• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 4 از 28 نخستیننخستین 1234567891011121314151617181920212223 ... واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 31 به 40 از 417

    جُستار: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
      چرا مهربد، بنظر من اصل مساله در برخورد با درد و زندگی و ... هست و تکنولوژی تنها یک مشکل که این بحث را زنده میکند.
      به نگر ات نادرست میاید, برای روشنگری نمونه‌یِ ساده میزنم. بیاندیش من مسلمانی هستم که میباورم
      محمد پیامبری نیک‌کردار بوده و برای رستگاری آدمی به زمین آمده و الله نیز آفریدگار پاکِ هر دو جهان زمین و آسمان میباشد.

      اکنون, آیا برای تو ارزشی دارد که احساس من به الله و محمد چیست و چگونه از اندیشیدن به حوری‌هایِ بهشت قند
      در دلم آب میشود, یا راستای سخن ات با من در این است که آنچه من میباورم «راست» است یا «دروغ[1]» و باورهای ام بر پایه‌یِ «واقعیت» میباشند یا «داستان»؟

      آیا میکوشی بجای آنکه به من بگویی «چرا خدا نیست» و «چرا محمد دروغگو» بوده, میایی درباره‌یِ احساسِ من
      به زندگی و الله و چگونه باید اینها را با نمیدانم "خوشی بردن از خردگرایی" و "احساس شعف کردن از کمک به همسایه‌ها" و این چیزها جایگزینم سخن میگویی؟

      اگر پاسخ ات نه بود — که میدانم نه میباشد — پس میبینی که بهمینسان, برای من هم کمابیش هیچ ارزشی ندارد شما یا دیگران پس از کنارگذاری فریب‌ها و باورهای دل خوش کُنک از تکنولوژی
      چه احساسی خواهید داشت, «واقعیت» این است و سرانجام آنچه میکنیم آن, اینکه شما چگونه اکنون با این واقعیت‌ها رویارویی میکنید و پس از دریافت حقیقت قرص چه رنگی! بخورید به خود اتان وابسته است.


      برداشت نابجا نشود, اینکه احساس ما چیست و چگونه میتوانیم با کنترل اندیشه و احساس زندگی بهتری برای خود امان
      داشته باشیم گفتمانی سراسر بی ارزش نیست, ولی ارزشی نزدیک به اینکه واقعیت چیست ندارد و بیگمان شایسته‌یِ[2] برابرگیری با آن نمیباشد.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
      حقیقتش نکته مهمتر و جالبتر برای من این است که خودت پیشتر چگونه طور دیگری میاندیشیدی و چگونه این مساله اینقدر در نظرت تغییر کرد.
      مخصوصا با توجه به بحث‌هایی که درباره جاودانگی... داشتی در اینجا.من تنها پاسخ نکته‌هایی که بنظرم مهمتر میرسند را میدهم که بحث شلوغ بشود و بهتر پیش رود:
      اینهم چیز پیچیده‌ای ندارد, شما هربار در هر جایی از من بپرسید, پاسخ من به پرسش «مُردن یا زیستن» همیشه زیستن است. من در هر ریختی نیز همیشه «نامیرایی[3]» را میگزنیم و کوچکترین گرایشی به مرگ و میرایی ندارم.

      ولی اینکه «من چه میخواهم» با اینکه «واقعیت چه میباشد» دو چیز سراسر دگرسان[4] میباشند.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
      1-انسان احتمال بسیار زیاد نابود خواهد شد (احتمالی به مراتب بیشتر از نابودی ما بدست تکنولوژی با روند فعلی، چرا که اخری زیر مجموعه اولی‌ست)، مهمترین گواهش هم قانون دوم ترمودینامیک.
      این تنها گمانه‌زنی است. درگاشت[5] هم به سوی بیشترینگی[6] می‌گِراید, نه اینکه همیشه ١٠٠% بیافزاید.

      در جایی از اینکه چگونه میتوان با همین «تکنولوژی» تا ابد (بدرستی تا ابد) زیست هم نگره‌هایِ[7] خوبی دیده بودم, ولی روشن است اینجا ما درباره‌یِ آنها سخن نمیگوییم.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
      2-میبینیم که اتفاقا مردم هم ورزش نمیکنند و هم سیگار میکشند و رفتارهای خودویرانگر بسیار دیگر هم انجام میدهند به تعداد زیاد و اساسا ماهیت بگوییم سیگار کشیدن و تکنولوژی از این جهت بسیار شبیه است، ولی تفاوت اهمیت به زندگی خود و زندگی بشریت در این است که اولی مال خودمان است دومی نه، هر روزه هزاران نفر از همین بشر در اثر دسترسی نداشتن به آب آشامیدنی سالم و سایر نیازهای اولیه زندگی جان خود را از دست میدهند، اینکه بحث بقای بشر، انسان‌هایی که احتمالا بسیاری از آنها هنوز بدنیا نیامده‌اند و خطر نابودی ناگهانی آنها با بمب اتمی و سلاح بیولوژیکی‌ست موضوع بحث ماست ولی مرگ نقد کودکان موضوع بحث ما نیست خود نشان میدهد که منشا نگرانی/عدم نگرانی درباره ایندو یکسان نیست، حداقل در لایه‌هایِ اولیه (بحث من درباره ریشه نگرانی کلی‌ست و نه درباره چرایی اندیشه‌یِ من و خودت و باقی دوستان).
      بجای سیگار crack و ecstasy و «رولت روسی» می‌گذاریم, میبینید که هیچکس برای رسیدن به مرگ نمی‌شتابد, سیگار هم «ریسک» است و ریسک ١٠٠%‌ای هم نیست — بسیاری سیگار میکشند و چنگار[8] هم نمیگیرند —, هنگامیکه رولت روسی ریسک بس بزرگتری است (مرگ ١:٦) و میبینیم شمار بسیار بسیار اندکی از مردم هم به آن دست میورزند.


      پس در هر ریختی, چه سرانجام نژاد بشر نابودی در دویست میلیون سال آینده‌ باشد, چه از بیخ نابودی نباشد, اینکه ما بدست خود امان فرایند مرگ امان را بشتابانیم نابخردانه است و بجز این نمیتواند باشد.





      ----
      1. ^ doruq+idan::Doruqidan || دروغیدن: دروغ گفتن Ϣiki-En to lie lügen
      2. ^ šây+estan::Šâyestan || شایستن: ممکن بودن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to may
      3. ^ nâ+mir+ây+i::Nâmirâyi || نامیرایی: زیستن نامرزمند, ولی به این چم که تنها "مرگِ طبیعی" در کار نیست, امُرداد ندارید و باشنده میتواند با آسیب از پیرامون همچنان بمیرد. Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ immortality
      4. ^ digar+sân::Digarsân <— Degarsân || دیگرسان: متفاوت Ϣiki-En different
      5. ^ dar+gâšt::Dargâšt || درگاشت: آنتروپی Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ entropy
      6. ^ biš+tar+in+e::Bištarine <— Bištarinegi || بیشترینه: حداکثری Ϣiki-En, Dehxodâ maximum
      7. ^ negar+e::Negare || نگره: فرضیه Ϣiki-En theory
      8. ^ cang+âr::Cangâr || چنگار: سرطان Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ cancer

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      onali (08-20-2013),Reactor (08-23-2013),sonixax (08-20-2013)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      فندآوری خود «ابرسازواره‌ای[2]» است که نیازهای خودش را دارد و کاری به اینکه نیازهای ما آدمها چیست براستی نداشته و تنها تا زمان و آنجایی به آنها می‌رسد که مایه‌یِ تداخل در کارکرد خودش نباشد.

      این نگاه بدبینانه را بویژه «کازینسکی» دارد و فرجامیابی وی اینه که ما هیچ راهی برای جداسازی بخش‌هایِ خوب از بدِ فندآوری نداریم و در بلند-زمان[3] بهای
      پیشرفت سیستم از دست رفتگی هر چه بیشتر آزادی ما آدمهاست, تا جاییکه سرانجام با میان کشیدگیِ «ژنتیک» هومن‌واره‌هایی[4] خواهیم داشت که
      همه‌یِ رانه‌هایِ[5] هومنیک (انسانی) آنها گرفته شده و بالاترین سازگاری با سیستم را خواهند داشت (و کمترین زینه‌یِ[6] آزادی خواست).

      یا در راستای سخن خودت: پیشرفتِ فندآوری[1] نه برای بالا بردن تراز رفاه هومنی[7], که برای خود پیشرفتِ ناب و خوشنودی سیستم/ابرسازواره.


      برای آشنایی بیشتر خواندن این کتاب The Technological System از Jacques Ellul به سال ١٩٧٧ سودمند است (که روی نگرش کازینسکی هم اثرگذار بوده).
      البته دیدگاه من در مورد کنترل ماشین بر انسان بود.
      مگرنه امکان اینکه سیستمی به جای منقرض کردن انسان،با دادن تغییراتی انسان ها رو بخش فرمانبر سیستم تبدیل بکنه هست و این سیستم هم بعید میدونم ماشین ها باشند بلکه سیستم پیچیده و چند تکه ای هست.
      البته نکته این هست که من نمیگم پیشرفت فناوری متوقف میشه یا باید متوقف بشه بلکه میگم وقتی به سطح قابل قبولی از رفاه برسیم،نیازی به درگیر کردم ذهن و تن آدم ها در پیشرفت تکنولوژی نیست،یعنی نیازی نیست شمار زیادی از انسان ها کاری انجام بدند تا تکنولوژی پیشرفت کنه بلکه این تعداد کمتر میشند(یا باید بشند)

      اینکه پیشرفت در یک "جامعه"ارزش مهمی باشه باعث بروز چنین مشکلاتی میشه و اتفاقا از نظر من ارزشمند بودن خود پیشرفت مشکل خیلی جدی هست ولی از راه تغییر نگرش جامعه به پیشرفت به نظر من میشه عواقب ناگوارش رو کاهش داد،اگر بشه نگرش رو تغییر داد شانس فاجعه کمتر میشه.
      با این حال هرچند فرمانبر شدن انسان ها در نتیجه تغییرات تکنولوژیکی اصلا دور از ذهن نیست ولی من خود تکنولوژی رو خطر جدی نمیدونم،این دید جامعست که خطر جدیه.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (04-23-2013)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      البته دیدگاه من در مورد کنترل ماشین بر انسان بود.
      مگرنه امکان اینکه سیستمی به جای منقرض کردن انسان،با دادن تغییراتی انسان ها رو بخش فرمانبر سیستم تبدیل بکنه هست و این سیستم هم بعید میدونم ماشین ها باشند بلکه سیستم پیچیده و چند تکه ای هست.
      البته نکته این هست که من نمیگم پیشرفت فناوری متوقف میشه یا باید متوقف بشه بلکه میگم وقتی به سطح قابل قبولی از رفاه برسیم،نیازی به درگیر کردم ذهن و تن آدم ها در پیشرفت تکنولوژی نیست،یعنی نیازی نیست شمار زیادی از انسان ها کاری انجام بدند تا تکنولوژی پیشرفت کنه بلکه این تعداد کمتر میشند(یا باید بشند)

      اینکه پیشرفت در یک "جامعه"ارزش مهمی باشه باعث بروز چنین مشکلاتی میشه و اتفاقا از نظر من ارزشمند بودن خود پیشرفت مشکل خیلی جدی هست ولی از راه تغییر نگرش جامعه به پیشرفت به نظر من میشه عواقب ناگوارش رو کاهش داد،اگر بشه نگرش رو تغییر داد شانس فاجعه کمتر میشه.
      با این حال هرچند فرمانبر شدن انسان ها در نتیجه تغییرات تکنولوژیکی اصلا دور از ذهن نیست ولی من خود تکنولوژی رو خطر جدی نمیدونم،این دید جامعست که خطر جدیه.
      پیشرفت اگر در راستای بهکردِ فیزیولژیک آدمها و اگر بی گرفتن آزادیِ آنها باشد سودمند است. ما اینجا دو تا اگر بزرگ
      داریم که رویکردهای کنونی به هیچ روی در راستای برآوردن این دو اگر نمیروند, بساکه به سوی پیشرفته‌سازی هر چه بیشترِ ماشین‌ها برای خود ماشین‌ها میروند.

      این نکته را Bill Joy بنیادگذار Sun Microsystems نیز بخوبی گرفت (تاثیر گرفته از همین کازینسکی) و در این نوشتار در اینباره میتوانی بیشتر بخوانی: Wired 8.04: Why the future doesn't need us.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Reactor (08-18-2013),sonixax (04-25-2013)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ_Mehrbod نمایش پست ها
      پیشرفت اگر در راستای بهکردِ فیزیولژیک آدمها و اگر بی گرفتن آزادیِ آنها باشد سودمند است. ما اینجا دو تا اگر بزرگ
      داریم که رویکردهای کنونی به هیچ روی در راستای برآوردن این دو اگر نمیروند, بساکه به سوی پیشرفته‌سازی هر چه بیشترِ ماشین‌ها برای خود ماشین‌ها میروند.

      این نکته را Bill Joy بنیادگذار Sun Microsystems نیز بخوبی گرفت (تاثیر گرفته از همین کازینسکی) و در این نوشتار در اینباره میتوانی بیشتر بخوانی: Wired 8.04: Why the future doesn't need us.
      یک مسئله دیگه که دارم سر همین "us" هست.یعنی اگر از دید متفاوتی نگاه کنیم،حتی اگر مطلقا ماشین ها (و بدون هیچ شباهت ژنتیکی و یک موجود ترکیبی)باقی بمونند آیا نمیتونیم بگیم ما انسان ها هنوز وجود داریم؟!به نظر من نیازی نیست تعصبی روی ژن داشته باشیم.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (04-25-2013),sonixax (04-25-2013)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight
      اصلا بحث اصلی بحث فلسفیه راسل جان.یعنی به نظر من یکجور تفاوت دیدگاه در ارزش دادن به زندگی گذرا در مقابل چیزهای جاویدان هست.
      من هم به مهربود گفتم سرنوشت ما در نهایت نابودیه،یعنی فناوری حتی اگر بدبینانه ترین دیدگاه رو هم داشته باشیم این سرنوشت رو عوض نکرده که.
      نکته هم همینه که اگر مرگ ما مثلا در 50 یا 100 یا هزار سال دیگه دلیل ناامیدی ما نباشه چرا باید مثلا نابودی احتمالی بشریت در صده یا هزاره های آینده دلیل ناامیدی ما باشه؟! :)
      درود به آرش[1] کوشا,

      در پاسخ به بالا, "باید"‌ای ندارد. من این را برای کسانی مینویسم که ویژگی‌هایِ انسانی بیشتری به ارث برده‌اند و در کنار زیستن, بدنبال اخلاقیات و انجامِ «کار درست» هم هستند.

      انجامِ کار درست به ما میگوید که همانگونه که پیشینیان و گذشتگان شانس زندگی و بنمایه‌‌هایِ[2] بسنده برای آن را به ما داده‌اند, ما هم یا "باید" آن را به آیندگان برسانیم, یا اینکه خود امان براهِ نامیرایی[3] آیندگان نامبرده شویم, در هیچ ریختی ولی کارِ درست بیلاخ نشان دادن و گفتن «به ما چه, آیندگان, مشکلِ آیندگان!» نیست.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      مرگ مان؟!
      این جمع گرایی از خودشیفته ها بعیده:))

      خودشیفتگی ≠ مردمستیزی



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
      من بحث رو خوندم، نوشتارها درباره تکنولوژی رو سطحی دنبال کردم و باید بخونم، ولی بنظرم بیشتر از هر چیز بحث فلسفی درباره زندگی مطرح هست، تکنولوژی در اینجا حکم یک بمب ساعتی رو داره که ما براش راهکاری نداریم، جدا از درستی یا ندرستی این گزاره میشه درباره راهکار ما بهش بحث کرد، اینکه خیام‌وار باهاش بقول مهربد برخورد میکنیم یا چه؟
      با توجه به اینکه احتمال دارد انفجار این بمب به عمر طبیعی ما قد ندهد راهکار فراموشی و Blue Pill چطور است؟!!
      اصلا بحث اصلی بحث فلسفیه راسل جان.یعنی به نظر من یکجور تفاوت دیدگاه در ارزش دادن به زندگی گذرا در مقابل چیزهای جاویدان هست.
      من هم به مهربود گفتم سرنوشت ما در نهایت نابودیه،یعنی فناوری حتی اگر بدبینانه ترین دیدگاه رو هم داشته باشیم این سرنوشت رو عوض نکرده که.
      نکته هم همینه که اگر مرگ ما مثلا در 50 یا 100 یا هزار سال دیگه دلیل ناامیدی ما نباشه چرا باید مثلا نابودی احتمالی بشریت در صده یا هزاره های آینده دلیل ناامیدی ما باشه؟! :)
      خیر, گفتمان مِهادین این نیست که شما پس از دانستن واقعیت چه احساسی میابید, زیرا همانگونه که خودِ شما یا راسل هنگام گفتمان با یک مسلمان نگران احساسات سوزناک و روحیه‌یِ شکننده‌یِ وی هنگامیکه پی بُرد «خدایی نیست» یا «اسلام دینی است دروغین» نمیباشید و گفتمان مِهادین[4] را راستین یا دروغین بودنِ باور‌هایِ او میگیرید, در اینجا نیز بهمینسان بوده و سخن ما در راستای آینده‌یِ تکنولوژی و پیامد‌هایِ آن میرود, نه روانشناسی و اینکه چگونه با درد و اندوه روبرو شویم.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight
      some men aren't looking for anything logical, like money. They can't be bought, bullied, reasoned, or negotiated with. Some men just want to watch the world burn.
      :))

      ولی خب تا به حال که در تاریخ بشریت هیچ چیزی خطرناک از "حکومت" برای بشر نبوده وحکومت ها حتی بدترین نوعشون(توتالترین)یک ویژگی مهم دارند و اون خود نگه داری هست:)
      اگر بخوایم انسان یا حتی گروهی رو پیدا کنیم که بتونه به اندازه حکومت ها "ویران گر"،"توانمند" و "خطرناک" باشه فعلا باید در فیلم های ابرقهرمانانه دنبالشون بگردیم در آینده هم نمیشه چندان به این دیستوپیا! هیجان انگیز:)) امید داشت:)
      در اینباره روشنگری کردیم که شمار چنین دیوانگان/ماهزدگانی در مایه‌ها‌یِ یک در سدهزار میباشد و از آنجاییکه دیوانه‌یِ انگاشته
      باید هم از تکنولوژی سر دربیاورد, هم در پیِ نابودی همه‌یِ بشریت باشد, پس گرایندیِ[5] آن باز هم به 0 نزدیکتر میشود; هر آینه, نزدیکی به 0 ≠ 0.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush
      در ثانی، مهربد جایی به نقل از کازینسکی می‌گوید که پیشرفتِ تکنولوژی غیراخلاقی هم هست، چون افرادی که در آینده به دنیا می‌آیند شاید این همه تکنولوژی را نخواهند! گویی تکنولوژی‌ها چیزی جدا از این جهان و زندگی هستند. مگر تا به حال کسی از نسل‌های بعدی در موردِ شرایطِ ایده‌آلِ زندگی‌شان پرسیده است؟ جهان چیزی‌ست سراسر در موردِ آنانکه در آن زندگی می‌کنند و در هر لحظه دارای یک حالت (state) است که قابلِ توصیف است و در آن شما تنها به عنوانِ یک بازیگر شناخته می‌شوید که همه چیزش (تکنولوژی، زیست‌بوم و هتا انسان‌ها) عناصرِ بازی‌ای هستند که شما چه خود بخواهید و چه نخواهید اجبارا در آن وارد می‌شوید؛ شما حالت را تعریف و تعیین نمی‌کنید، آن شما را تعریف و تعیین می‌کند. شمارِ بسیار بسیار بیشتری از آنانکه تکنولوژی را برای زندگی نمی‌خواهند، اگر پیش از تولد ازشان در موردِ آمدن به این جهان پرسیده می‌شد، اصلا دلشان نمی‌خواست بدنیا بیایند، مثلِ من! هرگز از من کسی نپرسید که آیا مایلم در این زمانه، در این جغرافیا، در این شهر ، در این خانواده به دنیا آیم و اصلا آیا مایلم به دنیا آیم یا خیر.


      well said
      در واقع مسئله خود تولد بسیار حیاتی تر از محیط و شرایط زندگیه.
      ما اگر واقعا به دنبال این هستیم که ببینیم آیا اخلاقی هست که تکنولوژی رو برای آیندگان گسترش بدیم باید ببینیم آیا اخلاقی هست که جمعیت کره زمین رو همینجور زیاد کنیم بدون نظرسنجی از متولدنشدگان!:))
      خب این استدلال دو تا اشکال عمده داره اولیش اینه که ما نمیتونیم بفهمیم که آیا در آینده اشخاص متولد شده مایل به تکنولوژی هستند یا گریزان ازش.
      دوم اینکه کسی که بدنیا نیومده موجودیت نداره و کسی که موجودیت نداره نمیشه در موردش مسئولیت اخلاقی هم داشت!در واقع از دید من ما حتی در برابر گذشته هم مسئولیت اخلاقی خاصی نداریم چون گذشتگان هم دیگه موجودیت ندارند.

      البته این نوع استدلال ها به نظر من یک جورهایی متاثر از مفاهیم دینی مثل روح هست که استحاله شده به نام "آیندگان" مثل استحاله "مقدس بودن خدا" که در اوایل دموکراسی های جدید و تا حدی هم در دموکراسی های فعلی به شکل"مقدس بودن مردم"استحاله شده.

      پیش از هر چیز, این نگرش "طلبکارانه" به گذشتگان و نگاهِ بی اعتنا به آیندگان از شیوه‌هایی است که سیستم تکنولوژیک بیشتر از همه میپسندد
      و میبینیم که امروزه بنمونه زمانیکه درباره‌یِ آسیب‌های تکنولوژی سخن گفته میشود, همواره یک «آیندگان خودشان راهکاری خواهند اندیشید» به شما میدهند.

      • گرمایش زمین؟ در آینده تکنولوژی آنرا درست خواهد کرد,.
      • نابودی بن‌مایه‌هایِ[2] زیستیک؟ در آینده تکنولوژی آنها را جبران خواهد کرد.
      • آلودگی زیستبوم؟ تکنولوژی همه‌یِ آلودگی‌ها را در آینده خواهد زدود, promise!
      • افزایش بیماری‌هایِ روانی و افسردگی و تنش (stress) و ...؟ تکنولوژی در آینده همه را شاد و خوشنود خواهد کرد.
        ...



      سرانجام سخن اینکه, آنچه گفتم را هم نادرست دریافتید, ما از بیخ درباره‌یِ گذشتگان نگفتیم, هّتا از آیندگان هم نگفتیم, از کسانیکه همین امروز زنده هستند — مانند کازینسکی — گفتیم:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      ...
      رویکرد سوم تنها رویکرد اخلاقی است. من برای خود ام با نپذیرفتن آن دست به گزینشی نااخلاقی میزنم, زیرا تنها با سرنوشت خود ام نیست که بازی میکنم, با سرنوشت تک تکِ هموندان[6] بشریت نیز هست. برای
      اینکه به نااخلاقی‌ بودن آن پی ببریم, به این بیاندیشید که آدمهایی آن بیرون هستند (همچون کازینسکی) که نمیخواهند در این پیشرفت بزرگ تکنولوژی با ما شریک باشند. اکنون, ما چه راه برونرفتی برای آنها بجا گذاشته‌ایم؟
      زندگی‌نامه‌یِ کازیسنکی را که بخوانید, میبینید کسی بوده که اگر او را به حال خود رها میکردید و میتوانسته در گوشه‌ای به دور از این همه پیشرفت و ویرانگری‌هایِ زیستبومیک و آب و هوایی
      تکنولوژی زندگی خود اش را بکند, هرگز کاری به دیگران نداشته و زندگی کوتاه خود را در آرامش و بتنهایی میگذرانده است. هر آینه, من, شما و هر کس دیگری که موافق با تکنولوژی است داریم "علاقه‌یِ
      خودمان به تکنولوژی" را به کسانیکه آنرا نمیخواهند زور میکنیم. دامنه‌یِ پیامد‌هایِ علاقه‌یِ من و شما از من و شما فراتر میروند و دربر گیرنده‌یِ گویال[7] زمین میشوند. تکنولوژی تنها آب و هوای
      خانه, شهر یا کشور شما را نمی‌آلاید[8], سراسر زمین را می‌آلاید. جنگ اتمی تنها مایه‌یِ نابودی من و شما نیست, همه را نابود میکند. رسیدن به تکینگی[9] و نابودی بشریت باز تنها به من و شما مرزمند نیست.

      برای اینکه سخن را آسانتر دریافت کنید, بیانگارید من در جایگاه مهربد وارسته نمیخواهم در این پیشرفت‌هایِ بزرگ تکنولوژیک و ریسک‌هایِ آن با شما همراه باشم. چه راهِ برونرفتی بر‌ای من هست؟
      اگر من نخواهم در جهانی زندگی کنم که کسی همچون رهبر کره‌یِ شمالی با تهدید اتمی اش میتواند با زندگی و هستیِ من و نزدیکانِ من بازی کند, به کجا میتوانم بروم؟

      از دیدگاه دیگری بنگریم. اگر شما ده هزار سال پیش زاده میشدید, نیازی به پیروی از قانون هیچ دولتی نداشتید و نیازی به پرداخت مالیات به کسی نداشتید و برای برآوردن[10] نیازهای فیزیکی خود اتان مانند خورد و خوراک میتوانستید از زیستبوم پیرامون[11] اتان بهره گرفته و در آن به شکار و کشت و ... بپردازید.
      این شیوه‌یِ زندگیِ "میلیون‌ها سال"ِ آدمی بوده و چیزی است که ما میتوانیم طبیعی‌ترین شیوه‌یِ زیست بنامیم. اکنون بگوییم کسیکه امروز زاده میشود, آیا میتواند این گزینه‌یِ ساده, زیستن بشیوه‌یِ گفته شده را هم داشته باشد؟

      از خود ام نمونه میاورم, آیا من میتوانم همین امروز به گوشه‌ای دنج رفته و زندگی ‌ام را به دور از هیاهو, بشیوه‌یِ نیاکان ام بگذرانم؟
      پاسخ از دیدگاه «نگره‌ای» آری است, ولی از دیدگاه «عملی» چیزی در ترازِ[12] «ناشدنی» است.

      در زندگینامه‌یِ خودِ کازینسکی هم میخوانیم که برای جدا شدن از شهرمندی[13] و رفتن به کلبه‌ای که دیرتر به دست خود اش میسازد,
      نیاز به ٢ سال کار پیوسته‌ در دانشگاه در جایگاهِ استاد برجسته‌یِ مزدائیک[14] (—> درآمد بالا) دارد تا بتواند با پولِ آن «تنها یک تکه زمین» را از آنِ خود کند.

      شما برای اینکه همین امروز از شهرمندی زندگی خود اتان را بگسلید[15], نیاز به انجامِ تردستی‌ها و پرداختِ هزینه‌هایِ سنگین و جورواجوری دارید که در عمل آنرا ناشدنی میکنند.

      پس به سخن کوتاه‌تر, من و هر هومن[16] زنده‌یِ دیگری که تکنولوژی را نخواسته و نمیخواهدْ در آینده‌ای که تکنولوژی برای او در پی میاورد سهیم[17] باشد:

      ١. نمیتواند بی پرداخت هزینه‌هایِ سنگین زمانی و پولی راه خود را از همبود[18] تکنولوژیک گسسته و زندگی خود اش را بکند.
      ٢. نمیتواند جایی را بیابد که تکنولوژی به آن دست‌درازی نکرده است (همه‌یِ جنگل‌ها, همه‌یِ دریاها, همه‌یِ نقطه‌هایِ نزدیک و دورافتاده[19] یا هماکنون زیر کنترل تکنولوژی میباشند, یا بزودی خواهند بود).
      ٣. نمیتواند از دامنه‌یِ آسیب‌هایِ تکنولوژی, بگوییم اگر یک جنگ اتمی رخداد یا مهندسی ژنتیک بلغزش رفت, دوری کند.
      ٤. نمیتواند به سیستم تکنولوژیک راستا بدهد: در بهترین و آزادترین و مردم‌سالارترین همبود‌ها, توانایی یک آدم برای تاثیر[20] گذاشتن از یک «رای ناچیز» فراتر نمیرود.
      ٥. ...

      تنها کاری که چنین کسی میتواند کند پذیرش سیستم و ایفایِ نقش خود در جایگاه یکی از یاخته‌هایِ[21] بی ارزشِ آن (= being a good citizen) است.



      این پاره‌گفتار از یادمان‌هایِ[22] «کازینسکی» که او را سرانجام به ستیز با سیستمِ تکنولوژیک و واکنش به آنچه پیرامون[11] وی میگذرد میرساند نیز خواندنی است:




      Motivation for bombing
      Letter to a Turkish anarchist (Ted Kaczynski) | The Anarchist Library

      Kara: How/when did you decide to bomb?

      — It would take too much time to give a complete answer to the last part of your ninth question, but I will give you a partial answer by quoting what I wrote for my journal on August 14, 1983:

      The fifth of August I began a hike to the east. I got to my hidden camp that I have in a gulch beyond what I call “Diagonal Gulch.” I stayed there through the following day, August 6. I felt the peace of the forest there. But there are few huckleberries there, and though there are deer, there is very little small game. Furthermore, it had been a long time since I had seen the beautiful and isolated plateau where the various branches of Trout Creek originate. So I decided to take off for that area on the 7th of August. A little after crossing the roads in the neighborhood of Crater Mountain I began to hear chain saws; the sound seemed to be coming from the upper reaches of Roaster Bill Creek. I assumed they were cutting trees; I didn’t like it but I thought I would be able to avoid such things when I got onto the plateau. Walking across the hillsides on my way there, I saw down below me a new road that had not been there previously, and that appeared to cross one of the ridges that close in Stemple Creek. This made me feel a little sick. Nevertheless, I went on to the plateau. What I found there broke my heart. The plateau was criss-crossed with new roads, broad and well-made for roads of that kind. The plateau is ruined forever. The only thing that could save it now would be the collapse of the technological society. I couldn’t bear it. That was the best and most beautiful and isolated place around here and I have wonderful memories of it.

      One road passed within a couple of hundred feet of a lovely spot where I camped for a long time a few years ago and passed many happy hours. Full of grief and rage I went back and camped by South Fork Humbug Creek.

      The next day I started for my home cabin. My route took me past a beautiful spot, a favorite place of mine where there was a spring of pure water that could safely be drunk without boiling. I stopped and said a kind of prayer to the spirit of the spring. It was a prayer in which I swore that I would take revenge for what was being done to the forest.







      ----
      1. ^ Âreš || آرش: معنی Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ meaning; sense
      2. ^ آ ب bon+mâye::Bonmâye || بنمایه: منبع Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ resource || بنمایه: منبع زیستی biological resource
      3. ^ nâ+mir+ây+i::Nâmirâyi || نامیرایی: زیستن نامرزمند, ولی به این چم که تنها "مرگِ طبیعی" در کار نیست, امُرداد ندارید و باشنده میتواند با آسیب از پیرامون همچنان بمیرد. Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ immortality
      4. ^ meh+âd+in::Mehâdin || مهادین: اصلی Ϣiki-En, Ϣiki-En principal; main
      5. ^ ger+ây+and+i::Gerâyandi || گرایندی: احتمالمندی Ϣiki-En probability
      6. ^ ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
      7. ^ guy+âl::Guyâl || گویال: کره; گویال زمین Ϣiki-En planet
      8. ^ Âludan || آلودن: آلوده کردن Ϣiki-En, loghatnaameh.com to pollute verunreinigen
      9. ^ tak+in+eg+i::Takinegi || تکینگی: نقطه‌یِ تکین Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ singularity
      10. ^ bar+âvardan::Barâvardan || براوردن: تخمین زدن Ϣiki-En to estimate || براوردن: برطرف کردن to fullfill | || براوردن: بالا آوردن; بربردن Dehxodâ
      11. ^ آ ب pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
      12. ^ tarâx+tan::Tarâxtan || تراختن: ترتیب دادن Dehxodâ, Ϣiki-En to arrange arrangieren
      13. ^ šahr+mand+i::Šahrmandi || شهرمندی: تمدن ( سیویلیزه) ، بر پاد بربر و بیابانی Ϣiki-En civilization
      14. ^ Mazdâik || مزدائیک: ریاضیات D4f mathematics
      15. ^ Gosixtan || گسیختن: فرستادن .روانه کردن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to emit
      16. ^ hu+man::Human || هومن: آدم; هو+منش همچون دُژ+منش (دشمن), کسیکه کارکتر و منش والای دارد. human
      17. ^ sah+istan::Sahistan <— Sehistan || سهیستن: به نظر رسیدن MacKenzie to seem erscheinen
      18. ^ ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
      19. ^ Duroftâde || دورافتاده: مهجور ~remote
      20. ^ hanây+eš::Hanâyeš || تاثیر: تاثیر Ϣiki-En efficacy
      21. ^ Yâxte || یاخته: سلول Ϣiki-En cell
      22. ^ yâd+mânidan::Yâdmânidan || یادمانیدن: خاطره یادآوردن Ϣiki-En to recollect

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Reactor (08-23-2013),sonixax (08-23-2013)

    11. #6
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      هر چه بیشتر کتاب را میخواند, بیشتر به این نتیجه میرسم که آنچیزی که امیر در جایگاه زنپرستی و ارزش‌هایِ مادینگرایانه[1] بازشناخته براستی پیوندی به خودِ مادینگرایی[2] ندارد و در چهره‌یِ کلیِ سیستمی همبودین[3]/فندآورین‌ای که در آن زندگی میکنیم.

      چیزیکه اینجا داریم:

      تنها بازنمود از همان ارزش‌هایی است که در سیستمِ ما ارزشمند شناخته میشوند و امیر در جایگاهِ «ارزش‌هایِ زنانه» آنها را بازشناخته, ارزش‌هایی مانند:

      همکاری
      خشونت‌هراسی
      دگرخواهی بجای خودخواهی
      امن بودن به کارهای مخاطره‌انگیز
      ...


      کازینسکی در آغاز کتاب بزیبایی و بروشنی هر چه بیشتر جنبش نیروهایِ چپ را در نه در ساختارشکنی, که در تقویت ِ هوشمندانه‌یِ سیستمِ تکنولوژیک ما مینمایاند, پیش
      از هر چیز ما تعریفی از اینکه سیستم چه نیست داریم:


      Let's begin by making clear what the System is not. The System is not
      George W. Bush and his advisors and appointees, it is not the cops who
      maltreat protesters, it is not the CEOs of the multinational corporations, and
      it is not the Frankensteins in their laboratories who criminally tinker with
      the genes of living things. All of these people are servants of the System, but
      in themselves they do not constihlte the System. In particular, the personal
      and individual values, attihldes, beliefs, and behavior of any of these people
      may be significantly in conflict with the needs of the System.

      To illustrate with an example, the System requires respcet for property
      rights, yet CEOs, cops, scientists, and politicians sometimes steal. (In
      speaking of stealing we don't have to confine ourselves to aehlal lifting of
      physical objects. We can include all illegal means of acquiring property,
      such as cheating on income t[LX, accepting bribes, and any other form of
      graft or corruption.) But the fact that CEOs, cops, scientists, and politicians
      sometimes steal does not mean that stealing is part of the System. On the
      contrary, when a cop or a politician steals something he is rebelling against
      the System's requirement of respect for law and property. Yet, even when
      they are stealing, these people remain servants of the System as long as they
      publicly maintain their support for law and property.




      سپس از تکانه‌هایِ[4] شورشجویی میخوانیم (چیزیکه در همین دفترچه‌یِ خودمان بگونه‌ای داریم):


      All of us in modern society are hemmed in by a dense network of rules
      and regulations. We are at the mercy of large organizations such as
      corporations, governments, labor unions, universities, churches, and political
      parties, and consequently we are powerless. As a result of the servitude, the
      powerlessness, and the other indignities that the System inflicts on us, there
      is widespread frustration, which leads to an impulse to rebel. And this is
      where the System plays its neatest trick: Through a brilliant sleight of hand,
      it turns rebellion to its own advantage.

      Many people do not understand the roots of their own frustration, hence
      their rebellion is directionless
      . They know that they want to rebel, but they
      don't know what they want to rebel against. Luckily, the System is able to
      fill their need by providing them with a list of standard and stereotyped
      grievances in the name of which to rebel: racism, homophobia, women's
      issues, poverty, sweatshops . . . the whole laundry-bag of "activist" issues.
      Huge numbers of would-be rebels take the bait. In fighting racism,
      sexism, etc., etc., they are only doing the System's work for it. In spite of this,
      they imagine that they are rebelling against the System. How is this possible?
      First, SO years ago the System was not yet committed to equality for
      black people, women and homosexuals, so that action in favor of these
      causes really was a form of rebellion. Consequently these causes came to be
      conventionally regarded as rebel causes. They have retained that status today
      simply as a matter of tradition; that is, because each rebel generation imitates
      the preceding generations.
      ...







      ----
      1. ^ mâd+in+gerâ::Mâdingerâ <— Mâdingerây || مادینگرا: فمینیست Ϣiki-En feminist
      2. ^ mâd+in+gerây+i::Mâdingerâyi || مادینگرایی: فمینیسم feminism
      3. ^ ham+bud+in::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
      4. ^ tekân+e::Tekâne || تکانه: برانگیختگی ناگهانی Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ impulse
      فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    12. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-25-2013)

    13. #7
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      سه‌گانه‌یِ Jacques Ellul که در گذر ٣٠ سال نوشته شده‌اند.

      دومی, The Technological System مهمترین کتابی است که من تاکنون در زندگی‌ ام خوانده ام (و بگرایند[1] بالا تاکنون نوشته شده) و بیشتر از هر چیز دیگری که تـوانِ اندیشه رود, بایستگیِ خواندن دارد.

      هر کنش دیگری, خردگرایی, فمینیسم, آزادی, انقلاب و .. دربرابر آنچه در این جستار آورده‌ایم (و در کتاب میخوانید) یک بازیچه بیشتر نیست و ارزشی اندکی بالاتر از ٠ دارد.

      خواندن را از همان دومی پیشنهاد[2] میکنم; پیشگفتار نیز بهتر است رد شده و از «بخش یکم - part one»
      آغاز شود که با پرداختن به چیستی -- یا بهتر بگوییم, کیستی -- فندآوری[3], روند گفتمان روشن میشود.





      ----
      1. be+gerâyand::Begerâyand || بگرایند: احتمالا Ϣiki-En, Ϣiki-En likely; probably
      2. piš+nehâdan::Pišnehâdan || پیشنهادن: پیشنهاد کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to suggest
      3. fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
      4. far+hešt::Farhešt || فرهشت: تم; زمینه; موضوع; مضمون Dehxodâ theme
      فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
      sonixax and Soheil like this.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    14. 5 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (07-05-2013),onali (08-19-2013),Ouroboros (05-08-2013),Russell (05-09-2013),sonixax (05-08-2013)

    15. #8
      بازداشت همیشگی
      Points: 267, Level: 5
      Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
      Overall activity: 17.0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      شیپورچی آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2013
      نوشته ها
      19
      جُستارها
      0
      امتیازها
      267
      رنک
      5
      Post Thanks / Like
      سپاس
      20
      از ایشان 30 بار در 22 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من از به وقوع پیوستن رمان اورول وحشت دارم همین اکنون ما همه شدیم صفر ویک دوربین مدار بسته کارت بانکی ای پی اینترنتی کد ملی کاش عصر حجر به دنیا می امدم لعنت به تکنولوژی

    16. یک کاربر برای این پست سودمند از شیپورچی گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-10-2013)

    17. #9
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی onali
      باتشکر حضور دوباره شما مهربد گرامی،من پست ها را مطالعه کردم.درحد توان خودم باید بگویم موضوعی که مطرح کردیدو نگرانیتان دراین باره را درک میکنم.و دراسرع وقت به مطالعه کتبی که قرار دادید میپردازم.تنها دو نکته میماند که مایلم مطرح کنم.

      سپاسگزارم گرامی, این دفترچه هم براستی جای ویژه‌ای است که میتوان چند آدم درخوری برای گفتمان یافت.
      هر آینه من تنها همین یک جستار را هستم تا همه‌یِ پرسش‌ها را پاسخ داده باشم, اگرنه زمانِ و انگیزه‌یِ پرداختن به دیگر گفتگو‌ها برای من نیست.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی onali
      مطلب اول که جناب ارش هم مطرح کردند.درهمین تاپیک ها مطالبی میبینیم به این عنوان که انسان فردا لزوما مانند انسان امروزی نیست.چیزی که به نظر میرسدتنها یک مغز هوشمند دریک بدنه ی کاملا ماشینی باشد ویا در حد پیشرفته تر انتقال داده شده ی محتوای مغز انسان را به یک است. و در عوض میتوان این غشای طبیعی را دور انداخت.حتی اعلام شده که این پروژه میتواند در طی ده سال که به نظرم خوش باوری است اما مسلما کمتر از زمان درنظر گرفته شما برای زیر کنترل قرار گرفتن تکنولوژی،عملی شود.
      اینها در کتاب دوم و سومی که از «ژاک اِلول» آوردیم, به نام «سیستم تکنولوژیک» و دیرتر در «بلوفِ تکنولوژی» آمده‌اند.

      همچنانکه تکنولوژی پیش میرود, ما این روزها از این داستانها نیز بسیار میشنویم:

      تکنولوژی شما را جاودانه خواهد کرد.
      تکنولوژی شما را نامیرا خواهد کرد.
      تکنولوژی شما را آزاد خواهد کرد.
      تکنولوژی شما را به اسپاش[1] خواهد برد.
      ...


      اینها همان بلوف‌هایِ تکنولوژی هستند.

      آیا تکنولوژی میتواند شما را نامیرا کند؟ بی هیچ گمانی.
      آیا تکنولوژی میتواند شما را به اسپاش ببرد؟ میتواند و هماکنون تا ماه برده.
      ...
      اگر این تکنولوژی عملی شد, دیگر تکنولوژی‌های ناخواستنی که درباره‌یِ آنها سخن گفتیم آیا روی ما کارگر نخواهند بود؟

      پاسخ به این پرسش پایانی شوربختانه «نه» است.

      به سخن کوتاه‌تر, اگر شما به یک راه جادوئین* توانستید از کالبد[2] بیولوژیک خود برونرفته و در کالبدی سیلیکونی فروروید, همچنان دگرسانی‌ای[3] در سرنوشت شما رخ نخواهد داد.

      در کنار آن, بیشترِ اینها بلوف هستند و ژاک الول بزیبایی میگوید که چگونه نگره‌پردازان این نگره‌ها[4] همواره جوری سخن میرانند که انگار تکنولوژی نامبرده همین چند سالِ دیگر فراگییر شده و در دست من و شما خواهد بود; تنها بنگرید به اینکه چگونه ٥٠ سال پیش با قطعیت به شما میگفتند که تا ٢٠ سال آینده روبوت‌هایِ کارگر همه‌یِ کارها را نموده و آدمی دست به سیاه و سپید نخواهد زد:


      The Technological System
      p. 30

      Take D. Rorvik, for instance. His unbelievable books, Brave New Baby (1972) and As Man Becomes Machine (1971, contain a huge catalogue of what certain advanced technologies are bringing about. And once again, we cannot tell from these descriptions whether they bear upon technologies that are already acquired and mastered, or ongoing experiments whose results are not yet known, or a scientist's hopes of success, or a research project, or the conviction that twenty years from now we'll attain something or other). Rorvik presents: the machine man, the "kibert," the direct link between the brain and the computer; electronic medicine; the generalized use of robots; E.S.B. (electronic stimulation of the brain, which he translates marvelously into electrosex, electromemory, electroeuphoria); A.R.M.S. (a cybernetic system allowing the extension of the senses and of work to thousands of miles away); B.F.T. (bio-feedback training to separate the mind from matter and liberate the body); etc. And Rorvik (like A. Toffler, by the way) offers all these things as the reality of technology in the near and sure future. A lab technician does a few experiments-like putting fifty electrodes in a guinea pig's brain-and that, we are told, is going to be the normal, everyday situation tomorrow. And nobody wonders about the moral and psychological obstacles set up by men, or about the economic difficulties of putting such enterprises to general use, or about the political and sociological problems involved. Everything happens as in a dream world. The great wizard discovers a new technology, his magic wand touches reality, and presto! Everything is transformed.

      To be precise, I am not passing judgment on any particular technology, I am simply trying to point out that there is a world of difference between the laboratory discovery of a technology and its universal application. All sorts of discoveries have seemed possible at a given moment, and yet ultimately they did not materialize. Bear in mind all the density of reality. It is not the "dangers" in the growth of those technologies that frighten me, but rather the childishness of the authors who believe that these technologies are already here and that tomorrow's world is today's laboratory. To speak of a machine that lives and thinks, or even reproduces itself is infantile anthropocentrism (Von Neumann). Jean Claude Beaune declares that the machine has a superrationality "testifying to the strength of a creative thought of its own norms, founded on a new world full of noise and senses.” But that is pure phantasmagoria. again, this is precisely a focus on aspects of technology (mainly computers); and Beaune is pushing them to an extreme as if they were the reality.

      But technology is inevitably part of a world that is not inert. It can develop only in relation to that world. No technology, however autonomous it may be, can develop outside a given economic, political, intellectual context. And if these conditions are not present, then technology will be abortive. Once again, the magicians who tout the machine as the perfect substitute for man, as thinking so much better than man because it can think "outside the tumult of passions" (Beaune), are lapsing into the same error. They are considering an aspect, one facet of the technological phenomenon, but not the technological phenomenon itself.

      Only by knowing this phenomenon in its totality can one measure both its newness and its limits. Obviously, if we picture plural technologies, next to one another, then we can always imagine their indefinite development. But if we study a system in which the technologies correlate to one another and we perceive that the system is not closed, then we also have to realize that we can neither anthropologize the technologies nor imagine their indefinite development.



      در دنباله هم به بخشی میپردازد که این روزها تا دل اتان بخواهد در سینما میبینید و در ادبسار[5] از آن میخوانید. آینده‌هایِ تاریک و نژندی[6] — دُژآرمانشهرها — که تکنولوژی را دژ-پنگاشته‌اند و در عمل مایه‌یِ این میشوند که پس از پایانِ فیلم یا کتاب, شما این حس را داشته باشید که اینها داستان بود و چهره‌ای از تکنولوژی بد, ولی جهان ما هرگز اینجوری نخواهد شد:


      That is why we have to start by conceptualizing technology and flatly rejecting the hyperbolic and phantasmagorical depictions of tomorrow's society à la Godard's Alphaville.

      This is a mythological picture of civilization, which is not about to, and indeed never will, come true. Like 2001, it is as alien as it is both horrible and perfectly reassuring. An author constructs a monstrous and imaginary vision of the world to come, and then he attacks it-which he can do with impunity, since it does not correspond to any social structure or any group. This also plays a part in the development of the system, as we shall see further on; but it is downright false in regard to technology. And whether the mistake is due to overgenerosity, as in Rorvik, or to horror, it comes down to the same thing: this is not technology, this is not "the world of tomorrow."





      به سخن بهتر, این پیشبینی‌ها[7] ارزن ارزشی ندارند و این کسانیکه میگویند نمیدانم ١٠ سال دیگر بهمان میشود و آدمی اله میشود و .. در همان تراز‌هایِ[8] رویاپردازی و بلوف زدن و آوردن راهکارهای جادوئین مانده‌اند; پیشبینی تنها در تراز کلان و آنهم هماگ[9] کار میکند, همانگونه که ما نمیتوانیم پیشبینیم[10] که سکه‌‌ای که بالا میاندازیم پشت میاید یا رو, ولی میتوانیم بخوبی پیشبینیم که میان ١٠٠٠ بار سکه بالا انداختن, ≈٥٠٠ بار آن پشت و ٥٠٠ بار دیگر رو خواهد آمد.

      بماند که این تکنوفایل‌ها (technophiles) نیز همواره جوری سخن را میزنند که انگار یک کسی آن بالا نشسته و دارد همه‌یِ اینها را سرورانه برنامه‌ریزی و آماده‌سازی میکند, هنگامیکه ما در این جُستار نشان داده‌ایم که کسی (که؟) یا کسانی (کیان؟) تکنولوژی را کنترل (چگونه؟) نمیکنند, بساکه تکنولوژی تنها همه‌یِ شایندی‌ها (= possibilities) را دیر یا زود میگشاید, چه خوب باشند, چه بد.

      «شایندی‌ها» بخش بسیار مِهندی[11] از گفتمان ما نیز هستند.

      یک شایندی[12] (امکان, possibility) نمونه‌وار میتواند این باشد که فردا براه دستگاهِ مغزخوان اندیشه‌هایِ درونی شما را بتوانند بخوانند; چنین چیزی همین امروز تا اندازه‌ای شدنی است و خودِ من از نزدیک با دستگاهِ rfMRI کار کرده ام و اینجا بسیار کوتاه درباره‌یِ آن نوشته بودم: صندلی داغ - Mehrbod - برگ 3


      پرسمان[13] راهکارناپذیر تکنولوژی نیز بدرستی همین شایندی‌ها است. ما نمیتوانیم تنها شایند‌هایِ[14] خوب را بگشاییم, زیرا شایند‌ها در پیروی از قانون‌هایِ فیزیک و همسانی با درگاشت[15], همگی پیوسته به گشودگی می‌گرایند[16]:


      The Technological Bluff - The Triumph Of The Absurd
      p. 218

      First, technique has become that which enables us to do things. It is both universal
      and absolute possibility. It enables us to walk on the moon (and to me this
      makes sense when we think of what "being on the moon" has meant from the
      standpoint of folklore and myth and popular appreciation). It makes possible
      speed, instantaneity, (false) immediacy, power, etc. It can achieve all that we
      imagine or desire. To come up against an obstacle seems to us to be a
      scandalous thing. We find it abnormal that there should be something that we
      cannot do, for example, cure cancer or create life ex nihilo. But this brings us
      under the radical judgment that if everything is possible then nothing is
      possible.
      Nothing is possible for the self because it is the object that is
      possible. As Castoriadis put it, absolute power is impotence.


      "Thus possibility seems greater and greater to the self; more and more
      becomes possible because nothing becomes actual [with the reality of the
      self]. Eventually everything seems possible, but this is exactly the point at
      which the abyss swallows up the self. . . . The instant something appears to
      be possible, a new possibility appears, and finally these phantasmagoria
      follow one another in such rapid succession that it seems as if everything
      were possible, and this is exactly the final moment, the point at which the
      individual himself becomes a mirage."
      There is no longer any reality (the
      question of modern physicists) because reality is a synthesis of the possible
      and the necessary, and there is no longer (in appearance, in illusion, in
      phantasmagoria) anything necessary. This is one of the reasons for our
      modern anguish.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی onali
      مطلب دوم اینکه اگر فرض بگیریم که نگرانی شما کاملا بجاست و درصد نابودی انسان ها تابه این اندازه از امکان های دیگر بیشتر است البته اینکه میگویم کمی خیال پردازی است اما به نظرم وقتی به نابودی اینده تااین درجه فکرکرده ایم چندان هم بی مورد نیست که به چنین امکاناتی فکر کنیم.
      امکان اینکه ان عده را که شدت وخامت قضیه را درک میکنند و مایلنداز زیر بار فاجعه های بیرون بروند، از این سیاره جداکرد و در محل دیگری اسکان داد.

      لزوما نباید دنبال یک سیاره دارای شرایط حیات گشت.همانطور که دربرنامه های هالیوودی میبینیم گاها صحبت از یک ماشین غول اسا وایجاد شرایط حیات در ان است.البته هزینه ان بالاست اما حتی ده سال هم میتواند کمک کند که یا راه حلی بیابیم،یا به مسیر تکنولوژی راستای جدیدی دهیم یا محل ثابتی برای زندگی پیدا کنیم.
      میدانم که کمی خنده داراست چون مافعلا شرایط ان را نداریم اما زمانی که تابه این حد تصور نابودی امکان پذیر است به هرحال باید تمام شرایط پیش رو را بررسی کرد که ایده ساخت چنین ماشینی که ساختش امکان پذیر باشد به احتمال زیاد قبل از رسیدن به زمانی که تکنولوژی به حد مورد بحث برسد می تواند عملی شود.
      آفرین بر شما, این نخستین راهکارِ عملی است که اینجا میبینم به آن اندیشیده‌اند و نشان میدهد که در سخن خوب باریک شده‌اید.

      هر آینه, گرچه رویکرد را وارونه آوردید — کسانی که میخواهند تکنولوژی پیشرفت کند باید بیرون از زمین آنرا بیانجامند, نه وارونه و کسانیکه نخواستند را از زمین به یکجای دیگر روانه! کنند —, ولی با چشپوشیِ آن, بمانند بالا میتواند دید که این تنها یک فانتزی یا رویکردِ خام بیشتر نیست.

      برای اینکه به خام بودن و پیاده‌ساختنی نبودن آن پی ببرید, از خود اتان این پرسش ساده را بکنید:


      آیا من در جایگاه onali, میتوانم راه افتاده و این رویکرد اندیشیده شده‌یِ خوبِ خود ام را پیاده سازی کنم یا در ترازی[8] جهانی بپذیرانم؟

      پاسخ به آن با کمابیش همیشه خیر میباشد (مگر آنکه بمانند بخت‌آزمایی, شانسی شما تاثیرگذار بزرگی باشید). توان من یا شما در گسترش و راستادهی
      چنانکه گفته‌ایم, اگر در بهترین و مردمسالارترین همبودِ[17] شدنی هم باشید, از یک رای ناچیز فرا نمیرود.

      نکته‌ دیگری که شما نگرفته‌اید نیز این است که آدمی چون یک چیزی را خواست[18], تکنولوژی هم پس در دنباله آنرا نخواهد فراهمید.
      شاید پیشِ خودتان اینگونه میاندیشید: آدمی مردمسالاری (democracy) را بهترین شیوه‌یِ زندگی دیده, پس تکنولوژی برای فراهمش آن به ما یاری رسانده. آدم رویکرد مرا خواستنی میبیند, پس فردا کسانیکه دوست نداشته باشند در گویالِ[19] زمین مانده و در پیشرفتهای تکنولوژیک سهیم[20] باشند را به گویالِ/جایِ دیگری روانه میکند.

      دشواری اینجاست که در هیچکدام از اینها کس/کسانی (که؟) آنجا (کجا؟) نیستند که چیزی را عملی کرده باشند و بکنند. مردمسالاری را با پیش‌اندیشی و برنامه‌ریزی در آزماشگاه پدید نیاورده‌اند.
      تنها به تاریخ چند سد سال گذشته‌یِ هومنی[21] بنگرید, ما همه‌یِ شیوه‌هایِ شدنی/شایند[12] از کشورگردانی را — با خونریزی فراوان — آزموده‌ایم و تنها آنهایی بجا مانده‌اند که بهتر کار میکرده‌اند —> گزینش طبیعی.

      ما در این انجمن و در گُفـتْمان کمونیستم نمونه‌وار همین سخن را داشتیم و هموند[22] امان philo چیزی نوشته بود که هنوز در یادِ من مانده است:

      گفتگو پیرامون[23] کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 7

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی philo
      اول[24]: من پیشرفت اقتصادی به قیمت زیر پا گذاشتن انسانیت را نمی خواهم. به فرض اگر روزی ثابت شود که دزدی موجب پیشرفت اقتصادی است، آن را هم مجاز باید کرد؟
      ...
      شما در همین یک خط گفتگو آن چه را دارید که انسانی است و باید همواره نخستین و مِهندترین[25] چیزی باشد که همه‌یِ ما به آن میاندیشیم.

      آماج[26] ما از پیشرفت چه باید باشد؟ آیا جز این است که کیفیت زندگی امان را بالا برده و ارزش‌هایی که انسانی میدانیم — و نمیتوانیم بدرستی آنها را فرمولیزه کنیم — را پـاسداریـم؟

      هر آینه, چنین چیزی در واقعیت کار نمیکند. در واقعیت ما سرمایه‌داری را نداریم, چون آدمها آنرا از دیدگاهی انسانی بهتر یافته‌اند (سرمایه‌داری و ارزش‌هایِ انسانی شوخی خوبی است), در واقعیت ما سرمایه‌داری داریم زیرا که بهتر از کمونیسم و دیگر شیوه‌هایِ همسان خود "کار کرده" و «مایه‌یِ پیشرفت» میشود.

      چرا «مایه‌یِ پیشرفت» شدگیِ یک سیستم کشورگردانی از بیخ مهند است؟ یک آزمایش اندیشیک ساده کنید:
      دو کشور را داریم, یکی میکوشد به ارزش‌هایِ انسانی پایبند باشد (بگوییم کمونیسم), دیگری میکوشد به ارزشهایِ پیشرفت و فرآوری[27] (progress and development) پایبند باشد (= کپیتالسیم).
      پس از چند سال, کشور دومی با زیر پا له کردن آدمهای بیشمار, پیشرفت‌هایِ اقتصادی و بازرگانی شگرفی کرده و جمعیت بسیار بیشتری را در خود گردآورده و همچنان فرایند پیشرفت و بزرگیِ آن تندا[28] خواهد گرفت.
      هر آینه در همسنجیِ[29] آن, کشور کمونیست زمانیکه نتوانست با کشور سرمایه‌دارِ "پیشرفته" همآوردی کند, روز به روز از شانس فرازیست[30] اش کاسته شده و اقتصاد اش بسوی نداری و بیپولی و کیفت زندگی مردم اش کاهیده و شانس بجاماندگی اش به 0 می‌نزدیکد[31].


      اینکه در برخی زمینه‌ها, بنمونه اینکه میبینیم مردمسالاری (democracy) دوشادوش تکنولوژی پیش رفته است برای این نیست که ارزش‌هایِ انسانی در مردمسالاری والا شناخته شده‌‌ و پس پیاده‌سازی شده‌اند, برای این است که کشورهایی که مردمسالاری نداشته‌اند (همچون ایران) توانایی همآوردی نداشته و از میدان بدر شده‌اند و خواهند شد.

      پس,

      راستادهنده‌یِ تکنولوژی نه ارزش‌هایِ انسانی, بساکه نیازهای تکنولوژیک میباشند.

      زمانیکه این راستادهنده‌یِ زیرین و نهان را بازشناختید, میتوانید ببینید که خواسته‌یِ من و شما,
      ارزش‌هایِ من و شما و رویهمرفته همه‌یِ آنچه من و شما میخواهیم هیچکدام هیچ ارزشی ندارند مگر آنکه با ارزش‌هایِ تکنولوژی سازگار باشند —> ابرسازواره‌یِ[32] خودراستادهنده

      بهمینسان بهترین شیوه‌یِ کشورگردانی برای سیستم تکنولوژیک بر پادِ آنچه شاید خام‌وار به ذهن بیاید, حکومتی تمامیت‌خواه یا دیکتاتوری نیست, بساکه دموکراسیِ آزاد و مردمی است. شیوه‌ای که سیستم تکنولوژیک
      از همه بیشتر برای جوانان میپسندد کسانی پیرو و فرمانـبُـردار نیست, بساکه جوانانِ ساختارشکن و پرانرژی‌ای است که
      میخواهند از الگو‌ها و بند‌هایِ کهنه‌یِ پیرامون[23] اشان فرارفته و در رویکرد‌ها‌یِ خود نوآور[33] باشند.


      برخی از ارزش‌هایِ بالایِ سیستمِ تکنولوژیک:

      پیشرفت (به هر بهایی[34]): این یکی را خوب به یاد بسپارید و ببینید که چه اندازه کاربرد واژگان «پیشرفت», «تولید», "advancement", "production" و از همه بیشتر "progress" و "development" را روزانه پیرامون خود میبینید و میشنوید.

      نوآوری

      آزادی (در دموکراسی فرایند پیشرفت بس آسانتر و تندتر است تا در بگوییم دیکتاتوری)

      ساختارشکنی
      ...







      پ.ن.
      * جادوئین, چراکه نمیتوان "هستومندی[35]" یک جاندار زنده را هرگز اینچنین جابه‌جا کرد, زیرا بسادگی هستومندی شما
      وابسته به بستر کنونی (مغز زنده اتان) و «پیوستگی»ِ شما در جنبش ماده (وابسته به گیتیگِ[36] کوانتوم) میباشد. اگر ما همه‌یِ
      داده‌هایِ مغز شما را گرفته و به یک ماشین بفرستیم, شما را به ماشین جابه‌جا نکرده‌ایم, تنها از شما یک رونوشت[37] ماشینی ساخته‌ایم و بس.

      برای آگاهی بیشتر کتاب پیوست شده, فرگرد[38] Uploading The Soul: Prospects And Mechanisms را بخوانید.





      ----
      1. ^ Espâš || اسپاش: فضا Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org space
      2. ^ Kâlbod || کالبد: قالب Dehxodâ, Ϣiki-En template || کالبد: تن جاندار Dehxodâ body körper
      3. ^ digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
      4. ^ negar+e::Negare || نگره: فرضیه Ϣiki-En theory
      5. ^ adab+sâr::Adabsâr || ادبسار: ادبیات Ϣiki-En literature
      6. ^ než+and::Nežand || نژند: مالیخولیا Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ melancholic || نژند: مهموم Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ sorrow
      7. ^ piš+bin+i::Pišbini || پیشبینی: prediction
      8. ^ آ ب tarâx+tan::Tarâxtan || تراختن: ترتیب دادن Dehxodâ, Ϣiki-En to arrange arrangieren
      9. ^ ham+âg::Hamâg || هماگ: کلی; دربرگیرنده general
      10. ^ piš+didan::Pišdidan || پیشدیدن: پیشبینی کردن Ϣiki-En to predict
      11. ^ meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ importance
      12. ^ آ ب šây+and::Šâyand || شایند: امکان Ϣiki-En possible
      13. ^ pors+mân::Porsmân || پرسمان: مساله Dehxodâ, Ϣiki-En problem
      14. ^ Šâyande || None: مختار کننده; ممکن کننده
      15. ^ dar+gâšt::Dargâšt || درگاشت: آنتروپی Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ entropy
      16. ^ ger+ây+and+idan::Gerâyandidan || گرایندیدن: احتمالمند بودن to be probable
      17. ^ ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
      18. ^ Xwâst || خواست: اراده Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Dehxodâ will Wille
      19. ^ guy+âl::Guyâl || گویال: کره; گویال زمین Ϣiki-En planet
      20. ^ sah+istan::Sahistan <— Sehistan || سهیستن: به نظر رسیدن MacKenzie to seem erscheinen
      21. ^ human+i::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
      22. ^ ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
      23. ^ آ ب pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
      24. ^ Ul || اول: بالا MacKenzie, Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ up
      25. ^ meh+and::Mehand || مهند: مهم important; significant
      26. ^ Âmâj || آماج: نشانه‌یِ تیر: توده‌یِ خاکی که نشانه‌یِ تیربر آن نهند. Dehxodâ target
      27. ^ far+âvar+dan::Farâvardan || فراوردن: حاصل کردن Ϣiki-En to produce
      28. ^ tond+â::Tondâ || تندا: سرعت Ϣiki-En speed
      29. ^ ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare
      30. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
      31. ^ Nazdikidan || نزدیکیدن: نزدیک کردن to bring close; to come close
      32. ^ abar+sâz+vâre::Abarsâzvâre || ابرسازواره: Ϣiki-En superorganism
      33. ^ no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
      34. ^ hây+estan::Hâyestan || هایستن: تایید کردن; هایسته کردن to confirm
      35. ^ hast+umand+i::Hastumandi || هستومندی: دارای هستی; موجودیت Ϣiki-En, Ϣiki-De being Wesen
      36. ^ git+ig::Gitig || گیتیگ: physics: مادی اینجهانی در برابر ماورالطبیعه Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ physics
      37. ^ ru+nevešt::Runevešt || رونوشت: کپی Dehxodâ, Ϣiki-En copy
      38. ^ far+gard::Fargard || فرگرد: فصل کتاب Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ chapter Kapitel
      فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    18. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      onali (08-24-2013),Reactor (08-23-2013),sonixax (08-24-2013)

    19. #10
      شناس
      Points: 2,821, Level: 32
      Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
      Overall activity: 1.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      onali آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jan 2013
      نوشته ها
      50
      جُستارها
      0
      امتیازها
      2,821
      رنک
      32
      Post Thanks / Like
      سپاس
      318
      از ایشان 129 بار در 45 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      هر آینه, گرچه رویکرد را وارونه آوردید — کسانی که میخواهند تکنولوژی پیشرفت کند باید بیرون از زمین آنرا بیانجامند, نه وارونه و کسانیکه نخواستند را از زمین به یکجای دیگر روانه! کنند —, ولی با چشپوشیِ آن, بمانند بالا میتواند دید که این تنها یک فانتزی یا رویکردِ خام بیشتر نیست.

      برای اینکه به خام بودن و پیاده‌ساختنی نبودن آن پی ببرید, از خود اتان این پرسش ساده را بکنید:


      آیا من در جایگاه onali, میتوانم راه افتاده و این رویکرد اندیشیده شده‌یِ خوبِ خود ام را پیاده سازی کنم یا در ترازی[8] جهانی بپذیرانم؟

      پاسخ به آن با کمابیش همیشه خیر میباشد (مگر آنکه بمانند بخت‌آزمایی, شانسی شما تاثیرگذار بزرگی باشید). توان من یا شما در گسترش و راستادهی
      چنانکه گفته‌ایم, اگر در بهترین و مردمسالارترین همبودِ[17] شدنی هم باشید, از یک رای ناچیز فرا نمیرود.
      دلایلی که اوردید باعث شد تا من به گفته شمارویکرد وارونه را پیشنهاد کنم.تعداد کسانی که برای ما قابل توجیه نباشند بسیار بیشتر از انست که بتوان یک همچین سیستمی برای انهاراه انداخت و ان ها را به فضا فرستاد.من نیات خیرخواهانه شما درک میکنم اما مقصود من از بیرون بردن افراد از زمین مردم عادی نیست.بیشتر شامل دانشمندان و تکنیسین هایی است که این موضوع را درک میکنند و میخواهند کناربکشند.بنابراین لازم نیس دل نگران این باشیم که همه را میتوان قانع کرد یا نه.تنها چون نمیتوان برای این نوع زندگی به چندتا دانشمند!اکتفا کرد باید سعی کرد که در همه نوع قشر اجتماعی و شغلی به اندازه کافی طرفدار پیدا کردتا بتوان بیرون از اینجا مدتی دوام اورد.البته من گمان نمیکنم پروژه ای این چنینی را به تنهایی این قشر بتوانند پیش ببرند برای ان نیاز به کمک بهترین تکنیسین ها داریم. که به نظرم دشواری مادروهله اول است که چطور دیگران را قانع کرد به ماکمک کنند.از انجایی که اینکار ماهیچ سودی برای انها ندارد.یک راه متوسل شدن به خشونتی! است که ازخود کازینسکی هم مشاهده کردیم.به هرحال به نظرم بقای نسل انسان های پیشرو درعلم ارزش چنین رویکردی را دارد که بخاطرش چند انسان عادی اینجا وانجا فدا شوند.هرچند که بگویید مانمیخواهیم بقای ارزش های انسانیمان رابرکشت و کشتارو نقض همین ارزش ها بنانهیم
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      شما در همین یک خط گفتگو آن چه را دارید که انسانی است و باید همواره نخستین و مِهندترین[25] چیزی باشد که همه‌یِ ما به آن میاندیشیم.

      آماج[26] ما از پیشرفت چه باید باشد؟ آیا جز این است که کیفیت زندگی امان را بالا برده و ارزش‌هایی که انسانی میدانیم — و نمیتوانیم بدرستی آنها را فرمولیزه کنیم — را پـاسداریـم؟

      هر آینه, چنین چیزی در واقعیت کار نمیکند. در واقعیت ما سرمایه‌داری را نداریم, چون آدمها آنرا از دیدگاهی انسانی بهتر یافته‌اند (سرمایه‌داری و ارزش‌هایِ انسانی شوخی خوبی است), در واقعیت ما سرمایه‌داری داریم زیرا که بهتر از کمونیسم و دیگر شیوه‌هایِ همسان خود "کار کرده" و «مایه‌یِ پیشرفت» میشود.

      چرا «مایه‌یِ پیشرفت» شدگیِ یک سیستم کشورگردانی از بیخ مهند است؟ یک آزمایش اندیشیک ساده کنید:
      دو کشور را داریم, یکی میکوشد به ارزش‌هایِ انسانی پایبند باشد (بگوییم کمونیسم), دیگری میکوشد به ارزشهایِ پیشرفت و فرآوری[27] (progress and development) پایبند باشد (= کپیتالسیم).
      پس از چند سال, کشور دومی با زیر پا له کردن آدمهای بیشمار, پیشرفت‌هایِ اقتصادی و بازرگانی شگرفی کرده و جمعیت بسیار بیشتری را در خود گردآورده و همچنان فرایند پیشرفت و بزرگیِ آن تندا[28] خواهد گرفت.
      هر آینه در همسنجیِ[29] آن, کشور کمونیست زمانیکه نتوانست با کشور سرمایه‌دارِ "پیشرفته" همآوردی کند, روز به روز از شانس فرازیست[30] اش کاسته شده و اقتصاد اش بسوی نداری و بیپولی و کیفت زندگی مردم اش کاهیده و شانس بجاماندگی اش به 0 می‌نزدیکد[31].


      اینکه در برخی زمینه‌ها, بنمونه اینکه میبینیم مردمسالاری (democracy) دوشادوش تکنولوژی پیش رفته است برای این نیست که ارزش‌هایِ انسانی در مردمسالاری والا شناخته شده‌‌ و پس پیاده‌سازی شده‌اند, برای این است که کشورهایی که مردمسالاری نداشته‌اند (همچون ایران) توانایی همآوردی نداشته و از میدان بدر شده‌اند و خواهند شد.

      پس,

      راستادهنده‌یِ تکنولوژی نه ارزش‌هایِ انسانی, بساکه نیازهای تکنولوژیک میباشند.

      زمانیکه این راستادهنده‌یِ زیرین و نهان را بازشناختید, میتوانید ببینید که خواسته‌یِ من و شما,
      ارزش‌هایِ من و شما و رویهمرفته همه‌یِ آنچه من و شما میخواهیم هیچکدام هیچ ارزشی ندارند مگر آنکه با ارزش‌هایِ تکنولوژی سازگار باشند —> ابرسازواره‌یِ[32] خودراستادهنده

      بهمینسان بهترین شیوه‌یِ کشورگردانی برای سیستم تکنولوژیک بر پادِ آنچه شاید خام‌وار به ذهن بیاید, حکومتی تمامیت‌خواه یا دیکتاتوری نیست, بساکه دموکراسیِ آزاد و مردمی است. شیوه‌ای که سیستم تکنولوژیک
      از همه بیشتر برای جوانان میپسندد کسانی پیرو و فرمانـبُـردار نیست, بساکه جوانانِ ساختارشکن و پرانرژی‌ای است که
      میخواهند از الگو‌ها و بند‌هایِ کهنه‌یِ پیرامون[23] اشان فرارفته و در رویکرد‌ها‌یِ خود نوآور[33] باشند.


      برخی از ارزش‌هایِ بالایِ سیستمِ تکنولوژیک:

      پیشرفت (به هر بهایی[34]): این یکی را خوب به یاد بسپارید و ببینید که چه اندازه کاربرد واژگان «پیشرفت», «تولید», "advancement", "production" و از همه بیشتر "progress" و "development" را روزانه پیرامون خود میبینید و میشنوید.

      نوآوری

      آزادی (در دموکراسی فرایند پیشرفت بس آسانتر و تندتر است تا در بگوییم دیکتاتوری)

      ساختارشکنی
      ...
      اگر منظورتان از این گفتارها و دومقایسه سیستم کمونیسم و کپیتالیسم اینست که درهرحال درزندگی اجتماعی ،انسان در هرزمان و هرکجایی که باشدخواه ناخواه دراثر فرگشت زیرکنترل تکنولوژی قرار خواهد گرفت و این مسیری است که باید طی میشد.بنابراین پیشنهاد کازینسکی نیزتحت عنوان بازگشت به دوران ماقبل ماشینی شدن نیز بیهوده است.درانصورت بگمانم هیچ راهی جز سرسپردن به ایندهای که توصیف کردیدوجود ندارد.
      اما به نظرم میتوان از همین تکنولوژی استفاده کرد و تاهرحدی که مقدور است دران انرژی لازم برای کندوکاو در فضا قرار داد تا سیاره ای قابل سکونت پیدا شود،پایه های زندگی طبیعی رابا کمک همین تکنولوزی بنانهاد سپس ان را دور ریخت.درنظر بگیرید اکنون وصعیت ما با چند هزار سال پیش متفاوت است.ما از اینده این تکنولوژی مطلعیم و میتوانیم در این زمینه برخلاف گذشته که در این گرداب نااگاهانه فرو افتادیم و اینده خود را دست احتمالات دادیم اگاهانه تر برخورد کنیم.تنها بایدجامعه ای طراحی کردکه بعد از پایه گذاری توسط تکنولوژی به ان بی نیاز باشد

    20. یک کاربر برای این پست سودمند از onali گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-24-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گزین‌گویه‌ها
      از سوی Theodor Herzl در تالار هماندیشی
      پاسخ: 691
      واپسین پیک: 05-11-2015, 03:20 PM
    2. پاسخ: 18
      واپسین پیک: 09-01-2012, 04:16 PM
    3. اندر نکات امنیتی در ساخت ویلاگ
      از سوی Russell در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 01-09-2012, 01:11 PM
    4. سفری به پناهگاه جیمز باندی ویکی‌لیکس!
      از سوی Dariush Rahazad در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 12-17-2010, 08:27 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •