*اینایی که وقتی بهشون میگی "من کمونیستم" یهو ترس برشون میداره و میگن:نعوظ بالله!
اینا همونایین که کل اطلاعاتشون از جریان چپ اینه که "کمو" یعنی خدا،"نیست" هم که همون نیسته.پس کمونیست یعنی خدا وجود نداره.
*این بچههای دَدی مایهدار که میگن:"اونی که کارگره و فقیر، خودش نخواسته به جایی برسه.اگه تلاش میکرد یه چیزی میشد...این از لحاظ جامعه شناسی هم ثابت شده..."
بعد همینطور که دارن از این دست گوزوژعرا تفت میدن،دوست دخترشون که مشغول لاک زدنه میگه:اینا از کجا میرسه به اون مخت آخه؟!؟!؟فیلسوووووووف منی:*
*اینا که به مارکسیستها فحش میدن و خودشون هم میدونن اگه همین چپا با ایجاد روز زن،پیگیری حقوق کارگرا و پافشاری بر تأمین اجتماعی، دولتها رو تحت فشار نمیذاشتن، الان جمیعاً مجبور بودیم جهت قدردانی از صاب کارای خیکیمون، صبح به صبح کونشون رو یه لیسِ پُر تفِ مجلسی بزنیم.
*اینا که نمیفهمن هر مکتبی اگه نقد نشه و قدرت بازسازی خودش رو از دست بده،تبدیل میشه به فاشیسم ناب.
برای همین هروقت یکی جهت زرنگبازی ازتون پرسیدن:اگه تو چپی چرا نمیری کره شمالی؟
به جای اینکه یک ساعت توضیح بدید اون کشور حکومتش ریدهمونیستیه نه مارکسیسیتی،در جوابش خیلی خونسرد بگید:خایه مالی؟
*اینا که فکر میکنن چپ بودن به کلاه چه گوارا و کاپشن برزنتیِ خاکستریه.
این افراد غالباً همونایین که شب به شب تا خاویار نزنن به بدن نمیتونن سرشون رو بذارن رو بالش.بعد همینطور که دارن آروغ شراب قرمزی که با غذا لمبوندن رو میزنن،قبل از خواب میان استتوس میذارن:پرولتارهای جهان متحد شوید.
برگرفته از صفحه ژانر در فیسبوک