نِشان‌ها:
ویرایش از سوی Mehrbod : 10-28-2013 در ساعت 09:59 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Alice(10-31-2013),Aria Farbud (11-02-2013),Fiona (10-28-2013),Gilgamesh (10-29-2013),Nevermore (10-28-2013),sonixax (10-28-2013),مزدك بامداد (10-29-2013)
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
LOVELY JUBBLY
امروز که نوبت جوانی من است
می نوشم از آن که کامرانی من است
عیبم نکنيد گرچه تلخ است خوش است
تلخ است از آن که زندگانی من است
نِشان‌ها:
LOVELY JUBBLY
anything, that gets you talking! ;)
—مزدک بامداد
Fiona (04-13-2014)
نِشان‌ها:
—مزدک بامداد
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
نِشان‌ها:
نه هنوز جای کار فراوان داری!مهربد داری وسوسه ام میکنی به زبان پهلوی اشکانی بنویسم
پارسیگر
بُندهشن را ایدون گیر خوان که بسی خوشی‌آورد:
هان! زَندآگاهی, نخست, درباره‌یِ آفرینش آغازینِ هرمزد و پتیارگیِ اهریمن; سپس, درباره‌یِ چگونگی
آفریدگانِ مادی از آغاز آفرینش تا فرجام است, همانگونه که از دین مَزدیسَنان پیدا است;
سپس درباره‌یِ آنچه که جهان دارا است با گزارش چئی و چگونگی (آن).
به بِهدین آنگونه پیدا است (که) هرمزد فرازپایه, با همه-آگاهی و بِهی, زمانی بیکرانه در روشنی می‌بود ...
—مزدک بامداد
sara (01-07-2014)
نِشان‌ها:
این زیبایی پارسیگه که پسوند‌هایِ دارندگی بسادگی چندینه میشوند:
دوست ام = دوست ام
دوست ام+ان = دوست امان
یاری اش = یاری اش
یاری اش+ان = یاری اشان
am amân
at atân
aš ašân
—مزدک بامداد
نِشان‌ها:
٭٭٭ گوشه‌ای از توانایی زبان پارسی در واژه سازی -- mm
—مزدک بامداد
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)
مجوز های پیک و ویرایش
پاسخ با گفت‌آورد
