تکامل برای تمام موجودات و در تمام سطوح زندگیشون هنوز هم ادامه داره.
اجتماع ما یک محصول تکاملیه. و با توجه به شرایط تغییر پیدا میکنه. یک روزگاری نیاز بود که آدمها بیشتر با هم مرتبط باشن (فردگرا نباشن) امروز شرایط طوریه که اغلب فردگرا میشن.
حتی تکامل مغز هم به این سمته (همین توده های جدیدی که بالای چشمتون ایجاد شده و پیشونیتون رو میسازه بهش میگن قشر پیش پیشانی و مسئول اعمال و افکار منطقیه)
من فکر میکنم تمام هنر ما اینه که شرایط رو بفهمیم و طبقش خودمون رو نوع رفتارمون رو باهاش آداپته بکنیم.
واقعیت اینه که برگشت به شرایط گذشته حرف مهملیه. چون اگه شرایط جهان سنتی میتونست بمونه واقعن میموند و برگردوندنش به عصر مدرنیته و پیاده کردنش برای آدمهایی که همون آدمهای سنتی نیستن (از لحاظ تکاملی) فقط تضاد درونی افراد رو بیشتر میکنه. (امتحانش هم کاری نداره مثل فرقه هایی که توی دهه ی 60 و هفتاد توی آمریکا شکل گرفتن و از زور بی جایگاهی توی مدرنیته میرفتن تو جنگلا قبیله برای خودشون میساختن، آخرسرم خودکشی دسته جمعی میکردن) اینها کسانی هستن که نمیتونن پوچی مدرنیته رو تحمل کنن و نمیتونن بی جایگاهی در جامعه رو از لحاظ درونی بپذیرن اینه که یا مثه سیاها میرن باندهای سلسله مراتبی برای خودشون میسازن یا مثه این کس خولای عرفان گرا گروه های معنوی.
ما باید هسته ی اصلی و ذات سنت گرایی که باعث میشد آدما زندگیشون معنا دار باشه رو طوری که با شرایط جامعه ی امروز و تکامل امروزی آدما سازگار باشه رو پیاده کنیم که خب غیر ممکنه.
جامعه داره به پایان خودش میرسه و فردگرایی خالص داره شروع میشه. خودمون رو آماده کنیم.