Spehr (01-08-2014),undead_knight (01-08-2014)
فمنیسم چیز چرندیست، اما کمتر چیز چرندیست که اینچنین تاثیرگذار بوده و همینطور شوخی شوخی، جدی شده که در اثر آن کار به آنجا رسیده که ما باید به خود تعلیم که چرا نباید برای مرد بودنِ خویش شرمنده باشیم. من به شما حق میدهم، از این جهت که فمنیسم گفتمانیست بس سخیف و پرداختن به آن اگرچه خود عملیست اخلاقی، اما مستلزم این است که شخص، لجنمال شدن را به جان خریده و اغلب با فرومایگان همسخن شود و درگیر گفتگوهای بیمایه.( آنقدر که شما میبینید در همین انجمن جز دو نفر، که بروشنی خویش را فمنیست معرفی میکنند، دیگرانی که نامستقیم از آن دفاع میکنند، شهامت فمنیست خواندنِ خویش را ندارند) من نیز خیلی بیشتر دوست میداشتم که اساسا چنین موضوعی نمیبود که لازم به نقد داشته باشد. همهی اینها اما هرگز از اهمیت کاری که ما اینجا میکنیم نمیکاهد.
ما در اینجا با خروارها پست نشان دادهایم که چگونه این جنبش، بارهایی گران بر دوش جامعه نهاده. چگونه خود را در همهی جوامع به انحاء مختلف نفوذ داده و کار به آنجا رسیده که دولتهای فمنیستی داریم، چگونه جهان در سکوت (و احتمالا بهت) نظارهگر تصویب قوانینی هستند که بطور عینی در راستای نژادپرستی جنسیتیست، چگونه برابری جنسیتیِ مورد ادعا باعث تثبیت کهتری تاریخی یک جنسیت شده، چه روشهای غیراخلاقیای برای پیشبرد اهدافِ خود برگزیده، چگونه با دروغها و فریبهای گوشنواز تمام جریانهای روشنفکری (از راستترینها تا چپترینها را) تحت تاثیر خویش برده و موارد پرشمار دیگری که در این یک سال در این انجمن پیرامونش بحث بوده. همهی اینها اگر از سوی جنبشی مهجور و بینام و نشان میبود، کسی محلی بدان نمیکرد، اما شوربختانه چنین نیست و هتا در پرتترین گوشه ی جهان نیز فمنیستهایی یافت میشوند که اگر چه شاید خود معنای فمنیسم را ندانند و یا اینکه خود را فمنیست ندانند، اما مشخصا در آن راستا گام برمیدارند. چنانکه در همین انجمن اکثر ضدفمنیستهای امروزی، فمنیستهای دیروز بودهاند و برخی نوشتههایشان هنوز در اینجا هست ( @Russell ، @Ouroboros،@Mehrbod، و یکی دو تا دیگر). من چند بار نشان دادهام که چگونه روشنفکرترینِ روشنفکران، در ایران و در غرب تحت تاثیر شعارهای فمنیستی هستند. تمامِ آن نادرستیها و این نفوذ بسیار بالا از نگاهِ شما باعث نمیشوند که این موضوع ارزش نقد کردن داشته باشد؟ ندیدنِ آثار نافذ فمنیسم در جهان امروز به چیزی بیش از نابینایی و ناشنوایی نیاز دارد. در یک نمونه بسیار پیشپا افتاده و شاید بچهگانه، من همین امروز با یکی از دوستان دختر خویش، در مترو وارد بخش میان زن و مرد شدم (بخشی که واسط میانِ بخش زنان و مردان است) دقایقی نگذشت که مورد اعتراض واقع شدم و همینکه با یکی از زنان وارد بحث شدم که چگونه شما به سادگی وارد بخش مردانه میشوید (و تقریبا همیشه هم مردی یافت میشود که صندلی خویش را به شما بدهد) مردان اما حق وارد شدن به این فضا را ندارند، که ناگهان سه چهار زن دیگر به او پیوستند و در کمالِ ناباوری و بُهت مردان نیز یکی یکی موضع او را تائید کردند و به من تاختند و وقتی من از دیدنِ چنین فضایی عاقلانه دیدم که خاموش شوم، تمامشان شروع کردند برای هم در مورد جامعهی مردسالار و مغزشوییهایش، از بهشتی که در اروپا برای زنان فراهم شده، بدبختیهای زنان در ایران ِ زنستیز و.... برای هم سخنرانی کردن و خاطره تعریف کردن.
پدافند از حقوق مردان نیز به معنای مقابله به مثل نیست و اگر چه گاها از همان لحن و بیان گروه مقابل استفاده میشود، اما هرگز با آن در فقر فلسفی و نبودِ تحلیل واقعبینانه اشتراک ندارد. شما وقتی از مردسالاری میشنوید، به دنبال نخودسیاه فرستاده میشوید، ما اما در اینجا اگر از کهتری ارزش تاریخی مرد سخن میگوییم، به استناد شواهدی غیرقابل انکار است و مستدل. اگر از نفرتپراکنی وقیحانهای که علیه مردان روزافزون است، از ستیز عینیای که علیه مردان بطور چراغ خاموش در جریان است، از نژادپرستیِ جنستیای که در این گفتمانِ جهانگیر برقرار است، از سوء استفادههای بیشرمانهای که از ناآگاهی و سکوتِ لیبرالیستیِ انسانِ مدرنِ قرنِ بیست و یکمی و استقبال و تندادگیِ او به هر چه فریب و دروغ که علیه نیمی از انسانهاست میشود، از استانداردهای دوگانه و... سخن میگوییم، همگی به رغم جوان بودنِ این سخنان و وجودِ حفرهها یا خطاهایی در آنها، آنقدر که بایسته و شایستهی چنین موضوعیست مستدل و مستند هست که شعور مخاطب را به بازی نگیرند. شما اما وقتی از جامعهی مردسالار میشنوید، پرسشتان در موردِ اینکه این چگونه جامعهی مردسالاریست که همه چیز در آن بر پاد مردان است، این چگونه جامعهی مردسالاریست که در آن مردان بیشترین خشونتها را تحمل میکنند، بیشترین قربانیان تجاوزهای جنسی هستند، بیشترین قربانیان جنگها هستند، بیشترین تلفاتِ کارهای طاقتفرسا هستند، تبعیض علیهشان بطور نامرئی همه جا برقرار است و... هرگز پاسخی نخواهد یافت. اگر از جامعهی زنستیز میشنوید، اگر بگویید این چگونه جامعهی زنستیزیست که در آن نیمی از جامعه در خدمت نیمی دیگر است و چطور است که تمام بار امنیت و رفاه زن بر دوش مرد است چه در سطح جزء یعنی خانواده و چه در کل یعنی دولت، هرگز پاسخی نخواهید گرفت.
در بستر همین گفتمان فریبآلود و دروغین است که جامعه در اثر یک نئشگی ناشی از حقوق بشر، خود را در عمقِ یک ناآگاهی و خودفریبی غوطهور میسازد و باور میکند که مثلا براستی سنگسار حکمیست از سوی جامعه مردسالار و زنستیز علیه زنان جامعه، در حالیکه در تحریم خبری ناشی از همین فمنیسم، مردان یک به یک در ژرفنای سکوتی عظیم سنگسار میشوند و آب از آب تکان نمیخورد و این در حالیست که هر زنی که خبری در مورد احتمالِ سنگسار شدناش منتشر میشود، کمپینهای بینالمللی براه میافتد تا در نهایت او را از این مهلکه برهانند. چنانکه به تکیهی آماری که قبلا در همین انجمن منتشر کردهام (و احتمالا شما هم مثل دیگر دوستانی که که به ما در مورد پرداختن به اینها خرده میگیرند، آنها را نخواندهاید)از سال 88 تا کنون 6 مرد سنگسار شده و تنها یک مرد از سنگسار گریخته، در حالیکه به یمن کمپینهای بین المللی و نهادهای مدافع حقوق زنان 6 زن از سنگسار نجات یافته و تنها یک زن سنگسار شده است. در همین ایرانِ مردسالارِ زنستیز، وقتی خبری در مورد قانونی که در آن ازدواج با فرزندخواندگی را مجاز میشمارد، غوغایی برپا میشود و این در حالیست که در این قانون هیچ کجا از جنسیت فرزندخواندهی مذکور سخن گفته نشده و هیچ معلوم نیست که فمنیستها چرا از آن پیراهن عثمان ساختهاند که این قانون ضدزنان است و اینکه اصلا مگر در کلِ ایران مگر کلا چقدر این مورد احتمال رخ دادن دارد. از آنسو اما در سکوت و آرامش، قانونی شدیدا حمایتی که تقریبا همهی زنان را در بر میگیرد تصویب میشود که مطلقا در راستای تثبیت زیست انگلی زنانِ ایرانیست : قانون بیمهی زنانِ خانهدار! این یعنی اینکه زنی که تا دیروز در خانه میماند و مشغول وقتگذرانی و خورد و خواب بود، اگر از لحاظ مالی به مرد خانه وابسته بود و به سبب همان وابستگی گاهی باید یک چایی جلوی مرد خانه میگذاشت، امروز دیگر از آن نیز خبری نیست. این در حالیست که مرد کارگر جامعه که پستترین و سختترین کارها و مسئولیتهای جامعه بر دوشاش است، حق داشتنِ یک نهاد کارگری مستقل و حمایتگر را ندارد و پس از آن که خونش را از کارخانهدار و سرمایهدار گرفته تا دولت، تا قطرهی آخر نوشیدند، فردای بیکاری باید خویش را در آمادهی گدایی و زندگی سگی کند. همین جا وقتی مرد داستان از روز نخست انقلاب، انسان حساب شدناش، سفرش به خارج از کشور، ازدواجش و... منوط به 2 سال بیگاری دادن و برده شدن در کثیفترین نظام جهان و تحمل انواع تحقیرها، توهینها و خشونتها در بهترین و باارزشترین سالهای عمرش است، کسی چیزی نمیگوید، اما همینکه خبر از قانونی نیمبند برای مشروط کردن سفرِ خارجهی دخترانِ مجردِ زیر چهل سال به رضایت پدر انتشار مییابد، طوفانی بر پا میشود.
در همین فرهنگِ مردسالار و زنستیزی که در ادبیاتاش نغزترین و رمانتیکترین شعرها، نثرها و داستانهای جهان با محوریت زنان یافت میشوند و از آنسو مملو است از غلامبارگی و شاهدبازی( که نمود بارزیست از فرهنگ ریشهدار تجاوز به پسربچهها) ما همچنان خود را شرمنده از فرهنگ زنستیزی مییابیم و داوطلبانه به سوی جایگاهِ متهم میرویم.
تمام اینها(که تنها بخشی بس جزئی از آن در اینجا نمایان شد) اگر برای شما کس و شعر محض است، اگر برایتان تبعیض ِ سیستماتیک علیه گروهی از جامعه ، صرف بیشتر منابعِ مادی و معنوی جامعه به نفع یک جنسیت مشخص، بیاعتنایی به مصائب و مشکلات یک جنسیت زیر پروپاگاندای فمنیستی و نادرستیهای منجر شده از آن، آگاهی دادن به جامعه نسبت به این موارد همگی چرند است و مستلزم بیخیالی، مشخصا در اینجا ما با یک دشواری اخلاقی مواجه هستیم که ناشی از تمایز و یا هتا تضاد در ایدهها و آرمانهای کسی چون من با همانهای شماست.
ویرایش از سوی Dariush : 01-08-2014 در ساعت 12:11 PM
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
Mehrbod (01-08-2014),Russell (01-08-2014),sonixax (01-08-2014),undead_knight (01-08-2014)
من بعد از نوشتن پست بالا خاطرم آمد در همینجا خیلی وقت پیش بحثی داشتیم بین @Mehrbod و @kourosh_bikhodaیِ گرامی و من دربارهیِ اخلاق و قانون، آنجا اگر خاطرم باشد کوروش موضعش این بود که در همین ایران تحت سلطهیِ ج.ا هم قوانین باید رعایت شوند مگر اینکه در تضاد با حقوق بشر باشد که از نظر او مرجع بالاتری بود.من هم آنجا البته نگاه کاملا متفاوتی نیسبت به حقوق بشر داشتم؛ بگمان من همین اختلاف و همانطور که گفتی تفاوت در آرمانهاست که در مرکز بحث فعلیست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
خاطرتون باشه اون بحث در این زمینه بود که قانون تا کجا محترم هست. خب البته خیلی بحث های خوبی اونجا داشتیم. ولی همچنان از نظر من قانونی که نوشته شده، چنانچه تضادی با قوانین بالادستی که البته تشریفاتی هم هستند نداشته باشه لزومن باید محترم باشه. چنانچه به این نتیجه برسیم که اون قانون باید عوض بشه، حتا اگر در تضاد با قوانین بالادستی نباشه، این کار باید از روشهای آرام مثل رایزنی و کمپین و اینها انجام بشه و سلسله مراتب رعایت بشه تا زمانیکه که دست به زور برده بشه. همه اینها رو در اونجا یادمه توضیح دادم. ما برای جلوگیری از هرج و مرج ناگزیر به پذیرش این روش هستیم.
بنابر این من "مطلقن" مدافع تغیر ناپذیری قوانین و لازم الاجرا بودن اونها نبوده و نیستم.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (01-08-2014)
داریوش جان شما در جامعه ای زندگی میکنید که من توش زندگی نمیکنم؟ این احساس رو شما از کجا آوردید؟ واقعن برام سوال شده. من خوابم واقعن یا شما زیادی پیازداغ میزنید؟
من کیس هایی که در این تالار مطرح شدند رو کمابیش خوندم. بیشینه موارد مانند اینی که امروز برای شما اتفاق افتاده به نظر من ربطی به فمینیسم نداره. داریوش عزیز شما فکر نمیکنید تئوری اینکه این رفتار منشا دینی و مذهبی داره بسیار باورپذیرتر از اینه که منشا فمینیستی داشته باشه؟
شما مجازید هر بحثی بکنید. مجازید هر دیدگاهی داشته باشید. ولی من فمینیسم رو دستکم در ایران نمیبینم. یا حداقل خیلی ضعیف میبینم. بخشی از این به خاطر مسائل دینی و جهت دهی های حکومتیه. من با بحث شما هیچ مشکلی ندارم. همین موضوع که منشا اینها آیا تفکر فمینیستیه یا دینی، خودش میتونه موضوع یک جستار باشه. پس بحث و نظردهی اکی هست از نگاه من. ولی اینجا من همش مقابله به مثل و حرف های دختربچگانه و پامنبری دیدم. من موافق بحث فنی و حقوقی در این زمینه ها هستم.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
iranbanoo (01-08-2014),sonixax (01-08-2014),undead_knight (01-08-2014)
kourosh_bikhoda (01-09-2014)
ویرایش از سوی Mehrbod : 01-09-2014 در ساعت 01:30 AM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Dariush (01-11-2014),Nevermore (01-09-2014),sonixax (01-09-2014),undead_knight (01-09-2014)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
خب شما در جریان نیستید، و مثل تمامِ اکثریت مردها از کنار اینها به سادگی عبور میکنید[ما در این مدت موارد پرشماری از موارد نفرتپراکنی و شرمدهی فمنیستها به مردها را آوردهایم، تعدادی دیگر]:
MenCanStopRape.org
[
We've reached over 2 million youth and professionals with our award-winning youth program the Men of Strength Club, our Campus Men of Strength program for college
men, and our “My Strength is Not for Hurting" public awareness campaign.
]
دو میلیون مرد در کمپینی عضو هستند که صریحا توهینیست شنیع به خودشان.
Why the 'nice guys commit rape too' conversation is not helpful | Jill Filipovic | Comment is free | theguardian.com
Feminism Shames Young Boys Pelle Billing
Feminism has even spread to schools, where boys now are shamed simply for being boys. Nobel prize winner and feminist Doris Lessing, described this phenomenon as early as 2001 in The Guardian:
“I was in a class of nine- and 10-year-olds, girls and boys, and this young woman was telling these kids that the reason for wars was the innately violent nature of men.
You could see the little girls, fat with complacency and conceit while the little boys sat there crumpled, apologising for their existence, thinking this was going to be the pattern of their lives.”
http://www.mardomak.org/news/Shadi_Sadr_On_Boobquake/
من خواندنِ این مقاله را اکیدا پیشنهاد میکنممیبینید؟! شوخی بامزهای نیست: شما همان مرد و نامرد غریبهاید که خیابان را برای خواهر و مادر و دختر دیگران ناامن میکنید و در عین حال، همان مرد محرمی هستید که زن و خواهر و مادرتان را بیشتر و بیشتر میپوشانید تا از مرد و نامرد غریبه محفوظ بمانند و این عین همان کاری است که همان مرد و نامرد غریبه با زن و خواهر و مادر شما و زن و مادر و خواهر خودش به طور همزمان میکند. برایش هم توجیه دارید: مردها اینطوریاند! اصلا اینطوری به دنیا آمدهاند! چشمشان دنبال زنهاست! هیزند! و اغلب، با وجود وجه منفی که این صفت دارد، وقتی به مردان نسبت داده میشود، با تسامح عمومی مواجه میشود. و از آن طرف هم لابد مردها ناموسپرستند و اسلام گفته که خودت را بپوشان. و باز هم سرکوب زنان در خانه، جنبهای مثبت مییابد. و اگر روشنفکرتر باشی: من حال گشت ارشاد و آژان و آژانکشی ندارم! یا حوصله حرف مردم را ندارم!
خب امامجمعه «فلکزده» تهران هم که چیزی غیر از این نگفته که شما گفتهاید و میگویید: گفته زنها با بیحجابیشان فساد میآورند، چون باعث میشوند مردها تحریک شوند. و فساد، زلزله میآورد. گیرم دومین جمله را شما اینطوری نمیگویید اما مثلا میگویید فساد چیز بدی است چون بیبندوباری میآورد و طلاق را زیاد میکند و انواع بلایای اجتماعی را دامنگیرمان می کند که کم از زلزله ندارد. و اگر نبود این توجیهات، چگونه دایره معیوب آزار جنسی روزانه زنان توسط مردان و افزایش فشار بر زنان برای رعایت حجاب و عفاف، در ظاهرا برای کمکردن آزار جنسی روزمره تداوم مییافت، بی آنکه اصل داستان دیده شود؟
فمنیسم هم در دو حالت رسمی و سازمانیافته و غیررسمی و غیرسازمانیافته در جریان است. نوع رسمیِ آن بخش بسیار ناچیزتری نسبت به آن یکی است که فمنیسم غیرسازمانیافته چیزیست ناشی از چند عامل از جمله زنپرستی، سنتهای اجتماعی و علل تاریخی. در این مورد شما هرگز خود را از فمنیستها دور نخواهید یافت! آنها همهجا هستند چرا که کسلیسها، زنپرستها، نوچهفمنیستها و مردستیزها همه جا هستند. شما دفعهی بعد که در یک جمع روشنفکری یا تحصیلکرده بودید، یکی دو مورد انتقاد در مورد رفتارهای ناهنجار زنان ایرانی بگویید، واکنشها را ردیابی کنید!It occurred to me recently how divided male identity has become, how in conflict many men really are from the continuing assault on masculinity.
I realize that men are told how horrible we are so often that men, in our minds divide ourselves and our identity into two camps, the good man and bad men. We tell ourselves all the time that the masculinity our society continually attacks is not our masculinity, that we are the good man, the nice guy, especially to women.
The guilt complex runs so deep that we constantly placate to the shaming, we constantly want women to know that we are not "him", the bad guy, the evil masculine, the so called "typical male".
Those that have not found the sound reason of Men's Rights carry this burden, it weights heavy upon them, my brothers, those, the many who feel they have to tell themselves and show the women in their life I am not him, I am not him, that is not me, I am different, I am a good man, a nice man, I am not like most men I hear about, I am not him I swear, I am different. I am ok, please trust me.
Steve Bergman is a member of Men-4-Change and enters our school buildings in an effort to help boys with what he calls relationalization to the feminine. He states:
"In our work, we ask thousands of eighth-grade boys, "What do you want girls to know about you?" It rips your heart out to hear what they say: "I'm not really like this. I'm a nice guy underneath. I act like a pervert, but I really care. Don't believe my behavior and my actions."
Steve works to help young boys become more feminine and to realize why male sexuality is wrong, why being male is wrong and needs to be reformed...
"All the pressures in the culture demand that the little boy disconnect from his relationship with his mother to become a man. The culture says only in disconnection can you become a strong self that can grow." (One need not disconnect with the feminine to become male, one must be more feminine)
"People tell me, "You're just talking about the feminization of men! You just want men to become like women." We're not talking about the feminization of men, but about the "relational-ization" of both genders. If that, in this culture, is taken as feminization, we are in big trouble. That's what we're up against."
(In other words there is something fundamentally wrong with masculininity and only by relationalization to the feminine, only by getting young boys not to disconnect from the female archetype of mother, as he has stated above, can we get boys to be more agreeable to what females want, to behave and move toward a feminine ideal.)
Men know this burden I speak of well. This burden has ruined their innocence of spirit and that of boys. I hope my fellow men may realize, upon reflection, the forces they are up against and exactly how many horrible things they are told about themselves when they realize they are not alone in these thoughts, this experience.....
Men, despite the message you receive there is nothing wrong with being male. You are not those many things. You are not base, primitive, unevolved, selfish, a jerk or your sexuality perverted. You are not a bumbling, incapable man-child fool of a man they show you on TV. Do not be afraid, do not be shamed. You do not need to be reformed by gay men to make you acceptable. ("Queer Eye For The Straight Guy"). You do not need to apologize for being male. Reject your popular culture, reject misandry, reject male subjugation, reject the lack of respect for fatherhood, join us, lets go our own way!
آری این از فمنیسم نیست ولی از باورهای دینی و مذهبی هم نیست، از کسلیسی و زنپرستیست و این هم از مواردیست که مورد انتقاد ما در اینجا بوده. باور دینی نبود چون که فضای زنانه در همه جای جهان همینطور است، فضایی که در آن حضور زنان در جو مردانه نه تنها آزاد است بلکه مردان باید خویش را طوری تربیت کنند که زنان در آنجا احساس راحتی کنند اما مردی که وارد فضای زنانه میشود باید خود را حداقل برای چشمغرهها و اخمها و متلکها آماده کند. نمونهی سادهاش توالتهای زنانه و مردانه در غرب است ( و می بینید که در آنجا باروهای دینی نقشی نداشته و ندارد).
کوروش عزیز، من به شما پیشنهاد میکنم مجموعهی جستارهایی که در این مدت زده شده و در آن خروارها بحث و گفتگو انجام شده را بخوانید و همانطور که خودتان محتاطانه گفتید که هنوز در حال مطالعه و فکر کردن هستید، اینجا هم دچار لغزش شدهاید، فمنیسم در ایران بسیار پرنفوذ است، تقریبا هیچ کسی نیست در ایران که به مردسالاری نهادینه شده در جامعه اعتقاد نداشته باشد، روشنفکران و افراد معروف هم جمیعا تحت تاثیر آن هستند، از گوگوش و ابی و شاهین نجفی گرفته تا شاهرخ حقیقی و آجودانی و شاملو و رسانهها هم از شبکههای ماهوارهای چون بی بی سی و صدای آمریکا گرفته تا سایتهای اینترنتی همگی تریبونهایی بلامنازع برای فمنیستها است. فمنیست ها انواع گوناگون دارند که اگر عمری ماند در این مورد بعدا توضیحی خواهم داد.
اما من مطمئن هستم که در ایرانِ پس از آزادی از جمهوری اسلامی، فمنیستها یکهتازیها خواهند کرد در ایران چرا که فمنیسم در ایران هرگز کمترین مخالفت جدیای از سوی روشنفکران و جریانهای تاثیرگذار نداشته.
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
kourosh_bikhoda (01-12-2014),Mehrbod (01-12-2014),sonixax (01-12-2014)
با این تیکه موافقم. ولی خب زن از نظر بدنی ضعیف تر از مرد هست. اگر در هر دو حالت شرایط یکسان رو در نظر بگیریم، صلاح بدنی مرد به زن میچربه. زن در عوض فقط برای صلاح جیغ و داد میمونه. چه نتیجه ای از این میشه گرفت؟ خب اگر مردی وارد توالت زنانه بشه، شما رو که نمیدونم ولی من احساس میکنم ممکنه به خاطر قصد و منظوری منفی وارد شده باشه. احتمالش هست و زیادم هست.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)