نوشته اصلی از سوی
Russell
نیازی نیست معنیش این است که در حال حاظر سودی برای ما ندارد حالا سود و زیان آینده را نمیدانیم.
مقایسه با بمب اتم و گرمایش زمین هم ربطی ندارد.در گرمایش زمین ما مدلها را داریم همینطور ابزاری هم برای کنترل آب و هوا نداریم آنچنان و همه حیات انسان و تخم مرغها در همین زمین هستند.
اما خوب این چطور به سیگار و بانجی جامپینگ میرسد؟
همانطور که شوالیه گرامی گفت امواج وایرلس هم خوب همینطور هستند.اساسا چیزی که نمیدانیم یعنی نمیدانیم دیگر.میشود مثلا گفت که بازیهای کامپیوتری هم ممکن است خطرناک باشند یا نمیدانم نژادپرستی را اگر انسانها کنار بگزارند و بدون تبعیض با هم ازدواج کنند یک اتفاقات ناشناخته ژنتیکی خواهد افتاد نسل کل بشر منقرض میشود پس چون ما نمیدانیم بهتر است محافظه کار شویم.
مساله اینجاست که همه اینها بسته به احتمال و expected value هستند و از همه مهمتر اینکه چه چیز "با خود" است و چه "بیخود"، نه محافظه کاری.اساسا خود اینکه ما میخواهیم در طبیعت تغییر دهیم و سوالمان فقط اینست که چطور تغییر را انجام دهیم بر پاد این استدلال است.
فراموش نشود که سخن ما درباره تصمیماتی مانند بانجی جامپینگ و سیگار و بازی کامپیوتری و وایرلس و جهانی شدن و... است نه بمب اتم و گرمایش زمین که مشخص است هزینه اش به سود ناموجودش میچربد.
نوشته اصلی از سوی
undead_knight
بلاخره وقت کردم یه جواب کوچولو بدم:)
من گفتم قبلا هم اگر ناآگاهی ما بخواد دلیلی برای این استدلال بشه همون سفسطه توسل به نادانی هست.
به استناد به داتش که اساسا نمیشه گفت یک چیز بی خود یا با خود هست:)بلکه با این دید ما میتونیم بگیم که الان و با توجه به آگاهی ما یک چیز ویژگی هایی داره که شاید در آینده هم این ها نقض بشه(که خطاپذیری و نقض پذیری جز ویزگی های خوب و پیشرفت دهنده دانش هستند چون همیشه به دنبال نقص و خطاهای احتمالی هستند.
عقل ما هم که محدودیت های خاص خودشو داره چون متکی به تجربه هست و حتی منطق ما هم به همین تجربه وابسته هست،بنابراین این هم خطا داره.
حالا ما چطور با دو ابزار خطاپذیر میخوایم با خود بودن و بی خود بودن یک چیز رو قبل از داشتن شواهد و مدارک در بیاریم یا پیش فرضمون این باشه که همه چیزهای جدید بی خود یا زیان اور هستند؟:))
نکته اینجاست که حتی چیزی که مدت هاست بی خطر به نظر میاد هم لزوما بی خطر نیست مثلا اکسیژن!احتمالا در مورد رادیکال های آزاد دوستان چیزهایی شنیدند اصلا تنفس با اکسیژن دلیل اصلی ایجاد اونهاست.
یعنی چیزی که حیات ما رو تضمین میکنه به نوعی باعث مرگ ما هم میشه:)
Health Uncovered - If truth be told...
You two are missing the point
پادشکنندگی و سِـتپری (robustness) گفتیم به بهای شکنندگی بخشهای درونی بدست میایند.
در جایی مانند پریدن با ریسمان و آزمودن واپسین داروی پزشکی و ... ما دو راه داریم:
1- به پژوهشگران زمان بدهیم تا آسیبهای ناشناخته را پژوهیده و درآورند.
2- بگذاریم دیگران بجای ما آزموده و پیشگام (+ پیشمرگ) شوند.
در هر دو رویکرد کار میکند. این را در زندگی شخصی برای هر چیز نویی که میاید میتوانید بکار ببندید. برای نمونه یک فند پیش
پا افتاده 200 ساله مانند تلفن را هم میبایستی زمان میدادید تا نوشه (noise) آن از میان رفته و ببینید براستی بی خطر است یا نه.
50 سال پیش بود نباید سراغ سیگار میرفتید، امروز هم نباید سراغ موبایل و microwave و ... بروید - یا اگر میروید مرزمند و کوتاه - نمونه با موبایل چندان زنگ نزنید
- چون گرچه هیچ دادهی دانشیک و پژوهشیک معتبری بر خطرزا بودن اینها در دست نیست، ولی فندهای نویی هستند و نیاز به زمان دارند.
هر رفتار یا چیز کهن، بویژه آنهاییکه در فرگشت بودهاند برای ما خواستنی هستند، هر چیز دیگری که
نبود میشود خطرزا و گُمانیک (مشکوک)، مگر آنکه پاد آن براه زمان و پژوهش و آزمایش [دیگران] ثابت شود.
اینها هم وابسته به زندگی شخصی بود، چیزهای دیگر مانند گرمایش زمین بسیار خطرناکتر هستند و ما کوچکترین ایدهای
هم درباره خطرزا بودن یا نبودن گرمایش زمین هم براستی نداریم، هر چه میخوانید گمانهزنی (speculation) است: نبود دادهای
بر اینکه فند نامبرده خطرناک نیست را نمیتواند به اینکه خطرناک نیست ترزبانید (translate into).