من به طورِ خاص سالی حداقل دو بار به جای جایِ ایران سفر میکنم و به همین خاطر تقریبا تمامِ ایران را دیدهام. البته این معیاری نخواهد بود برای سخنانم، تنها این سخن که «شاید دور و برِ شما اینطور باشد» را باطل میکند.
شما آمارِ خشونت علیه مردان را دارید تا آنها را با آمارِ خشونت علیه زنان مقایسه کنید؟ آنچه مشاهداتِ من به من میگوید این است که خشونت علیه مردان بیشتر از خشونت علیه زنان است (خشونت مرد علیه مرد و زن علیه مرد). اما مشاهداتِ من و شما که معیار نمیشود. میشود؟ خشونت در سالهای اخیر معنایی جدید یافته : خشونتی که علیه زنان باشد، تازه آن هم تنها از سوی مردان باشد. دیگرِ انواعِ خشونتها از قبیلِ خشونت مرد به مرد(دیده نمیشود)، زن به مرد( خیلی هم باحال و افتخارآمیز است)، خشونتِ زن به زن(دیپلماسیِ زنانه است) دیده نمیشوند، بلکه تنها خشونتِ مرد به زن، خشونت نام دارد. یعنی همانطور که مثلا در باورِ عامه مثلا ویندوز= سیستم عامل است، طوریکه لینوکس هم یک نوع ویندوز است، خشونت هم = خشونت مرد علیه زن و همینکه اسم خشونت به میان میاید، تصویر مردی دیومانند که با کمربند در حالِ زدنِ یک زنِ فرشتهگون است، به ذهنِ شنونده خطور میکند.
در موردِ فمنیستها هم نمیدانم بالاخره حرفِ چه کسی را باید باور کنیم؟ حاج خانوم، شیرین عبادی که میفرمایند فمنیسم در ایران بسیار قوی است و آنقدر قوی است که در پاسخ به پرسشِ مصاحبهگر که وضعِ مردمِ ایران چگونه است، اولین چیزی که به زبان میآورد همین است، بفرمائید 5 دقیقه زمان صرف کنید این چهار پست را بخوانید. در ایران هم فمنیسم بخشی از آن علنا فمنیسم است، بخشِ بسیار بزرگتری از آن چراغ خاموش پیش میرود، همچون شما که خود را فمنیست نمیدانید اما تماما شعارهای آنان را تکرار میکنید. چنانکه تمامِ روشنفکران و رسانههای فارسی تحتِ تاثیر شعارهای فمنیستی هستند، اگرچه خود را فمنیست نمینامند( از قبیل بیبیسی، صدای آمریکا، من و تو، رادیو فردا و دیگران). من اکنون به فکرِ یک ابزارِ نرمافزاری هستم که بتوانید به سرعت نوشتههای ما را پیرامون زنامرد پیدا کند؛ از بس که ناچار شدهام گفتههای پیشین خود را تکرار کنم.