دوستان حالا راهکار برون رفت از این وضع چیست؟
من جدیدا نسبتا خوشجالم که در این عصر پیش از مدنیت و پس از بربریت زاده شدم از این جهت که زیرساختها موجود است میتوان در تاریخ سهیم بود.تولد قولی بنام اینترنت را در اوایل عمر خود شاهد بودن شانس بزرگیست.
دوستان حالا راهکار برون رفت از این وضع چیست؟
من جدیدا نسبتا خوشجالم که در این عصر پیش از مدنیت و پس از بربریت زاده شدم از این جهت که زیرساختها موجود است میتوان در تاریخ سهیم بود.تولد قولی بنام اینترنت را در اوایل عمر خود شاهد بودن شانس بزرگیست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
سایز سینه و باسن , مردها رو جلب سکس میکنه. کارشون که تموم بشه اکثر وقت ها بدون معطلی دوست دارند خلاص بشوند و سریع بروند دنبال کارشون. از روی سایز سینه و باسن به درگیرکردن خودشون و زندگیشون و نتیجه گیری بلند مدت و عشق و لاو طولانی مدت و بچه دار شدن نمیرسند.
مردها دست کم در ارتباطات عاطفی خیلی از زن ها منطقی تر و با حساب و کتاب تر هستند.
اما دخترها اول از روی ظاهر انتخاب میکنند و بعد انتظار دارند که از درش عشق و مسئولیت پذیری هم در بیاد و باطنا هم جواب بده. این توی عمل جواب نمیده. این خود گول زدن رو در همه ی زن ها میشه یافت.
حماقت عاطفی زن ها در مقایسه با مردها اونجایی نمایان میشه که مردها با یکی دومورد شکست عشقی دیگه طرف این بحث ها نمیرن و اوضاع تا حد زیادی میاد دستشون.
اما زن ها با ده ها بار شکست عشقی خوردن حتی در صورت داشتن آلترناتیو عشقی بازهم همون ترکیب قبلی رو پیاده میکنند و همیشه تسلیم مردهایی میشوند که ظاهر یا هیکل یا ماشین خوبی دارند (;
انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
خوب همین است دیگر ما هم همین را گفتیم،مردها دنبال سکس یلخی هستند زنان دنبال تعهد.
البته مردها هم وقتی بحث سر بچه و عشق رمانتیک و اینها پیدا میشود دنبال تعهد زن میروند و آنجاست که مردها بطور باور نکردنی هم اندازه زنها غیر منطقی میشوند.
این رفتار زنها هم که همیشه دنبال تعهد و عشق میگردند بقول مهربد یک باگ فرگشتیست که در عصر کاندوم و قرصهای ضد بارداری بیمعنی شده.ولی کلا عشق کارش رام کردن دو طرف به نفع تولید مثل خانواده و بچه است.
من و شما هم دو حالت دارد بخواهیم ازدواج کنیم،یا در عشق افتاده ایم که که در آن صورت وضعمان مانند زنها خواهد بود.
یا بدون عشق ازدواج میکنیم که در آن صورت آن لذت عشق را از ازدواج نخواهیم برد و باز هم نابخردانه است چون میشود بدون تعهد مثل قبل از ازدواج زندگی کرد با تنوع و بدون مسئولیت.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
روی هم رفته دختر و پسر دو تا راه گوناگون را میروند و فرگشت هم هرگز بسویی نرفته که ما خوشبخت و خوشنود باشیم.
بیشتر این چیزهایی که ما دردسر، نامنطقی، کمهوش، نابخرد بودن و اینها از جنس دیگر میبینیم - خود دخترها هم کمابیش همینها را درباره پسرها میگویند - برای همین باید باشد.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (09-25-2012),Nevermore (09-17-2012),Rationalist (09-17-2012),Russell (09-17-2012),sonixax (09-17-2012)
در این زمینه نظر من به نگر امیر گرامی بسیار نزدیک است.بی شک بسیاری از قضاوت های ما بر مبنای تجارب شخصی است که بخش بسیار ناچیزی از دختران را تشکیل میدهد.ولی شخصا تاکنون دختری را که با استاندارد های من خردمند باشد را ندیدم.(حد اقل در ایران)
اما به نظرم بحث اصلی باید سر این باشد که اگر من فردی را دیدم که به دنبال دانش نباشد و اهمیتی به فلسفه و حقوق اجتماعی و مدنی ندهد و مخصوصا پورنوگرافی را بد بداند و تقبیح کند (این مورد آخر خط قرمز منه)!آیا میتوانم بگویم او احمق است و ارزش کمتری نسبت به من دارد؟
گویا سود بردن من از واژگانی همچون “احمق” ، ”لذت” و ”سکس” در این جستار،برای برخی دوستان حساسیت ویژه ای ایجاد کرده و همچون مسلمانی که بر مقدسات و باورهای تعصب آمیزش دست گذارده می شود؛ صرفا به دنبال حمله به شخص مخالف خود می باشند. و من چرا پنهان نمایم لذت خود را از این بابت که این چنین سود بردنم از برخی واژگان، نمایانگر بهتری از باورم نسبت به جنسِ زن شده است!
همچنین برایم قابل پیش بینی بود که در این جستار واژگانی همچون ”زن ستیزی” سربرآورد و جستار به سویی کشیده شود که نه مقصود من،بلکه روان متوهم برخی از دوستان آن را به آن سو کشانده باشد.
اما آنکس که با دقت و ظرافت به هدف اساسی من از ایجاد این جستار نگریسته،با خود دریافته است که من از برای ادراک خود نسبت به زن متحیر بوده و چون برایم پذیرشش به عنوان حقیقت سخت و ناخوشایند است؛برای دوری از انتقالِ تجربیات محدودم و جلوگیری از فرافکنی، در بازنگری بیشتر دست به ایجاد چنین جستاری زده ام.
آنچه موجب گشت واژه "احمق" را برای توصیف زنان برگزینم به دلیل صفت ها و رفتارهایی است که در آنان به کرات مشاهده کرده ام و در گفتگوهایم با برخی از آنها، خودشان هم به داشتن بعضی از این ضعف ها معترف بودند که برخی از چشمگیرترین ها را در زیر مطرح نموده ام:
-ناتوانی در تصمیم گیری خردمندانه در شرایط بحرانی
-پرگویی و سخن پراکنی بیهوده
- سوء استفاده از جذابیت های جنسی شان در مقابل نیاز جنسی مردان، در حالی که حدود ۹۰٪ از لذتِ سکس به آنها تعلق دارد
- ناز و اداهای مسخره و منزجر کننده
- غالب بودن احساساتشان بر خرد و منطق
- در ارتباط عاطفی بسیار سبک مغزانه عمل می کنند
- سطحی نگر و ظاهر بین هستند
- ساده و زود باور هستند و اگر این طور نباشند، افریته هستند
- دروغ پسند هستند
- خاله زنک هستند
- در هنگام دشمنی مظلوم نمایی می کنند و از پشت خنجر می زنند؛ به طوری که یک مرد هر چه قدر هم دشمنتان باشد، هرگز چنین نمی کند!
- با آرایش ظاهر و باطن، قصد دارند حقیقت وجودی خود را متفاوت و زیبا جلوه دهند
- از گریه نه به عنوان ابراز احساسات، بلکه در بسیاری از مواقع به عنوان ابزار و سلاح استفاده می کنند
- در بسیاری از شرایط، تن به بردگی مردان می دهند.
- و ...
شاید برایتان جالب باشد که بدانید از وقتی با این نگرش با زنان رفتار نموده ام، بازتاب و نتیجه آن به طور شگفتی آوری برایم بهتر بوده و در آنان هم رضایت خاطرِ بیشتری را شاهد بوده ام.
مهربد گرامی حقوق برابر، برای دو جنس برابر می باشد؛ اگر شما براستی به برتری مردان از زنان باورمندید؛پس باید حقوق فراتری هم برای مردان درنگر داشته باشید.
راسل عزیز، اگر مرا بیماری روانی می پندارید؛بهتر است بدانید که شما نخستین فردی نیستید که چنین نگرشی نسبت به شخصیت من دارد و بی گمان آخرینش هم نخواهید بود! همان گونه که در صفحه کاربری ام در مورد خود نوشته ام، برایتان بهتر است که از من فاصله بگیرید تا به بیماری ام مبتلا نشوید.
Philo ارجمند، خودتان بدان اذعان نموده اید:استثنا. چه توضیح بیشتری می خواهید؟من هیچ گاه به ذاتی بودن حماقت و یا خردگرایی اشاره ای نداشته ام.
همچنین همان طور که گفتید انتظار نمی رود که زنان در این گفتگو شرکت کنند؛زیرا در اساس از گفتگوی منطقی فراری هستند.
Reactorگرانقدر؛ حماقت عاطفی موضوع کوچکی نیست. چه بسا زنان به خاطر آنچه عشق می خوانند دست به خودکشی و نابودی زندگی خود و حتی آنکه معشوقشان هست می زنند!
ضمن اینکه برایم پرسش برانگیز است که شما ظاهربینی زنان را نه خوب می دانید و نه بد! ظاهر بینی موجب تصمیم گیری های سطحی و غیرمنطقی می شود و این به باور من رویکردی اشتباه است.
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
نازنین خودتان شروع به مهمل گویی کردید،من با بهترین لحن ممکن پاسخ خود را درباره سخنان سکسیستی شما گفتم و الان بنظرم جا دارد مقداری این قصور از سمت بنده جبران شود.احمق و بیمصرف خواندن نیمی از انسانها علاوه بر احتیاج به فهم زبان پارسی احتیاج به اندکی شهامت هم دارد،شما جالب است اینقدر نازک نارنجی تشیف دارید،یا درست صحبت کنید و در صورت ندانستن معنای واژگانی مانند احمق و بی مصرف سری به لغتنامه بزنید یا حداقل تحمل شنیدن سخن طرف مقابل را هم داشته باشید(با این رفتار شما دارد مشخص میشود که چرا از گفتگو هم مانند دختران نوجوان قهر فرموده بودید).
در خصوص سخن بنده هم باز شما در فهم واژگان فارسی گویا دچار دشواری هستید،نمیدانم بیمار روانی را از کجا آوردید !!
البته شایان ذکر است عزیزم که بیماری روانی مسری نیست و کسی هم توصیه بیماران روانی (فرضی از سخن خودتان) را جدی نمیگیرد.
منظور من از بخشهای مغفول حوالی قسمتهایی بود که این سخنان ضد بشری و سکسیستی را تولید میکنند.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
1. آمار هرگز برای فرجامگیری اینچنینی بسنده نمیکند. ما هم قانون برای پدافند از حقوق اکثریت یا توانمند در برابر اقلیت نمیخواهیم!
اگر به انگاشت کم گِرایند (احتمال) ما زنان برای نمونه بگوییم از مردها براستی کمهوشتر بودند، باز هم فرنود اینکه حق همبودین و حقوقی کمتری به آنها بدهیم نمیشود.
2. ما میخواهیم کنار یکدیگر همزیستی آشتیامیز داشته باشیم، اگرنه هیچ دو آدمی روی زمین با یکدیگر یکسان
نیستند؛ از روی این نایکسانی، قانون هم از فردا باید لابد به اندازه هوش و توانایی و فرهیختگی و درس خواندگی دیگران کم و زیاد شود!!
در کنار این زن و مرد از دید فرگشتیک بدید من راههای گوناگونی را رفتهاند و مانند هم نیستند، برای از اینها را اینجا نیز پرداخته بودیم: http://www.daftarche.com/%D8%AF%D8%A...8C-%D9%88-226/
گفتن این سخنان sexist نیز تا زمانیکه مایه زورچپانی و گرفتن حق و حقوق جنسی نشود نه تنها بد نیست، که بایستگی پرداختن دارد.
من مردهای زیادی را هم میشناسم که از این سیاست یک بام و دو هوا براستی خسته شدهاند، چرا که در همبودهای امروزین (غربی)
بروشنی زنان از ما ارزش بیشتری یافتهاند و هم آیینهای ما، هم رسوم ما و هم قانونهای امروزین غربی به سوی زنان سوگیری میکنند.
روی هم رفته هم نمیشود با دروغ گفتن نیمی از همبود را سر کار بگذاریم و بگوییم نه، زن و مرد یکسان هستند، sexist بودن هم چیز بدیه!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)