• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 3 از 3 نخستیننخستین 123
    نمایش پیکها: از 21 به 30 از 46

    جُستار: فرد

    Hybrid View

    1. #1
      شناس
      Points: 572, Level: 11
      Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
      Overall activity: 5.0%
      آغازگر جُستار
      تعلیق قبل از جهش
       
      دلواپس
       
      r.daramroei آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      70
      جُستارها
      2
      امتیازها
      572
      رنک
      11
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 79 بار در 68 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      قطعا خودتان هم انتطار ندارید کسی این متن را بخواند !

      تکمه ای در سمت راست صفحه کلید وجود دارد که فرنگی ها به آن می گویند اینتر ! که گهگاه فشار دادنش هنگام تایپیدن خالی از لطف نیست !
      هزینه ای هم ندارد !
      تا منظورتان از کسی کی باشد. من خودم معمولا وقتی با کسی در تاپیک هم صحبت میشوم ب کار خودم احترام میگذارم و آنرا با دقت انجام میدهم. یا این ک اصولا شرکت نمیکنم و نیازی ب این ایرادها پیدا نمیکنم. منظورم از بادقت خاندن اینست ک متن را کپی میکنم و ب داکیومنت وردی ک ب ثبت آن تاپیک اختصاص دارد منتقل میکنم و آنجا فونتش را و اینترش را و ... ش را مطابق میل خود تنظیم میکنم، همانجا پاسخ میدهم و سپس کل متن را ب نقل قول منتقل میکنم. این کار هم هزینه ای ندارد. اما گاهی وقتها ک مثل الآن سخن طرف مقابل طول و تفصیلی ندارد و فهمش نیاز ب دقت خاصی ندارد یکضرب کوت میکنم و همانجا پاسخ میدهم. در اینصورت بایستی این پنجره ای ک متعلق ب پاسخ بیدرنگ است دارای ویژگی اینتر باشد ک متأسفانه در ورژنی ک در مونیتور من هست این ویژگی موجود نیست. برای خودم هم سؤال بود اما نه چندان جدی ک بپرسم. مثلا همینجا اینتر میزنم. یکبار دیگر. و یکبار دیگر .. اما کار نمیکند. شاید ویرایشگر پیشرفته چنین نقصی نداشته باشد اما تا بحال نیازی بدان پیدا نکرده ام. بسیار خوب. اگر بدون اینتر نمیتوانید بخانید یا ورد دم دستتان نیست از این پس پاسخها را در ورد تایپ و قالب بندی میکنم و سپس ب این پنجره منتقل میکنم. در هر صورت ببخشید ک از این حساسیت شما خبر نداشتم.

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از r.daramroei گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-25-2013),کوشا (10-25-2013)

    3. #2
      شناس
      Points: 572, Level: 11
      Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
      Overall activity: 5.0%
      آغازگر جُستار
      تعلیق قبل از جهش
       
      دلواپس
       
      r.daramroei آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      70
      جُستارها
      2
      امتیازها
      572
      رنک
      11
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 79 بار در 68 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      براستی اگر قرار باشد وجود فرد را تأیید کنیم چگونه پاسخ خاهیم گفت اگر ک بپرسند دلیلتان چیست؟ آیا هیچ فردی برای ارائه دارید؟ فرض کنید فقط سفید وجود دارد.. در آنصورت آیا سفید چه معنائی دارد؟ اصلا چگونه میخاهیم وجودش را تأیید کنیم اگر نباشد چیز دیگری ک ب سبب اختلافش با سفید بشود گفت اینجا چیزی هست؟ میبینید ک اگر چیز دیگری ب سفید اضافه کنیم آنگاه ناگهان دو چیز بوجود می آید: یکی سفید و دیگری آن چیز ک افزودیم ب سفید. و در اینصورت چگونه میتوان آن چیز افزودنی را از ماهیت سفید جدا کنیم؟ در اینجا هم سفید داریم و هم آن چیز را.. هردوی اینها اینک دارای ماهیت هستند.. و از سوی دیگر ب سبب آن ک ب تنهائی وجود نداشتند پس درواقع نیستند. هستن و نهستن دو جزئی است ک در هر ذره و هر چیز با هم آمیخته است و بدان سبب است ک آن چیز "هست". پس میتوان گفت ک اگر ب هر فردی بطور قراردادی وجود بدهیم در آن لحظه باید این را بدانیم ک درواقع فردی وجود ندارد و دقیقا ب سبب همین آمیختگی با نیستی است ک میتوان ب آن چیز گفت. اگر نتوان چیزی را از چیزی تمایز داد درواقع فقط یک چیز وجود دارد و آن چیز فقط بدلیل نیستن "هست". اگر نتوان این تناقض را برقرار کرد هیچ "چیز"ی برای ما موجود نمیشود. و مگر هستی جز از برای ما میتواند وجودی دیگر داشت؟ و اگر بتواند در آنصورت نیز وجود داشت چگونه میتوان وجودش را تصدیق کرد و اینگونه وجودی همان بمعنی عدم است. دانستن این واقعیت هیچ دردی را دوا نمیکند اگر قبلا مشخص نکرده باشیم ک با پاسخ تحقیق خود چکار میخاهیم بکنیم. بایستی قبلا هدفی از زندگی داشت و نقطه ای را مشخص کرد ک سیبل هدف ما باشد. تنها در آنصورت است ک میتوان واقعیتی را دید و مصرف کرد. اینجا نیز همان قانون کار میکند: هیچ چیز بی وجود چیز دیگر موجود نمیشود. از ترس این اینتر لعنتی حرفمان را کوتاه میکنیم و افرادی ک زود جوش میآورند یک نان بخورند و یکی را صدقه ی سر اینتر بدهند.

    4. #3
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی r.daramroei نمایش پست ها
      براستی اگر قرار باشد وجود فرد را تأیید کنیم چگونه پاسخ خاهیم گفت اگر ک بپرسند دلیلتان چیست؟ آیا هیچ فردی برای ارائه دارید؟ فرض کنید فقط سفید وجود دارد.. در آنصورت آیا سفید چه معنائی دارد؟ اصلا چگونه میخاهیم وجودش را تأیید کنیم اگر نباشد چیز دیگری ک ب سبب اختلافش با سفید بشود گفت اینجا چیزی هست؟ میبینید ک اگر چیز دیگری ب سفید اضافه کنیم آنگاه ناگهان دو چیز بوجود می آید: یکی سفید و دیگری آن چیز ک افزودیم ب سفید. و در اینصورت چگونه میتوان آن چیز افزودنی را از ماهیت سفید جدا کنیم؟ در اینجا هم سفید داریم و هم آن چیز را.. هردوی اینها اینک دارای ماهیت هستند.. و از سوی دیگر ب سبب آن ک ب تنهائی وجود نداشتند پس درواقع نیستند. هستن و نهستن دو جزئی است ک در هر ذره و هر چیز با هم آمیخته است و بدان سبب است ک آن چیز "هست". پس میتوان گفت ک اگر ب هر فردی بطور قراردادی وجود بدهیم در آن لحظه باید این را بدانیم ک درواقع فردی وجود ندارد و دقیقا ب سبب همین آمیختگی با نیستی است ک میتوان ب آن چیز گفت. اگر نتوان چیزی را از چیزی تمایز داد درواقع فقط یک چیز وجود دارد و آن چیز فقط بدلیل نیستن "هست". اگر نتوان این تناقض را برقرار کرد هیچ "چیز"ی برای ما موجود نمیشود. و مگر هستی جز از برای ما میتواند وجودی دیگر داشت؟ و اگر بتواند در آنصورت نیز وجود داشت چگونه میتوان وجودش را تصدیق کرد و اینگونه وجودی همان بمعنی عدم است. دانستن این واقعیت هیچ دردی را دوا نمیکند اگر قبلا مشخص نکرده باشیم ک با پاسخ تحقیق خود چکار میخاهیم بکنیم. بایستی قبلا هدفی از زندگی داشت و نقطه ای را مشخص کرد ک سیبل هدف ما باشد. تنها در آنصورت است ک میتوان واقعیتی را دید و مصرف کرد. اینجا نیز همان قانون کار میکند: هیچ چیز بی وجود چیز دیگر موجود نمیشود. از ترس این اینتر لعنتی حرفمان را کوتاه میکنیم و افرادی ک زود جوش میآورند یک نان بخورند و یکی را صدقه ی سر اینتر بدهند.
      نیازی به دلیل نیست چون چاره ای جز آن نیست هستی تنها یک نسخه دارد و بس !
      فاصله فضای فکری من و شما زمین تا آسمان است.
      من جهانبینی خود را بر اساس وحدت وجود از دید عارفان چیده ام و هیچ نقص و خللی در آن نمی بینم، انتخاب هر نوع جهانبینی دیگر، منطقا منجر به تناقض می شود.
      سر در زیر زمین کردن و دنبال توجیه هستی گشتن، جز دور خود گشتن و گشتن و همچنان گشتن تا مردن و زیر زمین رفتن نتیجه دیگری ندارد؛ ماده هر چه که باشد فقیر است و محتاج به غیر و آویختن به ماده برای انسان شریک شدن در این فقر است.

      تا نتوانیم بین "وجود" و "موجود" فرق گذاشته و تفکیک قائل شویم این سرگشتگی ادامه دارد.

    5. #4
      شناس
      Points: 572, Level: 11
      Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
      Overall activity: 5.0%
      آغازگر جُستار
      تعلیق قبل از جهش
       
      دلواپس
       
      r.daramroei آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      70
      جُستارها
      2
      امتیازها
      572
      رنک
      11
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 79 بار در 68 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      نیازی به دلیل نیست چون چاره ای جز آن نیست هستی تنها یک نسخه دارد و بس !
      فاصله فضای فکری من و شما زمین تا آسمان است.
      من جهانبینی خود را بر اساس وحدت وجود از دید عارفان چیده ام و هیچ نقص و خللی در آن نمی بینم، انتخاب هر نوع جهانبینی دیگر، منطقا منجر به تناقض می شود.
      سر در زیر زمین کردن و دنبال توجیه هستی گشتن، جز دور خود گشتن و گشتن و همچنان گشتن تا مردن و زیر زمین رفتن نتیجه دیگری ندارد؛ ماده هر چه که باشد فقیر است و محتاج به غیر و آویختن به ماده برای انسان شریک شدن در این فقر است.

      تا نتوانیم بین "وجود" و "موجود" فرق گذاشته و تفکیک قائل شویم این سرگشتگی ادامه دارد.
      و آویختن ب دامان ناظری بنام خدا یعنی فراموش کردن همه ی چیزهائی ک در دست داریم و میتوانیم تجربه کنیم و سرفروبردن در ابرهای ناملموس و ناپیدائی ک هرگز نمیتوان گفت هست یا نیست. ب شما میگویند گریز از واقعیت در عالم سخن و تفکر و حقیقت. .. و شیرجه رفتن در بطن واقعیت در عالم زندگی روزمره. اگر ب معنویت و ارزشها بنگریم عمل شما از آن دور است و سندش این ک هیچ پاسخی برای پرسشهای ما ندارید و علیرغم آن هنوز جرأت باور این حقیقت را ندارید ک ب چیزی پوچ و غیرقابل دفاع آویخته اید. اما در عالم زندگی روزمره شما عین واقعیت هستید.. زیرا امروز همین هپروتی بودن است ک پول میکند. همین بی پاسخ بودن و اهمیت ندادن ب حقایق است ک سبب میشود آدم بتواند در این بازی صاحب برد و موقعیت و رفاه و ... نان شود. مبارکتان باد برادر. و ما نیز با همین اندک حقیقت دلخوشیم.

    6. #5
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی r.daramroei نمایش پست ها
      و آویختن ب دامان ناظری بنام خدا یعنی فراموش کردن همه ی چیزهائی ک در دست داریم و میتوانیم تجربه کنیم .
      تلازمی بین این دو برقرار نیست.
      علاوه بر اینکه تجربه کردن بدون حضور خدا با تجربه نکردن فرقی ندارد؛ چشمان خود را ببندید و مثلا به سال 2300 میلادی بروید و از آنجا به گوری که در آن دفن شده اید نگاهی بیفکنید، با تمام وجود صحت این گفته را تایید خواهید کرد.
      و سرفروبردن در ابرهای ناملموس و ناپیدائی ک هرگز نمیتوان گفت هست یا نیست.
      البته نه به این قطعیت؛ عده ای ادعای تجربه آن را کرده و راه آن را نیز بیان کرده اند تا این راه به طور کامل طی نشود ادعای چنین قطعیتی پذیرفتنی نیست.
      ب شما میگویند گریز از واقعیت در عالم سخن و تفکر و حقیقت. .. و شیرجه رفتن در بطن واقعیت در عالم زندگی روزمره. اگر ب معنویت و ارزشها بنگریم عمل شما از آن دور است و سندش این ک هیچ پاسخی برای پرسشهای ما ندارید و علیرغم آن هنوز جرأت باور این حقیقت را ندارید ک ب چیزی پوچ و غیرقابل دفاع آویخته اید.
      از منظر عقل آویختن به چیزی که احتمال بسیار ضعیفی از تحقق دارد و ممکن است روزنه نجاتی از آن باز شود، بر چیزی که قطعا هیچ راه نجاتی در آن نیست و پیمودن آن معدوم شدن قطعی را در پی دارد، ترجیح دارد؛ اینطور نیست؟
      اما در عالم زندگی روزمره شما عین واقعیت هستید.. زیرا امروز همین هپروتی بودن است ک پول میکند. همین بی پاسخ بودن و اهمیت ندادن ب حقایق است ک سبب میشود آدم بتواند در این بازی صاحب برد و موقعیت و رفاه و ... نان شود. مبارکتان باد برادر.
      ؟؟؟؟
      و ما نیز با همین اندک حقیقت دلخوشیم
      البته توهم حقیقت !!!

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •