چرا تا اندازهای ندارد ایرانبانو، 100% میشود و باید کرد. برای نمونه همین بینادلی (شهود، intuition) را امروز
تازه دارند میدرآورند که چگونه بمانند قانونهای یافتیگ (
heuristic) کار کرده و فرایند پردازش را میشتاباند.
برای نمونه بگوییم یک شترنگباز، در آغاز یادگیری خودآگاهانه و بسیار کند قانونها و راهبردهای (استراتژی)های شترنگ
را میاموزد، سپس هر چه پیش میرود کار برای وی ناخودآگاهانه و بینادلانهتر (intuitively) میشود، تا جاییکه دیرتر و
پس از استاد شدن، هتا نیازی به اندیشیدن آنچنان ندارد و "در جا" «میداند» که کدام حرکت خوب یا بد است.
دورانداختن این ابزار برای دریافت فرهود (حقیقت) مانند این است کسی با دست چپش کار
نکند، چون به او گفتهاند همه چیز را باید با راستی انجام داد و پس تنها دست 'راست'* خوب است.
نکته در این است که کجا و چگونه از کدام ابزارها سود ببریم. ابزارهای احساس، بینادلی و ... همراستای خرد، فرنود (منطق) و .. پیش میروند.