اما این خوب احتیاج به یک محیط انتقال داره یا حتی یه بعد دیگه و اینها.یعنی این کوالیا و شعور برای خودش یک پدیده کاملا جدا و خاص میشه.
اما این خوب احتیاج به یک محیط انتقال داره یا حتی یه بعد دیگه و اینها.یعنی این کوالیا و شعور برای خودش یک پدیده کاملا جدا و خاص میشه.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
دقیقا منم همین فکر رو میکنم که یکجورایی میشه نامادی و یک بعد دیگه و همان بساطهای![]()
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
روح از جمله واژه هایه که از دوران جاهلیت مطلق بشر به یادگار مونده، زمانی که کسی نمیدونست فرق بین مرده و زنده یا علت خواب دیدن چیه. در مقام نظر و خارج از تاریخ طبیعی دین، بهترین ضربه به توهم روح رو هیوم میزنه، ما که ذهنمون چیزی نیست جز مجموعه ای از تاثرات حسی و تصورات (که خود همگی ناشی از تاثرات اند) پی در پی، هیچ کدوم تاثر حسی از روح نداریم، پس جمله های حاوی واژه ی روح جز یاوه چه میتوانند باشند؟
دوستان انجمن می خواستم دیدگاهتان را پیرامون پس از مرگــ... بدانم ؛
دیدگاه خودم ؛ همانگونه که دانش دیکته می کند ؛ این است که ؛ پیش از زایش پیکره کنونی ما بخشی از جهان هستی بوده ؛ و مفهوم "انسان" شکل نگرفته بود و تهی بودیم ؛ پس از مرگ نیز به ریشه خود بازمیگردیم ! به دید من این همه ماجراستـــ...
آیا دیگر دوستان اینجا نیز با من هم عقیده اند ؛ یا درباره مرگ نظر دیگری دارند !
با سپاس
جستار مشابهی پیش از این در تالار گفتگوی آزاد داشتیم.جستار های مشابه ادغام شدند.
من اعتقادی به دنیای پس از مرگ به عنوان اینکه کاربر آنارشی دوباره به پا خواهد خواست ندارم.ذرات تشکیل دهنده جسم من دوباره در چرخش قرار خواهند گرفت...همین و بس!!
اما اعتقاد شما کمی برای من عجیب است...پیش از زایش پیکره کنونی ما وجود نداشته، علم حرف شما را تایید نمیکند..در باب تهی بودن و بازگشت به ریشه پس از مرگ هم در صورت امکان بیشتر توضیح بدید..
مثل اینکه درست منظورم را نرساندم ؛ پیش از زایش پیکره کنونی ما (جسم ما) وجود نداشت ؛ ذره های سازنده ما ولی بودند ؛ اما همچنان "تهی" بودیم ؛ یعنی مفهوم انسان برایمان وجود نداشت ؛ عدم بودیم ؛ پس از مرگ نیز عدم میشویم به این معنی که چیزی از روانمان به جا نمی ماند ولی ذره های سازنده ما همچنان پراکنده می شوند و تا ابد هستند ! منظور من از ریشه هم این بود که ؛ پس از مرگ ؛ مانند پیش از زایش می شویمـــ...
امیدوارم منظورم را رسانده باشم ؛
این دیدگاه برایم رنج آور استـــ...![]()
من با این پسوند «ما» که میگید مخالفم...از زمان پیدایش سلول تخم، ما ما میشیم!! پیش از اون تهی بودن ما معنی نخواهد داشت...یعنی ذرات از پیش به ما تعلق نداشتن که بگوییم تهی بودیم.در خصوص ریشه هم باز موافق نیستم اون رو به «خود» بچسبونیم...البته این ایرادات من ملالغتی بودن هست تا حدیولی چه کنم که مغزم اینگونه عادت کرده به جزییات توجه زیادی کنم..
آهان دستتان درد نکند
من سرچ نکردمــ...
پس این جُستار را می خوانم اگر باز هم پرسشی بود در میان میگذارمـــ...
![]()
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)