

    1. #5851
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      با خوشآمد به شما (:

      اینجا تنها کسی که این ساعت میابید من هستم, که به زمان شما باید تازه نیمروز و ١ اینها باشد!

      ولی چند ساعت دیرتر @undead_knight را میبینید که تازگی‌ها پگاه‌خیز شده, سپس @Anarchy را شاید ببینید
      که انگار ٢ ساعت؟ اینروزها بیشتر خواب اینها. در میان اینها هم @مزدك بامداد را باید ببینید که بگمانم از بیخ نمیخوابند!

      @sonixax را هم گاهی شاید این ساعت ببینید که تازه از کار برگشته و چایی نوشان یک نگاهی به نوشته‌ها میاندازد...
      اینها از نتایج یوزرهای اینترنشاله! :))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. 4 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-05-2013),kourosh_bikhoda (12-05-2013),Mehrbod (12-05-2013),sonixax (12-05-2013)

    3. #5852
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      من امروز با دوستانم فرحـزاد بودم و ریزه‌های باران و مه رقیقی بود، هوای دلچسبی بود و از بالا ابرها هم
      کوه‌ها را سخت می‌فشردند. جایتان خالی:
      بحثی پیرامون اسلام و وجود خدا در گرفت. چهار پنج تن از پسرها که به من حمله‌ی شخصی می‌کردند و
      من هم تک افتاده بودم.. ولی کوشیدم بشیوه‌ی مزدکی پاسخشان را آهسته و به نوبت بدهم که نشد. چون
      از درون تا مرز انفجار پیش می‌رفتم و واقعا اعصابم درد گرفت که چرا مردم انقدر خنگ هستند؟؟!
      دست آخر هم که بحث فرجامی نداشت یکی‌شان به من گفت مرجع تقلیدی در قم می‌شناسد که دانشمند
      است و اطلاعات گسترده ای دارد, باید من را پیش او ببرد تا با او بحث کنم. (=خودکشی)
      آه،بهترین متود در این مواقع "ترولینگ"ه اصولا "جدی گرفته نشدن و شوخی کردن" برای باورهای خیلی از اشخاص مثل پتک میمونه،همینکه بتونی باورهاشون رو از جایگاه "مقدس و دست نیافتنی بودن" پایین بکشی میتونه آغاز یک تغییر باشه.
      -از خاطرات یک مبلغ بی خیال:))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-05-2013),kourosh_bikhoda (12-05-2013)

    5. #5853
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)

      وقتی تمام زحماتِ چند ماهه‌تان بر باد می‌رود و از همه جا رانده می‌شوید، چه میکنید؟ اصلا مگر قرار است برای استیصال راه حلی باشد؟ تمام برنامه‌ها و آمال و آرزوها برباد رفته و ما ماندیم انرژی و اعصاب و روان و عمری که به فنا رفت.

      یادش بخیر، زمانی نیهیلیست بودیم و هیچ اهمیتی برایمان نداشت که چه میگذرد، چه میشود ، کجا هستیم و کجا خواهیم بود! کی آن اتفاق نامیمون رخ داد که من اینچنین جهان را جدی گرفتم؟ کی من خود را اینگونه به زندگی آلودم؟ کجا دامان شوپنهاور و نیچه را رها کردم؟ چه کسی مرا در چشمه‌ی هستی غسل داد؟ چه بر سر شهامتِ من آمده؟ کجاست آن صداقتی که روزی بدان افتخار میکردم و گردن برایش می‌افراشتم؟ آه... چه کرده‌ام با خود که اینچنین در درون زار زار می‌گریم به حال خویش؟

      تنهایی، ای همدم روزهای دلمردگی و شبهای تار من، میبینم‌ات از لای در که به درون مینگری! میدانم که زمانی دراز از تو، ای سنگ صبور بیخبر بودم، اما بیگانگی نکن ، بیا تو.

      بالاخره آنچه که مدتی طولانی انتظارش را می‌کشیدم، پیش آمد و من بالاخره خود را در آینه دیدم. این رخداد تنها وسیله‌ای شد تا من به خود آیم و پس از مدتها نادیده گرفتنِ زمزمه‌هایی که در سرم بودند، برای آنچه که باید بشود خود را آماده کنم. انقلابی که جهان نظیرش را ندیده درونم برپاست و هیچ بعید نیست که اثری از من باقی نماند... .
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    6. 8 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-05-2013),kourosh_bikhoda (12-05-2013),Nevermore (12-06-2013),Philo (12-06-2013),Russell (12-05-2013),sonixax (12-05-2013),undead_knight (12-05-2013),مزدك بامداد (12-05-2013)

    7. #5854
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها

      وقتی تمام زحماتِ چند ماهه‌تان بر باد می‌رود و از همه جا رانده می‌شوید، چه میکنید؟ اصلا مگر قرار است برای استیصال راه حلی باشد؟ تمام برنامه‌ها و آمال و آرزوها برباد رفته و ما ماندیم انرژی و اعصاب و روان و عمری که به فنا رفت.

      یادش بخیر، زمانی نیهیلیست بودیم و هیچ اهمیتی برایمان نداشت که چه میگذرد، چه میشود ، کجا هستیم و کجا خواهیم بود! کی آن اتفاق نامیمون رخ داد که من اینچنین جهان را جدی گرفتم؟ کی من خود را اینگونه به زندگی آلودم؟ کجا دامان شوپنهاور و نیچه را رها کردم؟ چه کسی مرا در چشمه‌ی هستی غسل داد؟ چه بر سر شهامتِ من آمده؟ کجاست آن صداقتی که روزی بدان افتخار میکردم و گردن برایش می‌افراشتم؟ آه... چه کرده‌ام با خود که اینچنین در درون زار زار می‌گریم به حال خویش؟

      تنهایی، ای همدم روزهای دلمردگی و شبهای تار من، میبینم‌ات از لای در که به درون مینگری! میدانم که زمانی دراز از تو، ای سنگ صبور بیخبر بودم، اما بیگانگی نکن ، بیا تو.

      بالاخره آنچه که مدتی طولانی انتظارش را می‌کشیدم، پیش آمد و من بالاخره خود را در آینه دیدم. این رخداد تنها وسیله‌ای شد تا من به خود آیم و پس از مدتها نادیده گرفتنِ زمزمه‌هایی که در سرم بودند، برای آنچه که باید بشود خود را آماده کنم. انقلابی که جهان نظیرش را ندیده درونم برپاست و هیچ بعید نیست که اثری از من باقی نماند... .
      داریوش جان چی شده ؟

    8. 3 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (12-05-2013),Russell (12-05-2013),sonixax (12-05-2013)

    9. #5855
      سرنویسنده یکم
      Points: 29,088, Level: 99
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 912
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      بی تفاوفت
       
      یه نفر آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Apr 2013
      نوشته ها
      1,285
      جُستارها
      21
      امتیازها
      29,088
      رنک
      99
      Post Thanks / Like
      سپاس
      186
      از ایشان 1,247 بار در 721 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      29 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      آه،بهترین متود در این مواقع "ترولینگ"ه اصولا "جدی گرفته نشدن و شوخی کردن"
      یعنی با دیدن این جمله بسیار شاد شدم و خستگی تمام عمرم رفت :-)))

      از اینکه میبینم دوستان به سوی ترولینگ رهسپار می شوند بسیار خرسندم و از اسپاگتی بزرگ سپاسگذارم

      الکی به من گیر میدادید که ترول میکنم! بفرما. اعتراف یک عامل خودی! به استفاده از ترولینگ در بحث هایی که حال و حوصله اش رو نداریم و جوابی نداریم و مخاطب خر هست!
      البته خر یک جاندار است!

      :-)

      فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
      دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!



    10. 3 کاربر برای این پست سودمند از یه نفر گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (12-05-2013),SAMKING (12-06-2013),sonixax (12-05-2013)

    11. #5856
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی یه نفر نمایش پست ها
      یعنی با دیدن این جمله بسیار شاد شدم و خستگی تمام عمرم رفت :-)))

      از اینکه میبینم دوستان به سوی ترولینگ رهسپار می شوند بسیار خرسندم و از اسپاگتی بزرگ سپاسگذارم

      الکی به من گیر میدادید که ترول میکنم! بفرما. اعتراف یک عامل خودی! به استفاده از ترولینگ در بحث هایی که حال و حوصله اش رو نداریم و جوابی نداریم و مخاطب خر هست!
      البته خر یک جاندار است!

      :-)

      ترولینگ هنریست بسیار قدیمی ولی متاسفانه ما در اینترنت چیزی داریم به نام ادمین که میتونه ترول ها رو "بن" بکنه.
      ترولینگ نشون دهنده "حقیقت" نیست بلکه یک روش "جنگیه"،و گاهی مثل سلاح های کشتار جمعی ممنوع میشه:))
      توی بیرون خبری از ادمین نیست و اینکه کی ترولینگ جوانمردانست و کی جوانمردانه نیست به عهده خود تروله:))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    12. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-05-2013),sonixax (12-05-2013)

    13. #5857
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها

      وقتی تمام زحماتِ چند ماهه‌تان بر باد می‌رود و از همه جا رانده می‌شوید، چه میکنید؟ اصلا مگر قرار است برای استیصال راه حلی باشد؟ تمام برنامه‌ها و آمال و آرزوها برباد رفته و ما ماندیم انرژی و اعصاب و روان و عمری که به فنا رفت.

      یادش بخیر، زمانی نیهیلیست بودیم و هیچ اهمیتی برایمان نداشت که چه میگذرد، چه میشود ، کجا هستیم و کجا خواهیم بود! کی آن اتفاق نامیمون رخ داد که من اینچنین جهان را جدی گرفتم؟ کی من خود را اینگونه به زندگی آلودم؟ کجا دامان شوپنهاور و نیچه را رها کردم؟ چه کسی مرا در چشمه‌ی هستی غسل داد؟ چه بر سر شهامتِ من آمده؟ کجاست آن صداقتی که روزی بدان افتخار میکردم و گردن برایش می‌افراشتم؟ آه... چه کرده‌ام با خود که اینچنین در درون زار زار می‌گریم به حال خویش؟

      تنهایی، ای همدم روزهای دلمردگی و شبهای تار من، میبینم‌ات از لای در که به درون مینگری! میدانم که زمانی دراز از تو، ای سنگ صبور بیخبر بودم، اما بیگانگی نکن ، بیا تو.

      بالاخره آنچه که مدتی طولانی انتظارش را می‌کشیدم، پیش آمد و من بالاخره خود را در آینه دیدم. این رخداد تنها وسیله‌ای شد تا من به خود آیم و پس از مدتها نادیده گرفتنِ زمزمه‌هایی که در سرم بودند، برای آنچه که باید بشود خود را آماده کنم. انقلابی که جهان نظیرش را ندیده درونم برپاست و هیچ بعید نیست که اثری از من باقی نماند... .
      اووووف داریوش جان چه سوگواری میکنی!حالا فکر کنم در برابر پرسش "در برابر استیصال چه میکنید"بتونی پاسخ بهتری بدی:))
      برخیز و مخور غم جهان گذران
      بنشین و دمی به شادمانی گذران;)

      از 100 درصد اوضاع چقدر بده؟!
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-05-2013),sonixax (12-05-2013)

    15. #5858
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      وقتی تمام زحماتِ چند ماهه‌تان بر باد می‌رود و از همه جا رانده می‌شوید، چه میکنید؟ اصلا مگر قرار است برای استیصال راه حلی باشد؟ تمام برنامه‌ها و آمال و آرزوها برباد رفته و ما ماندیم انرژی و اعصاب و روان و عمری که به فنا رفت.

      یادش بخیر، زمانی نیهیلیست بودیم و هیچ اهمیتی برایمان نداشت که چه میگذرد، چه میشود ، کجا هستیم و کجا خواهیم بود! کی آن اتفاق نامیمون رخ داد که من اینچنین جهان را جدی گرفتم؟ کی من خود را اینگونه به زندگی آلودم؟ کجا دامان شوپنهاور و نیچه را رها کردم؟ چه کسی مرا در چشمه‌ی هستی غسل داد؟ چه بر سر شهامتِ من آمده؟ کجاست آن صداقتی که روزی بدان افتخار میکردم و گردن برایش می‌افراشتم؟ آه... چه کرده‌ام با خود که اینچنین در درون زار زار می‌گریم به حال خویش؟

      تنهایی، ای همدم روزهای دلمردگی و شبهای تار من، میبینم‌ات از لای در که به درون مینگری! میدانم که زمانی دراز از تو، ای سنگ صبور بیخبر بودم، اما بیگانگی نکن ، بیا تو.

      بالاخره آنچه که مدتی طولانی انتظارش را می‌کشیدم، پیش آمد و من بالاخره خود را در آینه دیدم. این رخداد تنها وسیله‌ای شد تا من به خود آیم و پس از مدتها نادیده گرفتنِ زمزمه‌هایی که در سرم بودند، برای آنچه که باید بشود خود را آماده کنم. انقلابی که جهان نظیرش را ندیده درونم برپاست و هیچ بعید نیست که اثری از من باقی نماند... .
      داریوش جان پرشورترین نوشته ای بود که بگمانم از تو خواندم، اینجا تنها کمکی که بگمانم میتوانیم بکنیم بودن گوشی برای شنیدن باشد؛ البته من هم هیچوقت نهیلیسم را اینقدر جدی نگرفته بودم که اکنون میگیرم.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    16. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-05-2013),sonixax (12-05-2013)

    17. #5859
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها

      وقتی تمام زحماتِ چند ماهه‌تان بر باد می‌رود و از همه جا رانده می‌شوید، چه میکنید؟ اصلا مگر قرار است برای استیصال راه حلی باشد؟ تمام برنامه‌ها و آمال و آرزوها برباد رفته و ما ماندیم انرژی و اعصاب و روان و عمری که به فنا رفت.

      یادش بخیر، زمانی نیهیلیست بودیم و هیچ اهمیتی برایمان نداشت که چه میگذرد، چه میشود ، کجا هستیم و کجا خواهیم بود! کی آن اتفاق نامیمون رخ داد که من اینچنین جهان را جدی گرفتم؟ کی من خود را اینگونه به زندگی آلودم؟ کجا دامان شوپنهاور و نیچه را رها کردم؟ چه کسی مرا در چشمه‌ی هستی غسل داد؟ چه بر سر شهامتِ من آمده؟ کجاست آن صداقتی که روزی بدان افتخار میکردم و گردن برایش می‌افراشتم؟ آه... چه کرده‌ام با خود که اینچنین در درون زار زار می‌گریم به حال خویش؟

      تنهایی، ای همدم روزهای دلمردگی و شبهای تار من، میبینم‌ات از لای در که به درون مینگری! میدانم که زمانی دراز از تو، ای سنگ صبور بیخبر بودم، اما بیگانگی نکن ، بیا تو.

      بالاخره آنچه که مدتی طولانی انتظارش را می‌کشیدم، پیش آمد و من بالاخره خود را در آینه دیدم. این رخداد تنها وسیله‌ای شد تا من به خود آیم و پس از مدتها نادیده گرفتنِ زمزمه‌هایی که در سرم بودند، برای آنچه که باید بشود خود را آماده کنم. انقلابی که جهان نظیرش را ندیده درونم برپاست و هیچ بعید نیست که اثری از من باقی نماند... .
      چی شده داریوش جان ؟!
      چی بر باد رفت ؟!
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    18. 2 کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-05-2013),kourosh_bikhoda (12-05-2013)

    19. #5860
      سخنور سوم
      Points: 9,693, Level: 66
      Level completed: 11%, Points required for next Level: 357
      Overall activity: 57.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      شاد
       
      مهربون
       
      homayoun آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Apr 2013
      ماندگاه
      به تازگی مسکو
      نوشته ها
      443
      جُستارها
      14
      امتیازها
      9,693
      رنک
      66
      Post Thanks / Like
      سپاس
      136
      از ایشان 336 بار در 250 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      11 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      some of you people may like this lyrics

      My Dying Bride – The Wreckage Of My Flesh

      Loathsome I've become.

      A creature so undone.

      Wretched and broken.

      Cannot find my faith.

      Any God will do.

      Nothing said is new.

      Nothing said is true.

      Fly away my hope.


      The embrace of shade holds me dear

      Eats me away.

      Loose the dogs of disgrace upon me.

      I have no faith.

      Raise the poor outcast I have become.

      I am undone.

      Calm is the air. Still is the sea.

      The valley of death keeps calling me.


      Rest my eyes from the world.

      This dying place, it's so absurd.

      Oh, Christ above, whom I love.

      Lost to me. My snow white dove.

      Make this day like the night.

      Songs of darnkess. Words of light.

      Pulling down my heart.

      I won't forget my lovers heart.


      With utter loathing and scorn,

      I was somehow born.

      Strewn in black decay.

      None shall I obey.

      The wreckage of my flesh

      The nakedness of my death.
      زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
      انتونیو ویوالدی

    20. 2 کاربر برای این پست سودمند از homayoun گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-05-2013),Mehrbod (12-06-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 69 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 69 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •