نه، این تا کنون در ویر آدمی این بوده ولی اکنون میدانیم که جنبش خودش
یک "چیز" است و اگر بخواهیم درست تر بگوییم، همه چیز است. جنبش
همان انرژی است ( که کراننمایی اش در فیزیک تا کنون این بود: توانایی
انجام کار!!) که این کراننمایی پس از انشتین و گالیله دیگر کهنه است.
در باستان میدیدند که اگر خر گاری را نکشد، گاری می ایستد، ولی نویتون
و .. دریافتند که جنبش جاودانی است و جنبش گاری در پی مالش به زمین
میرود و از میان نمیرود. منی که توانایی انجام کار دارم، یا انرژی دارم،
برای این است که میتوانم فوتون هایی را که در میان مولکول های
هیدروکربور ( مانند نان و نشاسته و ..) گیر افتاده اند، در سوخت و ساز
یاخته ای خود آزاد کنم، تنم را با ان 37° گرم نگه دارم و توپ را شوت کنم.
زمانی که من توپ را شوت میکنم، تندای ان و تراز جنبش آنرا دگرگون میکنم،
یا = انرژی خود را به او میدهم. تنمایه (جرم total mass) توپی که تندای بالا
دارد، از تنمایه ی توپی که تندای کمتر دارد، بیشتر است ، همچنان که
تنمایه ی یک باتری پـُـر اندک ریزه ای از یک باتری تـُـهی بیشتر است،
چرا که تنمایه، چیزی جز انرژی گرفتار یا همان جنبش گرفتار در یک جای
کوچک نیست. برای نمونه بیش از ۹۰% تنمایه ی پروتون، از گلوئون های ان
که ریزگانی از انرژی ناب و بی ماند مایه (=rest mass جرم سکون) هستند درست
شده است و از کوارک ها که تنها درسد ناچیزی از تنمایه ی پروتون را میسازند.
همچنین آزمایش ها نشان داده اند که فوتون ها که دارای ماندمایه نیستند،
میتوانند به ریزگان ماندمایه دار مانند الکترون و پوزیترون ( که همان پاد الکترون)
هست، واگون (تبدیل) شوند که مارا به این براورد(result) می رساند که همه ی
ریزگان جهان، بگونه ای از مایه ای (substance) که ما اکنون
نام آنرا انرژی
مینهیم، ساخته شده اند و این که انرژی هم چیزی نیست جز همان جنبش که
تا کنون،
زابی افزوده ( صفت عارض) بر چیزها شمرده میشد. به زبان ساده،
زمانی که توپ بیلیاردی به توپ دیگر میخورد و جنبش خود را به او میسپارد،
همانا انرژی خود و یا همان ریزگان انرژی یا نیرو بر را به آن توپ دیگر میدهد
و تنمایه این جنبش را میتوان هتّا اندازه گرفت و آن همان انرژی جنبشی آن
است که هم ارز تنمایه هم هست. E=mC²
•