نه, روشنه که کسی اینجا با خودِ زنان دشواری ندارد و از آنها بیزار نیست.
نکته در «فرهنگ زنانه» یا زنپرستانه است, در بیزاری از چیزهایی است که [بیشتر] زنان بها میدهند, در رفتارهای سبکسرانه و بیمغزی است که [بیشتر] زنان نشان میدهند.
بخش شگرفی از این رفتارها برآمدهیِ فرهنگی است که در
همبودهایِ[1] امروزین داریم: به زنان بهای بیش از اندازه و ناسزایی میدهند که در
برآیند[2] آنها را نازپروده و
ناسپاس[3] و طلبکار میکند.
فرنام[4] «زنستیزی عفونی» که امیر گزیده یک شیوهیِ هوشمندانه برای نمایاندن بی ترسیِ ما از زنستیز خوانده شدن است.
یکی از ابزارهایی که زنان میکوشند مردان را "شرمنده" و توسریخور کنند و احساس گناه بدهند همین انگ زنستیز دن است.
پس امیر با آغاز جستار بسادگی دارد میگوید: «اگر ستیز با فرهنگِ زنپرستانه همان زنستیزی است, پس ما هم زنستیز هستیم».
به سخن دیگر, این بازیهایِ شرمندهسازی شما دیگر کارگر نیستند.
----
1. ^ ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
2. ^ bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه fa.wiktionary.org, Ϣiki-En resultant
3. ^ nâ+sepâs::Nâsepâs || ناسپاس: حق نشناس Ϣiki-En, fa.wiktionary.org, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ ungrateful
4. ^ far+nâm::Farnâm || فرنام: عنوان; سرنام Dehxodâ, Ϣiki-En title