نوشته اصلی از سوی
Alice
این ستیزهای دوستان پیرامون «علم» و «شبه علم» به فلسفه هم کشیده شده؟! من
هیچکجا ادعا نکردهام هدایت فیلسوف است که بخواهیم او را "شبه فیلسوف" بخوانیم.
هدایت هم درست است که از کافکا الهام گرفته ولی در بسیاری جهات از او بهتر مینویسد.
شبهفیلسوف عبارت خودساختهی من است. ولی چه اشکالی دارد؟ شبهفیلسوف هم مثل شبهروشنفکر داریم. اما شبه فیلسوف را من به این خاطر به کار بردم که هدایت خودش خود را هرگز فیلسوف نمینامید، این دیگران هستند که زور میزنند از رمانهای او یک ایدهئولوژی نیهیلیستی بیرون بکشند. خودش به لحاظ کفری به نیهیلیسم خیامگون علاقهی زیادی داشت، ولی تحت تاثیر زندگی شخصی خودش، هرگز نتوانست آنطور بشود .
مقایسه میان کافکا و هدایت هم بیشتر سلیقهایست، ولی من کافکا را پختهتر میبینم چرا که در نوشتههای او شعارها و مفاهیم لُختِ اینچنینی پیدا نمیشوند:
"هرچه فکر میکنم، ادامه دادن به این زندگی بیهوده است "
در آثار هدایت این عبارات فراوان هستند. کافکا اما به سادگی و زیبایی بار فرهنگ را همچون شمشیری که در کمر فرو رفته و فرد اگرچه آن را نمیبیند یا حس نمیکند، اما نمیتواند آن را انکار کند، تصویر میکند.