Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - برگ 5
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 5 از 28 نخستیننخستین 123456789101112131415161718192021222324 ... واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 41 به 50 از 417

    جُستار: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی onali نمایش پست ها
      دلایلی که اوردید باعث شد تا من به گفته شمارویکرد وارونه را پیشنهاد کنم.تعداد کسانی که برای ما قابل توجیه نباشند بسیار بیشتر از انست که بتوان یک همچین سیستمی برای انهاراه انداخت و ان ها را به فضا فرستاد.من نیات خیرخواهانه شما درک میکنم اما مقصود من از بیرون بردن افراد از زمین مردم عادی نیست.بیشتر شامل دانشمندان و تکنیسین هایی است که این موضوع را درک میکنند و میخواهند کناربکشند.بنابراین لازم نیس دل نگران این باشیم که همه را میتوان قانع کرد یا نه.تنها چون نمیتوان برای این نوع زندگی به چندتا دانشمند!اکتفا کرد باید سعی کرد که در همه نوع قشر اجتماعی و شغلی به اندازه کافی طرفدار پیدا کردتا بتوان بیرون از اینجا مدتی دوام اورد.البته من گمان نمیکنم پروژه ای این چنینی را به تنهایی این قشر بتوانند پیش ببرند برای ان نیاز به کمک بهترین تکنیسین ها داریم. که به نظرم دشواری مادروهله اول است که چطور دیگران را قانع کرد به ماکمک کنند.از انجایی که اینکار ماهیچ سودی برای انها ندارد.یک راه متوسل شدن به خشونتی! است که ازخود کازینسکی هم مشاهده کردیم.به هرحال به نظرم بقای نسل انسان های پیشرو درعلم ارزش چنین رویکردی را دارد که بخاطرش چند انسان عادی اینجا وانجا فدا شوند.هرچند که بگویید مانمیخواهیم بقای ارزش های انسانیمان رابرکشت و کشتارو نقض همین ارزش ها بنانهیم
      به هر روی اینها هم اخلاقیات بسته[1] شکسته‌یِ شما هستند که برگرفته‌یِ همان تکنولوژی میباشند: بیایید دانشمندان و تکنسین‌ها (گسترندگان تکنولوژی!) را هم از زمین بیرون بفرستیم که اگر خدایِ ناکرده[2] زندگی در خودِ زمین براه تکنولوژیِ نازنین نابود شد, اینها بتوانند دوباره از نو تکنولوژی را بگسترانند[3].

      سپس اینکه, گفتیم اینها تنها رویاپردازی هستند. شما میگویید تکنولوژی میتواند بهمان کار را بکند و بخشی از بشریت را هم در کنار نابودی اش نجات دهد, بسیار خوب, ولی کو؟ کجا دارند این کار را میکنند؟ چگونه دارند این کار را میکنند؟ چه کسی دارد میکند؟ کِی به پایان خواهد رسید؟ چه کسی بجز این دانشمندان و تکنسین‌ها شانس نجات خواهد داشت؟

      شما در جایگاه یک آدم, تنها میتوانید در یک گروه "کوچک" تاثیر[4] گذار باشید (همانچیزیکه آدمی در بستر آن فرگشته[5]: تیره‌هایِ کوچک و اندک‌شمار) و به آن "راستا"دهید, ولی در یک همبود[6] چند میلیارد تنه ارزش شما تنها یک ارزن از 0 بالاتر است.
      اینکه چه میشود را شما یا راهکارهای شما یا خرد شما نیستند که راستا میدهند, آنچه میشود آن چیزی است که باید شود و بس: «بایستگی‌هایِ» تکنولوژیک راستادهندگانِ آغازین و پایانیک میباشند.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی onali نمایش پست ها
      اگر منظورتان از این گفتارها و دومقایسه سیستم کمونیسم و کپیتالیسم اینست که درهرحال درزندگی اجتماعی ،انسان در هرزمان و هرکجایی که باشدخواه ناخواه دراثر فرگشت زیرکنترل تکنولوژی قرار خواهد گرفت و این مسیری است که باید طی میشد.بنابراین پیشنهاد کازینسکی نیزتحت عنوان بازگشت به دوران ماقبل ماشینی شدن نیز بیهوده است.درانصورت بگمانم هیچ راهی جز سرسپردن به ایندهای که توصیف کردیدوجود ندارد.
      این هم سخنی 'فرگشت‌پرستانه' است که بگوییم فرگشت (= سرنوشت) ما این بوده که به اینجا برسیم و پس جایِ نگرانیِ چندانی[7] نیست.

      فرگشت هم میلیون‌ها سال دایناسورها را پدید آورد و چند میلیون سال بیشتر هم آنها را فرگرداند[8] و سرانجام نیز همه را نابود کرد.

      «بازگرداندن ساعت به عقب» هم شدنی است: انقلاب و دوراندازیِ تکنولوژی.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی onali نمایش پست ها
      اما به نظرم میتوان از همین تکنولوژی استفاده کرد و تاهرحدی که مقدور است دران انرژی لازم برای کندوکاو در فضا قرار داد تا سیاره ای قابل سکونت پیدا شود،پایه های زندگی طبیعی رابا کمک همین تکنولوزی بنانهاد سپس ان را دور ریخت.درنظر بگیرید
      روشن است که میشود, ولی در کنارِ آن بیشمار چیز دیگر هم میشوند که شدن‌هایِ برخی از آنها شدن‌هایِ برخی از اینها را میپوچاند.

      زمانیکه میگوییم «اگر همه چیز شایند[9] بود, پس هیچ چیز شایند نخواهد بود (if everything was possible, then nothing will be possible», بسادگی یعنی همین.







      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی onali نمایش پست ها
      اکنون وصعیت ما با چند هزار سال پیش متفاوت است.ما از اینده این تکنولوژی مطلعیم و میتوانیم در این زمینه برخلاف گذشته که در این گرداب نااگاهانه فرو افتادیم و اینده خود را دست احتمالات دادیم اگاهانه تر برخورد کنیم.تنها بایدجامعه ای طراحی کردکه بعد از پایه گذاری توسط تکنولوژی به ان بی نیاز باشد
      اکنون که ما از این ویژگی‌هایِ تکنولوژی آگاهیم[10]؟
      پیش از همه, این "ما" کیست؟
      سپس, این "ما" پس از آگاهش به اینها, چه کاری میتواند بکند؟
      شما در جایگاه onali اکنون که اینها را دانستید میخواهید چگونه با آگاهاندن[11] دیگران چیزی را هتا اندکی بدگرانید[12]؟

      براستی میاندیشید یک تنه — یا یک هزار تنه — میتوانید به سیستم تکنولوژیک غول‌پیکری که میلیارد‌ها تن آن را دربست پذیرفته‌اند و کوچکترین شکی به آن ندارند کاری کرده و آنرا راستادهید؟

      زمانیکه میگوییم «انقلاب و برگشت به دوران نخستینی[13]» کار میکند برای این است که «ویراندن» همیشه چندین بـُرزرایه[14] آسانتر
      از «ساختن» است: شما میتوانید سیستم تکنولوژیک را با کوشش متمرکز و کمی شانس نابود کنید, ولی بی کوچکترین شکی, هرگز نمیتوانید آنرا راستادهید.

      برای اینکه به ژرفایِ[15] خودفریبی اتان نیز بهتر پی ببرید: ایران زادگانی[16] نزدیک به ٧٠ میلیون دارد. بگوییم بیشترِ
      مردم ایران گرفتار زندگی روزاروز[17] و نان در آوردن و گرسنه نماندن اشان هستند, ولی میتوانیم با دلپُری[18] بگوییم آن دسته‌ای که
      به iPhone و Apple و این چیزهای لوکس میاندیشند دیگر این گرفتاری‌ها را تا اندازه‌یِ بسیار بالایی در زندگی اشان ندارند, درسته؟


      درسد آگاهی مردم به بدی‌هایِ تکنولوژی, در برابری خوبی‌هایِ آن؟


      پدیره‌یِ[19]






      ----
      1. ^ Bast || بست: سد Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ dam Talsperre
      2. ^ â+kardan::Âkardan || آکردن: کار را به مانند پیش کردن MacKenzie to undo
      3. ^ Gostar Ânidan <— Gostarândan
      4. ^ hanây+eš::Hanâyeš || تاثیر: تاثیر Ϣiki-En efficacy
      5. ^ far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
      6. ^ ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
      7. ^ candân+idan::Candânidan || چندانیدن: ضرب کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to multiply multiplizieren
      8. ^ Fargardânidan || فرگردانیدن: به فرگشت واداشتن TFD, Ϣiki-En to evolve
      9. ^ šây+and::Šâyand || شایند: امکان Ϣiki-En possible
      10. ^ âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن Dehxodâ to be informed
      11. ^ âgâh+ândan::Âgâhândan
      12. ^ Degarânidan <— Degarândan || دگرانیدن: تغییر دادن to change
      13. ^ noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
      14. ^ borz+râye::Borzrâye || برزرایه: مرتبه بزرگی ⚕Heydari, Ϣiki-En order of magnitude Größenordnung
      15. ^ žarf+â::Žarfâ || ژرفا: ژرفیِ یک چیز profundity
      16. ^ zâd+eg+ân::Zâdegân || زادگان: جمعیت Ϣiki-En population
      17. ^ ruz+â+ruz::Ruzâruz || روزاروز: روزمرّه Ϣiki-En, Dehxodâ quotidian
      18. ^ Delpor || دلپر: مطمئن Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-En certain; assured; confident
      19. ^ Padire || پدیره: در برابر; رویارو; روبرو MacKenzie, Ϣiki-En against

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-26-2013)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      درود به همه‌یِ دوستان, که باید از این رفتن و آمدن‌هایِ گاه[1] و ناگاه من ناخوشنود[2] باشند!

      از آنجاییکه این کناره‌گیریِ من گویا برای برخی خوانندگان نادریافتنی بوده و از دوست امان آنارشی گرفته تا دیگران از این انجمن
      و پارس-اسکای و ... هر یک چندین باری چند جایی پرسیده‌اند و پاسخ‌هایِ مرا نیز جدی نگرفته و به دنبال علت دیگری در رفتارم میگردند,
      از نمیدانم ج.ا. مرا گرفته و تهدید کرده تا عاشق شده ام و شکست عشقی خورده ام یا همچو
      فانتزی‌های دیگری, من این را در جایگاه یک پرسش و پاسخ همینجا مینهم تا در آینده نیاز به دوباره‌گویی پیش نیاید.

      سخنانی که در راستای این دو پیک من داده میشوند,

      روی هم رفته چنین درونمایه‌ای دارند:

      اگر پیش تر نسبت به تو آشنایی نداشتم؛ به کمبود انگیزه ات نسبت به گفتگوی نقادانه پیرامون این جستار و نسبت به مطالعه متنی که نگاشته بودی؛ تنها لبخند معنادار مرا می دیدی و سکوتم را بر گذر این موضوع از ذهنم!
      مطالعه آن متن مرا به یاد روزگاران نخست از انقلاب فکری ام(شروع خردگرایی) انداخت.

      روزگارانی که سقراط وار پیرامون اسلام،قرآن و خداوند شک و شبه های خود را با شور و انگیزه فراوان جهت یافتن حقیقت و بازگشتم به اجتماع؛ برای اجتماع واپس مانده خود مطرح می نمودم؛ چه پدر و مادر... چه دوستانم... و چه روشن فکران دینی(!)
      گمان نمی برم لازم به توضیح باشد که چه نتایجی از این بابت عایدم شده است.

      شاید با این مقدمه احساس همگرایی چندانی میان خودت و من نبینی و با خود چنین بگویی که مشکل اصلا این نیست! ولی تاکید من در ریشه سرخوردگی ات نهفته؛ وگرنه تکنولوژی هم در کنار بسیاری از دیگر عامل های تهدید بشریت نشسته و چرا باید تو را دلسرد کند تا اینچنین زانوی غم در آغوش کشی؟

      از این رو آنچه در مفهوم تکنولوژی و پیشرفت آن تو را سرخورده کرده تنها برای من به سان لبخندی گذراست...
      اساس مشکل؛ دیدگاه و چشمداشت اجتماع گرایانه توست! وگر نه در صورتیکه تو راه خود؛ رَوی و تکنولوژی و پیشرفت آن را در بستر اخلاق خردگرایی به کار بندی، نگرانیت چیست؟این همه بدبینی به تکنولوژی برای چیست؟ چرا خود را از حماقت بشریت می رنجانی؟ چه پیوندی با کنش های تو در انجمن دفترچه دارد؟

      اگر به راستی، صرفا جهت سود خودت در آنجا فعالیت می نمودی؛ پس چگونه چنین تناقض عمیقی برایت به وجود آمده است؟ آیا همه ی آن فعالیت ها در جهت گسترش خردگرایی(؟!) و پارسی نویسی(؟!) تنها برای سود خودت بوده اند؟در آن صورت، دلسردی از تکنولوژی چه پیوندی با ترک انجمن دفترچه دارد؟

      چرا با اخلاق نمی توان تکنولوژی را در فردگرایی کنترل کرد؟تو راه مستقل خودت را داشته باش و اجازه نده حماقت بشریت آزارت دهد. آری شاید ما توانایی مهار و اثر گذاری بر این طبیعت جبار و پرقدرت را نداشته باشیم؛ ولی چرا باید اثر پذیری ای همسان دیگر موجودات داشته باشیم؟
      پس خردگرایی چه می شود؟چه تمایزی میان ما و سایر بشریت دیده می شود؟ خردگرایی تنهاتکنولوژی را جایگزین باورهای خرافی پیشین نموده است؟پس آنچه از خردگرایی می پنداری را در ذهن خود به آتش بکش. و آری؛ من آن چنان مغرور و خودباوریده هستم که خردگرایی را باز تعریف نموده و قصد داشته و دارم مفهوم فلسفی خردگرایی در دوران روشنگری بزرگانی چون کانت،اسپینوزا،دکارت و … را در کنار مفهوم مدرن آن، در یک مکتب پرفدرت فلسفی(جهان بینی) تکامل بخشم.

      خردگرایی در فردیت معنا می یابد و صرفا برای سود فردی با اجتماع پیوند می خورد. پس متفاوت است باآنچه خردگرایی کشورهای خردگرا می خوانی! مشکل از دیدگاه و وابستگی اجتماعی توست و حتی تا آنجا تاثیر سهشمندی پذیرفته ای که تماماخردگرایی،دانش،تکنولو ژی و فلسفه را هم ناسودمند می خوانی! پس چگونه زیستنی را سودمند می پنداری؟

      خردگرایی بهترین شانس ما برای فرا زیست می باشد و چکیده تعریف من ازآن چنین است:
      "درک بیشتر از حقایق جهان هستی و سود بردن از بهترین لذت ها در بستر حقایق"

      شاید به خاطر نقش مهند دانش در این خردگرایی؛ کارکرد آن ناقص به دیده مان بیاید؛ ولی تاکنون بهترین ابزار ما پیرامون بستر موقعیتمان در گستره رنجها و لذت ها؛ دارای گرایند بیشینه جهت دست یافتن به لذت های بیشتر است.بی انصافیست اگر صرفاآن را برانگیزنده ی تکنولوژی بدانی!
      به تازگی نظریه آنارشیسم خردگراییم ذهنم را مشغول داشته که در آن اجتماع از فردگرایی صرف در خردگرایی؛ به یک همراستایی خودبه خودی زیبا در میان افراد شکل می گیرد.

      اگر سایر آدمیان با این خردگرایی غریبه اند؛ پس حضور در اجتماع آنها صرفابرای سودگرایی فردی معنا می یابد و در این میان فعالیت های تو در گسترش خردگرایی یابه شکل مضحک تر آن گسترش پارسیک نگاری، جایی نخواهند داشت. البته فرنودهایم بیشتر و توصیف خردگراییم مفصل تر از آن است که در اینجا گنجانده شود.
      با پیگیری آن پیک ات و گفتگویت پیرامون آن با امیر؛ مطالبی نگاشته ای که نه تنها برپاد خردگرایی نیستند؛ بلکه گاهاآن بی کنشی ها هم قابل تبیین هستند.

      و در آخر چنین پرسشی برایم مطرح می شود که آیا زین پس، مهربد وارسته پس از این بهت زدگی؛ صرفا برای خردگرایی خودش، سودی در فعالیت دنیای مجازی نخواهد برد؟

      من بجای quote کردن پیک بالا, در یک پرسش و پاسخ به همه‌یِ پرسش‌هایِ پیش کشیده‌یِ بالا و همانندِ دیگران یکجا پاسخ میدهم.

      ***

      پرسش:
      — آیا جمهوری اسلامی شما را گرفته یا تهدید کرده است؟

      پاسخ:
      خیر. نخست اینکه من (مهربد وارسته) کارِ چندانی نکرده‌ام که بخواهند دنبال من باشند تا بگوییم ترور ام کنند یا همچو چیزی.
      کسانیکه این را میپرسند نیز یا بگونه‌ای این گفتمانهای[3] کوچک ما را بیش از اندازه جدی گرفته‌اند, یا مرا بیش از اندازه بزرگ انگاشته‌اند.

      ***

      پرسش:
      — آیا در زندگی شخصی ات رویداد ویژه‌ای رخ داده؟ (عاشق شده‌ای, بیکار شده‌ای, X شده‌ای)

      پاسخ:
      خیر. زندگی بیرونیِ من دگرسانیِ[4] چندانی نیافته است و رویهمرفته بهتر نیز شده است; کناره‌گیری من
      از فروم‌نویسی پیوندی به زندگی شخصی من ندارد, کمااینکه زندگی شخصی من نیز هرگز پیوند آنچنانی به فروم‌نویسی نداشته است.

      در بیرون از اینجا من جوانی شاد و آسوده به نگر میایم که بزرگترین دلنگرانی اش کفش و جامه و گردش و ... است و
      این دوگانگی (و چندگانگی) را من در جایگاهِ رویکردی بسیار فراخور برای رسیدگی به همه‌یِ خواسته[5] هایم در زندگی یافته‌ام.

      زمانیکه نزدیکان و دوستان نمیدانند شما در زندگی چه میخواهید و براستی چه میکنید, پس هیچ فشاری برای تقویت کردن یا تضعیف کردن
      برداشت‌های آنها نیز بر دوش شما نخواهد بود و میتوانید دلآسوده به آنچه میخواهید, بی نگرانی از برداشت و دژبرداشت دیگران بپردازید.

      ***

      پرسش:
      فرنودِ[6] این بی‌انگیزگی و ناامیدیِ ناگهانی ات چیست؟

      پاسخ:
      کدام بی انگیزگی و کدام ناامیدی و هر کدام در چه چیزی؟

      از این پرسش بویِ کلی بودن میاید. آیا درباره‌یِ ناامیدی من از/در زندگی میسخنیم, یا ناامیدی از یک چیز ویژه, بگوییم آینده‌یِ بشریت, خردگرایی یا فروم‌نویسی؟

      در ریخت یکم, خیر من کوچکترین بی انگیزگی‌ای به زندگی نیافته‌ام و بوارونه, از آنجاییکه زمان را اندک و آینده را بس تیره‌وتار
      میبینم, اینروزها سخت در تکاپو هستم که از تک تکِ دم‌هایِ زندگی ام بیشترینه‌یِ بهره و خوشی را ببرم و هتا یک دم را نیز به اندوه و دریغ نسپرانم!

      هر آینه, درباره‌یِ ناامیدی از خردگرایی, یا فروم‌نویسی, آری ناامید هستم چراکه آنها را بسادگی دیگر درخور و راهگشا نمیبینم.

      ***

      پرسش:
      — این سخنانی که درباره‌یِ تکنولوژی و آینده‌یِ بشریت و خطرهای آن میگویی چیستند و چرا این اندازه مهم میباشند؟

      پاسخ:
      میکوشم این را به ساده‌ترین شیوه‌یِ شدنی با یک آزمون اندیشیک بپاسخم.

      نخست این را با چیستی تکنولوژی میاغازیم[7]. تکنولوژی در تعریف نادقیق ولی کارراه انداز ما, هر آن ابزار (نرم یا سخت)ی است که مایه‌یِ آسانیدن و بهینش[8] کارها بشود.

      ساده‌ترین تکنولوژی را میتوان یک کلوخ یا سنگ نام برد که آدم نخستینی[9] میتواند براه آن بگوییم پرندگان را شکار کند. یک تکنولوژی فراگیر و بسیار سودمند دیگر را میتوان آتش نامید که از
      دیرباز بدست آدمی از آن بهره‌برداری فراوانی شده است. یک تکنولوژی بسیار امروزین‌تر را میتوان اینترنت دانست که براه آن داده‌ها بس آسانتر و شتابان‌تر[10] دادوستد میشوند.

      اکنون برای اینکه به چراییِ خطرناکیِ روزافزون تکنولوژی پی برده شود, من از شما میخواهم یک جامعه‌یِ آماری بسیار کوچک هزار تنه را در ذهن خود بپندارید.
      اکنون با این تیره کوچکی که در ذهن دارید, خواهیم کوشید گام به گام به هموندان[11] آن تکنولوژی‌هایی داده و تاثیر[12] آنرا نیز مشاهده کنیم.

      در آغاز, به این هزار تن تکنولوژی کهنی به نام آتش را بدهید. چه دورنما و برایندی[13] برای تیره خواهد داشت؟ چه سودمندی‌هایی این تکنولوژی برایشان خواهد آورد و چه زیانهایی (پنهان و ناپنهان) برایشان دربر خواهد داشت؟

      کمابیش میتوان پنداشت که همه‌یِ آن سود بوده و زیان آن از رویدادن آتش‌سوزی‌هایِ کمیاب‌ و گاه گسترده, ولی همچنان نه چندان خطرناکِ جنگل‌هایِ زیستبومِ تیره‌یِ ما شاید فراتر نرود.


      اکنون پیش رفته و به آنها (تک تک اشان) تکنولوژیِ پیشرفته‌تری مانند آهن و فرآورده‌هایِ آن, کارد و شمشیر
      و دشنه[14] را بدهید. چه برآیندی برای جامعه‌یِ کوچک شما خواهد داشت؟ چه سودهایی خواهد داشت و چه زیان‌هایی؟
      این ابزارهای نوین‌تر چنانکه میتوان پنداشت, بیشتر سودمند بوده و زیان آنها از سوء استفاده‌یِ شاید یک تا دو تنه از میان این هزار تنِ تیره فراتر نخواهد رافت,
      که این چند تن مگر با آنها بخواهند برای دیگران مزاحمت‌هایِ گوناگون درست کرده یا در بدترین ریخت خود, دست به کشتار بزنند. هر آینه برای ≈٩٩٨ تن دیگر این ابزارها
      سراسر سودمند خواهند بود و با کاربرد اشان میتوانند از پس نیازهایِ[15] روزانه خود بس آسانتر برآمده و زمان آزاد و آسودگی بیشتری برای خود در زندگی داشته باشند.


      همچنان پیشرفته و تک تک هموندان این تیره‌یِ کوچک خود را به ابزاری بسیار نوین‌تر به نام مسلسل (بگوییم مسلسلی به نام یوزی) مسلح کنید. اکنون چه رخ خواهد داد؟
      تکنولوژی‌ای مانند یوزی میبینم که گرچه سودِ چندانی ندارد, ولی همچنان آسیب آنچنان فراگیری نیز دربر ندارد. بمانند دشنه‌یِ آهنین بالا, شاید یک هزارم یا دوهزارم مردم تیره‌یِ
      ما از آن سوء استفاده کرده و بخواهند دست به آدمکشی و زورگویی و زیرتیره‌سازی و تیره‌گرایی بزنند, ولی بیگمان یا بیشینگان[16] آنها را با ابزاری پلیس‌مانند مهار کرده و سر جای
      خود نشانده یا در بدترین ریخت با پدید آمدن زیرتیره‌‌هایِ گوناگون و مسلح شدن همه‌یِ آنها, به همسنگی‌ای[17] گرچه گاه و ناگاه خونین و کشنده[18], ولی همچنان پذیرفتنی و نه چندان جدی خواهید رسیم.

      این ابزار شاید مایه‌یِ کشت و کشتار بسیاری از هموندان[11] تیره‌یِ ما در آغاز[7] و در گذر سالهای پیش
      رو باشد, ولی بیگمان مایه‌یِ نابودی آنها نخواهد شد: مگر آنکه نگاهی بسیار بدبینانه داشته باشیم یا با دیوانگانی سراسر بیخرد روبرو باشیم.

      همچنان پیش‌بروید و اینبار ابزار بسیار نوین‌ترین به نام بمب اتم را به تک تک هموندان تیره اتان بدهید (اگر دوست داشتید, به جای تک تک هموندان به ١٠ تن یا کمتر اشان بدهید).

      اکنون چه رخ خواهد داد؟ آیا همچنان دامنه‌یِ آسیب تکنولوژی نامبرده مهاردنی و پذیرفتنی است؟ اگر تنها
      یکی, از میان همه‌یِ هموندان تیره به هر دلیل و هر علّتی, از تکنولوژیِ در دست خود سوء استفاده
      کرد, همچنان از بیخ تیره‌ای هم آیا بجا خواهد ماند که بخواهیم درباره‌یِ آینده‌یِ آن سخن بگوییم؟

      تا اینجا اگر درونمایه‌یِ سخن را دنبال کرده باشید, خواهید دانست که ساده شده, ویژگی‌هایِ یک تکنولوژی را میتوان به این سه دسته کوتاهید:

      ١. سودهایِ آن
      ٢. زیانهایِ آن
      ٣. دامنه‌یِ آسیبزاییِ آن


      فاکتور یکم چیزی است که ما آدمیان برای رسیدن به آن با کاربرد هوش و دانش و خرد امان تکنولوژی را پیشبرده و می‌نو‌آوریم[19].
      فاکتور دوم آسیب‌هایِ اگر نگوییم همه‌یِ زمانها, بیشتر زمانها ناخواسته ولی ناگزیری[20] هستند که همراه با تکنولوژی برای ما میایند: کاردی که دو لبه دارد و دسته‌یِ خود را هم میبُرد.

      فاکتور سوم هر آینه دامنه‌یِ آسیبزایی یک تکنولوژی است, زمانیکه از آن کژبهره برده میشود. نمونه‌وار, دامنه‌یِ آسیبزایی یک کارد
      یا دشنه[14] کرانمند است, چراکه یک آدم دست‌بالا میتواند تنها چند تن و نه بیشتر را با یک دشنه زخمی نموده و آسیب آن خواه ناخواه مرزمند و اندک خواهد بود.

      دامنه‌یِ آسیبزایی یک یوزی (مسلسل) در همسنجی[21] با کارد بسیار فرّاختر
      است; نمونه‌‌هایِ آنرا شاید در تیراندازی‌هایِ جسته[1] گریخته‌ای که در خبرهای آمریکا میخوانیم داشته باشیم.
      چندبار در سال و از میان چند سد میلیون و اندی آدم که در آمریکا زندگی میکنند, یک جوان سرخورده یا بیمار پیدا میشود که دست به
      تیرباران در مدرسه یا سینما یا همچو جایی زده و آسیب آن گرچه دردناک و رنجآور میباشد, ولی مایه‌یِ نگرانی آنچنانی نیز نیست,
      بویژه زمانیکه آماروار به آن مینگریم: شمار کشتگان رانندگی را بهمسنجید با شمار کشتگان چنین تیراندازی‌هایی.

      هر آینه, هر چه تکنولوژی‌ها پیشرفته‌تر و "سودمندتر" میشوند, همزمان به دامنه‌یِ آسیبزایی آنها نیز افزوده میشود.

      یک بمب اتم در همسنجی با یوزی باز دامنه‌یِ آسیبزایی‌ای چندین بار بزرگتر دارد و تکنولوژی به آن محدود نشده و از آن فراتر نیز خواهد رفت.

      ***

      پرسش:
      — درباره‌یِ چه تکنولوژی‌هایی باید نگران باشیم؟

      پاسخ:
      چنانکه در بالا گفتیم, هر تکنولوژی‌ای, از ساده‌ترین آن که سنگ و کلوخ باشد تا پیشرفته‌ترین‌هایِ آن که بمب اتم باشد سودمند‌یها و
      زیانمندی‌هایِ خود را دارد, با این دگرسانی[4] که هر چه تکنولوژی‌ها پیشرفته‌تر و سودمندتر میشوند, همزان دامنه‌یِ آسیبزایی آنها نیز بفراخور گسترده‌تر میشود.

      از آنجاییکه هر تکنولوژی‌ای بیگمان در یک بازه‌یِ[22] زمانی بدست برخی سوء استفاده خواهد شد, پس ما با یک حساب سرانگشتی میتوانیم خطرناکیِ یک تکنولوژی را اینگونه برایانیم[23]:
      زیانمندی x دامنه‌یِ آسیبزایی

      برخی از تکنولوژی‌هایِ کنونی که مایه‌یِ نگرانی هستند و روز‌به‌روز نیز فراگیرتر میشوند:

      ١. جنگ‌افزارهای بیولوژیکی و شیمیایی
      ٢. جنگ‌افزارهای اتمی (بمب اتم, هیدروژن, etc.)
      ...

      تکنولوژی‌هایی که در دست ساخت بوده و دامنه‌یِ آسیبزایی‌ای همچنان بارها بار گسترده‌تری از تکنولوژی‌هایِ ساخته شده‌یِ کنونی خواهند داشت:

      ١. مهندسی ژنتیک
      ٢. هوش فرساخته[24] (artificial intelligence)
      ٣. ...

      ***

      پرسش:
      — آیا این نگرشی بدبینانه نیست که بگوییم چون یک تکنولوژی میتواند از آن سوء استفاده شود, پس حتما از آن سوء استفاده خواهد شد؟

      پاسخ:
      خیر, در حقیقت میتوان گفت این خوشباوری بسیاری است که بیاندیشیم میتوان تکنولوژی را از فراگیری بازداشت[25], یا میتوان تکنولوژی را فراگیر داشته و از آن سوء استفاده هم نکرد.

      دیدگاه آماریک و منطقی به ما میگوید که در هر فرایند و کنشی همواره چند لغزشی هم اینجا و آنجا خواهند بود (از مهاد‌هایِ[26] پایه‌ای ترمودینامیک:
      هر چیزی که شایندگی[27] {امکان} رخداد داشته باشد, رخ خواهد داد), همچنانکه این لغزش‌های ریز و مِه تاکنون رخ داده‌اند و دیده ایم و چنانکه در آینده نیز رخ خواهند داد و خواهیم دید.

      اگر در جهان تنها یک کشور بمب اتم داشته باشد, شانس رخداد جنگ اتمی ده‌ها بار کمتر از زمانی است که دو کشور همزمان در جهان به آن مجهز باشند. با
      افزودگیِ هر کشور نو به پهنه‌یِ[28] کشورهای اتمی در جهان, گِرایند[29] ما در رخداد فاجعه‌‌ای اتمی نیز فزونی خواهد یافت, آنهم با روندی نارژگین[30] (i.e. nonlinear).

      ***

      پرسش:
      — بشریت تاکنون بخوبی فرازیسته[31] (بقاء داشته) و بخش بزرگی از آنرا وامدار تکنولوژی است, پس چرا باید ناگهان در آستانه‌یِ نابودی آنهم بدستِ همان تکنولوژی باشد؟

      پاسخ:
      شوربختانه ما در جهانی زندگی میکنیم که ژن‌هایِ ما هنوز به گردِ پیشرفتگی آن هم نرسیده‌اند. از دیدگاه منطقی برآمده از ژنتیک ما,
      اینکه در زمانه‌ای[32] زندگی کنیم که همه چیز رو به نابودی باشد بسیار دور[33] از باور خواهد بود, چراکه بدرستی ژن‌هایِ ما برای میلیون‌ها
      سال روی این گویال[34] خاکی بوده‌اند و از دیدگاه آماریکِ ناب, اینکه "ناگهان" پس از این همه سال چیزی بخواهد بدگرد[35] بسیار بسیار اندک است.

      هر آینه, منطق (فرنودسار[36]) به ما میگوید که ابزارهای امروز, ابزارهای دیروز نیستند. ابزارهای امروز پیشرفته‌تر, بدردبخورتر و همزمان خطرناکتر از پیشینیان[37] خود
      هستند. ژن‌هایِ ما در زیستبومی فرگشته‌اند[38] که کنش یک آدمِ تنها, هرگز و هرگز توانایی آسیبرسانی‌ای این چنین فرّاخ[39] و گسترده‌ای را نداشته است. یک آدم
      هرگز نمیتوانسته بتنهایی این چنین خطرناک باشد که امروز هست (رهبر کره‌یِ شمالی که بسادگی جهان را تهدید به جنگ اتمی میکند), ولی دورنمای تاریکِ ما
      به آن نیز نکوتاهیده و میبینم که ابزارهای فردا از این نیز باز پا را فراتر گذاشته و به یک آدم تنها, خواسته[5] یا ناخواسته, توانایی نابودی یک گویال زمین را میدهند.

      بمب اتم گرچه جنگ‌ابزارهای است سهمگین و دهشتناک, ولی دسترسی به آن [هنوز] سخت است و انگشت‌شمار کسانی در جهان بیشتر به آن دسترسی ندارند, آنهم زیر کنترل دولت‌ها و دستورکارهای گوناگون و سخت.

      هر آینه تکنولوژی‌ای مانند «مهندسی ژنتیک» از جمله ابزارهای است که در خود سرشت فراگیری داشته و همزمان دامنه‌یِ آسیبزایی‌ای سدها بار گسترده‌تری را نیز دارد, بگونه‌ایکه
      اینبار, در برابر انگشت‌شمار کسانیکه امروز دسترسی به بمب اتم دارند, ما فردا ده‌ها هزار تن و سازمان گوناگون را خواهیم داشت که به ابزاری بس خطرناک‌تر از بمب اتم نیز مجهز خواهند بود.

      فراگیری و دامنه‌یِ آسیبزایی یک تکنولوژی زمانیکه از یک آستانه‌ای فراتر رفت, تنها به یک بیخرد مینیازد[15] که جهان را با آن نابود سازد.

      ***

      پرسش:
      — راهکار شما برای مقابله به مثل یا اصلاح تکنولوژی چیست؟

      پاسخ:
      من راهکاری ندارم. اندیشمند بزرگ کازینسکی راهکار را در انقلاب و برگشت به دورانِ گذشته و از میان بردن تکنولوژی‌هایِ نوین میبیند. این راهکار
      میتواند و میشاید[40] که کار کند و بگونه‌ای تنها راهکارِ فرنودینِ[41] دردستی است که داریم, ولی از آنجاییکه برایِ خود من دورنمایِ خوشایندی ندارد و زندگی در گذشته
      را ناخواستنی میابم — فراموش نشود که من خود از پیشروترین‌ها در زمینه‌یِ تکنولوژی میباشم و بیگمان تا اندازه‌ای معتاد به آن — درباره‌یِ آن نیز بهمین‌سان دلپُر[42] نیستم و نیاز به اندیشه‌یِ بیشتر میبینم.

      ***

      پرسش:
      — اگر شما راهکاری ندارید و اگر آینده را اینچنین تاریک میبیند, پس هدف از این کارها و کناره‌گیری‌ها و سخنان چیست؟

      پاسخ:
      چنانکه بزرگمهر دانشمند هرگز گفت: «همه چیز را همگان دانند و همگان از مادر زاده نشده‌اند».

      پس به حکم خرد, من نیز آنچه میدانم و از آن مهندتر[43] نمیدانم را میگویم, فرجامیابی از سخن یا راهکاریابی آن ولی دیگر بر دوش من نبوده و از خویشکاری‌هایِ[44] من نیست.





      ----
      1. ^ آ ب Jastan || جستن: اتفاق افتادن; رویدادن; رخدادن MacKenzie to occur; to happen
      2. ^ Xušnudan || خوشنودن: راضی کردن to satisfy
      3. ^ goft+mân+idan::Goftmânidan || گفتمانیدن: گفتمان کردن Ϣiki-En to discourse
      4. ^ آ ب digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
      5. ^ آ ب Xwâst || خواست: اراده Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Dehxodâ will Wille
      6. ^ far+nud::Farnud || فرنود: استدلال; منطق; دلیل Ϣiki-En reason
      7. ^ آ ب Âqâxtan || آغاختن: آغازیدن Ϣiki-En, Ϣiki-De to begin beginnen
      8. ^ behin+eš::Behineš || بهینش: بهینه‌سازی Ϣiki-En optimization
      9. ^ noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
      10. ^ šetâb+ân::Šetâbân || شتابان: hastily
      11. ^ آ ب ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
      12. ^ hanây+eš::Hanâyeš || تاثیر: تاثیر Ϣiki-En efficacy
      13. ^ bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه ϢDict-Pâ, Ϣiki-En resultant
      14. ^ آ ب dešn+e::Dešne || دشنه: خنجر MacKenzie, Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ dagger
      15. ^ آ ب niyâx+tan::Niyâxtan || نیاختن: نیازیدن; نیاز داشتن Ϣiki-En to need
      16. ^ biš+in+eg+ân::Bišinegân || بیشینگان: أكثریت majority
      17. ^ ham+sang+i::Hamsangi || همسنگی: توازن . تعادل . هم وزن بودن Dehxodâ, Ϣiki-En balance
      18. ^ keš+and::Kešand || کشند: جذر و مد Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ tide
      19. ^ no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
      20. ^ gezir+idan::Geziridan || گزیریدن: مصمم شدن Dehxodâ to be determined bestimmt werden
      21. ^ ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare
      22. ^ bâz+e::Bâze || بازه: فاصله Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ interval
      23. ^ râyân+tan::Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
      24. ^ far+sâxt+e::Farsâxte || فرساخته: مصنوعی Ϣiki-En sophisticated; artificial
      25. ^ bâz+dâštan::Bâzdâštan || بازداشتن: پیشگیری کردن; دستگیر کردن to deter
      26. ^ meh+âd::Mehâd || مهاد: اصل Ϣiki-En principle; law
      27. ^ Šâyandegi || شایندگی: اختیار
      28. ^ pahn+e::Pahne || پهنه: مساحت Ϣiki-En area
      29. ^ ger+ây+and::Gerâyand || گرایند: احتمال, اگرآیند probable
      30. ^ nâ+raž+gin::Nâražgin || نارژگین: نارژگون; ناخطی; غیر خطی non-linear
      31. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
      32. ^ zamân+e::Zamâne || زمانه: دوران Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ era; times
      33. ^ dur+idan::Duridan || دوریدن: دور شدن to recede
      34. ^ guy+âl::Guyâl || گویال: کره; گویال زمین Ϣiki-En planet
      35. ^ Digarestan <— Degarestan || دیگرستن: تغییر کردن Ϣiki-En to change
      36. ^ farnud+sâr::Farnudsâr || فرنودسار: دانش منطق Ϣiki-En logics
      37. ^ Pišini || پیشینی: Ϣiki-En a priori
      38. ^ far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
      39. ^ farâx+idan::Farâxidan || فراخیدن: گسترش یافتن Dehxodâ, Ϣiki-En to stretch out; to expand
      40. ^ šây+estan::Šâyestan || شایستن: ممکن بودن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to may
      41. ^ far+nud+in::Farnudin || فرنودین: منطقی logical
      42. ^ Delpor || دلپر: مطمئن Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-En certain; assured; confident
      43. ^ meh+and::Mehand || مهند: مهم important; significant
      44. ^ xwiš+kâr+i::Xwiškâri || خویشکاری: وظیفه‌شناسی; انجام کار درست MacKenzie proper function
      Reactor این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. 6 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Reactor (08-18-2013),Russell (07-10-2013),sonixax (07-10-2013),Transcendence (06-27-2016),undead_knight (07-10-2013),یه نفر (07-10-2013)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      مهربد گرامی، من تاکنون در اینباره بگونه‌ای بسنده نیاندیشیده‌ام و بی‌تردید در نخستین مجال می‌کوشم پیرامون‌اش بیشتر مطالعه کرده و تعمق کنم. با همه‌ی اینها ولی، آنچه اکنون فکر مرا به خود مشغول کرده این است که اگر چه من نیز چندان به پیشرفتِ افسارگسیخته‌ [و البته اکنون دیگر مهارناشدنی] ِ فناوری خوشبین نیستم، و اگر چه تصور میکنم که میدانم در این مورد چه میاندیشید، اما هرآینه نمی‌توانم اندیشه کنم که راهکار روزه‌ی تکنولوژی یا دستِ کم اینترنت گرفتن در این مورد چگونه تواند هتا چکه آبی بر این آتشفشانِ برافروخته بچکاند و اصلا چه ربطی باید یا میتواند داشته باشد؟ پرسش را اگر بخواهم به گونه‌ای دیگر با نمونه‌ای ملموس‌تر بیان کنم اینطور میشود که راهکارِ شما مثلِ این است که بگوییم ما دیگر دست به اسلحه نخواهیم زدن، چرا که آدمانی هستند بر گردِ گیتی که با آن انسان همی بکشند و جنایت همی بکنند. در اینکه نابخردانی هستند که اکنون سلاح‌هایی بس خطرناک در دست دارند، یا سلاح‌های خطرناکی هستند که گرایند می‌رود که روزی به دستِ نابخردان بیافتد و تکنولوژی اگرچه تاکنون بیش از آنکه روی زشت‌اش را به ما نمایانده باشد، روی خوب‌اش را نمایانده و اگر روزی بخواهد پرده از روی دژخیمانه‌ی خویش بردارد، دیگر نه انسانی زیستن در زمین تواند کرد و نه احتمالا زمینی بماند، سخنی نمیرود؛ ولی، راهکاری اگر هست، چه باشد؟ اگر نیست، پس هرآینه کناره‌گیری از تکنولوژی در این باره، چیزی بیش از سفسطه Ignorance [یا کنشی احساسی] نباشد. چنانکه گویی به سبب نداشتنِ راهکارِ مشخص در برابرِ دورنمایِ تاریک و ناامیدکننده‌ی گسترشِ مهارگسیخته‌ی تکنولوژی، گوشه‌گزینی از آن را درست توانیم شمردن. اگر دست از گسترشِ آن بشوییم، یک چیزی، اما کناره‌گیری از آن، شگفت‌آور می‌نماید.


      ولی از آنسوی، شاید بتوان گفت که چه فایده‌ای تواند داشت اینترنت‌‌گردی یا روشن‌گری و یا فروم‌نگاری زمانی که در آینده‌ای پیش‌رو انسانی و جهانی نخواهد بود؟ نگاه به این موضوع از این نگرگاه را من نمی‌پسندم و پرسش درست را این میدانم که اینها چه ایرادی دارند؟ برای من، خودم، اینها اگر فایده‌ای همگانی نداشته باشند، فوایدِ شخصی، بس دارند. از یافتنِ دوستان و هم‌اندیش‌هایی در سراسرِ گیتی بگیرید تا آموختن و دانستنِ بسیار چیزهایی که از دانستن‌شان خوشی میبرم و خرسند می‌شوم و تا درکِ انتزاعی بسیار نزدیک به واقعیت از بی‌مرزی میانِ انسان‌ها. همه‌ی اینها ارزشِ هفته‌ای چندین ساعت زمان گذاشتن را برایم دارد. چنانکه اگر نبود همین اینترنت، به بخشِ گسترده‌ای از آنچه که اکنون میدانم، دسترسی نداشتم و دوستانِ فراوانی که از اینسو و آنسوی جهان یافته‌ام را هرگز نمی‌یافتم و همچنین در مجموع روش‌های جدید خوشیِ بردن و کسبِ لذت را درنمی‌یافتم . اکنون بیاندیشیم که من همان روزهای نخستی که با اینترنت آشنا شدم، نگرشی که اکنون شما دارید را می‌یافتم و از آن دست میشستم. خب چه میشد؟ آیا در گسترشِ اینترنت و تکنولوژی ایستی پدید می‌آمد؟ آیا میتوانستم کسانی را با خود همراه کنم که آنها نیز همچون من دست از تکنولوژی و اینترنت بشویند و امیدوار شوم به اینکه روزی این کسان آنقدر زیاد میشوند که بخواهند دگرگونی‌ای در روند کنونی بدهند؟ آیا جز این بود که خود را تنها از بسی چیزهای گران‌بها و نگرش‌های ارزشمند و انسان‌های بزرگ محروم میکردم و در عوض هیچ به دست نمی‌آوردم؟


      از سویی دیگر، چرا تنها اینترنت؟ من براحتی میتوانم این نگرش را هتا به صنعتِ چاپِ کتاب هم تسری بدهم. مگر نمیشود از همین کتاب برای آموزشِ سلاح‌های پلید و روش‌های نابودی شماری گسترده از آدمها را با ابزار‌هایی ساده گسترانید(هم‌اکنون هم این کتاب‌ها در جهان هستند؛ همچون سلاح‌های بیولوژیک و...)؟ و اگر روزی دستِ مشتی انسانهای دیوسیرت بدانها رسد، چه خواهد شد؟ پس چرا از کتاب‌ خواندن کناره نگیریم؟ همین‌گونه که پیش بروید، درخواهیدیافت که همچون همیشه‌ی تاریخ، انسان‌(گونه) در مخاطره‌ای همه‌جانبه است؛ امروز تنها وسعت‌اش بیشتر شده. در بیشینه‌ی زمان‌ها با شانس از آنها رهایی یافته در کمینه‌شان هم با درایت. و اگر بخواهیم با راهکارِ کناره‌گیری پیش برویم اندک اندک باید برویم از قبائلِ مائومائو کلبه‌ای اجاره کرده، در آنجا سکنا گزینیم و یا اینکه کلا از زمین خارج شده، و هر کس( یا دستِ کم هر گروهی از آدمها) یک سیاره را برگزیده و جدا از انسانهای دیگر بزیید. این از نگاهِ من، نگرانی‌ای‌ست شبیه به اینکه هر دم ممکن است زمین به وسیله‌ی پدیده‌ای بیرونی، همچون شهاب‌سنگ یا هرچیزی شبیه به آن نابود شود(شاید اندازه‌ی این نگرانی کمتر از آن یکی باشد، اما جنس‌شان یکی است).


      مدرنیته و جهانِ پسامدرنیته، اگرچه نگره‌ای تاریک و هراسناک پیشِ رویِ انسانِ امروزی گسترده است؛ چنانکه هرچه فلسفه است در این دوره ما را کم می‌آید، هرچه خوشی و خوش‌بینی است ما را راضی نتواند کرد، هرچه دانش است ما را سیر نمی‌کند و تنها سرگشته و حیران، به این‌سو و آن‌سو می‌نگریم که اینها را چگونه می‌توان دریافتن و انسان را رو به سوی کجاست؟ولی اگر امیدوار بودن به اینکه انسان را از این دام گریختن شانسی خواهد بود، خوشبینیِ بیخود به حساب می‌آید، کناره‌گیری از مظاهرِ مدرنیته یا رویای بازگشت به جهانِ پیش از آن نیز به همان نسبت و از نگاه من، بیشتر کودکانه می‌نماید. به هر رو ما در برابرِ این مدرنیته هرچه بخواهیم کنیم، بازهم خواه ناخواه به خودش باید دست یازیم.


      حالتِ کنونیِ جهان، گریزناپذیز بود؛ چنانکه اگر امروز بدین لبه‌ی پرتگاه رسیده‌ایم، باید بدان میرسیم و سپس یا چاره‌ای برایش اندیشه میکردیم و یا به ژرفنای پرتگاه می‌افتادیم. گمانِ من این است که انسانِ پیشامدرن نمیتوانست پرتره‌ی زیبای مدرنیته و تکنولوژی را نبیند و به پرسپکتیوش نگاه کند و این‌سان از آن اجتنابی برآمده از دلهره‌‌‌ای به‌مانندِ دلهره‌ی امروزیِ ما از دورنمایِ پیش روی گسترشِ بی‌درنگ، بی‌مهار، بیکرانه، بی‌سرانجام و هتا بی‌هدفِ فناوری داشته باشد. انسانی که برای هزاره‌ها تشنه‌ی تکنولوژی پیشرفته بوده، هرگز هتا تصور هم نمیکرد که پس از گشودنِ دروازه‌اش، روزی به چنین سرگشتگی و دلهره‌ای دچار خواهد شد؛ چنین خواسته‌ای هم از او نم‌توان داشت. و این را اگر شما به نامِ بی‌خردیِ انسانِ در آستانه‌ی مدرنیته می‌خوانید، من آنرا چنین نمیبینم و اگرچه در آن دانایی نمی‌بینم اما راه گریزی یا چاره‌ای نمی‌بینم. و همچون نیچه آن را ناشی از نبودنِ معرفت‌شناسی‌ای در خورِ خودش می‌‌بینم.


      در پایان، انگیزه‌ی شما برای دست شستن از اینترنت و فروم‌ها و همچنین اینجا هر چه که باشد برایم محترم است و من کاری به آن ندارم، بلکه موضوع برای خودم تنها از همان نگاهِ فلسفی قابل بررسیدن است که اینکار چه معنایی میتواند داشته باشد. منظور این است که اگر شما بگویید که من به دلایلِ شخصی اینجا و اینترنت را رها میکنم، من بهترین آرزو‌ها را به بدرقه‌ی شما خواهم فرستاد و شما را بدرود خواهم گفت اما اینکه چنین نگرشی را پایه‌ای برای چنان کنشی(یا بهتر بگوییم پادکنش) میگیرید و اعلامش میدارید، من نیز میخواهم در موردش بدانم که اگر براستی چنین میتواند باشد، پس هرآینه بودنِ من نیز بی‌وجه خواهد بود پس با شما همراه شده، تارَکِ اینترنت شوم. سخن این است که به هر رو آنگاه که ما نگرشی را اعلام میداریم، خواهی نخواهی، انتظار داریم که دیگران نیز در آن مورد بیاندیشند و اگر آنرا درست یافتند با ما همراه شوند.
      ویرایش از سوی Dariush : 07-10-2013 در ساعت 09:11 AM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-10-2013),sonixax (07-10-2013),undead_knight (07-10-2013)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      چیزی که مهربود عزیز در مورد پیامد و خطرات پیشرفت تکنولوژی گفت تقریبا بی کم و کاست درست هست ولی از دید من توجه به چند نکته لازم هست:
      1-خطرات طبیعی که به خود بشر ارتباطی ندارند معمولا دست کم گرفته میشند.چه خطراتی که از جانب فضا هستند(از شهاب سنگ ها و ستارگان دنباله دار گرفته تا پدیدار شدن یک سوپرنوا در فاصله خطرناک نسبت به زمین یا حتی تمدن های بیگانه خطرناک فضایی و...) و چه خطراتی که به خاطر شرایط جیولوژیکی خود زمین میتونند رخ بدند(ابرسونامی های جهانی،زلزله هایی در مقیاس بسیار بزرگ یا فوران های آتشفانی در مقیاس جهانی و...)هرچند تکنولوژی ما رو کم کم داره به جایی میبره که بسیاری از این خطرات رو رفع کنیم ولی تا آینده های دور ما در معرض تهدید همه جانبه و دائم این خطرات هستیم(و شماری از اینها همیشه میتونند نسل بشر رو تهدید بکنند) و متوجه نیستیم که تا چه اندازه خوش شانس هستیم که تا به حال رو زمین دووم آوردیم.

      2-دانش و آگاهی در مورد انسان و طبیعت ذاتا یک شمشیر دولبست و جنبه های مفید و خطرناک رو با هم داره و تکنولوژی به عنوان محصول این آگاهی هر دو جنبه رو تقویت میکنه.ترس از فناوری همونطور که داریوش عزیز به خوبی اشاره کرد ترس از ناشناخته هاست، اینکه "ما نمیدانیم چه میشود"یا اینکه با افزایش سودمندی های فناوری جنبه های خطرناکش هم قوی تر میشند به این معنا نیست که لزوما اینها باعث نابودی بشر میشند(هرچند من میپذیرم نابود کردن همیشه ساده تر ساختنه)در واقع در هر چیز جدید و نو میتونه خطرات زیادی نهفته باشه و اگر قرار باشه ما به خاطر این خطرات احتمالی از دانستن باز بمونیم حتی اولین قدم های بشر برای شناخت جهان اشتباه بوده! :)

      3-دیدگاه فلسفی ما به حیات و مخصوصا انسان هم اینجا مهمه.اینکه انسان ها چقدر در این جهان دووم میتونند بیارند برای ما مشخص نیست ولی اینکه در زمان نامعلومی(جتی مثلا برای یک هزار سال آینده) کل نسل بشر از میون بره مثلا به خاطر تکنولوژی دلیل برای بریدن از تکنولوژی و احساس یاس و ناامیدی نیست.شخصا هم متوجه نمیشم کسی که زندگی جاودان و پس از مرگ باور نداره و میدونه بعد از مرگش کاملا از بین میره،به سرنوشت انسان ها پس از مرگش برای اهمیت زیادی داشته باشه(البته باید بگم من به هیچ وجه خواستار نابودی انسان ها نیستم) چون اصولا کسی که مرده ادراکی نسبت به این جهان نداره.اگر این دیدگاه فردگرایانه رو هم کنار بزاریم باز حتی در خوشبینانه ترین سناریوها هم انسان ها تا ابد نمیتونند در جهان زندگی کنند و بلاخره نسل انسان نابود میشه،با این حال این دلیلی نمیشه که زندگی حاضر و موجودمون تحت تاثیر این آینده حتمی قرار بگیره:)
      sonixax این را پسندید.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (07-10-2013),sonixax (07-10-2013)

    9. #5
      سرنویسنده یکم
      Points: 29,088, Level: 99
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 912
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      بی تفاوفت
       
      یه نفر آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Apr 2013
      نوشته ها
      1,285
      جُستارها
      21
      امتیازها
      29,088
      رنک
      99
      Post Thanks / Like
      سپاس
      186
      از ایشان 1,247 بار در 721 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      29 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      این حرفا زیر فشار نیروهای امنیتی زده شده :-)
      فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
      دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!



    10. یک کاربر برای این پست سودمند از یه نفر گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (07-10-2013)

    11. #6
      سرنویسنده یکم
      Points: 29,088, Level: 99
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 912
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      بی تفاوفت
       
      یه نفر آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Apr 2013
      نوشته ها
      1,285
      جُستارها
      21
      امتیازها
      29,088
      رنک
      99
      Post Thanks / Like
      سپاس
      186
      از ایشان 1,247 بار در 721 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      29 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی یه نفر نمایش پست ها
      :-)
      سلام به دوستان. امیدوارم حالتون خوب باشه..
      چندی پیش تنها لودم و با خودم فکر میکردم آینده چگونه خواهد بود? این همه پیشرفت و سرعت به کجا می رسد
      بنظرم پیشرغت تکنولوژی و علم و افزایش سرعت دیتا و .. به حدی می رسد که دیگر اندام های بدن ما مناسب این سرعت نخواهند بود.
      علم و تکنولوژی به حدی پیشرفت میکنه که انسان برای آپدیت بودن با آن, نیازمند اندام های حدیدی خواهد بود...
      مثلا یک انگشت اضافه برای سرعت بخشیدن در تایپ کردن 😃
      یا یک چشم اضافه برای پشت سر...
      یا یک مغز با حافظه بالاتر
      نظر شما چیه؟
      فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
      دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!



    12. #7
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      درود داریوش جان!

      به یاد مزدک, بر پاد خواهش درونی ام! که این روزها بسی تن‌آسا شده و انگیزه‌یِ گفتمان ندارم, همراه با پوزش از دیرکرد میکوشم پاسخ درخوری بدهم.
      درود مهربد جان؛خواهش می‌کنم؛
      من نیز همچون شما به تن‌آساییِ کمابیش مفرط مبتلا شده‌ام، چنانکه فیلم و سریال و کتاب‌های آبکی و این‌چیزها مرا مشغول میکنند! اگر راهکاری برای رهایی از دستِ این تن‌آسایی یافتی، با من در میان بگذار

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      راست اش پیش از نوشتن دوبار نوشته شما را خوانده و زیر و رو کردم, ولی باز نگرفتم که براستی دشواری یا فرهشت[1] چیزیکه میگویید چیست و چرا از رفتار من گلایه میکنید.
      آه، مهربد جان، من که گلایه نمی‌کنم، و تنها قصد گفتگو ودانستن دارم که این‌هم سراسر به میلِ شما وابسته است! آنچه شما می‌کنید و تصمیم میگیرید سراسر به خودتان مربوط است و من تنها از جایگاهِ دوستی شاید در پاتوق دل‌تنگ‌تان شوم و یادی از شما بکنم وگرنه در جایگاهی نیستم که بخواهم از رفتارِ شما گلایه بکنم.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      اکنون شما هم میگویید من میدانم چرا تکنولوژی بده, ولی نمیدانم چرا خوشی بردن از اینترنت و پرداختن به خردگرایی (خردگرایی —> پیشرفت دانش و صنعت —> گسترش تکنولوژی) هم بده! ((:
      راستش، پیامِ جک‌تان را که نگرفتم دقیقا، با این‌حال، روی این قسمت بیشتر سخن خواهم گفت. شما چگونه از خردگرایی و گستراندنِ آن به پیشرفتِ تکنولوژی و دانش و سپس به گسترشِ تکنولوژی میرسید؟ مشکل بیشتر روی همان قسمت اول است. خردگرایی و گسترشِ آن چه ارتباطی به پیشرفتِ تکنولوژی دارد؟ اگر بگوییم پرداختن و گسترشِ علم، به پیشرفت و گسترشِ تکنولوژی می‌انجامد، بله؛ که البته این هم تنها دلیل‌اش نمی‌تواند باشد، اما خردگرایی آیا نتیجه‌اش مشخص است؟ آیا شما تاملاتِ خود و جنابِ کازینسکی را از دایره‌ی خردگرایی بیرون میکنید؟ سخن آنکه خردگرایی دامنه‌ای بسیار وسیع‌تر از علم دارد و اگرچه اشتراک‌هایی باهم دارند، اما الزاما رابطه‌ای مستقیم میان‌شان نیست. علاوه بر این، علم اگر نتایج‌اش میتواند منفی و زیانبار باشد، خردگرایی هرگز چنین نیست، چرا که تعریف‌اش به کلی با علم متفاوت است. اگر تا دیروز خردگرایی را به پیشرفتِ علم و تکنولوژی رای می‌داد، امروز می‌تواند چنین نباشد و نظرش کاملا مخالفش باشد.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      پیش از هر چیز من میاندیشم شما رویکرد من در رویاروی با دشواری‌ها را بگونه‌ای راهکار من گرفته‌اید, گرچه من بالا گفته ام که هیچ راهکاری ندارم.
      خیر، میدانم رویکردِ شما راهکار نیست، برایم تنها پرسش این بود که در نبودِ راهکاری مشخص، چگونه می‌توان رویکردی را برگزید؟ به ویژه که شما از مدافعانِ فایده‌گرایی هستید، عملی که بی‌فایده است از نگاهِ شما چگونه قابلِ توجیه است؟ سخن این است: اگر من(یا هر کس دیگر) از (فرضا ) فروم‌نویسی صرفِ نظر کنم چه بدست می‌آورم؟ در یک کلمه، در مقایسه با میلیون‌ها نفر انسانی که این‌را همچنان ادامه می‌دهند، شاید یک میلیاردیم بیش از صفر ارزش داشته باشد آنچه بدست می‌آورم.(البته اینجا استفاده‌ی عقلانی و درست از فروم‌نویسی مدنظر من بود). حال اگر ادامه دهم چه زیان‌هایی می‌آفرینم؟ بازهم اگر پیش‌فرضِ استفاده‌ی خردگرایانه از فروم‌نویسی را درنظر داشته باشیم، تقریبا هیچ(البته اینجا نیز باید در نظر داشته باشیم که در حالِ حاضر استفاده از مظاهرِ تکنولوژی با گسترشِ تکنولوژی متفاوت است و ما فعلا ناچاریم در زندگیِ خود از آنها استفاده کنیم وگرنه که زندگی ما به کلی مختل خواهد شد). چه به دست می‌اوریم؟ گسترشِ خردگرایی (از جمله منطق، فلسفه، تاریخ، خرافه‌ستیزی...) می‌تواند دستاوردهایی بسیار ملموس‌تر داشته باشد. از جمله آنکه می‌تواند بسیاری را از دامانِ جهل و نادانی رهانیده و بستر را برای هتا اندیشیدن درباره‌ی راهکاری در برابر گسترشِ خطرناکِ تکنولوژی فراهم کند. اگر اینرا که می‌توانیم نکنیم، لشکر جهل و نادانی هر روز بیش از دیروز قوی‌تر شده و به پیش می‌تازد و جهان و انسانها را بیشتر در نابودی می‌کشاند و در نهایت اگر تکنولوژی ما را نابود نکند، آنها ما را نابود خواهند کرد! یعنی در واقع نفی گسترشِ خردگرایی در واقع تلویحا به معنای بی‌تفاوتی نسبت به گسترشِ جهل و نادانی‌ست!

      جنبه‌ای دیگر را با این مثال در نظر بگیرید: فرض کنید قرار است سوار بر ماشینی شویم که خراب است و چندان به آن اعتمادی نیست و به وسیله‌ی آن از جاده‌ای خطرناک و پر از دره بگذریم! رویکردِ شما (نه راهکار) به مانندِ این است که فکر کنیم حتما به درونِ دره می‌افتیم و هیچ شانسی برای زنده ماندنِ ما نیست، بنابراین بهتر است دیگر فکر و برنامه‌ای برای پس از رسیدن به مقصد نکنیم!

      برخلافِ کازینسکی، من تصور میکنم به جای بازگشت به دورانِ پیش از مدرنیته و قرونِ وسطا که نیازمند دگرگونیِ 180 درجه‌ای در تمامِ ابعادِ زندگیِ جوامعِ بشری است و تحققِ آن شاید تنها در رویا ممکن باشد، بهتر این است که در جهتِ آگاهی بیشتر، گسترشِ آزادی و خردگرایی و پرورشِ انسان‌های دانا بکوشیم تا آنجا که وجودِ این سلاح‌ها بی‌معنی شود. یعنی اگر تصور کنیم تا دویست سالِ آینده انسان به وسیله‌ی جنگ‌افزارها نابود نمی‌شود، برنامه‌ریزی برای هدفی چون خارج از دسترس کردنِ سلاح‌های خطرناک از انسان‌های خطرناک و همچنین زدایشِ تدریجیِ آنها، اگرچه همچنان ریسک بیشتری نسبت به راهکارِ کازینسکی دارد، اما قابلِ دستیابی و بکارگیری است. همین امروز هم نگرانی‌ها در این مورد میانِ جوامعِ بین‌المللی مشهود است؛ چنانکه مثلا آمریکا و روسیه پیمان‌نامه‌ای امضا کرده‌اند که سالانه تعدادی از بمب‌های هسته‌ای خود را از بین ببرند یا تمامِ کشورها برای جلوگیری ایران از دستیابی به بمبِ هسته‌ای متحد شده‌اند و پیمانِ منعِ گسترشِ سلاح‌های هسته‌ای تصویب می‌کنند. تصور کنید اگر چند کشور مصل ایران و کره شمالی و چندتای دیگر هم از این وضع خلاص شوند و از مخاطرات و تنش‌های بین‌المللی کاسته شود، آنگاه اوضاع می‌تواند امیدوارکننده‌تر باشد. این خیلی در دسترس‌تر، واقع‌بینانه‌تر و ساده‌تر از راهکارِ کازینسکی است که همچون رویای بازگشتِ جوجه به تخم‌مرغ می‌ماند.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      دیگر اینکه من نگرفتم شما چگونه از این سخن که «من فروم‌نویسی و گسترش خردگرایی را بیهوده[2]
      و هتا زیانآور میدانم» به اینکه من گوشه‌گزین شده‌ام یا اینترنت نمیایم و یا در تنهایی به کنج عزلت فرورفته‌ام رسیده‌اید.
      خیر، من این را نگفتم، گفتم شما از فروم‌نویسی و اینترنت کناره گرفته‌اید، وگرنه میدانستم و میدانم که شما به هیچ رو آدم گوشه‌گیر یا عزلت‌نشینی نیستید. اکنون می‌دانم که از اینترنت کناره نگرفته‌اید، تنها فروم‌نویسی را رها کرده‌اید و در دیگرِ موارد همان مهربدِ گذشته هستید!
      اکنون من یک چیز را بگویم! اگر سخنانِ شما بپذیریم، من گمان میکنم استفاده و خرید ابزارهای تکنولوژیک (از رایانه و تلویزیون و اینترنت گرفته تا هتا لباس‌ها و لوازمِ خانگی) بیشتر از گسترشِ خردگرایی ضرر داشته باشند! گسترشِ خردگرایی، همانطور که گفتم، حداقل فوایدی دارد، اما خرید و استفاده از ابزارهای تکنولوژیک، باعث میشود هرچه بیشتر آب به آسیابِ شرکت‌های گستراننده‌ و سودجوی تکنولوژی می‌ریزد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      در دنباله‌یِ سخن, دوباره به اینکه چرا اینترنت نیاییم (آیا من کسی را به اینترنت نیامدن خوانده‌ام؟) یا چرا گوشه‌گیر
      شویم (من کسی را به عزلت‌نشینی نخوانده‌ام؟), یا چرا برخی کارهای دیگر نکنیم پرداخته و از من خواهان دلیل برای اینها شده‌اید!
      من براستی از کجا بدانم شما داریوش جان برای چه از بیخ دفترچه میایید یا چرا از این کارها خوشی میبرید که بخواهم دلیل بیاورم که نکنید!!
      تازه اگر نکنید, چه سودی دیگر هنگامیکه راهکارِ خوبی در دست نیست و هنوز جای اندیشه‌یِ بسیار در همه چیز میرود دارد؟ من من هستم و
      راهکار و بی راهکار کار خود ام را میکنم, ولی چرا باید از دیگران بخواهم زمانیکه خود ام نمیدانم چه باید کرد, به دنبال من از رفتار ام پیروی کنند!؟
      مهربدِ عزیز، من نگفتم شما کسی را دعوت به کناره‌گیزی از اینترنت یا عزلت‌نشینی کرده‌اید، تنها می‌خواستم بدانم این رویکرد تا چه اندازه قابلِ دفاع و عمومیت‌بخشی‌ست!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      برای من پیچیده‌تر از این نیست:

      من خردگرایی را کار درستی میدانم —> گسترش خردگرایی به من خوشی میدهد —> فروم مینویسم.
      من خردگرایی را بیهوده میابیم —> گسترش خردگرایی به من خوشی نمیدهد —> فروم نمینویسم.

      به سخن کوتاه‌تر, من خوشیِ کار ام را زمانی میگیریم که آنرا درست بدانم. اگر چیزی نادرست باشد, من خوشیِ آنرا به درد می‌دگرانم[3] و کار خرددوستانه نیز همین است.

      نمونه‌وار, به مازوخیست‌هایی بنگرید که از بُریدن خود اشان با کارد و تیغ خوشی میبرند; رفتار خرددوستانه اینجا زدایش این خوشی و آسیب نرساندن به خود است.
      در موردِ نادرستی این رابطه پیش از این گفتم. بطور مثال فرض کنید شما می‌خواهید به جماعتی بفهمانید که پیشرفتِ تکنولوژی عامل نابودی ما خواهد شد (اگر جلوگیری از گسترشِ تکنولوژی را خردگرایانه بدانیم) و آنها اگر با اصولِ ابتدایی منطق و خردگرایی آشنا نباشند و تفکرِ انتقادی نداشته و اهلِ تعقل نباشند، هرگز نمی‌توانیم به آنها چیزی بفهمانیم! شما خودت اگر خردگرا نمی‌شدی و در دامانِ آخوند بزرگ میشدید، هرگز می‌توانستید روزی به این تفکرات برسید یا هتا بدان فکر کنید، آیا هرگز به افسانه بودنِ فایده‌مند بودنِ تکنولوژی هرگز فکر میکردید؟به دنبالِ راهکار بودن، پیشکش!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      داریوش نازنین, به مانند بالا, من هرگز کاری را نمیکنم چون خوشی‌آور است, کاری را میکنم که هوده‌مند و درست بیابم (و در کنار اش بیشتر زمانها خوشی نیز میبرم).

      اینکه شما در کنار زندگی روزانه اتان از داشتن یک جمع فرهیخته در گوشه‌ای از اینترنت خوشی میبرید و با آمدن اینجا و اندکی
      گپ زدن با این و آن احساس بهتری نسبت به زندگی اتان میابید و شاید جای کمبود برخی چیزها را نیز برایتان پر میکند, همگی چیزهایی درست و بجا هستند.

      هر آینه اگر من بخواهم ترس و نگرانیِ بجایِ خود از آینده‌ و ناتوانی ام در کنترل سرنوشت ام را با فروم‌نویسی و گپ
      با فرهیختگان هتا اندکی بلاپوشانم, پس کارِ من بمانند بیماری خواهد ماند که بجای درمان و چاره‌جوییِ سردرد اش, به خوردن آرامبخش روی میاورد.

      درد در نزد یک خردگَـر بهترین دوست و والاترین یار است.

      پس در پاسخ به اینکه شما از دیدگاه فلسفی چرا نباید کارهایی که بهتان خوشی میدهد را بکنید, شاید چون نباید بهتان خوشی بدهند و
      شاید چون دردی که در نیانجامیدن اینکارها پدیدار* میشود همان نِشالی[7] است که باید به آن گوش فراداده و رویکرد اتان را بدگرانید[3].

      اگر سرتان درد میکرد, آرامبخش نخورید, گرچه در آغاز نمیدانید چرا می‌دردد, ولی با یادآوریِ پیوسته‌یِ درد, به یاد خواهید داشت که جویایِ چاره باشید.
      این سخن‌تان درست است و من قبولش میدارم.
      اما قدری این وسعتِ هراسِ شما برایم قابلِ درک نیست. شاید به این دلیل است که نگاهِ ما متفاوت است و همچون آندد، جورِ دیگری مینگرم! از نگاهِ من خوشی‌ای که بی‌فایده و البته بی‌ضرر باشد، اگر در اولویت نباشد، اما همچنان خوشی است و من از آن‌هم بهره خواهم برد. سخن آنکه مگر شما از گوش دادن به موسیقی، فیلم دیدن، ورزش، کتابِ رمان خواندن و... چه فایده‌ای میبرید جز همان خوشی؟ البته من اینرا برای خودم گفتم، چرا که به قولِ شما از بودن در جمعِ فرهیختگان خوشی میبرم. برای شما ممکن است چنین نباشد!
      مهربد جان، مشکل آنطور که شما تصویر میکنید، بسیار بنیادی‌تر و پیچیده‌تر از این حرفاست که بشود آنرا به سردردی تشبیه کرد که واکنشی‌ست بیولوژیک برای یک بیماری که باید به جای رفع سردرد، به درمانِ آن بیماری اندیشید. مگر حالِ زمین رو به سوی فاجعه ندارد؟ از آلودگیِ هوا و گرما بگیرید تا استخراج بی‌رویه و افسارگسیخته‌ی انرژی از زمین و گسترشِ شهرها، افزایشِ جمعیت و بیابان‌زایی و... چنانکه تمامِ کارشناسان متفق‌القول هستند که اگر همین روند ادامه پیدا کند، تا چند دهه دیگر زمین جایی برای زیستن نخواهد داشت! طنزِ داستان این است که تمامِ دولت‌ها هم این را قبول دارند اما آخرین بار، چندی پیش کشورهای صنعتی دورِ هم جمع شدند تا فکری در این مورد بکنند، اما در نهایت هیچ چیزی تصویب نشد! در موردِ تکنولوژی که همه‌ی جهان به آن به شدت خوشبین هستند و کسی هتا تصور هم نمی‌کند که روزی قرار باشد جلوی پیشرفت‌اش گرفته شود، بنابراین اگر هم راهکاری پیدا شود، تا آنجا که همه بخواهند آنرا به کار ببندند فاصله‌ای هزاران فرسخی هست! من تصور نمیکنم اصلا کاری برایش بتوان کرد.
      ویرایش از سوی Dariush : 07-13-2013 در ساعت 09:56 AM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    13. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-13-2013),sonixax (07-13-2013),undead_knight (07-13-2013)

    14. #8
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من بحث رو خوندم، نوشتارها درباره تکنولوژی رو سطحی دنبال کردم و باید بخونم، ولی بنظرم بیشتر از هر چیز بحث فلسفی درباره زندگی مطرح هست، تکنولوژی در اینجا حکم یک بمب ساعتی رو داره که ما براش راهکاری نداریم، جدا از درستی یا ندرستی این گزاره میشه درباره راهکار ما بهش بحث کرد، اینکه خیام‌وار باهاش بقول مهربد برخورد میکنیم یا چه؟
      با توجه به اینکه احتمال دارد انفجار این بمب به عمر طبیعی ما قد ندهد راهکار فراموشی و Blue Pill چطور است؟!!

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    15. 3 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (08-14-2013),sonixax (08-14-2013),undead_knight (08-15-2013)

    16. #9
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من بحث رو خوندم، نوشتارها درباره تکنولوژی رو سطحی دنبال کردم و باید بخونم، ولی بنظرم بیشتر از هر چیز بحث فلسفی درباره زندگی مطرح هست، تکنولوژی در اینجا حکم یک بمب ساعتی رو داره که ما براش راهکاری نداریم، جدا از درستی یا ندرستی این گزاره میشه درباره راهکار ما بهش بحث کرد، اینکه خیام‌وار باهاش بقول مهربد برخورد میکنیم یا چه؟
      با توجه به اینکه احتمال دارد انفجار این بمب به عمر طبیعی ما قد ندهد راهکار فراموشی و Blue Pill چطور است؟!!
      اصلا بحث اصلی بحث فلسفیه راسل جان.یعنی به نظر من یکجور تفاوت دیدگاه در ارزش دادن به زندگی گذرا در مقابل چیزهای جاویدان هست.
      من هم به مهربود گفتم سرنوشت ما در نهایت نابودیه،یعنی فناوری حتی اگر بدبینانه ترین دیدگاه رو هم داشته باشیم این سرنوشت رو عوض نکرده که.
      نکته هم همینه که اگر مرگ ما مثلا در 50 یا 100 یا هزار سال دیگه دلیل ناامیدی ما نباشه چرا باید مثلا نابودی احتمالی بشریت در صده یا هزاره های آینده دلیل ناامیدی ما باشه؟! :)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    17. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (08-15-2013),sonixax (08-15-2013)

    18. #10
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      مهربد گرامی، در اینجا یک نکته فراموش نشود:

      هرچه جنگ افزار ساده تر و فروفند تر باشد، بیشتر هم بکار میرود چون هزینه و راه بدست آوردن آن آسانتر است. با شستار (سلاح) های سرد، هرروز آدمهای فراوانی کشته و زخمی میشوند که شاید نیوه (خبر) اش به ما نمیرسد چون پیش پا افتاده است.
      shastaar = weapon
      Sanskrit:
      n [ 2. sás-tra ] n. [cutting instrument: &root;sas] knife, dagger, sword, weapon; C.: arrow (rare); sword=war.
      با شستار های گرم و سبک نیز هر بار گروه بیشتری میتوانند کشته شوند ولی بارهایی که این رویداد پیش میاید کمتر از بارهای کشتار با چوب و چاکوست (چاکو = چاقو)، چرا که بدست آوردن شستار گرم که فرافند (hi-tech) تر است دشوار تر بوده و با هزینه ی بالاتری همراه است. برای درست کردن آنهم نیاز به زیرساخت و کارخانه و هنداسگر و فندآور و انیهاست، ولی چماق را هر کس میتواند در خانه درست کند. بمب های ویرانگر تر یا بمب اتمی هم گرچه هربار میتوانند بسیار بیشتر از تیربار و کارد، کشتار و ویرانی ببار بیاورند، ولی دیگر داشتن و بدست آوردن انها چنان هزینه مند است که تنها دولت ها و سامانه های همبودین بزرگتر از پس ان بر میآیند، و از آنجا که بسار ویرانگرند، کنترل بیشتری از سوی آدمهای بیشتری روی آنها هست . شمار بار هایی که بمب اتمی در کشتار بکار رفته، تنها تا کنون دو بار بوده است. بگونه ای که میتوان گفت که کـُشتگان و جانباختگان آن ، بسیار کمتر از کشتگان جنگ افزار های فروفند تر بوده.

      پس ما یک پیوند مزدائیک وارونه میان کاربرد ابزار کشتار و تراز فندی آنها درمیبینیم.
      y~1/x
      بر این پایه اگر به نگاره هایی که نهادید، تراز کاربرد را هم چندباره کنیم ، ( توان کشتار در بار های کاربرد)، می بینیم که جنگ افزار های فرافندی انبوه‌کـُش، کشتار کمتری را پدید میاورند. از سوی دیگر هراس از انها، مردم را به سازش بیشتری با هم فرامیخواند.
      absolut destruction = destruction power * count of application
      سخن اتان درباره‌یِ پیوند میان کاربرد و کشتار شستار‌ها[1] درست است مزدک جان, ولی نگرش من آنجا پرداختن به «دامنه‌یِ آسیب»ی بود که با پیشرفت فندآوری[2] پیوسته دارد گسترده‌تر میشود.

      در راستای سخن شما نیز, درست است که در آغاز همه‌یِ فندآوری‌هایِ نوین (و سیجناک[3]) مرزمند و در دست اندک شماری بیشتر نمیباشند, ولی اینکه این فندآوری‌ها همینجور مرزمند نمانده و با پیشرفت بیشتر تکنولوژی, روز به روز ساخت اشان آسانتر و ساده‌تر و پس همه‌گیر‌تر خواهد شد نیز باید روشن باشد, چنانکه درباره‌یِ هر فندآوری‌ای این روند را تاکنون آروینسته‌ایم[4].

      نمونه‌وار میدانیم همین امروز کسیکه دانش اش را داشته باشد, میتواند در زیرزمین خانه اش با ابزارهای بایسته همان شستار گرم را هم — گرچه نابهینه — بسازد, یا بمب‌هایِ دست‌سازی که روز به روز ساخت اشان هم آسانتر میشود هم توانایی آسیبرسانی اشان بیشتر.

      درست است که کسی امروز نمیتواند بگوییم در زیرزمین خانه اش بمب اتم بسازد, ولی آیا تا چندین دهه/سده‌یِ دیگر نیز همینجور خواهد ماند؟

      من درباره‌یِ فندآوری‌هایِ دوردست و «نانوتکنولوژی» و اینها هم نمیگویم, ما همین امروز چاپگرهای ٣ گسترائینِِِ[5] نوپایی داریم که دارند کم کم راه اشان را به بازار میابند:




      از اینجا هم میتوان الگو‌هایِ چاپ گوناگونی را فروباشت[6]: tpb - Physibles

      میتوانید بپندارید که با پیشرفته‌تر شدن همین چاپگرهای بالا, چه اندازه میتوان ابزارهای گوناگونی ساخت و چگونه میتوان براه bootstrapping کمابیش هر فندآوری‌ای که امروز ساخته شده را از نو ساخت.


      اینها درباره‌یِ فندآوری‌هایی است که هماکنون تا اندازه‌ای نوآوری[7] شده‌اند, میتوانیم همین فرایند را درباره‌یِ فندآوری‌هایِ هنوزنیامده‌یِ فردا نیز برونیابیم[8].
      پس بهمینگونه درست است که بنمونه برای کار روی «مهندسی ژنتیک» امروز هر کس نیاز به دسترسی به آزمایشگاه‌های بزرگ و ابزارهای گوناگون و
      کمیاب دارد و رویهمرفته فندآوری‌ای[2] مرزمند میباشد, ولی آیا با پیشرفت بیشتر ِ فندآوری, آینده‌ای که کمابیش هر کس بتواند در زیرزمین خانه اش با ژن‌هایِ ما بازی کند دور از باور است؟





      ----
      1. ^ šast+âr::Šastâr || شستار: اسلحه Ϣiki-En, Dehxodâ, vedabase.net weapon Waffe
      2. ^ آ ب fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
      3. ^ sij+nâk::Sijnâk || سیجناک: خطرناک Ϣiki-En dangerous
      4. ^ ârvin+estan::Ârvinestan || آروینستن: تجربه کردن; آروین کردن to experience
      5. ^ gostar+â+in::Gostarâin || گسترائین: بُعدی Ϣiki-En dimensional
      6. ^ foru+bâštan::Forubâštan || فروباشتن: فروبار کردن; داونلود کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to download herunterladen
      7. ^ no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
      8. ^ borun+yâftan::Borunyâftan || برونیافتن: برآوردنِ بلنجِ یک برآیه بیرون از گستره‌یِ بلنج‌هایِ شناخته شده ⚕Heydari, Ϣiki-En to extrapolate
      Reactor این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    19. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-04-2013),مزدك بامداد (09-07-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گزین‌گویه‌ها
      از سوی Theodor Herzl در تالار هماندیشی
      پاسخ: 691
      واپسین پیک: 05-11-2015, 03:20 PM
    2. پاسخ: 18
      واپسین پیک: 09-01-2012, 04:16 PM
    3. اندر نکات امنیتی در ساخت ویلاگ
      از سوی Russell در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 01-09-2012, 01:11 PM
    4. سفری به پناهگاه جیمز باندی ویکی‌لیکس!
      از سوی Dariush Rahazad در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 12-17-2010, 08:27 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •