بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (04-15-2013),Dariush (04-15-2013),sonixax (04-15-2013),undead_knight (04-16-2013)
دوستان بیایید قدری شبنشینی کنیم.مدتهاست یک شبنشینی درست حسابی نداشتیم.
این سوالی که امیر از بیباک پرسید به نظرم جالب است.شما دوست دارید پدر یا مادر شوید؟ من که هیچ خوشم نمیآید.
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
من از بچهها کلا چندان بدم نمیاید و رابطهام با آنها خوب است،ولی پدری اصلا برایم جذابیت ندارد بگمانم تماما مسئولیت باشد.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
كلا دوست دارم هر چیزی را یك بار حد اقل امتحان كنم حتی بارداری و زایمان را به خصوص شیر دادن به یك نوزاد را
بچه ها رو هم بسیار دوست دارم و میتوانم با ایشان رابطه برقرار كنم
ولی فكر نمیكنم حالا حالا ها شرایط مادر شدن داشته باشم با اینكه معمولا به اصول اخلاقی پایبندم و میتوانم مسئولیت پذیر باشم ولی این امر مشروط به این است كه رو خودم یك دستگاه كنترل نصب كنم و خودم را مجبور به پایبندی كنم كه معمولا سعی میكنم كاری نكنم كه مجبور به این كار باشم چون امری انرژی بر است
شاید اگر روزی این مودی بودن و تغییر لحظه به لحظه ی احساساتم نسبت به یك چیز به حد تعدیل برسد كه بتوانم همچین مسئولیت سنگینی را بدون فشار آنچنانی به خودم تحمل كنم مادر هم بشوم
فکر کن تا موقعی که نوزاده باید پوشک گُهی عوض کنی !
بعد که بزرگتر شد باید بری کون گُهی تمیز کنی !
بعد که به دوران بلوغ رسید باید بری گه کاری هاشو جمع کنی !
بعد که بالغ شد باید همش حواصت باشه یه وقتی گه بالا نیاره !
دست آخر هم یه گهی میزنه که نمیدونی چه گُهی بخوری که گهشو جمع کنی !
تازه اگر ننه اش آدمی گُهی نباشه و گه نزنه به زندگیت !
کلن گه تو گهی هست بچه دار شدن !
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
من با بچهها هم رابطه ی خوبی ندارم و بیش از 10 دقیقه نمیتوانم تحملشان کنم.معمولا آنها هم از من بیزار هستند و بیش از همان ده دقیقه نمیتوانند مرا تحمل کنند (خوشبختانه).اما من خواهری دارم که او را تقریبا خودم بزرگ کردم (یعنی همهی کارهایی که مادرش میبایست میکرد من از چند ماهگیاش میکردم)چنانکه برایم به مانند فرزندم میماند.اما پدر شدن را به هیچ رو نمیپسندم از آن جهت که هیچ نمیدانم باید او را چگونه بار آورم، به او چه بگویم و اساسا این موضوع که ناخواسته به این دنیا بیاورمش هنوز که هنوز است برایم ناجور است.مگر من از بودن در این جهان خرسندم که کس دیگری را هم به این وضع دچار کنم؟ البته شاید این هم دلیل اصلی نباشد و دلیل اصلی این باشد که همهاش مسئولیت است و هیچ چیز نسیب آدم نمیشود.
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
به نام ترور
در سلسله انفاجارتی در بوستون تعدادی امپریالیست به حلاکت رسید و چند ین نفر مجروح گشت مسلما باز سازمان سیا و موساد دنبال بن لادنی دیگر میگرد تا مجوزی برای جنگی دیگر صادر نماید
خارج از این باید به بارماندگان حادثه تسلیت گفت که بازیجه دست سازمانهای اطلاعاتی امریکا شدند جان انسان در امریکا اصلا ارزش ندارد هم اهداف شیطانی و منافع امپریالیسمه
عاقبت خاک گل کوزه گرانیم نازنین
sonixax (04-15-2013)
هماکنون 37 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 37 مهمان)