Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 53
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 53 از 114 نخستیننخستین ... 3343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172103 ... واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 521 به 530 از 2183

    جُستار: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم

    Hybrid View

    1. #1
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      ٩٠% مردم آلمان خواهان کشتن همه‌یِ یهود‌یان هستند.
      چه کنیم, خواسته‌یِ بیشینگان[1] آلمان را ارج نِهیم؟ (:
      یهودیان داخل آلمان ؟ خوب یا باید ارج نهید یا بروید اسرائیل درست کنید !
      زمانی که از آن جامعه خارج شدید دیگر خواست آن جامعه در مورد شما صدق نمیکند .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      چرا هست،یک مهاد[1] فرامنشی[2] ارزشی بالاتر از جان یک گروه در یک زمان ویژه دارد.
      برای نمونه، شکنجه کردن کار فرومنشانه[3] است. هتا اگر جایی بشود با شکنجه کردن یک
      تروریست، جای بمبی را که پنهان کرده، یافت و هزار تن را رهانید، نباید دست به اینکار
      زد، چرا که این کار، شکنجه کردن را دادوند[4] و روا میسازد و میلیونها تن را بدان دچار
      میکند، ولی اگر یکبار این مرگ و میر هم روی دهد و این بمب هم بترکد، ولی شکنجه از
      میان برداشته شود، آینده ی کمتر دردناک تری را میتوان چشم امید داشت.
      همچنین ، فرامنشی از رفتاری[5] که با ناتوان ترین کس همبود[6] میکنید نمایان است.
      شما در مثال خودتان هم حفظ جان هزاران نفر را در برابر یک نفر قرار دادید ! نه حفظ جان یک نفر را در قبال هزاران نفر ! یعنی اگر برویم آن هزاران نفر را به خاطر آن تروریست شکنجه کنیم و بکشیم غیر اخلاقیست .
      من هم در همین مورد سخن گفتم . قربانی کردن اکثریت برای اقلیت اخلاقی نیست .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    2. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      یاوه‌گویی هم اندازه دارد, ندارد؟

      شما گفتید کشتن دگراندیشان در ایران قانونی است. دگراندیشان یک کل است که شامل یهودی، زرتشتی، مسیحی، کافر، مرتد، منافق، محارب و... میشود. مرتد تنها جزئی از این دگراندیشان است. زمانیکه ما در مورد یک جز از یک کل سخن میگوییم نمیتوانیم بگوییم که گزاره‌ی x در مورد مجموعه‌ی y صادق است و بعد که اعتراض کردند بگوییم منظورمان بخشی از آن مجموعه بوده.
      اما من قصدم از این ایراد اصلا این نبود که به شما اشتباه‌تان را نشان دهم چرا که به خوبی منظور شما را دریافته بودم و میدانستم که چه میگویید و اصلا برایم محل ایراد نبود. قصدم این بود که یک بازی کلامی را به شما نشان دهم تا دریابید که چگونه چنین گیرهای بیخود میتواند بحث را تخریب کند، کاری که شما پی در پی میکنید و با این بازی‌های زبانی خُنَک حوصله‌ی همگان را سر می‌برید.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      اکنون — که امیدوارانه یاوه‌گویی اتان ته کشید — یکبار مهر نموده بفرمایید تکلیف خودتان را روشن کنید,
      سرانجام چون یک چیزی را بیشینگان[2] رای داده‌اند (٩٩% ایرانیان به نظام جمهوری اسلامی) و اگر
      دربرگیرنده‌یِ "کشتن دگراندیش" هم میشود, نون[3] کشتن دگراندیشان دادوند[4] (= مشروع) است یا خیر؟

      خواسته‌یِ بیشینگان دادوند:

      اگر نیست, پس اگر ایران هرگز از راه دموکراتیک تغییر نکرد, مردم ایران باید تا ابد این قانونها را پذیرفته[5] و هرگز, هرگز, هرگز دست به واژگشت[6] نزنند؟

      اگر هست, پس باید بپذیریم که ایران حق دارد همه‌یِ دگراندیشان را, از جمله خود شما را بکشد؟
      مشروعیت سیاسی یک حکومت از رای اکثریت شهروندان آن سرزمین می‌آید و همانطور که گفتیم این اگرچه ممکن است موجب استبداد اکثریت به اقلیت شود، اما به صلاح است چرا که استبداد اقلیت به اکثریت بسیار شومتر از آن است. اما، مشروعیت چیزهایی را دربرنمیگرد و اساسا سیستم حکومتی حق تصمیمگیری در این مورد را ندارد. مثلا اگر همه‌ی مردم جهان هم بی‌دلیل رای دهند که من کشته شوم، چنین کاری هرگز موجه نخواهد بود چرا که چنین چیزی را اساسا نمی‌باید در معرض رای گذاشت و اگر به رای گذاشته شود و نتیجه‌ای از آن حاصل شود، آن نتیجه در هیچ دادگاه عادلی پذیرفته نخواهد شد.
      اما در اینجا باید گفت که فرض کنیم مردمی هستند که اکثریت‌شان(99 درصدشان) راضی به این هستند که حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم بگیرد (اگرچه گفتیم که چنین کاری درست نیست). در اینجا 99 درصد از کسانی که حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم‌گیری میکند در میان همان رای دهندگان هستند و این یعنی اینکه خودشان هم راضی هستند. اکنون در برابر این جامعه چه میتوان کرد؟ آیا آن یک درصد باقیمانده این حق را دارند که با انقلاب حکومت را در اختیار بگیرند و کاری غیر از تصمیم جمع را بکنند و سیستمی برخلاف رای آنان برقرار کنند؟ خیر! چرا که 99 درصد از مردم آن سرزمین دوست دارند حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم‌گیری کند! شما به چه حقی میخواهید این خواسته‌ی آنان را زیرپا بگذارید؟ یا آن 99درصد باید از آن کشور بروند و یا این یک درصد. بهترین کار این است که این 1 درصد هرچه سریعتر از آنجا فرار کنند و یا اینکه شهامت به خرج دهند و در آنجا مانده و آگاهی‌بخشی کنند و سعی کنند نظر مردم را برگردانند و قانون را عوض کنند.

      دیگر آنکه این اتفاق بسیار نادر است چرا که با رانه‌های انسانی ناسازگار است. افراد جامعه بخشی از سرمایه‌های آن هستند و خیلی شگفت‌آور خواهد بود اگر تمام مردم یک کشور مثلا 70 میلیونی مستقیما به این رای دهند که دگراندیشان باید کشته شوند. ایرانیان هم هرگز چنین رایی نداده‌اند و بسیاری از آنها تنها به جمهوری اسلامی رای دادند و هرگز نمیدانستند که قرار است چنین چیزی از آن زاده شود و آن کلیت قانون اساسی که مردم نخستین بار بدان رای دادند از این ماده‌های ضدبشری در آن نبود و یا مستقیم و صریح نبود و این سالها بعد بود که این قانون اساسی شوم را به مردم تحمیل کردند.

      انقلاب در جایی درست است که دولتی بر سر کار باشد که هیچ راه دموکراتیکی برای مشروعیت‌سنجی آن وجود نداشته باشد و گروهی هستند ( نسبت به کل جامعه تعدادشان نامشخص است) که باور دارند این حکومت نامشروع است و مردم آن را نمیخواهند. این گروه پس از آنکه تمام راهها را رفته و به نتیجه نرسیده‌اند اکنون ناچارا راه انقلاب را در پیش میگیرند اما برای آنکه درستی انقلاب برقرار شود بلافاصله پس از انقلاب باید از مردم در این مورد نگرسنجی شود و از آنان در مورد حکومت دلخواهشان رای گرفته شود و در صورتی که گمان گروه انقلابگر درست درآمد سیستم جدید را برقرار سازند.

      پس چه شد؟ انقلاب به عنوان آخرین راه ممکن و در جایی که تمام راههای دموکراتیک بسته شده‌اند گریزناپذیر و موجه است.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      اینها مشتی سخن بی سر و ته نبودند و درونمایه‌یِ سخن اتان رویهم از این فراتر نمیرود:

      ١- قدرت بد است.
      ٢- لازمه‌یِ قدرت سرکوب است.
      ٣- کمونیسم انحصار قدرت است.
      ٤- سرکوب هم به کشت و کشتار میرسد.

      اکنون برای اینکه به سفسته‌هایِ گوناگونی که باز گویا ندانسته — یا شاید هم دانسته, چون انگار[7] سفسته برایتان شیرینی بیشتر نبوده و در یک گفتمان "راستین" کاربرد اشان اشکال ندارند — به کار بُردید, پی ببرید:

      ١- قدرت بد است: سفسته‌یِ پنداشت پرسش (مصادره به مطلوب), برای ما بفرمایید چرا قدرت بد است؟ برای نمونه یک مرد زور بیشتری (= قدرت) از یک زن دارد, آیا این قدرت بیشتر مرد را بَد میکند؟

      ٢- لازمه‌یِ قدرت سرکوب است: برای ما بفرمایید, هماکنون که در جهان ٥% مردم بیشتر از ٩٠% بنمایه‌ها[8] را در دست دارند و پس قدرتی "انحصاری و متمرکز" و بس فراتر از دیگران دارند, چگونه این قدرت را بی سرکوب نکردن بدست آورده‌اند؟ اگر سرکوب کرده‌اند, پس چرا این سرکوب از سوی دولت — که برساخته[9] از مردم است — باشد زمین و زمان به هم دوخته میشود و واولیا, اگر از سوی ٥% مردم باشد, هیچ اشکالی ندارد؟ اگر هم سرکوب نکرده‌اند, پس چگونه لازمه‌یِ قدرت سرکوب است؟

      ٣- کمونیسم انحصار قدرت است: فرجامیابی نادرست (unsound + invalid), در کمونیسم مالکیت بر ابزار فرآورش[10] از مردم گرفته میشود
      و قدرت (= پول) به همگونیِ بیشتری میان مردم پخش[11] میشود و در فرهود[12] تنها چیزیکه ندارد, همان انحصار و تمرکز قدرت (= پول)! است که هماکنون ٥% در جهان, بروشنی دارند.

      at least , you tried!
      1-من نگفتم قدرت بد است. گفتم اقتدار دولتی موجب میشود که بستری مناسب برای فساد و سرکوب دولتی بوجود آید و هرچه این اقتدار بیشتر باشد، آن بستر هم بهتر میشود. کسی که دستش خالی است، من به راحتی و بی‌نگرانی از کنارش میگذرم، کسی که چماق در دستش دارد، سعی میکنم حداقل با پنج متر فاصله از کنارش بگذرم، کسی که با اسلحه گرم در دست در پیاده‌رو قدم می‌زند، باید از من حداقل 100 متر فاصله داشته باشد تا خیالم راحت باشد و... . من میتوانم از کنار همه‌ی اینها بگذرم و هیچ اتفاقی نیافتد(چرا که داشتن اسلحه الزاما به معنای استفاده کردن از آن نیست) اما عقلم به من می‌گوید که اگر چنین اتفاقی افتاد چه؟ اگر آنکس که چماق دارد، بخواهد ازش استفاده کند ممکن است بزند چک و چانه‌ام را خورد کند و یا دستم را بشکند و یکی دو ماهی مرا روانه‌ی بیمارستان کند. آنکس که اسلحه دارد اگر از آن استفاده کند میتواند مرا بکشد. بنابراین به حرف عقلم گوش میدهم و نمیگویم حالا احتمالش هست که اصلا از آن اسلحه‌ها استفاده نشود. هزینه‌ی چنین ریسکی بسیار زیاد است و نمی‌ارزد که من این احتمال را جدی بگیرم که آن شخص از اسلحه‌ی خود استفاده نمیکند.
      در این مثال بهترین حالت زمانی است که هر دوی ما دست خالی هستیم چرا که در این حالت من توان دفاع از خود را دارم و او نمتواند جراحت جدی به من وارد کند و به همین دلیل ریسک پایین است و میتوان آن را پذیرفت. در مورد دولت هم همین شرایط برقرار است. دولتی که کمی بالاتر از سطح شهروندان خود است، به همان تراز می‌تواند بدانها آسیب وارد کند. ، چنانکه میبینیم در گذشته‌های دور برای مثال 300 سال پیش سرنگونی یک حکومت بسیار کم‌هزینه‌تر از امروز بود چرا که حکومت به ابزارهای سرکوب چندان مجهز نبود و کافی بود که به اندازه‌ای بسنده مردم متحد شوند تا حکومت با هزینه‌ای اندک سرنگون شود(این حکومت همان مرد چماقدار است). امروز اما زمانی که دولت میتواند انواع سلاح‌های مخوف و کشتار جمعی و خطرناک چون تانک و موشک و اف 16 و زیردریایی و انواع ابزارهای شنود و جاسوسی و انواع سیستم‌های مخوف اطلاعاتی را با پیشرفت تکنولوژی در اختیار داشته باشد و یک حکومت میتواند به سادگی کشوری به قرنها پسرفت بکشاند، هزینه‌ی سرنگونی چنین حکومتی بسیار بسیار سنگین خواهد بود(اگر فاسد و جنایتکار شود)، همانطور که امروز میبینیم در سوریه بیش از 100 هزار نفر کشته شده‌اند و میلیونها نفر آواره شده‌اند و کشور به کلی ویران و خاکستر شده است. در حالیکه صد سال پیش چند هزار نفر مجاهد علیه حکومت قاجاریه اسلحه برداشتند و دیدیم که چندی طول نکشید که نوع حکومت‌داری را تغییر دادند. پس آیا شایسته نیست که پیش از آنکه سرمایه‌ها و منابع کشور خود را در اختیار حکومت قرار دهیم به این ریسک بسیار پرهزینه بیاندیشیم و فکر عاقبت خود را بکنیم و به شانس و احتمال تکیه نکنیم؟ پیش از آنکه دوباره پرسش مرا با پرسش پاسخ دهید که «حالا قبلا سرمایه در دست 5 درصد سرمایه دار بود ولی حالا در دست دولتی که نماینده مردم است پس چه اشکالی دارد؟» پاسخ دهید به خود سوال فکر کنید.

      مرا به یاد گفته‌های خودتان در جستار پیشرفت تکنولوژی انداختید و می‌اندیشم که چگونه این همه دگرگونی در باورهای یک شخص ممکن است زمانیکه تا همین چندی پیش شما کلا نسبت به پیشرفت تکنولوژی بدگمان بودید و سپس به ابزارهای تکنولوژیک خطرناک و راهبری پیشرفت آنها به دست دولت بسیار با نگرانی می‌نگرستید و وقتی ما میگفتیم که «در دست داشتن اسلحه و تکنولوژی‌های خطرناک به معنای استفاده‌شان نیست» شما همش می‌گفتید که «این یک خوش‌خیالی کودکانه است» و بعد میگفتید دولتها باید برچیده شوند و ما همچون کازینسکی باید برویم در غار و جنگل زندگی کنیم و اکنون اما میگویید دولتی که انحصار سیاسی و سرمایه را در اختیار داشته باشد بد نیست!

      کمونیسم هم انحصار قدرت را نیاز دارد و گرنه چگونه مثلا ممکن است در یک سیستم کمونیستی حزب لیبرالیستی یا چپ (چپ با چپ کمونیستی) به حکومت برسد؟ چنین چیزی ممکن نیست، از استادتان مزدک گرامی بپرسید تا برایتان توضیح دهد که چرا چنین اتفاقی هرگز در حکومت کمونیستی رخ نخواهد داد. پس انحصار قدرت را داریم. سرمایه‌ها و منابع کشور هم در دست حکومت است! خب دیگر از این بهتر نمی‌شود! اکنون کسی را داریم که هیچکس را از خود قوی‌تر نمیبیند و تا دندان هم مسلح است! شما اگر حاضرید که با چنین کسی همخانه شوید با این نظر که احتمال دارد که کاری به کار من نداشته باشد، من هرگز چنین نخواهم کرد.

      فکر کنم همین یک نکته برایتان کافی باشد و دفعه‌ی بعد که خواستید به نوشته‌های من بپردازید قدری به آنها بیاندیشید و اینقدر برایمان سفسطه لیست نکنید در حالیکه سخنان خودتان سرشار از سفسطه‌های مرد پوشالین و تحریف سخن و دشواری دروغین است.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      سفسته‌یِ دستآویز[13] به عقل سلیم: appeal to common sense

      گفتم دیگر, از دیدگاه شما سفسته انگار[7] یک چیزی تجملی است و کاربرد آنْ[14] گهگاه, دشواری ندارد! (;
      بازی کلامی که گفتم همین است. هر بچه دبستانی نوشته‌ی مرا میخواند درمیافت که منظورم این است که در شرایطی که هم ریسک بالاست و هم هزینه‌اش بالا است نباید خامی به خرج دهیم و بگوییم "اگرچه تا کنون تمام سیستم های انحصاری به فساد گرویده‌اند، اینبار اما ایشالا که اینطور نخواهد شد؛ بیاییم سفسطه‌ی استقرا نکنیم که بگوییم اگرچه تاکنون تمام قوهایی که دیده‌ایم سیاه بوده‌اند، اما بعدی ممکن است سفید باشد" و بعد شما رفته‌اید برای ما عقل سلیم را به انگلیسی ترجمه کرده‌اید و از سخن من مغلطه ساخته‌اید که از Common Sense بهره جسته‌ام!؟ بابا دست مریزاد انصافا

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      سفسته‌یِ دستآویز به همگان: برای اسلام و مسیحیت و بیشمار چرندهایِ دیگر هم بیشمار
      آدم آن بیرون دارند برای سالها گفتمان میکنند, ولی فرنودی[15] در اینکه دریافت درستی/نادرستی این چرندها و پرسمانها[16] دشوار هستند, نمیشود = Argumentum ad populum - WiKi
      عزیزم Controversial Issues آیا میدانید چیست؟ بحث‌های مناقشه‌انگیز در دو حالت درستی و نادرستی و یا رویکرد بر سرشان تفاهم نیست و جزمیت در موردشان برای شخص جزم‌گرا مایه‌ی آبروریزی خواهد شد. بنابراین سرمایه‌داری هتا اگر هم نادرست باشد، راهکار مواجهه با آن مناقشه‌برانگیز است و مارکس تنها یکی از راه حل‌ها را پیشنهاده است و هم اکنون تعداد زیادی راهکار دیگر برای آن هست. پس پیش از آنکه برایمان طوطی‌وار سفسطه لیست کنید، قدری اندیشه کنید.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      اشاره‌یِ من به روش ناکارآمد[22] و درگیری خود شما در سامانه‌یِ "سرمایه‌داریِ" ایران, که زمان آسودگی ندارید و تنها میتوانید چند خط در سال ترجمه‌یِ
      چند تا سفسته بکنید — آنهم جاییکه ببامزگی میبینیم بجای ترجمه باید یکبار بخوانید ایشان — همان اوج رذالت و عمل شنیع و زشت و ترور شخصیت و
      واویلای!! دیگر من است, ولی اینکه شما مرا ده باری رذل نامیده و تهدید به برملا کردن "جنبه‌هایِ بد شخصیتی من" کرده هیچگونه رذالت و ترور شخصیتی در خود ندارد؟

      ای بابا! بدهکار هم شدیم که! خوب است که من سخن شما را پیش از آنکه بخواهید ویرایش‌اش کنید کوت گرفتم. شما مشخصا مرا به تمسخر گرفتید که تویی که سالی دو سه خط سفسطه ترجمه میکنی، بهتر نیست کمی آنها را مرور کنی؟ سپس من گفتم :
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      این دیگر براستی تلاش وقیحانه ایست به روش استالینی برای ترور شخصیت و بی اهمیت جلوه دادن کارهای دیگر شخص مقابل که در جایی دیگر انجامیده برای تحقیر او. من هرگز برای ترجمه چند خط سفسطه در سال منت بر کسی نگذاشته و سخنی از آن به میان نیاوردم و همیشه هم گفته ام که هر کس که خطایی یا ایرادی را در آنها میابد لطف میکند اگر آن را اصلاح کند و هتا اجاز دادم که دیگر کاربران نوشته های مرا خودشان در آن جستار ویرایش کنند. از این کارهای رذیلانه که براستی چهره شما را در نزد من به کلی دگرگون ساخت و آنرا تهی از هرگونه اعتبار کرد نمیدانم چه قصدی دارید اما هرچه که هست در من کمترین تاثیری ندارد. من اگر روحیه ای چون شما میداشتم پیرامون این جار و جنجالهایی که در این مدت کرده اید و منتهایی که بر سر سایت و کاربرانش گذاشته اید برای نوشته ها و کارهایی که کرده اید مینوشتم.
      و شما هم اینگونه بر اینکه آنچه من گفتم درست بوده مهر تائید زدید:
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      نمیشود که تنها شما ما را خمینی و خامنه‌ای و پیر[12] و جوان ببینید, پس آنچه میکارید میدروید
      حالا اما حرف خود را در انظار هموندان دفترچه دگرگون کرده‌اید؟
      همان بار اول که من رذیلانه بودنِ این کار اشاره کردم اگر دوباره ازش به آن شکل دفاع نمیکردید من هم هرگز چیزی نمیگفتم و انتظار نباید داشته باشید که چنین سخنانی را بی‌پاسخ بگذارند.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      تازه اینجا هم بیسوادی خودتان را نمایانده‌اید, چون گویا نمیدانید خودِ ایران هم سرمایه‌داری است و کیفیت زندگی الزاما و ببایست, بسیار هم پایین میباشد؟

      بیسواد جان، هنوز نمیدانی سرمایه‌داری نه شرط کافی و نه شرط لازم برای کیفیت پائین زندگی است؟ شرط لازم نیست چرا که هم‌اکنون کره‌ی شمالی غیرسرمایه‌داری است و کیفیت زندگی در آن نیز بسیار پایین است. شرط کافی هم نیست چرا که هم‌اکنون آمریکا و کانادا سرمایه‌داری هستند و کیفیت زندگی هم بالاست.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      بار ادعا بر دوش مدعی را هم نمیدانید؟ شما دارید ادعا میکنید دولت‌هایِ کمونیستی همواره و در همه‌یِ زمانها "فاشیست" خواهند شد, مدعی اینجا کیست؟
      برای بار هفتم: وقتی شانس بالایی وجود دارد که اتفاقی ناگوار بیافتد و هزینه‌‌ی آن هم در صورت رخ دادن بسیار زیاد خواهد بود، شمایی که به من (که با رجوع به خرد و عقل خود میگویم چنین کاری خطرناک است و ریسکش بالا است و وقتی راه‌حلهای دیگری هم هستند و یا بهتر است دنبالشان باشم) میگویید با تمام این مقدمات این ریسک را بکن باید توضیح دهید که چرا چنین میگویید؟
      اکنون بار ادعا بر دوش من است یا شما؟

      حالا قدری خوب است که سفسطه‌های راستین را بیاموزید :
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      هواداران سرمایه‌داران نایکراستی[24] مانند شما
      سفسطه‌ی انگ زدن!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      دسته‌ای که میگویند "آری ما هم میدانیم سرمایه‌داری بده, ولی ..."
      سفسطه‌ی تحریف سخن و مرد پوشالین! من بارها و بارها در همینجا گفته‌ام که به نادرستی سرمایه‌داری اعتقاد دارم و هیچ اما و اگری هم نیاورده‌ام. راهکار کمونیستی را نمیپسندم. این یکی را دیگر برای کودک 5 ساله هم آنقدر که من تکرار کرده‌ام و در اینجا مکتوب است شفاهی میخواندند الان دریافته بود، اما شما گویا هنوز نمیتوانید این را دریابید.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      باز خود یک سفسته‌یِ دیگر دارند میکنند, سفسته‌یِ تو هم بدی: "شوروی کمونیست بود, شوروی بد بود, پس کمونیسم بد است, پس سرمایه‌داری دگرگزین[25] بهتر است" !!
      این یکی را دیگر فکر کنم روی مغزتان ضبط کرده‌اند و گذاشته‌اند روی Repeat
      یکجا را نشان دهید که من گفته باشم "کمونیسم بد است چون شوروی فلان بوده" و دیگر واقعا ما را کرکر خنده می‌اندازد وقتی که چند بار ما گفتیم که آنجا که به شوروی تاختیم مقصودمان شوروی بوده نه کمونیسم شما بازهم این سخن را تکرار میکنید.
      اسم این سفسطه‌ها چیست؟ 1-تحریف سخن 2- اثبات درستی از طریق تکرار.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      ١- نمیتوانید نخست چوب لای چرخ کار کسی بکنید, سپس که به کژروی و کاستی دچار شد برای خودتان دست زده و بگویید "دیدی؟, من که میگفتم کار نمیکند!"
      این سفسطه هم نامش فرافکنی است. ما گفتیم کسی که شبانه انسانها را میبرده و بدون دادگاه و اطلاع‌رسانی و مخفیانه انسانها را بطور فله‌ای میکشته و در گورهای دسته جمعی دفن میکرده، یک جنایتکار است و شما میگویید که تقصیر سرمایه‌داری است!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      ٢- نمیتوانید تنها با نگاه به یک نمود (aspect)‌ از چیزی, همه‌یِ آنرا داوری کنید (مگر آنکه سفسته‌وار بکوشید نمونه‌وار دستآورد‌هایِ شگرف شوروی در دانش و فندآوری[27] را "نادستآورد" بخوانید), اگرنه ما هم نگفته‌ایم شوروی بهشت بود و این هم سفسته‌یِ انگ دیگر شماست که به ما چسبانده‌اید.
      خب خب... اینها هم که سفسطه‌های تکراری هستند. یک کم خلاقیت به خرج دهید. 1- حمله به مرد پوشالین: من هرگز کمونیسم را با شوروی داوری نکردم و انتقادات مستقیم من خود کمونیسم همینجا مکتوب هستند. 2-تحریف سخن و نقل قول ناقص: همانطور که توضیح دادم من دستاوردهای شوروی را نادستاورد نخواندم و گفتم که هزینه به فایده نمیخورده.3- سفسطه‌ی انگ زدن: به من انگ میزنید که به شما انگ زده‌ام، این جناب مزدک بودند خود را مدافع شوروی و استالین نامیدند و گفتند ما باید اشتباهات خود را با خود در میان بگذاریم و به سرمایه‌دارها نگذاریم پررو شوند. پس من انگی نزده‌ام.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      پس زمانیکه خود آمریکا, بزرگترین سرمایه‌دار چپاولگر با همه‌یِ ابزارهای در دست اش همه‌یِ کشورهای کمونیستی را تا توانسته به کژروی کشانیده, و امروز
      هم با پروپاگانداهای گسترده‌یِ و رسانه‌هایِ[28] بیشمار خود آن چندتای بجای مانده را پیوسته میکوبد, در میان همه‌یِ اینها ما باید بنشینیم برای شما
      با سند و مدرک نشان دهیم که بازگرداندن ١٠% بهره‌یِ افزوده از چند تا مفتخور بهره‌کش به مردم, در همه‌یِ زمانها و در همه‌یِ مکانها هرگز مایه‌یِ پیدایش گندیدگی و فاشیسم نخواهد شد؟
      بازهم سفسطه‌ی تحریف سخن.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      خوشنودم که سرانجام نقاب از چهره انداخته و روشن شد از همان آغاز هم درباره‌یِ کمونیسم سخن میگفتید, در جامه‌یِ تازش به شوروی, آنهم در راستای بهتر جا زدن سرمایه‌داری.


      خیلی باحالید انصافا! دقیقا کجا نقاب از چهره برداشتم و کی شما موفق شدید نقاب را از چهره‌ی من بردارید؟ ولی اسپاگتی‌وکیلی شما خودتان خوب نقاب‌داری میکردید و یک پا زورو بودید برای خودتان؛ کسی که تا دیروز به مدیران سایت به خاطر زدودن چند پست از یک کاربر میگفت فاشیست امروز زیر پرچم استالینی که با یک امضا انسانها را فله‌ای میکشت دارد سینه میزند باید مدال نقابداری بگیرد


      من هم برای ریدن به دم و دستگاه‌ جنایتکار کثیفی چون استالین همیشه انگیزه‌ی بالایی دارم و برای اینکه هرگز با کسی تعارف و رودربایستی و مماشات ندارم. همه‌ی اینها در حالی است که حدود یکسال پیش در صندلی داغ خودم چنین نوشتم :
      مارکسیسم:به نظرم اکنون زمانی ست که میتوان نگاهی دوباره به آن داشت. در اولین گام لازم است بی سرو پا هایی چون لنین و استالین را از نمایندگی مارکسیسم خلع کنیم.در واقع هر چه بیشتر به آبشخور اصلی دیدگاه های مارکس(هگل ) که نزدیک میشویم و حشو و زوائدش را میچینیم، این تفکر پذیرفتنی تر میشود.در این فرم، مارکسیسم برای ایجاد یک برابری نسبی در شرایط و موقعیت های اقتصادی جامعه به نظرم خیلی عالی است.من برای مارکس احترام زیادی قائلم اما ای کاش نسخه نمی پیچید.
      بنابراین من تکلیفم با خودم روشن است و میدانم چه میگویم و در چه جایگاهی هستم و نیازی ندارم زیر پوشش تازش به شوروی و استالین به مارکسیسم بتازم.
      ویرایش از سوی Dariush : 11-11-2013 در ساعت 04:48 AM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    3. 6 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (11-11-2013),Nevermore (11-11-2013),Parastesh (11-11-2013),Russell (11-11-2013),sonixax (11-11-2013),undead_knight (11-27-2013)

    4. #3
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      رئیس جمهور ونزوئلا رو ببینید که چطور برای بهتر کردن وضعیت خراب اقتصاد سوسیالیستی به صورت آشکار اقدام به دزدی میکنه. ایشون دستور داده یک فروشگاه زنجیره ای اموالش ملی بشه و مردم برن به قیمت پایین تر ازش خرید کنند. جالبش اینجاست که اتهام دزدی رو به صاحبان اون فروشگاه میچسبونه. چقدر ادبیاتش شبیه جناب مزدک خودمون هست. وقتی من میگم اقتصاد از نظر سوسیالیست ها "مالِ خر" است به همین خاطره.

      ‮جهان‬ - ‭BBC ‮فارسی‬ - ‮حراج اجناس مغازه‌های زنجیره‌ای به دستور رئیس جمهوری ونزئلا‬

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    5. 2 کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Parastesh (11-11-2013),sonixax (11-11-2013)

    6. #4
      نویسنده یکم
      Points: 11,501, Level: 70
      Level completed: 63%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 7.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      کارگر
       
      متعجب
       
      Philo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Feb 2011
      نوشته ها
      378
      جُستارها
      5
      امتیازها
      11,501
      رنک
      70
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,049
      از ایشان 896 بار در 338 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      رئیس جمهور ونزوئلا رو ببینید که چطور برای بهتر کردن وضعیت خراب اقتصاد سوسیالیستی به صورت آشکار اقدام به دزدی میکنه. ایشون دستور داده یک فروشگاه زنجیره ای اموالش ملی بشه و مردم برن به قیمت پایین تر ازش خرید کنند. جالبش اینجاست که اتهام دزدی رو به صاحبان اون فروشگاه میچسبونه. چقدر ادبیاتش شبیه جناب مزدک خودمون هست. وقتی من میگم اقتصاد از نظر سوسیالیست ها "مالِ خر" است به همین خاطره. ‮جهان‬ - ‭BBC ‮فارسی‬ - ‮حراج اجناس مغازه‌های زنجیره‌ای به دستور رئیس جمهوری ونزئلا‬
      نخست اینکه همه حکومت ها ممکن است تصمیمات نادرست بگیرند، و من فکر نمی کنم نیازی به یادآوری جنگ ها و آدم کشی ها و چاپیدن ها و سرکوب ها و کودتاها و تروریست سازی ها و حمایت از تروریسم و دبل استانداردی و جاسوسی ها و اخیرا نقض حقوق شهروندان جهان با ورود به حریم خصوصیشان (نقض اصل اصیل لیبرالیسم) توسط حکومت های سرمایه داری بی خبر باشد. ثانیا مادورو بیراه هم نگفته، صاحبان این فروشگاه ها از کارکنانشان دزدی نیروی کار می کنند، و نیز کالاهایی می فروشند که همه شان حاصل دسترنج کارگرانی است که به حقشان نرسیده اند و نیروی کارشان دزدیده شده، این یعنی دزدی و همکاری با دیگر دزدان.

    7. یک کاربر برای این پست سودمند از Philo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-12-2013)

    8. #5
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      نخست اینکه همه حکومت ها ممکن است تصمیمات نادرست بگیرند، و من فکر نمی کنم نیازی به یادآوری جنگ ها و آدم کشی ها و چاپیدن ها و سرکوب ها و کودتاها و تروریست سازی ها و حمایت از تروریسم و دبل استانداردی و جاسوسی ها و اخیرا نقض حقوق شهروندان جهان با ورود به حریم خصوصیشان (نقض اصل اصیل لیبرالیسم) توسط حکومت های سرمایه داری بی خبر باشد. ثانیا مادورو بیراه هم نگفته، صاحبان این فروشگاه ها از کارکنانشان دزدی نیروی کار می کنند، و نیز کالاهایی می فروشند که همه شان حاصل دسترنج کارگرانی است که به حقشان نرسیده اند و نیروی کارشان دزدیده شده، این یعنی دزدی و همکاری با دیگر دزدان.
      تایتانیک دختره بود یا پسره ؟
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    9. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (11-12-2013)

    10. #6
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      ویرایش از سوی Mehrbod : 11-12-2013 در ساعت 12:12 AM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    11. #7
      نویسنده یکم
      Points: 11,501, Level: 70
      Level completed: 63%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 7.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      کارگر
       
      متعجب
       
      Philo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Feb 2011
      نوشته ها
      378
      جُستارها
      5
      امتیازها
      11,501
      رنک
      70
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,049
      از ایشان 896 بار در 338 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      بدیهی است که دموکراسی، یا حکومت اکثریت، به تنهایی برای مشروعیت کافی نیست، شرط لازم و کافی برای مشروعیت یک حکومت، التزام به حقوق بشر است که خود دموکراتیک بودن را هم در بر می گیرد.
      اگر بپذیریم که برای مشروعیت یک حکومت هواداری اکثریت کافی باشد، به نتایج فاجعه باری می رسیم که مهربد دارد به آن ها اشاره می کند. در این صورت حتی دوستان نباید به شوروی و کوبا و کره شمالی و ... و اعمالشان ایرادی بگیرند، چون شواهد نشان می دهد که همگی اکثریت مردمشان را هم با خود به همراه داشته و دارند.

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از Philo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      مزدك بامداد (11-12-2013)

    13. #8
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      بدیهی است که دموکراسی، یا حکومت اکثریت، به تنهایی برای مشروعیت کافی نیست، شرط لازم و کافی برای مشروعیت یک حکومت، التزام به حقوق بشر است که خود دموکراتیک بودن را هم در بر می گیرد.
      حکومت اکثریت مشروع است ، مقبول هم هست ولی لزومن اخلاقی و درست نیست .
      مردم یک جامعه میتوانند به حقوق بشر التزام نداشته باشند و حکومتی که حقوق بشر را به رسمیت نمیشناسد هم سر کار بیاورند، چنین حکومتی هم مشروع است و هم مقبول .
      بگذارید یک مثال دیگر بزنم ، من مخالف سرسخت کمونیسم هستم و هرگز هم در هیچ رفراندوم یا رای گیری به نظام کمونیستی رای نمیدهم .
      ولی اگر فردا مردم ایران بیایند و 99% بگوند ما یک نظام کمونیستی میخواهیم باید آن نظام در ایران پیاده شود و مادامی که این توازن (توافق اکثریت) وجود داشته باشد باید سیستم کمونیستی بماند .
      سه دهه پیش مردم ایران با اکثریت مطلق (با فرض سالم بودن رفراندوم) به جمهوری اسلامی رای دادند، آن زمان جمعیت ایران 35 میلیون بود . یکی دو میلیون از این جمعیت در جنگ کشته شدند و بسیاری هم به خاطر اعدام انقلابی و بیماری و کهولت سن مردند . اکنون جمعیت ایران 77 میلیون است ! یعنی بیش از دو برابر جمعیت ایران در زمان رفراندوم . پس برای اینکه ببینیم آیا جمهوری اسلامی هنوز مشروع است و اکثریت خواهانش هستند باید یک همه پرسی دوباره انجام بگیرد .
      مساله خواست اکثریت روشن است ! حال برای اینکه حق و حقوق اقلیت پایمال نشود ما یک سری قوانین هم تنظیم میکنیم که تنظیم این قوانین درست و خوب و اخلاقی ولی بایسته و اجباری بر خلاف نظر اکثریت نیست .
      برای همین سوای شکل حکومت قانون اساسی هم مورد همه پرسی قرار میگیرد .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      اگر بپذیریم که برای مشروعیت یک حکومت هواداری اکثریت کافی باشد، به نتایج فاجعه باری می رسیم که مهربد دارد به آن ها اشاره می کند.
      خوراندن خواست اقلیت به اکثریت نتایج فاجعه بار تری در پی دارد نتایجی نظیر آنچه امروز در سوریه در جریان است .
      دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت همواره شکل بهتری بوده نسبت به دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت .
      فراموش نکنید که تمام مثالهای مهربد اشاره دارد به این مساله که اگر 90% بخواهند 10 را سلاخی کنند و اکثریت بروند اقلیت را از ماتحت دار بزنند و ...
      در دنیای واقعی شانس اتفاق افتادن چنین چیزی نزدیک به صفر است و اگر اتفاق بیوفتد ما بقی دنیا (اکثریت بشریت) در برابرش قد علم میکند . اگر بحث یک مساله غیر اخلاقی خواست اکثریت مطلق مردمان زمین باشد (که شانس اتفاق افتادنش را خودتان حساب کنید) خواه نا خواه آن اقلیت یا از بین میروند ! یا اگر قدرت و تکنولوژی و ... داشته باشند شمار بسیار بیشتری نسبت به آن اقلیت از هر دو طرف کشته میشوند که بسی فاجعه بار تر است .
      در یک نظام دموکراتِ لیبرال هم بحث تنها محدود به خواست اکثریت نمیشود بلکه امنیت جان و مال و زندگی و آزادی افراد چه اقلیت چه اکثریت تضمین شده ، که البته همین نظام هم با رای و خواست اکثریت سر کار آمده .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      در این صورت حتی دوستان نباید به شوروی و کوبا و کره شمالی و ... و اعمالشان ایرادی بگیرند، چون شواهد نشان می دهد که همگی اکثریت مردمشان را هم با خود به همراه داشته و دارند.
      کره شمالی خواسته اکثریت مردمانش نیست! این را میشود از وحشت حاکمینش مبنی بر برگزاری یک رفراندوم بهش پی برد .
      شوروی را هم دیدیم که اکثریت جامعه اش خواستارش نبوند و برای همین تکه پاره شد و به آن همه کشور نوپا تقسیم شد و مردم هم در آن کشورها پس از استقلال جشن و پایکوبی کردند .
      بنگرید به روسیه امروز که بزرگترین سرزمین واحد بازمانده از شوریست ! 143 میلیون جمعیت دارد .
      برخی کشورهای استقلال یافته :

      اوکراین 44 میلیون
      بلاروس 10 میلیون
      ارمنستان 3.2 میلیون
      گرجستان 4.5 میلیون
      استونی 1.2 میلیون
      لیتوانی 3.9 میلیون
      مولدوا 3.5 میلیون
      آبخاز 200 هزار نفر !
      آذربایجان 10 میلیون
      قزاقستان 16 میلیون
      قرقیزستان 5.5 میلیون
      تاجیکستان 8 میلیون
      ترکمنستان 5 میلیون
      ازبکستان 30 میلیون

      این فهرست شامل لهستان و چک و رومانی و اینها نمیشود خواستید جمعیت آنها را هم اضافه کنید .
      میبینید که جمعیت این کشورها شامل اکثریت میشود (البته جمعیتشان به روز محاسبه شده و من گمان میکنم که در سال 91 که شوروی از هم پاشید هم نسبت تقریبن همین بوده)

      در مورد کوبا من اطلاع درستی ندارم ولی اگر خواست اکثریت کوبای فعلی باشد به بنی بشری مربوط نیست و آنهایی که نمیخواهند خوب آن را ترک میکنند . البته اگر همان اکثریت با تک تیر انداز لب مرز منتظرشان نباشند !
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    14. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (11-12-2013)

    15. #9
      نویسنده یکم
      Points: 11,501, Level: 70
      Level completed: 63%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 7.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      کارگر
       
      متعجب
       
      Philo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Feb 2011
      نوشته ها
      378
      جُستارها
      5
      امتیازها
      11,501
      رنک
      70
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,049
      از ایشان 896 بار در 338 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      حکومت اکثریت مشروع است ، مقبول هم هست ولی لزومن اخلاقی و درست نیست .
      مردم یک جامعه میتوانند به حقوق بشر التزام نداشته باشند و حکومتی که حقوق بشر را به رسمیت نمیشناسد هم سر کار بیاورند، چنین حکومتی هم مشروع است و هم مقبول .
      بگذارید یک مثال دیگر بزنم ، من مخالف سرسخت کمونیسم هستم و هرگز هم در هیچ رفراندوم یا رای گیری به نظام کمونیستی رای نمیدهم .
      ولی اگر فردا مردم ایران بیایند و 99% بگوند ما یک نظام کمونیستی میخواهیم باید آن نظام در ایران پیاده شود و مادامی که این توازن (توافق اکثریت) وجود داشته باشد باید سیستم کمونیستی بماند .
      سه دهه پیش مردم ایران با اکثریت مطلق (با فرض سالم بودن رفراندوم) به جمهوری اسلامی رای دادند، آن زمان جمعیت ایران 35 میلیون بود . یکی دو میلیون از این جمعیت در جنگ کشته شدند و بسیاری هم به خاطر اعدام انقلابی و بیماری و کهولت سن مردند . اکنون جمعیت ایران 77 میلیون است ! یعنی بیش از دو برابر جمعیت ایران در زمان رفراندوم . پس برای اینکه ببینیم آیا جمهوری اسلامی هنوز مشروع است و اکثریت خواهانش هستند باید یک همه پرسی دوباره انجام بگیرد .
      مساله خواست اکثریت روشن است ! حال برای اینکه حق و حقوق اقلیت پایمال نشود ما یک سری قوانین هم تنظیم میکنیم که تنظیم این قوانین درست و خوب و اخلاقی ولی بایسته و اجباری بر خلاف نظر اکثریت نیست .
      برای همین سوای شکل حکومت قانون اساسی هم مورد همه پرسی قرار میگیرد .



      خوراندن خواست اقلیت به اکثریت نتایج فاجعه بار تری در پی دارد نتایجی نظیر آنچه امروز در سوریه در جریان است .
      دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت همواره شکل بهتری بوده نسبت به دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت .
      فراموش نکنید که تمام مثالهای مهربد اشاره دارد به این مساله که اگر 90% بخواهند 10 را سلاخی کنند و اکثریت بروند اقلیت را از ماتحت دار بزنند و ...
      در دنیای واقعی شانس اتفاق افتادن چنین چیزی نزدیک به صفر است و اگر اتفاق بیوفتد ما بقی دنیا (اکثریت بشریت) در برابرش قد علم میکند . اگر بحث یک مساله غیر اخلاقی خواست اکثریت مطلق مردمان زمین باشد (که شانس اتفاق افتادنش را خودتان حساب کنید) خواه نا خواه آن اقلیت یا از بین میروند ! یا اگر قدرت و تکنولوژی و ... داشته باشند شمار بسیار بیشتری نسبت به آن اقلیت از هر دو طرف کشته میشوند که بسی فاجعه بار تر است .
      در یک نظام دموکراتِ لیبرال هم بحث تنها محدود به خواست اکثریت نمیشود بلکه امنیت جان و مال و زندگی و آزادی افراد چه اقلیت چه اکثریت تضمین شده ، که البته همین نظام هم با رای و خواست اکثریت سر کار آمده .



      کره شمالی خواسته اکثریت مردمانش نیست! این را میشود از وحشت حاکمینش مبنی بر برگزاری یک رفراندوم بهش پی برد .
      شوروی را هم دیدیم که اکثریت جامعه اش خواستارش نبوند و برای همین تکه پاره شد و به آن همه کشور نوپا تقسیم شد و مردم هم در آن کشورها پس از استقلال جشن و پایکوبی کردند .
      بنگرید به روسیه امروز که بزرگترین سرزمین واحد بازمانده از شوریست ! 143 میلیون جمعیت دارد .
      برخی کشورهای استقلال یافته :

      اوکراین 44 میلیون
      بلاروس 10 میلیون
      ارمنستان 3.2 میلیون
      گرجستان 4.5 میلیون
      استونی 1.2 میلیون
      لیتوانی 3.9 میلیون
      مولدوا 3.5 میلیون
      آبخاز 200 هزار نفر !
      آذربایجان 10 میلیون
      قزاقستان 16 میلیون
      قرقیزستان 5.5 میلیون
      تاجیکستان 8 میلیون
      ترکمنستان 5 میلیون
      ازبکستان 30 میلیون

      این فهرست شامل لهستان و چک و رومانی و اینها نمیشود خواستید جمعیت آنها را هم اضافه کنید .
      میبینید که جمعیت این کشورها شامل اکثریت میشود (البته جمعیتشان به روز محاسبه شده و من گمان میکنم که در سال 91 که شوروی از هم پاشید هم نسبت تقریبن همین بوده)

      در مورد کوبا من اطلاع درستی ندارم ولی اگر خواست اکثریت کوبای فعلی باشد به بنی بشری مربوط نیست و آنهایی که نمیخواهند خوب آن را ترک میکنند . البته اگر همان اکثریت با تک تیر انداز لب مرز منتظرشان نباشند !
      گرامی اخلاقی بودن همان مشروع بودن است دیگر، مگر "مشروعیت" بار ارزشی خودش را از جایی جز اخلاق گرفته است؟
      تمام تئوریسین های سیستم های حکومتی هم مشروعیت حکومت مورد نظر خود را با اخلاق توجیه می کنند، و تفاوت تئوری ها از تفاوت نگاه به اخلاق (یا دانشی که از آن چنین اخلاقی توسط تئوریسین ها نتیجه گیری می شود) نشات می گیرد.
      "حقوق طبیعی انسان ها"، مندرج در اعلامیه حقوق بشر هم سیستم اخلاقی خردمندانه ای (اما از نظر من ناقصی) را پیشنهاد می کند که فکر می کنم ما همه آن را قبول داریم (البته انگار شما قبولش ندارید و فکر می کنید می شود حقوق بشر را به بهانه موافق نبودن/مخالف بودن اکثریت تعطیل کرد).
      در نهایت نتیجه ای که من می گیرم این است که حکومت مشروع نباید ناقض حقوق بشر باشد و در عین حال از نقض آن در حد توان جلوگیری کند.

      سخنان شما درباره فاجعه بارتر بودن حکومت اقلیت بر اکثریت در این بحث من باشما موضوعیتی ندارد گرامی و نمی دانم چرا به آن می پردازید، ولی می توانم اینگونه در مدعای شما تشکیک ایجاد کنم: در حکومت غیر ملتزم به حقوق بشر اکثریت بر اقلیت، قدرت حکومت بسیار زیاد است و آن را نمی توان با انقلاب ساقط کرد، و حکومت می تواند به کمک سلاح پوپولیسم نسل اقلیت را بدون شنیدن هیچ صدای مخالفی برکند (چنانچه در آلمان نازی و بوسنی و ترکیه و... اتفاق افتاد)، ولی یک اقلیت حاکم خیلی مشکل تر می توانند به چنین کارهای هولناکی علیه اکثریت دست بزنند، و من حداقل نمونه خاصی در تاریخ برایش سراغ ندارم.
      مثالهای مهربد هم لازم نیست حتما اتفاق بیفتند (هر چند که چیزی شبیه آنها در آلمان نازی و بوسنی و ترکیه و چین و ... اتفاق افتاده)، برای نشان دادن نقص تئوری نمی ایستند تا فاجعه خودش رخ بدهد، همین مثال ها و آزمایش های ذهنی را باید قبل از دست زدن به هر اقدامی درباره حکومت (و اقدام به عملی کردن هر طرح دیگری) انجام داد.

      در مورد مثال ها هم باید بگویم که در مثل مناقشه نمی کنند، در مورد ونزوئلا که انتخاباتش ناظر بین المللی داشت و همه آن را قبول داشتند که دیگر جای مناقشه نیست؟
      در مورد شوروی، شما همان شوروی زمان لنین dh استالین را در نظر بگیرید، در مورد کره شمالی که تصاویر مردم موقع مرگ رهبرشان نشان از اندوه فراوانشان داشت و در کشوری که به مغز مردمش چیزی جز خوبی رهبرشان و حکومتشان در وارد نمی شود، خروجی مغزشان معلوم است که چیست!
      کوبا را هم که در انتخاباتش کاستروها پیروز می شده اند و می شوند ولی از وضعیت نظارت بین المللی در آنها خبر ندارم. دلیلی ندارد که فکر کنیم با این سطح از رفاه اجتماعی و برابری در کوبا در انتخابات ها تقلب مهمی صورت گرفته باشد.
      ویرایش از سوی Philo : 11-12-2013 در ساعت 03:56 AM

    16. 2 کاربر برای این پست سودمند از Philo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-12-2013),مزدك بامداد (11-12-2013)

    17. #10
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      گرامی اخلاقی بودن همان مشروع بودن است دیگر، مگر "مشروعیت" بار ارزشی خودش را از جایی جز اخلاق گرفته است؟
      تمام تئوریسین های سیستم های حکومتی هم مشروعیت حکومت مورد نظر خود را با اخلاق توجیه می کنند، و تفاوت تئوری ها از تفاوت نگاه به اخلاق (یا دانشی که از آن چنین اخلاقی توسط تئوریسین ها نتیجه گیری می شود) نشات می گیرد.
      اصولن مشروعیت بار دینی دارد نه اخلاقی ! با این حال چیزی که مورد توافق جمع است مشروع و مقبول است ولی لزومن درست و اخلاقی نیست .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      "حقوق طبیعی انسان ها"، مندرج در اعلامیه حقوق بشر هم سیستم اخلاقی خردمندانه ای (اما از نظر من ناقصی) را پیشنهاد می کند که فکر می کنم ما همه آن را قبول داریم (البته انگار شما قبولش ندارید و فکر می کنید می شود حقوق بشر را به بهانه موافق نبودن/مخالف بودن اکثریت تعطیل کرد).
      بیخود حرف در دهان من نگذارید !
      من گفتم اجرایی شدن چیزی که مورد قبول اکثریت است بایسته است . شما میفرمایید نه خیر ! اگر 99% جامعه بخواهند 1% را سرکوب کنند آن 1% حق دارند بزنند 99% را سلاخی کنند که مبادا فاجعه رُخ ندهد !!!!
      ما هم پوچ بودن چنین استدلالی را نشان داده ایم و نیازی نیست دوباره هر چه نوشتم را از اول بنویسم . سرکوب اکثریت به خاطر اقلیت اخلاقی نیست .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      در نهایت نتیجه ای که من می گیرم این است که حکومت مشروع نباید ناقض حقوق بشر باشد و در عین حال از نقض آن در حد توان جلوگیری کند.
      حکومتی که مورد قبول اکثریت نباشد خواه نا خواه مشروع نیست .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      سخنان شما درباره فاجعه بارتر بودن حکومت اقلیت بر اکثریت در این بحث من باشما موضوعیتی ندارد گرامی و نمی دانم چرا به آن می پردازید، ولی می توانم اینگونه در مدعای شما تشکیک ایجاد کنم: در حکومت غیر ملتزم به حقوق بشر اکثریت بر اقلیت، قدرت حکومت بسیار زیاد است و آن را نمی توان با انقلاب ساقط کرد، و حکومت می تواند به کمک سلاح پوپولیسم نسل اقلیت را بدون شنیدن هیچ صدای مخالفی برکند (چنانچه در آلمان نازی و بوسنی و ترکیه و... اتفاق افتاد)، ولی یک اقلیت حاکم خیلی مشکل تر می توانند به چنین کارهای هولناکی علیه اکثریت دست بزنند، و من حداقل نمونه خاصی در تاریخ برایش سراغ ندارم.
      همان آلمان نازی که مثال زدید حکومت اکثریت بر اقلیت نبوده ! درسته که در یک فرایند دموکرات به قدرت رسیدند ولی بعدها طرفداران سیستم دچار ریزش شدند و دیگر حکومت اکثریت بر اقلیت نبود . کما اینکه بسیاری از مردم اصلن خبر نداشتند که حکومت به راستی دارد چه میکند.
      اینکه حکومت میتواند نسل اقلیت را برکند باز هم کوچکترین ایرادی به گفته من وارد نمیکند که دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت بارها و بارها فاجعه بار تر از دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت است .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      مثالهای مهربد هم لازم نیست حتما اتفاق بیفتند (هر چند که چیزی شبیه آنها در آلمان نازی و بوسنی و ترکیه و چین و ... اتفاق افتاده)، برای نشان دادن نقص تئوری نمی ایستند تا فاجعه خودش رخ بدهد، همین مثال ها و آزمایش های ذهنی را باید قبل از دست زدن به هر اقدامی درباره حکومت (و اقدام به عملی کردن هر طرح دیگری) انجام داد.
      شبیه آنها هم اتفاق نیوفتاده جانم ! به فرض هم که افتاده باشد برعکسش هزاران بار بدتر و فاجعه بار تر خواهد بود ! تنها یک لحظه فکر کنید تفکر نازیسم اکثریت جامعه آلمان و اروپا را به عنوان پشتیبان پشت سر خودش داشت .
      پس کماکان گفته ما به قدرت سر جایش باقیست .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      در مورد مثال ها هم باید بگویم که در مثل مناقشه نمی کنند، در مورد ونزوئلا که انتخاباتش ناظر بین المللی داشت و همه آن را قبول داشتند که دیگر جای مناقشه نیست؟
      انتخاب روحانی در جمهوری اسلامی را هم همه قبول داشتند ! پس جمهوری اسلامی مورد تائید و خواست مردم ایران است ؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      در مورد شوروی، شما همان شوروی زمان لنین dh استالین را در نظر بگیرید، در مورد کره شمالی که تصاویر مردم موقع مرگ رهبرشان نشان از اندوه فراوانشان داشت و در کشوری که به مغز مردمش چیزی جز خوبی رهبرشان و حکومتشان در وارد نمی شود، خروجی مغزشان معلوم است که چیست!
      در کره شمالی کسی برای رهبرش اندوهگین نشده بود ! شما گویا اصلن در مورد سیستمهای تبلیغاتی و پروپاگاندای حکومتهای دیکتاتوری چیزی نمیدانید !
      در ایران هم موقع سخنرانی احمدی نژاد امت همیشه در صحنه را میدیدیم که میلیونی پای سخنرانیش ایستاده بودند !!! این که نشد استدلال .
      میزان محبوبیت و مقبولیت یک حکومت را میشود از برخورد آن حکومت با مردم و جامعه اش دید . به طور مثال اگر مردم در آلمان شرقی به راستی به سیستم کمونیستی باور داشتند و خواهان آن بودند کسی دور برلین که گذرگاه فرار از آلمان شرقی بود دیوار نمیکشید !
      اگر در کره شمالی اکثریت خواهان سیستم فعلی هستند این همه سخت گیری و بگیر و ببند و کشت و کشتار و ایجاد جو رعب و وحشت برای جلوگیری از خروج مردم از کشور ایجاد نمیشد .
      در همان زمان شوروی اگر به راستی اکثریت خواهان سیستم بودند (که نشان دادیم چنین خبری نبوده) کشور هزار تکه نمیشد - بله شاید یک جمعیت 40% ای بزرگ خواستارش میبودند و در کنارش جوامع کوچکتر خواهانش نبودند ولی این مساله فرقی در اینکه اکثریت خواهانش نبودند ایجاد نمیکند ، این مساله از جمعیت کشورهایی که از فروپاشی شوروی ایجاد شدند به راحتی قابل تشخیص است .


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      کوبا را هم که در انتخاباتش کاستروها پیروز می شده اند و می شوند ولی از وضعیت نظارت بین المللی در آنها خبر ندارم. دلیلی ندارد که فکر کنیم با این سطح از رفاه اجتماعی و برابری در کوبا در انتخابات ها تقلب مهمی صورت گرفته باشد.
      نمیفهمم چه اصراری بر تحریف سخن من دارید ؟ مگر من در مورد کوبا چنین سخنانی گفتم یا حرف از تقلب و ... زدم ؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      در مورد کوبا من اطلاع درستی ندارم ولی اگر خواست اکثریت کوبای فعلی باشد به بنی بشری مربوط نیست و آنهایی که نمیخواهند خوب آن را ترک میکنند .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    18. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (11-12-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگو پیرامون فمینیسم
      از سوی shirin در تالار زنامرد
      پاسخ: 516
      واپسین پیک: 03-29-2020, 07:36 PM
    2. گفتگو پیرامون فمینیسم
      از سوی shirin در تالار هماندیشی
      پاسخ: 161
      واپسین پیک: 03-15-2013, 08:51 PM
    3. مازوخیسم / سادیسم / لذت‌جویی و ...
      از سوی yasy در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 6
      واپسین پیک: 01-20-2013, 08:03 PM
    4. جایگاه فرهنگی ملت ایران در مقایسه با ملل دیگر
      از سوی Nocturne در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 8
      واپسین پیک: 09-12-2012, 11:17 PM
    5. سکولاریسم و روشنفکر دینی
      از سوی Russell در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 27
      واپسین پیک: 09-12-2012, 07:00 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •