حالا امشب که من وقت دارم بقیه غیبشون زده..البته شاید ارتباط داشته باشه با شب جمعه
حالا امشب که من وقت دارم بقیه غیبشون زده..البته شاید ارتباط داشته باشه با شب جمعه
تو این جمع مگه متاهل هست؟
شک دارم؟
هممون تو یه چیز مشترکیم
الان جلو سیستمه نشستیم و نه کسی منتظرمونه و نه منتظر کسی هستیم
متاهل که نه اما بچه ها اکثرا بازار آزاد استفاده میکنن و بالاخره امشب....
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
خوب تکلیف این همه واژه که از شکل عربیش به پارسی برگردان شده و روزمره هم استفاده میشود و شکل عربیش فراموش شده چه میشود ؟
عدلیه = دادگستری
عوض کردن = جایگزین کردن
قوس قزح = رنگین کمان
سلام علیکم = درود
عاقل = دانا
طول = دازا
عمق = ژرفا
ماضی = گذشته
جایزه = پاداش
جدید = نو ، تازه
رَب = خدا
و ده ها شاید هم صدها یا هزاران واژه ی دیگر که حضور ذهن ندارم !
حتا خود آخوندهایش هم در مقابل این داستان نتوانسته اند مقاومت کنند و در تلویزیون و کتابها و ... شان از واژه های پارسی ی جایگزین شده با عربیش استفاده میکنند .
روند تاریخ و جایگزینی واژه ها چیزی خلاف گفته ی شما را نشان میدهد آلیس جان
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
شکل عربی شان کجا فراموش شده است ؟
بیشینه واژگانی که نهادید شکل عربی شان در محاوره رایج تر است ؛
تاریخ می گوید زبان در حال پیشرفت است و دگرگون می شود و هرگز زبانی که دگرگون شده به شکل گذشته خود بازنمی گردد (مگر چندین واژه محدود ؛ کلیت زبان به گذشته برنمی گردد)
پارسینویسی کاریست درخور توجه و عنایت که به گسترهی لغات این زبان میافزاید، اینکه برای بسیاری چیزها چند واژه که بیشینهی مردم با آنها آشنا هستند وجود داشته باشد ویژگی ِ بدی نیست، اما تبدیل کردن آن به رسالتی ایدئولوژیک و تکفیر آنها که به پیروی از شما سرهنویسی نمیکنند، یا هر نوعی از تلاش برای «عربیزدایی» و خالی کردن فارسی از چهارده قرن تجربهی مکتوب، متشکل از برجستهترین متون ادبی، فرهنگی و هنری ِ تاریخ بلاهتیست درخور خنده. نه فقط زبان برجستهترین بزرگان ادبیات این کشور فارسی(و نه پارسی)بوده، بلکه همهی پویایی زبان ما برآمده از همین قابلیت جذب و هضم ِ لغات بیگانه درخود، بدون از دست دادن تواناییهای پیشتر موجود در آنست. مدافعان جنبش تازهپای ِ عربیزدایی باید برای ما توضیح بدهند بازگشتن به زبانی مرده که چند ده قرن از هر پیشرفت و ایده و چیز جدیدی که وارد زبان شده محروم بوده و به فراموشی سپردن زبان حافظ و سعدی و مولانا چگونه بناست به پیشرفتهای مورد ادعای ایشان یاری برساند و یا به مهار زبانپریشی موجود در میان ایرانیان منتج بشود؟! و دیگر اینکه چه امتیاز ویژهای برای سرهنویسی هست که زبان فارسی ِ کنونی فاقد آنست، و مشتی واژگان مندرآوردی یا منسوخ میتوانند آن فقدان را بزدایند؟
زنده باد زندگی!
واژگانی مانند هواپیما در برابر «طیاره» هم چندین سال پیش مانند «واکاوی» و «نگر» نوین بودند، در گذر زمان نه تنها جا افتادهاند که واژههای پیشین را دور هم ریختند.
روی هم رفته این نگرشی بدبینانه بیشتر نیست آلیس جان، چرا که نه دادهای از درستی آن میگوید و هم اینکه بر پاد آن، میبینیم که واژگان بسیاری جاافتادهاند و روز به روز بیشتر هم میشوند: ساختارشناسی زبان پارسیک - صفحه 4
چندتایی که امروز سددرسد جا افتادهاند:
اطفائیه = آتش نشانی
سانتاریوم = آسایشگاه
احصائیه = آمار
سویلیور = آلودگی
ویلیور = ارزش
محرک بالفعل = انگیزه
عضوالجسم = اندام
عودت الی المبدا = بازگشت
تادیه = پرداخت
پرونوستیک = پیشبینی
شرایط المعین = پیشنهاد
جهاز = دستگاه
تمام المتاع = سرمایه
عضوالاداره = کارمند
در کنار اینها جا نیافتاد هم جا نیافتاد. من که خوشی خودم از پارسی را گرفتهام، امروزیان و آیندگان
هم اگر خواستند در زندگی کامیار باشند باید در بهکرد و پیشرفت زبانشان بکوشند، نخواستند هم دیگر گناه ما نیست
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 6 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 6 مهمان)