شر مطلق چیزی است که هیچ خیری در آن قابل فرض نیست و خیر مطلق بر عکس
خیر و شر نسبی هم که مشخص است یعنی چیزی که در سنجش او با خودش شری وجود ندارد اما در سنجش با دیگران از این جهت که نفعی برای آنها ندارد و یا ضرری به آنها وارد می کند شر تلقی می شود.
اینها بازی با کلمات استاول مثال اگر دقیقا منطبق نباشید میشود قیاس مع الفارق که شده !! دوم اسمش واکسن هست و خاصیتش نیست ، اون یکی هم اسمش مادر هست و در عمل نیست... پس در واقع همون حرف من رو ثابت میکنه !! یعنی یک مورد نقیض کل این قیاس رو باطل میکنه که کرده... پس استدلال شما رفت همونجایی که عرض کردم !!
واکسن هست اسمش نیست دیگر چه صیغه ای است ؟ !!!
مادر هست مادر نیست !
عیب نداره یکبار دیگه می گم شاید بفهمید !مرحله اثبات خدا پیش از مرحله اثبات صفات خدا و سایر موارد درون دینی میاد... پس بدون اجازه و موافقت ما حق چنین استنادی ندارید...
منم تو همین فکرم... لا اقل کمی مطالعه کنید بعد حرف مفت بزنید !! جای دوری نمیره...
شما مدعی هستید که خدای ما به دلیل وجود شر در هستی نمی تواند وجود داشته باشد پس نمی توانید چیزی از خدای ما کم کرده و یا به آن چیزی اضافه کرده و وجود خدای ساخته خویش را به چالش بکشید.
روشن است؟
درون دینی نیستگفتیم که حق آویزون شدن از سایر موارد درون دینی رو ندارید و فروض برهان مشخص هست و باید اونها رو نقد کنید... هر چند همون آخرت شما رو هم جناب مزدک پاسخ دادن و شما زیر سبیلی رد کردید !! اینها رو عمدا میگم که حداقل اینجا کمی اصول بحث کردن رو یاد بگیرید...
دوباره تکرار می کنم؛ فرض بحث در به چالش کشیدن خدای ادیان است و خدای ادیان تعریف خود را دارد.
و
زیر سیبیلی نکردم، متاسفانه مزدک ادب را رعایت نمی کند لذا ترجیح میدم جواب ایشون را ندم
اتهامی را به خدای قرآن وارد کردید و من از زبان خود او از او دفاع کردم، امیدوارم قابل درک باشد.البته از کسی که وسط بحث فلسفی آیه قرآن میاره ، انتظار زیادی هست که چنین چیزی رو بفهمه !!